eitaa logo
سیره شهدا
65 دنبال‌کننده
724 عکس
488 ویدیو
17 فایل
اینجا معراج شهداست 🕊️🕊️🕊️🕊️ 💌به دعوت شهدا به اینجا آمده اید ...💌 🇮🇷✨فعالیت این کانال زیر نظر سپاه پاسداران می‌باشد✨⁦⁩⁦🇮🇷⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ابراهیم یکدفعه سرعت را کم کرد! ✍ قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی می‌رفتیم. حوالی میدان خراسان از داخل پیاده‌رو با سرعت در حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعت را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! همین‌طور که آرام حرکت می‌کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: «یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم!» من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به‌خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می‌کشید و آرام می‌رفت. ابراهیم گفت: «اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می‌سوزد که نمی‌تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته راه برویم تا او ناراحت نشود.» 📚 از کتاب سلام بر ابراهیم ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🦋═╝
✍چقدر فاصلہ داریـــم.! ازاینجایے ڪه ما هستیــم😔 تاآنجایے ڪه شما رسیدید... ... ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🦋═╝
✳️ دختر دولت و رحمت می‌آورد! 🔻 بچهٔ دختر را خیلی دوست داشت. می‌گفت: دختر دولت و رحمت برای خانه می‌آورد. موقع وضع حمل، من قزوین بودم و او دزفول. تلفنی مژدهٔ تولد اولین بچه‌مان را به او دادم. وقتی فهمیده بود بچه دختر است، پای تلفن سجدهٔ شکر کرده بود. وقتی آمد، بیمارستان بودم. یک کاغذنوشته بالای سر «سلما» گذاشت که «لطفاً مرا نبوسید!» خودش هم آن‌قدر دیوانه‌اش بود که دلش نمی‌آمد ببوسدش. 📚 از کتاب «آسمان؛ بابایی به روایت هسر شهید» 📖 ص ۲۶ ❤️ ❤️ 🌺 روز دختر بر دخترهای حرف‌حسابی مبارک! https://eitaa.com/joinchat/1943797967C7cf4bb6c3d