نمایش پایی که جا ماند1_73294633.mp3
زمان:
حجم:
10.77M
بسم الله الرحمن الرحیم
#پایی_که_جاماند
#قسمت3⃣
خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق
❇️پیشنهاد ویژه ی ادمین❇️
📚ادامه دارد....
#کانال_سیره_شهدا
🏴╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🦋═╝
@ostad_shojae4_5773691443289785991.mp3
زمان:
حجم:
6.07M
•شادیازجنسشهدا
•پیشنهادمیشھ🌻
🏴╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🦋═╝
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرعت دنیا تند شده
شب میخوابیم صبح بلند میشیم یه گوشه دنیا خراب شده!
بگیر بگیرِ امام زمان شروع شده!
حاج حسین یکتا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانال_سیره_شهدا
🏴╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🦋═╝
نمایش پایی که جا ماند4.mp3
زمان:
حجم:
7.48M
بسم الله الرحمن الرحیم
#پایی_که_جاماند
#قسمت4⃣
خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق
❇️پیشنهاد ویژه ی ادمین❇️
📚ادامه دارد....
#کانال_سیره_شهدا
🏴╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🦋═╝
خاطرهای از آیتالله میرزا جواد آقاتهرانی
ایشان اعتقاد و احترام عجیبی به رزمندهها داشت. یک شب به تیپ امام جواد(علیه السلام) آمد. در جمع نیروها سخنرانی کرد. پس از اتمام سخنرانی، وقت نماز بود. صفوف رزمندهها تشکیل شد، اما آیتالله آقا تهرانی قبول نمیکرد امام جماعت شود. شهید برونسی، فرمانده تیپ به ایشان عرض کرد: آقا! جلو بایستد تا به شما اقتدا کنند.
میرزا جواد آقا هم در پاسخ فرمود: شما دستور میدهی؟ شهید برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش میکنم.
علامه گفت: نه خواهش را نمیپذیرم. بچهها گفتند: آقای برونسی! مصلحتاً بگویید دستور میدهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز!
بعد از نماز، آقا حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشید و در حالی که اشک میریخت گفت: دوست عزیزم! جواد را فراموش نکن و حتماً ما را شفاعت کن.
(نقل از: یکی از رزمندگان تیپ جوادالائمه-علیه السلام)
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🦋═╝