eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
413 عکس
203 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس تعطیل می‌شود، ولی ربط مع الله تعطیل نمی‌شود! روز چهارشنبه بود و ظاهرا آخرین جلسات درسی مرحوم آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی، و حوزه به سبب ایام تابستان درحال تعطیل شدن بو د با اینکه ازشاگردان ایشان نبودم، ولی آهنگ کلام آیت الله آملی بگونه‌ای بود که احساس می‌کردی بزرگترین حکیم و فقیه تاریخ درحال تدریس است. این جانب همراه دوست عزیز وقدیمی خودم حجت الاسلام سید حسن بحرینی به درس ایشان رفته بودیم ایشان به شاگردان خود که هر کدام از فضلای حوزه بودند خطاب کردند و فرمودند: آقایان! درس تعطیل می‌شود ولی ربط مع الله تعطیل بردار نیست، شب‌ها بیدار باشید انبیای الهی، شب‌ها بیدار بودند. تا جوان هستید نماز شب را از دست ندهید، اگر سهم امام ع بگیرید و درس نخوانید، حرام است. در ایام تعطیلی درس بگذارید که بهره‌اش از ایام تحصیلی بیشتر است ایشان به هنگام موعظه دو مرتبه به گریه افتادند! الان که این خاطره را نقل می‌کنم حال و هوای آن جلسه در ذهنم تداعی می‌شود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال مرحوم آیت الله العظمی اسماعیل پور قمشه‌ای در ایتا، ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
خواستم با همه وجود درک کنم که این پول با چه زحمت و مشقتی به دست آمده است! حاج شيخ عبدالحميد شربيانى ... نقل كردند از مرحوم آية الل‍ه العظمی سيّد محمّد حجّت كوه‏‌كمرى‏ ... كه وقتى، يك نفر مرد دهاتى از باب وجوه شرعيّه، يك اسكناس پنج تومانى در دست ايشان گذاشت. ايشان چون آن وجه را گرفتند، دست آن مرد را رها نمى‌‏كردند و همين‌‏طور كف دست او در كف دست ايشان بود، تا بالأخره رها كردند و آن مرد هم رفت. يكى از حضّار پرسيد: تابه‌حال ديده نشده است كه شما وجوهى را كه مى‌‏گيريد، اين‌‏قدر دست‌تان در دست طرف بماند، امّا در اين مورد بسيار معطّل شديد. در پاسخ فرمودند: اين مرد، زارع است و از بيل‌زنى اين وجه را كسب كرده است. در كف دستش در اثر كار، تاول‌‏هائى درشت و خشن و برآمدگى‌‏هائى مشهود بود. من اين برآمدگى‏‌ها را در دست خود فشار دادم تا به دست من فرو رود و بدانم كه مالى را كه از اين طريق به دست آمده است، در كدام طريق بايد مصرف نمود! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: نور ملكوت قرآن، ج‏۲، ص۲۸۲، سید محمدحسین حسینی تهرانی، نشر حکمت، به نقل از کانال تلگرامی چراغ مطالعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) کجا به زیارت بایستیم؟ یکی از یاران مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری نقل می‌کند: روزی داخل حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) نزدیک درب ایوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضریح مطهر ایستاده بودم. زیارت آن حضرت را تمام کرده بودم که آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزدیکى ایستاده، مشغول زیارت شدند. پس از اتمام زیارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکان زیارت در این حرم و معناى این جمله که باید زیارت «عند رأسها» باشد سؤال کردند. ایشان فرمودند: «عند رأسها» غیر از «فوق رأسها» است. و در اینجا که من ایستاده ام (نزدیک درب ایوان طلا) هم «عند رأسها» صدق مى‌کند و هم رو به قبله ایستاده‌ام. سپس فرمودند: من در خواب دیدم که حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه) و دو نفر دیگر با هم در همین جا که من ایستاده‌ام، مشغول زیارت خواندن بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مرحوم آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده‌دار در درس اخلاق مدرسه فیضیه، ۶۹/۸/۱۷، به نقل از کانال جنه المعربین در ایتا. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالای هر صفحه یا صاحب الزمان ادرکنی نوشته بودند! توسل به حضرت ولی عصر حجة بن الحسن المهدی التزام آیت الله العظمی علوی گرگانی به نگارش دعای فرج در ابتدای اکثر دفاتر و  نیز نگارش عبارت «یا صاحب الزمان ادرکنی» در بالای صفحات، نمونه عملی توسل به ساحت حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) و درس بزرگی برای همه طلاب است که فراموش نکنند تحصیل‌شان در مسیر سربازی امام زمان باشد و در این راه باید از وجود قدسی آن حضرت کمک بگیرند. من حدس می‌زنم که معظم له در این عمل، به سیره مرحوم آیة‌ الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی اقتدا کرده‌اند. آیة‌الله العظمی علوی گرگانی در این باره نقل می‌کردند: زمانی که در قم طلبه جوانی بودم، آیة‌الله شیخ محمدتقی آملی را زیارت نکرده بودم و تنها شنیده بودم که مرد با تقوا و زاهدی است و چون دوست داشتم از محضر بزرگان معنویت و تقوا استفاده کنم، روزی تصمیم گرفتم به حضور ایشان شرفیاب شوم، از این رو به تهران رفتم و منزل ایشان را پیدا کردم. در زدم. ظاهراً در باز بود _ صدای ضعیفی از اتاق شنیدم که به درون دعوت کرد. داخل شدم. سلام کردم. هیچ کس خدمت‌شان نبود. به دیوار تکیه داده و مشغول نوشتن اواخر نکاحِ کتابِ مصباح الهدی بودند. دیدم بالای هر صفحه ایشان نوشته بودند: «یا صاحب الزمان ادرکنی» سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: آیت علم و عمل- یادنامه آیت الله العظمی علوی گرگانی- ص۳۷۲، سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
یک بار هم از ایشان نشنیدیم که ادعای ملاقات کرده باشند! از حاج آقا مفیدی- که از چهل سال پیش شاگرد آقای بهجت و از اعضای استفتاء ایشان بودند- پرسیدم: در این مدت در درس یا مجلس استفتاء از ایشان شنیده‌اید که بگویند من به ملاقات حضرت مهدی ع مشرف شده‌ام؟ فرمودند: نه اصلا! فقط یک بار فرمودند: دیشب خواب حضرت را دیدم از دور به صورت یک جوان چهل ساله بودند و هر چه نزدیک تر می آمدند، پیرتر می‌شدند تا وقتی جلوی من رسیدند به صورت یک پیرمرد بیش از هزار ساله بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال تاریخ حوزه علمیه قم در ایتا، ۱۴۰۱/۱۲/۱۸، نقل خاطره از احمد یاسر وافی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
از نوجوانی مقید به نماز شب بودند! در طول این ۸۰ سال عمر شریف مرحوم والد- آیت الله العظمی علوی گرگانی- از زمانی که ایشان به سن تکلیف رسیدند، نماز شب را ترک نکردند. حتی از خود ایشان شنیدم که فرمودند: زمانی که پدرم- آیت‌ الله آقا سید سجاد- در قید حیات بودند و ما به گرگان و خدمت ایشان می‌رفتیم، در کنار ایشان نماز شب می‌خواندیم، ایشان به نماز وتر که می‌رسیدند، می‌گفتند: من در قنوت نماز، بخشی از دعای ابوحمزه‌ ثمالی را می‌خوانم، شما دقت کنید، ببینید که اشتباه خوانده می‌شود یا نه. یعنی آیت‌الله آقا سید سجاد از حفظ می‌خواندند و پدر بنده تطبیق می‌دادند که اشتباهاتی نداشته باشند. این نشان می‌دهد که یعنی ایشان با پدربزرگ ما از همان کودکی مقید به نماز شب بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری حوزه، گفتگو با سید محسن و سید مهدی علوی گرگانی- فرزندان مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، ۱۴۰۱/۱۲/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
کارهای مادر را خودشان انجام می‌دادند! با این‌ که مرحوم والد- آیت الله العظمی علوی گرگانی- مرجع تقلید بودند، اما وقتی بعد از فوت آیت‌الله آقا سید سجاد- پدرشان- به منزل حاج آقا می‌آمدند، می‌دیدم که گاهی اوقات خودِ حاج‌ آقا کارهای مادربزرگ ما را انجام می‌دادند. یعنی به ما نمی‌گفتند: محسن! تو برو کار را انجام بده. مثلا برای مادر آب می‌آوردند، غذا می‌آوردند و یا گاهی اوقات دست ایشان را می‌گرفتند و به او در انجام کارهای روزمره کمک می کردند. این کارها را خود حاج‌ آقا انجام می‌دادند و به ما می‌گفتند: برای مادرتان احترام قائل شوید و به هر مقامی هم که رسیدید به این نکات دقت کنید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری حوزه، گفتگو با سید محسن و سید مهدی علوی گرگانی- فرزندان مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، ۱۴۰۱/۱۲/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
موضوع پیش آمده را سربسته به من گفتند و ارشادم کردند! این بنده حقیر واقعاً نور خدا و امام زمان(عج) را، در وجود مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی حس می‌کردم و اعتقادم این بود، که در محضر نایب امام زمان(عج) خدمت می‌کنم و جلوه‌هایی از التفات آن حضرت، در شخص و دفتر ایشان وجود داشت. شواهد زیادی از این موضوع برای بنده به وقوع پیوست که یکی از آن‌ها را نقل می‌کنم: یک بار در منزل با مادرم درباره موضوعی صحبت می‌کردم، زمانی که به محضر آقا رسیدم، ایشان کاملا سربسته، درباره بعضی از موضوعات از جمله همان مسئله، بنده را ارشاد نمودند! اول فکر کردم که مادرم با ایشان تماس گرفته‌ و مطلبی گفته‌اند. مطلب را که از مادرم پرسیدم: مادرم قسَم خوردند و گفتند: من چیزی به ایشان نگفته‌ام! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:  آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی- نشر فقیه اهل بیت، به کوشش سید حسین کشفی، گفتگو با علی فولادی- سرتیم حفاظت حضرت آقا- https://eitaa.com/sirefarzanegan
با این کارها دل امام زمان به درد خواهد آمد! مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی سعی داشتند تا زندگی شخصی‌شان، کاملا با مردم عادی و جامعه یکی باشد، حتی وسیله ایاب و ذهاب ایشان در قم، ماشینی کاملا ساده- یک آردی مدل پایین- بود! در سفرهای مشهد و گرگان نیز، مقیّد بودند که با ماشین، به مسافرت و تبلیغ بروند. یک بار هم که آخرین سفرشان به مشهد بود، با قطار به زیارت حضرت رضا(ع) مشرف شدند. وقتی پیشنهاد مسافرت با هواپیما به آقا داده می‌شد، می‌فرمودند: آقای فولادی! وقتی مردم با این وسیله‌ها جابه‌جا می‌شوند، چرا ما باید با هواپیما یا ماشین‌های آن‌چنانی این کار را بکنیم؟! دل امام زمان به درد خواهد آمد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت، گفتگو با علی فولادی- سرتیم حفاظت حضرت آقا- https://eitaa.com/sirefarzanegan
در خانه و خانواده حرمت افراد را رعایت می‌کردند! من یادم نمی‌آید که مرحوم والد- آیت الله العظمی علوی گرگانی- با زیرپوش در منزل باشند. شاید الان خیلی از پدرها برای این‌که راحت باشند، لباس‌ روی خود را درآورند و با زیرپوش در منزل باشند؛ اما تا زمانی که بنده در این سال‌ها در خدمت حاج‌آقا بودم، یادم نمی‌آید که ایشان با لباس زیر باشند و بیان می‌کردند: این یک نوع بی‌احترامی نسبت به افراد خانواده است. همیشه لباس رو را به تن داشتند و به ما احترام می‌گذاشتند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری حوزه، گفتگو با سید محسن و سید مهدی علوی گرگانی- فرزندان مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، ۱۴۰۱/۱۲/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
برای حفظ آبروی افراد، عکس‌ها را منتشر نکردند! یکی از خصوصیات مرحوم آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی که واقعا در خور اهمیت است این بود که ایشان عکس‌های زیادی از مسئولین و روحانیون نظام داشت که این افراد در رژیم گذشته با شاه و هویدا و رجال حکومتی سابق، عکس گرفته بودند و آن عکس‌ها نزد ایشان موجود بود که اگر آن عکس‌ها به دست مسئولین فعلی می‌افتاد نه تنها به این‌ها منصب و مقامی نمی‌دادند، بلکه آنها را دادگاهی می‌کردند. ولی ایشان برای رضای خدا آن عکس‌ها را رو نکردند و آبروی آن افراد را نبردند و بهانه‌ای برای تسویه حساب قرار ندادند و برای این که این عکس‌ها به دست کسی نیفتد، همه آن‌ها را از بین بردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: گروه تاریخ حوزه علمیه قم در ایتا، حسین تهرانی، ۱۴۰۱/۱۲/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
چند خاطره از مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید: خاطره اول: حاج‌آقا جلال مروارید- برادر معظم له- می‌فرمودند: استاد آیت‌الله شیخ هاشم قزوینی به اخوی- مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید- فرمودند: شما اگر در نجف اقامت نمایید، زمینه مرجعیت شما فراهم می‌شود که اخوی فرمودند: من به دنبال مرجعیت نیستم! خاطره دوم: از راهنمایی‌های معنوی مرحوم حضرت آیت الله میرزا حسنعلی مروارید به اینجانب- حسن طالبیان شریف- این بود که: نماز شب بخوانید و بر خواندن نماز شب، تاکید فرمودند و آثار و فواید و برکاتی برای نماز شب بیان نمودند. خود ایشان، به شدت مقید به نماز شب بودند. خاطره سوم: از جمله راهنمایی‌های معنوی که به اینجانب فرمودند این بود که فرمودند: حواریون به حضرت عیسی علیه السلام گفتند : با چه کسی مجالست و همنشینی نماییم، حضرت فرمودند: من یذکرکم الله رویته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله: با کسی مجالست و همنشینی و رفت آمد کنید که: دیدن او، شما را به یاد خدا بیاندازد. صحبت کردنش بر علم شما بیافزاید. و عملش شما را به یاد آخرت بیاندازد. پس از اتمام حدیث و ترجمه آن توسط ایشان، با ایشان شوخی کردم و عرض کردم: چنین افرادی را که فرمودید، از کجا پیدا کنم؟ اگر چنین کسانی را دیدید، سلام من را هم به ایشان برسانید! آیت الله مروارید خندیدند و فرمودند: حالا اگر دیدید، به این حدیث عمل کنید! خاطره چهارم: آیت الله میرزا حسنعلی مروارید مقید بودند به خواندن نماز اول وقت و به جماعت، ایشان در مسجد ملاحیدر- خیابان خسروی، جنب حرم مطهر امام رضا علیه السلام، نزدیک منزل خودشان- سالیان بسیار امام جماعت بودند. حتی هنگامی که به سنین کهولت هم رسیده بودند، خود را به مسجد ملاحیدر رسانیده و امامت جماعت می کردند و با صدای رسا و قوی، نماز جماعت می‌خواندند. یک بار که در منزل ایشان بودم و آقا در سنین کهولت بودند و به تنهایی قادر به رفتن مسجد نبودند، ایشان را با سختی و مشقت به ماشین سوار شدند و آن بزرگوار را به مسجد بردم تا از فیض نماز اول وقت و جماعت که توسط فرزند ایشان خوانده می‌شد، محروم نمانند. آری این گونه نسبت به نماز اول وقت و نماز جماعت، مقید بودند و این درسی است برای همه مومنین، بالاخص جوانان. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حسن طالبیان شریف، ۱۴۰۱/۱۲/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
اگر به شما حُسنِ ظن نداشتم به خاطر این عکس، شما را حدّ می‌زدم! هادی غفاری- فرزند شهید ایت الله حسین غفاری فعال سیاسی و نماینده مجلس در دوره‌های پیشین- می‌گفت : اوایل انقلاب کشف کردیم که فرمانده نیروی دریایی وقت -ناخدا افضلی که بعدها اعدام شد- از طریق حزب توده با روس‌ها مرتبط است و اسنادِ به کلی سرّی و نظامی را به روس‌ها می دهد و روس‌ها هم آنها را در اختیار صدام و عراق می‌گذارند. پرونده‌ای را تکمیل کردیم که شامل ۴۰۰ صفحه می‌شد در این پرونده قطور، علاوه بر اسناد و مدارک بسیار، عکسی هم بود که در آن ناخدا افضلی کنار زن بی حجابی نشسته بود که پوشش مناسبی نداشت. پرونده را نزد حضرت امام بردم و تصور می‌کردم که ارائه این عکس، مدارک را کامل و محکم می‌کند . اما بر خلاف پندار من، امام وقتی عکس را دیدند آن را از من گرفتند و با لحن تندی فرمودند: این عکس چیست آقای غفاری؟! آقای غفاری! مبارزه ما شرافتمندانه است ولی این روشی که شما در پیش گرفته‌اید غیر شرافتمندانه است، اگر به شما حُسنِ ظن نداشتم به خاطر ارائه این عکس، شمارا حدّ می‌زدم! بعد به من فرمودند : با زندگیِ خصوصیِ مردم چه کار دارید؟ اصل این عکس کجاست ؟ گفتم: نزد من است. فرمودند: تا من نماز می‌خوانم بروید و اصلِ عکس را بیاورید! عرض کردم: اجازه بدهید با شما نماز را بخوانم و بعد بروم و آن را بیاورم فرمودند: نخیر، لازم نکرده است بفرمایید! نمی‌دانم مسیر جماران تا تهرانِ نو را چگونه طی کردم که تا نماز امام تمام شده بود خود را به جماران رساندم و نگاتیوِ عکس را تحویل امام دادم . امام به حاج احمد اقا فرمودند : دستگاه خورد کن را بیاور! آورد و خودِ ایشان عکس را در دستگاه قرار دادند و آن را پودر کردند و بعد پودر شده آن را با دست خود به هم زدند و در آخر فرمودند : آقای غفاری! با این‌ که شما را می‌شناسم و پدرِ شهیدِ شما، رفیق بزرگوار من بود اما این روش، روشِ شرافتمندانه‌ای نیست! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: سایت خاطره نگاری، ۹۵/۲/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چراغ حجره آن‌ها پیوسته روشن بود! آیت‌ الله دکتر سید محمد باقر حجتی- استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران- که در دوران طلبگی در مدرسه مروی با مرحوم علامه حسن زاده آملی و آیت‌ الله جوادی آملی هم‌درس بودند- می‌فرمودند: آیت‌ الله میرزا باقر آشتیانی- تولیت مدرسه مروی- از من و آقای جوادی و آقای حسن‌زاده تعریف می‌کردند. چون وقتی گاهی شب‌ها به مدرسه سر می‌زدند، می‌دیدند چراغ حجره ما روشن است و مطالعه می‌کنیم. من وقتی می‌خواستم چراغ حجره‌ام را خاموش کنم، می‌دیدم چراغ اتاق آقای جوادی و حسن‌زاده روشن است. صبح قبل از اذان که بیدار می‌شدم، می‌دیدم چراغ حجره آن‌ها هنوز روشن است. این آقایان خیلی کار می‌کردند. هرگز آقای جوادی و آقای حسن‌زاده وقت‌شان را به بطالت نگذراندند، ولی ما گاهی گعده می‌کردیم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال کشکول ناب در ایتا، ۱۴۰۱/۱۲/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
بگذارید مردم بیایند! ویژگی دیگر مرحوم آیت الله العظمی علوی گرگانی، مردمی بودن حتی در روزهای دشوار کرونایی بود. در این دوره، اغلب مردم از رفت‌وآمد به مکان‌های مختلف خودداری می‌کردند، اما ایشان با مردم بودند و به آنها اجازه می‌دادند که به محضرشان رفت‌وآمد داشته باشند. تنها در این اواخر بود که آقازادگانشان به خاطر بیم از کرونا، ایشان را به اتاقی در بالای دفتر منتقل کرده بودند. ایشان حتی در آنجا هم می‌فرمودند: بگذارید مردم بیایند و با آنها باشیم! غرض اینکه برای ایشان، مردم در اولویت بودند و آسایش و راحت آنها را، بر هر چیز مقدم می‌داشتند. هر مسئولی هم که می‌آمد و با ایشان ملاقات می‌کرد، اولین حرف ایشان به او، مراعات حقوق مردم و رسیدگی به مشکلات آنان بود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله الظمی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت، گفتگو با محمد حسن انصاری قمی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
نگذارید زحمات ما و استادان ما فراموش شود! در اواخر عمر شریف مرحوم استاد حضرت آیت الله العظمی اسماعیل پور- رضوان الله علیه- به همراه جمعی از شاگردان‌شان به دیدار شرفیاب شدیم، مرحوم استاد خطاب به شاگردان فرمودند: ما برای مباحث اصولی و فقهی زحمات بسیاری کشیدیم، همان طور که استادان ما چنین کردند، نگذارید زحمات ما و اساتید ما فراموش شود! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: فقیه آل محمد- آیت الله العظمی محمد علی اسماعیل پور قمشه‌ای، نقل خاطره از مهدی انصاری، https://eitaa.com/sirefarzanegan
خیلی راحت فرمودند نمی‌دانم! بنده خودم یک بار در قم خدمت مرحوم علامه طباطبایی رسیدم و سوالی درباره حاشیه ایشان بر اسفار پرسیدم، خیلی راحت فرمودند: نمی‌دانم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پندهای سعادت، ج۲، ص۴۹، محمد مهدی شب زنده دار، نشر موسسه فقهی ذکر. https://eitaa.com/sirefarzanegan
نوشتم ولی الان یادم نیست! گاهی هم از مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری مسئله می‌پرسیدیم، ایشان هم خیلی راحت می‌فرمودند: نوشتم ولی الان یادم نیست! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پندهای سعادت، ج۲، ص۴۹، محمد مهدی شب زنده دار، نشر موسسه فقهی ذکر. https://eitaa.com/sirefarzanegan
خطبه پارسایان را برای من بخوان! مرحوم پدر ما- آیت الله حسین شب زنده دار جهرمی- می‌فرمودند: ما که طلبه شده بودیم روزهای جمعه مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم حق شناس- که استاد ما بود- به ما می‌فرمودند: بیا منزل! وقتی می‌رفتیم، ایشان رو به قبله می‌نشستند و به من می‌فرمودند: این خطبه همام را که در نهج البلاغه درباره اوصاف پارسایان هست، برای من بخوان! و من می‌خواندم و ایشان بلند بلند گریه می‌کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پندهای سعادت، ج۲،ص۷۴-۷۳، محمد مهدی شب زنده دار، نشر موسسه فقهی ذکر. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مثل یک عبد ذلیل می‌نشستند و موعظه گوش می‌دادند! یادم هست وقتی که مرحوم حضرت امام نصیحت و موعظه می‌فرمودند و از صدا و سیما پخش می‌شد، مرحوم پدر ما- آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار جهرمی- مثل یک عبد ذلیل دو زانو می‌نشستند و سخنان و نصیحت‌های امام را گوش می‌دادند. بزرگان سلف حتی در بلندای عمرشان هم ملتزم به شنیدن موعظه بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پندهای سعادت، ج۲، ص۱۶۴، محمد مهدی شب زنده دار، نشر موسسه فقهی ذکر. https://eitaa.com/sirefarzanegan
خودشان را وقف امام زمان علیه السلام کرده بودند! مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی- رضوان الله تعالی علیه- پس از پیشنهاد استاد بزرگوارشان زعیم عالیقدر آیِت الله العظمی بروجردی- اعلی الله مقامه الشریف- برای نوشتن کتابی جامع و متقن راجع به حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفداء، با عزمی راسخ و همّتی کم‌نظیر و با عدم وجود امکانات، شروع به نوشتن کتاب شریف منتخب الأثر کردند. تقریباً سه سال نوشتن این کتاب شریف طول کشید و دشواری‌ها و سختی‌های زیادی متحمّل شدند. البته خود آقا فرمودند که مکرّر در مکرّر، عنایات حضرت علیه السلام در تألیف و تکمیل آن مشهود بود. از جمله دشواری‌های نوشتن این کتاب ارزشمند این بود که آقا می‌فرمودند: همه روايات مربوط را خودشان استنساخ و سپس پاک‌نويس می‌کردند و گروه و همکاری نداشتند. بعد هم چون کتاب در تهران چاپ می‌شد، خود ایشان هر روز مقداری مطلب برای چاپخانۀ حيدری توسط دانشمند محترم آقای حاج ميرزا حسن مصطفوی ارسال می‌کردند؛ یعنی هر روز عصرها به گاراژ ترانسپورت در قم می‌رفتند تا اگر آشنایی پیدا کنند اوراق و نوشته ها را به او بدهند و از ایشان درخواست کنند که خدمت آقای مصطفوی بدهند. همین زحمات و اخلاص ایشان باعث شد که این کتاب گرانسنگ، مرجع پژوهشگران و محققان این عرصه قرار گیرد. به قول شیخ حبیب مهاجر عاملی- کتاب‌شناس و نویسنده شهیر لبنان و مدیر مسئول نشریه معروف «الإسلام فی معارفه و فنونه»- : این کتاب در موضوع خود بی نظیر است و شایسته است که هر فرد مؤمنی، یک نسخه از این کتاب را نزد خویش داشته باشد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: محضرِ آفتاب- نکوداشت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی- به کوشش محسن اکبری شاهرودی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آن قدر فروتنانه پشت تلفن نشستند که گویا در حضور ایشان هستند! دکتر سید محمد فرید آستانه- فرزند استادم مرحوم آیت الله حاج سید محمد علی آستانه و نوه مرحوم آیت الله سید ابراهیم حق شناس جهرمی- می‌فرمودند: زمانی که آیت اله العظمی گلپایگانی- اعلی الله مقامه- به آقا بزرگ- منظور مرحوم آیت الله حق شناس جهرمی- برای احوالپرسی تلفن کردند، این قدر آقا بزرگ متواضعانه پشت تلفن نشستند که گویا در قم و روبروی حضرت آقا نشسته‌اند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: گروه تاریخ حوزه علمیه قم در ایتا، نقل خاطره از مجید رضا جهان مهین، ۱۴۰۱/۱۲/۲۰ https://eitaa.com/sirefarzanegan