🔺روایت مهاجرانی از واکنش رهبر انقلاب به توهینهای علیه او
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
تابناک، جواد موگویی، ۱۴۰۳/۷/۲۳
https://eitaa.com/sirefarzanegan
شما از مردم دستگیری کردی خدا هم به وسیله حضرت معصومه از تو دستگیری کرد!
در زمان مرحوم والد- مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی- یک روز ظهر که از دفتر خارج شدم، یک آقای خیلی موقرِ کت و شلواری که ساک کوچکی در دستش بود تا من را دید، گفت: با شما کاری دارم، عرض کردم: من خستهام صبح تا حالا دفتر بودم، عصر مجددا برمیگردم در خدمتتان هستم. گفت: کار من خیلی ضروری است، خواهش میکنم حرفم را بشنوید. برگشتم و گفتم: فرمایش شما چیست؟ گفت: من مسیحی و تکنسینِ نصبِ موتورِ چاههای عمیق هستم. الآن برای ۱۵ چاه در کرج قرارداد بسته و روزها آن جا هستم. برای نصب این موتورها سه شب پیش در عالم رؤیا یک بانویی که روبند برصورتش داشت به من گفتند: صلوات بفرست! گفتم من مسیحی هستم و صلوات، مال مسلمانهاست. تا این را گفتم، حضرت رفت. فردا شب هم عین همین قضیه تکرار شد منتهی همراه یک بانوی دیگر، من فهمیدم این بانویی که شب قبل و امشب آمده همین بانویی است که در قم مدفون است، باز هم فرمودند: صلوات بفرست! و من همان جواب را دادم و ایشان رفتند، شب سوم امام خمینی به خوابم آمد و با تشر فرمودند: میخواهند هدایتت کنند، متوجه نمیشوی؟ گفتم چکار کنم؟ گفتند: برو قم و مسلمان شو، بیبی آمده تو را مسلمان کند! آن آقا گفت من در عالم رؤیا آمدم پیش شما شهادتینم را گفتم، الآن هم آمدم بگویم چکار کنم؟ وضع مالی من بسیار عالی است، گفتم: فعلاً شهادتین را بخوان!
دو سه روز هم نگهش داشتیم و نماز و برخی احکام ضروری را یادش دادیم و برای انجام سنت فرستادیمش به بیمارستان. آن روز من به آن مسیحی گفتم تو در زندگیات چه کار کردهای که حضرت این چنین هدایتت فرموده؟ گفت: سرم به کار خودم هست و کاری به کسی ندارم، گفتم نه، یک کاری کردهای. کمی فکر کرد و گفت: من یک کاری انجام میدهم که حتی بچههایم هم خبر ندارند، شبهای شنبه و یکشنبه که تعطیل هستیم، عقب ماشینم را پر از خوار و بار و چای و روغن میکنم و میروم انتهای حلبیآباد تهران و آن را درب خانهها میگذارم و میروم، گفتم: علت همین است، شما از مردم دستگیری کردهای و خدا هم به وسیله حضرت معصومه از تو دستگیری کرد!
ببینید چه چیزی از هدایت بالاتر است، در نمازهایمان میخوانیم «اهدنا الصراط المستقیم» باید جلوی ضریح حضرت دو زانو بنشینیم و تضرع کنیم مبادا ۶۰ ساله شویم و یک وقت غیر المغضوب علیهم و لا الضالین باشیم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری شفقنا، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، ۱۴۰۳/۷/۲۳
https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔻عروج آسمانی حضرت معصومه سلاماللهعلیها را به پیشگاه امامزمان علیهالسلام تسلیت عرض مینماییم.
به بارگاه نورانیش صلواتی میفرستیم و چشم به عنایات کریمه اهلبیت علیهمالسلام میبندیم.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
مقام حضرت معصومه را از معصومین پایینتر ولی از دیگران بالاتر بداند!
از حضرت آیت الله العظمی بهجت سؤال شد: اینکه درباره زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام آمده است:
مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة؛ هر کس با شناخت حق او، حضرتش را زیارت کند بهشت بر او واجب میگردد.
جمله «عارِفاً بِحَقِّها» به چه معناست؟
فرمودند: مقام ایشان را از مقام معصومین علیهمالسلام پایینتر، و از دیگران بالاتر بداند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
برگی از دفتر آفتاب، ص ١۴٨، نشر کمال اندیشه.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها
غم هجر برادر داشت خواهر
از این غم دیده تر داشت خواهر
برای دیدنِ روی گلِ او
همیشه دیده بر در داشت خواهر
دلش پر زد به سمت و سوی ایران
که دل در کوی دلبر داشت خواهر
به دشت و کوه و صحرا از مدینه
هوای عشق ، در سر داشت خواهر
جدا از قید و بندِ زندگانی
فقط عشق برادر داشت خواهر
ندید آخر برادر را از این غم
دلی در خون شناور داشت خواهر
شجاعانه شبیه عمه خود
وفا را خوب باور داشت خواهر
به عمر کوته خود مثل گل بود
گمانم ارث مادر داشت خواهر
دو تا خواهر ز جان یار برادر
یکی در کربلا ، قم یار دیگر
ولی در قم حکایت فرق میکرد
در اینجا یار و یاور داشت خواهر
چه گویم وصف حال کربلا را
غم گلهای پَرپَر داشت خواهر
حسین (ع) و قتلگاه و لشکر کفر
نظر بر تیغ و حَنجَر داشت خواهر
اسارت بود و شِمر و تازیانه
ولی دل پیش دلبر داشت خواهر
یزید و کوفه و شام و خرابه
نبردی نابرابر داشت خواهر
برای خطبه های آتشینش
بیانی همچو حیدر داشت خواهر
به نام حق که ایراد سخن کرد
بنای ظالمان را ریشه کن کرد
غلامپور دهسرخی
ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب
دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب
قم کویر است کویری که تلاطم دارد
چادرت را بتکان قصد تیمم دارد
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند
داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند
ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن
روضههای در و دیوار بخوانیم درآن
همه بدانند من سرباز امام خامنهای هستم!
حالا بهتر میفهمیدم که چرا سید حسن نصرالله به عنوان ادامه دهنده راه امام موسی صدر شناخته میشود. رابطه آن دو با هم یک رابطه الهی بود. ایشان گفت: زمانی که من نجف بودم، خواب دیدم امام موسی صدر برای شرکت در مراسمی از مدرسه ما دعوت کرده است. من و یک نفر دیگر لبیک گفتیم. مراسم در یک بیابان بود! امام موسی صدر هم در یک اتاق خیلی قدیمی، روی زمین بدون عمامه نشسته بود. خیلی هم خسته و ناراحت به نظر میرسید.
سید حسن نصرالله ادامه داد: تعجب کردیم که مردم نیستند. به دل ما افتاد که شاید کسی میخواهد امام موسی صدر را بکشد. یک فرد قد بلند آمد که من فکر کردم او قرار است امام موسی را بکشد. بعد گفتند نماز جماعت بخوانیم. در نماز، آن فرد قد بلند، امام موسی صدر را کشت. من هم بعد از نماز قاتل را کشتم. شنیده بودم که اهل دلی گفته: سید حسن نصرالله ادامه دهنده رهبری امام موسی صدر در لبنان است. سید تایید کرد. حالا همه آن پیش بینی درست از آب در آمده بود. اما سید حسن، فقط امام خامنهای را می دید و از ایشان میگفت. مثل روزهای بعد از پیروزی در جنگ ۳۳ روزه و اوج عزت ایشان، وقتی به ایران آمد، دست رهبر حکیم انقلاب اسلامی را بوسید و گفت: می خواستم با نفسم مبارزه کنم؛ و همه بدانند که من سرباز امام خامنهای هستم. رویه سید حسن نصرالله هنوز هم همان بود و در هر نشستی از عظمت حضرت آقا میگفت. امام خامنهای نیز میفرمودند: هر چیزی که مایه شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
علی شیرازی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
رعایت ادب نسبت به حضرت معصومه (س)
مرحوم آیت الله آقا شیخ محمدجواد انصاری همدانی در قم دفن هستند، از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم بودند. [ایشان] از محبّین خدای متعال و عاشق اهل بیت (ع) بودند.
یکی از شاگردان ایشان [یعنی] حاج آقا حسن شرکت که پیرمردی صالح و زاهدی بود، ایشان نقل میکرد و میگفت:
من با آقای انصاری همدانی یک شب به خانۀ یکی از دوستان در قم که نزدیک حرم بود، رفتیم. من بستر خواب ایشان را به سمت قبله انداختم. ایشان آمدند، بخوابند، بستر خود را به سمت راست انداختند. عرض کردم: آقا من بستر شما را به سمت قبله انداختهام.
فرمودند: اینطور پای من به سمت حرم حضرت معصومه (س) دراز میشود و من نمیتوانم بخوابم؛ چراکه بیادبی است!
با اینکه در خیابان دیگر و در اطراف حرم بودند اینقدر مراعات میکردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
این تعابیر را به کار نبرید!
در دیدار با آیت الله العظمی سیستانی یکی از حاضران که استاد دانشگاه بود اين تعبير را به كار برد كه انشاءلله تحت سايه شما بتوانيم خدمت كنيم. تا لفظ سايه شما را به كار برد، آيتالله سخن او را قطع كردند و فرمودند:
اين نحوه سخن نگوييد، ما سايهای نداريم كه كسی ذيل آن باشد. شما میگوييد استاد دانشگاه هستيد. مراقبت كنيد اين گونه تعابير را اصلا ياد نگيريد و به كار نبريد. ممكن است خود ما هم باور كنيم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
مبلغ، پایگاه فکر و فرهنگ، دکتر علی محمد حاضری، ۱۴۰۳/۷/۲۴
https://eitaa.com/sirefarzanegan
انسان مسلمان وقتی احساس تکلیف کرد باید مشکلات را بپذیرد!
در دیدار با آیت الله العظمی سیستانی که چند نفر از برادران زابلی هم حضور داشتند، درباره اينكه برخی از مردم زابل به دليل شرايط موجود، مجبور به فروش خانههای خود میشوند، حضرت آقا ابراز نارضايتی كردند كه يكی از زابلیهای حاضر در جمع گفت:
ما مجبور میشويم بفروشيم، چون در منطقه درآمد نيست و مشكلات هم زياد است؛ لذا وقتی قيمت خوبی پيشنهاد میكنند، مجبور میشويم بفروشيم!
حضرت آيت الله با لحنی نسبتا عتاب آميز فرمودند:
نگوييد مجبوريم، آن چنان جبری در كار نيست. انسان مسلمان وقتی احساس كرد تكليف ديني و اعتقادیاش چيزی را ايجاب میكند ولو تا حدودی مشكلاتی هم داشته باشد، بايد مشكلات را تحمل كند و كاری نكند كه خدای ناخواسته دشمنان از آن سود ببرند. اينجا بود كه در جهت ترغيب اين برادران به تحمل مشكلات فرمودند:
من كه كسی نيستم ولی از وقتی احساس كردم به واسطه لطف مردم و عنايت حق تعالی ممكن است حضور من سنگِ راه دشمنان باشد، سختیهای اينجا را كه حتما از آن خبر داريد تحمل كردم و با آن كه مقدور بود به جاهای ديگر بروم ولی نرفتم. من الان چندين سال است از نجف بيرون نرفتهام. حتي همين اخيرا كه برای معالجه به خارج رفته بودم با توجه به مسائلی كه برای عراق پيش آمد و شما كما بيش از آن خبر داريد، دوره معالجه را ناتمام رها كردم و به نجف برگشتم و الان مدت زيادی است كه حتی همين چند قدم تا زيارت حضرت را هم توفيق نداشتهام.
شما فكر نكنيد اين عمارت كه میبينيد، منزل من است. نه اين را برای پذيرايی و مراجعه امثال شما تدارك ديدهاند. خانه من يك خانه ۷۰ متری اجارهای قديمی است. اينها را من نبايد بگويم ولی چون گفتيد ممكن است مجبور به ترك ديار شويد، میگويم كه شما هم مشكلات را تحمل كنيد. در پايان ديدار يكي از حاضران درخواست كرد نصيحتی بفرمايند. آقا فرمودند: من مطلب خاصی نمیگويم. وقت گذشته ديگران منتظر هستند و به وقت نماز هم نزديك میشويم ولی چون درخواست كرديد همين قدر بگويم دنيا برای كسی نمیماند. خودتان حس میكنيد كه چه كار برای رضای خداست و برای فردايتان به درد میخورد. سعی كنيد اين نوع كارها را بيشتر انجام دهيد!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
مبلغ، پایگاه فکر و فرهنگ، دکتر علی محمد حاضری، ۱۴۰۳/۷/۲۴
https://eitaa.com/sirefarzanegan
غرق در نور عظمت رهبری بودند!
علی شیرازی:
امام خامنهای در پیام شهادت سید حسن نصرالله آوردند: سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. در جلسهای که با حاج قاسم در محضر سید حسن بودیم، همه آن حقیقت را یافتم و دانستم که حاج قاسم نیز یک مکتب است. مرادمان درباره وی نیز فرمودند: سردار شهید عزیز ما، حاج قاسم سلیمانی را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه درسآموز، با این چشم نگاه کنیم. وقتی به چشمهای سید و حاجی نگاه کردم و نور صورتشان را دیدم، خدا را شکر کردم که در کنار دو نفر از اولیای الهی و دو انسان بهشتی هستم. حقیقتا سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی، قبل از شهید شدن، شهید بودند و حالا من در مکتب سید حسن زانو زده بودم، تا از او درس زندگی بگیرم. او نیز مثل حاج قاسم شاگرد مکتب امام خمینی بود.
آن روز سید حسن نصرالله گفتند: برای اولین بار در سال ۱۳۶۱ به محضر امام خمینی رسیدم. امام بیش از نیم ساعت سخنرانی کردند. من در طول مدتی که امام حضور داشتند، چیزی احساس نکردم. اصلا پلک نزدم. غرق در چهره نورانی امام انقلاب شده بودم. هر زمانی نیز که سید حسن به خدمت امام خامنهای مشرف میشد، غرق در عظمت آن نور الهی میگشت. خدا چه لطفی به سید داشت. خودش نور بود، ولی همیشه از نور ولایت میگفت و ذوب در امام خامنهای بود. به دیدار آقا که میرفت، گویا در دنیا نیست. سید با سوز میگفت: وجود انسانهای شهادت طلب نیز مرا به عالم دیگر منتقل میکند. احساس نمی کنم که در این دنیایم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
علی شیرازی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
این هفته درد پهلویم آرامتر بود!
عبدالهادى وجدانى- فرزند مرحوم آیت الله قدرت الله وجدانی فخر- پدرم شبهاى جمعه به حرم مطهر حضرت معصومه (س) مشرف و در بالاى سر آن حضرت با حالت خوش عرفانى مشغول راز و نياز مىشدند.
در يك شب جمعه ايشان متوجه شده بودند كه طلبهها در حرم كم هستند، براى همين در روز شنبه قبل از شروع درس اين موضوع را مطرح كرده و به شاگردان توصيه كرده بودند كه حتماً شبهاى جمعه تشرف به حرم را فراموش نكنند.
همان هفته حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در عالم خواب مشاهده كرده كه حضرت با حالتى خوشحال و با لحنى تشكرآميز مىفرمايند:
آقاى وجدانى! اين هفته درد پهلويم آرامتر بود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
سُعَدا؛ روزنهای به طلبگی بهتر
https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔻سروده افشین علا برای نماز جمعه نصر و تقدیر رهبر انقلاب از آن: قوی، زیبا و استادانه است؛ کاش شأن نزولش این حقیر نبودم
📢آن جمعهی بشکوه
ای خطبهی غرای تو چون آب بر آتش
تسکین دل سوتهی اصحاب بر آتش
شد هیمنهی خصم در آن جمعهی بشکوه
چون دود ز جمعیت احباب بر آتش
یکپارچه در سوز و گداز آمده بودند
تا روی تو بینند چو مهتاب بر آتش
ای پیر جوانبخت! ز آهنگ نمازت
مانند سپندی شده محراب بر آتش
بر چیرگیات در سخن، اعدا متحیر
چون خیرگی کرمک شبتاب بر آتش
خنیاگر صهیون نگر از نطق بلیغت
افکنده ز کف، آلت و مضراب بر آتش
فهماند کلام تو به صیاد جهانخوار
ماهی نشود صید ز قلاب بر آتش
از شش جهت افروخت شرر، جانی غاصب
زین رو شده بریان، خود قصاب بر آتش
ما چون تو اگر سوختهایم از غم یاران
گشتیم بهاور چو زر ناب بر آتش
تصویر "حسن" شیر عرب، حک شده بر عرش
هرگز نتوان سوختن این قاب بر آتش
دست از تو نداریم، اگر پا بگذارند
بسیار سران از پی ارباب بر آتش
فردا چو بسوزند عجب نیست که امروز
کردند بنا کاخ خود، اعراب بر آتش
ای پیر! هوادار توأم چونکه در این راه
بیداری و بس قافله در خواب بر آتش
دل کندهام از راست و چپ یکسره، چون تو
بر خندق سلمانی و احزاب بر آتش
از بغض تو بر گردهی ما دشنهی دشنام
بسیار زند سفله چو تنداب بر آتش
خفاش چه داند ز چه در چرخشم ای دوست
گرد تو چو پروانهی بیتاب بر آتش
از طعن رقیبان به فلاخن، چو خلیلم
در باغ گل افتاده ز پرتاب بر آتش
بگذار حسودم بزند طعنه که افتاد
زین شعر تر و تازه و شاداب بر آتش
افشین علا
مهر ۱۴۰۳
🔹افشین علا پس از انتشار این شعر در صفحه شخصی خود نوشت: باخبر شدم که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از خواندن شعر اخیرم پیرامون حماسهی جمعهی نصر، خطاب به این فرزند کوچک خود نوشتهاند:
"قوی، زیبا و استادانه است. کاش شأن نزولش این حقیر نبودم. به هرحال وظیفه داشتم تشکر کنم."
🔹از اینکه امام و مقتدایمان در همهی برههها و بزنگاهها و با وجود دغدغههای خطیر و مشغلههای طاقتسوز، از شعر متعهد این روزگار غافل نیستند و همچنان خود را موظف میدانند بابت اثری که از سر صدق و با خون دل و عرقریزی روح سروده شده، ابراز لطف و فروتنی کنند، خداوند منان را شاکرم. بدیهی است این توجهات پدرانهی ایشان، خستگی و تلخکامی ناشی از مشاهدهی ناآشنایی و بیتفاوتی برخی اصحاب قدرت بهویژه در مدیریت فرهنگی کشور را در کام دلسوزان عزلتگزیده به شهدی شيرين تبدیل میکند.
✅ @Rajanews_com
با توسل به حضرت معصومه صاحب خانه شدند!
آیت الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی:
مرحوم حاج آقای والد- مرحوم آیت الله سید احمد زنجانی- هیچ گاه برای امور دنیوی از حضرت معصومه علیهاالسلام درخواست نکرده بودند. فقط دو مرتبه در این باب از حضرت خواهش کردند. یکی از این دو مرتبه درباره خرید منزل بود.
مرحوم حاج آقا منزل مسکونی نداشتند. یک وقت یکی از آقایان زنجان خدمت ایشان آمد و گفت: آقا شما الان نیاز به منزل دارید؟ حاج آقا گفتند: نه، اینجا خیلی خوب است و من احتیاج ندارم. آن آقا گفت: ممکن است شما نیاز نداشته باشید، اما بچههای شما بعداً نیاز پیدا میکنند. خلاصه خیلی به ایشان اصرار کرد که در اینباره فکری کنند. برای ایشان خیلی سخت بود برای مسائل دنیوی از حضرت معصومه علیهاالسلام درخواست کنند.
مرحوم حاج آقا میگفتند: بعد از این قضیه به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام رفتم و به حضرت عرض کردم:
فلان کس به من گفت: لازم است شما منزل داشته باشید. در آن درخواست هم از قول دیگری خواستهاش را مطرح کردند. بعد هم به فاصله کمی منزل کوچه ارک را که اکنون مرکز فقهی است، خریدند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
جرعهای از دریا، ج۳، ص ۵۵۰، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتاب شناسی شیعه.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
در جنگ سوم شیعه کمر اسرائیل را میشکند!
علی شیرازی:
در یک جلسه که با سردار زاهدی در خدمت سید حسن نصر الله بودم، وی مرا به عالم دیگری برد و گفت: یک سال قبل از رحلت امام خمینی یکی از رزمندگان حزب الله از بیروت به سمت جنوب لبنان میرفت. وی در بین راه مسافری را در خودروی خود سوار کرد. آن مسافر میگفت: امام خمینی رحلت میکند و جانشین ایشان یک سید خراسانی است. شیعه و جریان حزب الله در دوران سید خراسانی قوی میشوند. مسافر در ادامه میگوید: انتفاضهای هم در فلسطین شکل میپذیرد که به شیعه نزدیک میشود و با اسرائیل میجنگد. غرق در کلام سید حسن شده بودم که گفت: آن مسافر در ادامه میگوید: جنگ ایران و عراق تمام میشود و مردم دو کشور با هم دوست میشوند. وی میافزاید: در آینده یمن قوی میشود و در جنگ زوال اسرائیل شرکت میکند. سید حسن گفت: آن مسافر در ادامه میگوید: سه جنگ بین لبنان و اسرائیل روی میدهد. سید با حلاوت تعریف میکرد و من گوش میدادم و غرق در کلام سید حسن بودم که گفت: در جنگ اول ودوم اسرائیل دست به تخریب بزرگی میزند، اما پیروز نمیشود. در جنگ سوم اسرائیل دمشق و بیروت و ضاحیه را نابود میکند. اما در آن شرایط قدرت شیعه کمر اسرائیل را میشکند. آن روز که به حرفهای سید گوش میدادم، باور نمیکردم که سید در جنگ سوم شهید میشود. ایشان جنگ اول را جنگ ۳۳ روزه میدانست و از جنگ با داعش، به عنوان جنگ دوم یاد میکرد. حرفهای سید تمام شده بود و من همچنان منتظر بودم تا باز از آینده بگوید.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
علی شیرازی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔺خاطرات و ناگفتهها از زبان معلم انگلیسی رهبر انقلاب
من در خاطراتم هم نوشتهام که ایشان مطالعات گستردهای داشتند. یک روز از من پرسیدند شما کتاب «فونتامارا» را خواندهاید؟ گفتم بله خواندهام، چون در کیش یکی از دوستانم داشت و من از او گرفته بودم.
جزییات بیشتر
tabnak.ir/005JNN
@Tabnak
منبر جای هر حرفی نیست!
آیت الله العظمی علی کریمی جهرمی فرمودند:
خدا رحمت بکند مرحوم آقای حاج انصاری قمی، واعظ خیلی عجیبی بود. مرحوم آیتالله العظمی آقای صافی رضوان الله علیه یک وقت فرمودند:
من تسبیح انداختم پای منبر ایشان در یک منبر، هفتاد روایت را ایشان خواندند. هفتاد روایت. اینها درس است برای ماها که بکوشیم منبر جای هر حرفی نیست. هفتاد روایت در یک منبر!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال روحانیت شیعه، مجید جهان مهین، ۱۴۰۳/۷/۲۶
https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌یحیی سنوار: صلح و مذاکره در کار نیست، یا پیروز میشویم یا کربلا رخ میدهد؛ والسلام
𑁍 @TABEIN_14
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
🔸آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگ تر و برتر است، و فقط اینانند که کامیابند. پروردگارشان آنان را نزد خود به رحمت و خشنودی و بهشت هایی که برای آنان در آنها نعمت های پایدار است، مژده می دهد.
🆔@Qodsnewsagency
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده یحیی سنوار: من این جمله از امام علی را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت: دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت تو ست.
من از روز اول نمیترسم چون مرگ سرنوشتم نیست پس کسی نمی تواند به من آسیبی برساند.
از روز دوم هم نمیترسم چون اگر تقدیرم باشد نمی توانم از آن جلوگیری کنم.
سپاه سایبری پاسداران👇🏻
☑️ @SEPAHCYBERY
☑️ @SEPAHCYBERY
🔴 رسانه های عبری با انتشار تصویر جسدی در غزه اعلام کردند یحیی سنوار به شهادت رسیده است
🔹 طبق اعلام رسانههای اسرائیلی سنوار بطور اتفاقی به شهادت رسیده است.
#وعده_صادق
👌 #محرمانه کانال حرفهایها
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea
محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یحیی سنوار: بزرگترین ارمغان رژیم اسرائیل برای من، ترور من است
🔹یحیی سنوار، رئیس دفتر سیاسی حماس که رژیم صهیونیستی مدعی ترور او شده است، در یکی از کنفرانسهای خبری علنی خود در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پرسیده آیا از ترور شدن نمیترسی، میگوید: بزرگترین هدیهای که دشمن اشغالگر میتواند به من بدهد، ترور من است؛ چرا که من در حالی که به دست این رژیم شهید شده، به دیدار خداوند متعال خواهم رفت.
🔹سنوار در این کنفرانس خبری میگوید: واقعیت امر این است که من ترجیح می دهم با جنگنده های اف-۱۶ یا موشکهای اسرائیل به شهادت برسم تا اینکه با کرونا یا بیماری از دنیا بروم.
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_com