🌸🍃
🍃
💚 #حضرت_عشق💚
🌸امام العابدین خوش آمد🌸
🌹سیدالساجدین خوش آمد🌹
🌸به فرزند زهرا نور عین آمده🌸
🌹جهان را امام العالمین آمده🌹
🌸میلاد علی بن الحسین آمده🌸
🌹روح قرآن و دین خوش آمد🌹
🌸🍃سالروز ولادت با سعادت آقا زین العابدین،
حضرت امام سجاد علیهالسلام را
محضر حضرت صاحب الزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف و
شما عزیزانِ جان تبریک و تهنیت عرض میکنیم🍃🌸
🌸
🍃🌸
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 🌹 السلام علیک یا بقية الله 💐🪴💐جانم امام زمانم💐✨💐 آقا حالمانباشمــابهترمیشود ✨💐 آقا دعای عید من امسال "تعجیل" است 💐✨💐وقتی تو تحویلم بگیری 👌سال تحویل است 🪴💐🪴حرف دل زارم نبودِ توست ✨🌹✨اجمالاً تعجیل کن ! این حرف ها محتاج تفصیل است 🌹نام تو هر جایی که آمد 🌹بی هوا دیدم بغض جدیدی در گلو مشغول تشکیل است 🌹 ای مسلمی که لشکرت در حال تقلیل است 🌹در دفتر عمرم پر از شعر فراق توست 🌹✨آقا بیا که دفترم در حال تکمیل است ....👈 لحظه تحویل سال همه دعای فرج را قرائت کنیم🙏🙏🙏🌹 أللَّهُـمَ عجِّـلْ لِوَلیِک ألْـفَـرَج ...
در ايام تعطيلات نوروزي مون ، بياد رضايت دل امام زمان هم باشيم❤️❤️❤️
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🌷🕊
💥 شهدای امام زمانی👈 توصیه مرحوم آیت الله بهجت به شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی:
🌹 عبدالمهدی یک بار یک خوابی دیده بود. بعد از آن رفت پیش یکی از علمای اصفهان و خواب را تعریف کرد. آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی. همسرم به محضر آیت الله بهجت شرفیاب می شود تا خوابش را به ایشان بگوید. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گویند جوان شغل شما چیست؟!👈 همسرم گفته بود طلبه هستم. ایشان فرموده بودند: باید به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. آیت الله بهجت در ادامه پرسیده بودند اسم شما چیست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ایشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض کن. اسم تان را یا عبدالصالح یا عبدالمهدی بگذارید.
🌹آیت الله بهجت فرموده بودند: شما در روز امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهید رسید. شما یکی از سربازان امام زمان (عج) هستید و هنگام ظهور امام زمان (عج) با ایشان رجوع می کنید. وقتی عبدالمهدی از قم برگشت خیلی سریع اقدام به تعویض اسمش کرد. باهم رفتیم گلستان شهدا و سرمزار شهید جلال افشار گفت می خواهم یک مسئله ای را با شما در میان بگذارم که تازنده ام برای کسی بازگو نکنید بین خودم، خودت و خدا بماند.
🌹عبدالمهدی گفت شما در جوانی من را از دست می دهید. من شهید می شوم. گفتم با چه سندی این حرف را می زنید. گفت که من خواب دیدم و رفتم پیش آیت الله بهجت و باقی ماجرا را برایم تعریف کرد. من خودم را این گونه دلداری می دادم که ان شاءالله امام زمان (عج) ظهور می کند. ایشان در رکاب امام زمان (عج) خواهند بود. امروز که جنگی نیست که شهادتی باشد. این حرف ها را با خود مرور می کردم تا اینکه عبدالمهدی کاظمی بالباس سبز سپاه به جمع مدافعان حرم پیوست... #کتاب_شهداواهل_بیت
#ناصرکاوه
به گزارش مشرق
🌷عنایت #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
به همسر و فرزند خود #بعدازشهادت:👇
💟فرزند کوچکم ریحانه خانم (2 ساله) حدود 15روز بعد از شهادت #عبدالمهدی بود که بسیار تب کرد و مریض شد. هرچه انجام دادیم خوب نشد (دارو-دکتر) و ... هیچ اثر نمی کرد و تب ریحانه همچنان بالا میرفت.
💟تب بچم اون قـدر زیادشـده بـود که نمی دانستم چه کنم و ترسیدم که بلایی بر سر بچه ام بیاد. کلافه بودم. غم شهادت عبدالمهدی از یک طرف و بیماری و تب ریحانه نیز از یک طرف. هردو بردلم سنگینی می کرد.
💟ترسیده بودم. با خودم می گفتم نکنه خدا بلایی بر سر بچه ام بیاد و مردم بگند که نتوانست بعد از عبدالمهدی بچه هاشو نگه داره. این فکرها و کلافگی و سردگمی حالم رو دائم بدتر میکرد.
💟 #شب_جمعه بود. به ابا عبدالله (ع) توسل کردم. #زیارت_عاشورا خواندم. رو کردم به حرم اباعبدالله(ع) و صحبت کردن با سالار شهیدان با گریه گفتم یا امام حسین(ع)💗 من میدونم امشب شما با همه #شهدا تو کربلا دور هم جمع هستید. من میدونم الان #عبدالمهدی پیش شماست خودتون به عبدالمهدی بگید بیاد بچه اش رو #شفا_بده.
💟✨چشمام رو بستم گریه می کردم و صلوات می فرستادم و همچنان مضطر بودم. درهمین حالات بود که یک #عطر خوش💕 در کل خانه ام پیچید. بیشتر از همه جا #بچه_ام و لباس هاش این عطر رو گرفته بودند. تمام خانه یک طرف ولی بچه ام بسیار این بوی💕 خوش را میدادبه طوری که او را به آغوش می کشیدم و از ته دل می بوییدمش...
💟✨چیزی نگذشت که دیدم داره تب ریحانه پایین میاد. هر لحظه بهتر می شد تا این که کلا تبش پایین اومد و همون شب خوب شد. فردا تماس گرفتم خدمت یکی از #علمای_قم (آیت الله طبسی) و این ماجرا را گفتم و از علت این #عطر خوش سوال کردم.
💟✨پاسخ این بود که چون شهدا در #شب_جمعه کربلا هستند و پیش اربابشون بودن عطر آنجا را با خودشون به همراه آوردند.
#کتاب_شهدا_و_اهل_بیت
#ناصر_کاوه
برشی از زندگی #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🌷🕊
خیلی قشنگ خیلی بخونید🙏
#داستان_حاج_آقا_باید_برقصه!!!
چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻⚖👩🏻👱♀👩🏻👩🎤👩🔧🙎🏻 دختر یکی از دانشگاههای بزرگ کشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند… 😳😳😳
آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانی💄👄💅، مانتوی تنگ👗👗👠👡👜👛🕶👓 و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰
اخلاقشان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند😀😀😀 و مسخره میکردند😜😜😝😍 و آوازهای آنچنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست...
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ …
حاج آقا و شرط!!!
شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.
گفتند: با همین چفیهای که به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میکنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آنها سپردم و قبول کردم
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏
حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از
جلف بازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟
نکند مجبور شوم…!
دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک میخواستم...🙏🏻🙏🏻
میدانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥🔥🔥و قبرهای آنها بیحفاظ است…
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میکنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همهشان را جمع کردم و راه افتادیم …
اما آنها که دستبردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخیهای جلف🤗🤗😜😝😝😎😍😍😂 و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.🤗🤗🤗😜😜😜
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت:
پس کو این معجزه حاج آقا
!
به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏👏
برای آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچهها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...💧💧💧💦💦💧💦💧💦💧
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…
عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود!
همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳.
طلائیه آن روز بوی بهشت میداد...
همهشان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩!
سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند … 😭😭😭😭😭
شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد.
هرچه کردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند کنم.
قصد کرده بودند آنجا بمانند.
بالاخره با کلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاک دنیا بلند کردم...
به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسریها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میکند.
هنوز بیقرار بودند…
چند دقیقهای گذشت…
همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میکردند...
پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔
چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کردهاند و به جامعةالزهرای قم رفتهاند …
آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏
اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭😭😭
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🌷🕊
عشقنـــد
آن عـــــاشقانـی که
خواستند #گـــــمنام بـمانند
و پلاکــــشان را از گردنشان کندند
امــا
عکس #امـام را
از سینــه نکـــــندند
#شــــــــــهـداےخیبر
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🌷🕊
🌸خواهی
که ببینی رخ پیغمبر را
🌸بنگر
رخ زیبای علی اکبر را
🌸در منطق و
خلق و خوی او
می بینی
🌸با دیده ی جان
محمدی دیگر را
🌷🍃 پيشاپيش
میلاد با سعادت
حضرت علی اکبر
علیه السلام
و روز جوان مبارک باد
💐✨💐✨💐✨💐
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🌷🕊
15.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️
«دعای نجات از فتنههای آخرالزمان»🦋
🎙#بحرالعلومی
➕ (این دعای زیبا در کتاب «سلاح المؤمنین» برای نجات از فتنههای آخرالزمان نقل شده)
╔═🦋🌿════╗
@sire_shohadai_alzahra
╚════🌿🌷🕊