eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهـردار شهر شهادت حتی یڪ قطعہ زمیـن ، بہ اندازه ی قبـر هم ، بہ نام خـــود نزد !! نہ برای خود، و نہ برای برادرانش ، حمیـــد و علـــے ... #شهید_سردار_مهدی_باکری #فرمانده_لشکر۳۱عاشـورا #جـــاویدالاثــر 🆔👇 @sire_o_sh
من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده‌اش شوم و خویش را گم و فراموش ڪنم علی‌وار زیستن و علی‌وار شهید شدن حسیـن وار زیستن و حسیـن وار شهیـد شدن را دوســت دارم ... ۲۷حضرت‌رسولﷺ 🆔👇 @sire_o_sh
مهدی ، آدمِ ماندن نبود اهل بود اهل معامله‌های کلان ، متاعش را به غیر خدا نفروخت و کارهایش را با خدا معامله کرد و نگذاشت کسی زیاد از این معامله‌ها خبر داشته باشد . کسی هم نمی‌تواند بگوید مهدی را شناخته ... انتخابِ درستِ مهدی بود ؛ مردی که در به دنیا آمد و در دل های خروشان حیات جاودانه گرفت تا اجر شهادتش مضاعف شود و سومین مرد خانواده‌ی باشد که می‌شود؛ بی‌آنکه پیکر مطهرش مزاری را به بودنش مفتخر کرده باشد و خاکی میزبانِ جسم افلاکی‌ش باشد... 📝یادداشت حسین شرفخانلو فرزند شهید علی شرفخانلو ۳۱عاشـورا 🆔👇 @sire_o_sh
هيچ قطره‌ای در مقياس حقيقت در نزد خـدا از قطره خونـی که در راه خدا ريخته شود، بهتر نيست و می‌خواهم كه با اين قطره خون به عشقم برسم که خداست ... ۲۷حضرت‌رسولﷺ ۱۳۶۳ 🆔👇 @sire_o_sh
می گفت : « پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته نشه کسی که نخوابه ، تا وقتی خود به خود خوابش ببره...» یه بار توی جلسه‌ی فرماندهان داشت روی کالک، شرایط منطقه رو توضیح می‌داد؛ یه دفعه وسطِ صحبت صداش قطع شد. از خستگی خوابش برده بود دلمون نیومد بیدارش کنیم چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد عذر خواهی کرد ؛ گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیدم ... ۳۱عاشورا 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
: در زمان غیبت کبری ؛ به کسی منتظر گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد ، منتظرِ شهادت ۱۷علی‌بن‌ابیطالب 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
داییش تلفن کرد ، گفت: « حسین تیکه‌ پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟» گفتم: « نه ؛ خودش تلفن کرد گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می‌کنه می آد گفت: شما نمیخواد بیاین خیلی هم سرحال بود....» گفت: «چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده» همان شب رفتیم یزد ، بیمارستان به دستش نگاه می کردم گفتم: « خراش کوچیک! » خندید … گفت: «دستم قطع شده، سرم که قطع نشده» راوی : مادر شهید ۱۴_امام‌حسین 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
شب‌نشینی به سبک حاج احمد ... حاج‌احمد حتی نمی‌گذاشت که شب ها هم بیکار بمانیم ...! معلوماتش بالا بود و باما زیاد بحث میکرد. شب‌ها بچه ها را در اتاق جمع می‌کرد و برای اینکه بتواند بُعد عقیدتی- فکری ما را هم تقویت کند، بحثهای مختلف را وسط می‌ کشید. مثلا یک بار گفت: «من کمونیست هستم و شما مسلمان باید برای من اسلام را ثابت کنید.» آقا طوری بحث می شد که کار به دعوا می کشید! خدا بیامرز شهید دستواره آخر سر کم می‌آورد و می گفت: «حرفِ من درست است اما تو چون فرمانده‌ای نمی‌خواهی قبول کنی.» حاج احمد می‌گفت: «نه برادر ، من با منطق دارم این حرف را میزنم». یک‌ شب هم گفت: «هرکسی هرچه دلش میخواهد بگوید» یکی از بچه ها که جعفر نام داشت و اهل کاشان بود، خیلی خجالتی بود. نوبت به جعفر که رسید او گفت: «برادر ما رویمان نمیشود چیزی بگوییم» حاجی گفت: «خب یک حمد بخوان» جعفر گفت: «رویم نمیشود» حاجی گفت: «یک قل هوالله بخوان» جعفر گفت: «رویم نمی شود» احمد گفت: «خوب یه بسم الله الرحمن الرحیم بگو.» حاجی آخر سر شاکی شد و گفت: «اینقدرکه تو میگویی رویم نمی‌شود تا به حال یک بقره را خوانده بودی»! ツ ۱۲ تیرماه ۱۳۶۱ سنگر فرمانده قوای ایرانی پادگان زبیدانی سوریه راوی : سردار مجتبی عسگری ۲۷حضرت‌رسولﷺ 🆔👇👇👇 @sire_o_sh
🌹 : «کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات می‌ کند احساس کند که یک ‌شهید را ملاقات کرده است » 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
: «کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات می‌ کند احساس کند که یک ‌شهید را ملاقات کرده است » 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2