eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
403 عکس
198 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای نماز شب شان گریه می‌کنند! مرحوم آیت الله حرم پناهی از حاج آقا مصطفی خمینی نقل می‌کردند که: یک روز صبح دیدم پدرم گریه می‌کند. متوجه نشدم برای چه گریه می‌کند؟ از مادرم پرسیدم: گریه آقا برای چیست؟ مادرم گفت: قاعدتاً باید دیشب نماز شب ایشان ترک شده باشد، زیرا ایشان وقتی نماز شب شان ترک می شود و از دست می‌رود، ناراحت و نگران می‌شوند! سیره فرزانگان،عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: روزنه‌هایی از عالم غیب، ص ۲۷۰، سید محسن خرازی، نشر مسجد مقدس جمکران. https://eitaa.com/sirefarzanegan
دنیا و آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان! علّامه طباطبایی مى‌فرمودند: چون به نجف اشرف براى تحصيل مشرف شدم، از نقطه نظرِ قرابت و خويشاوندى و رحميّت، گاه گاهى به محضر مرحوم آقای قاضى شرفياب مى‌شدم. تا يك روز در مدرسه‌اى ايستاده بودم كه مرحوم قاضى از آن جا عبور مى‌كردند.چون به من رسيدند دست خود را روى شانه من گذاردند و فرمودند: اى فرزند! دنيا مى‌خواهى نماز شب بخوان، آخرت مى‌خواهى نماز شب بخوان! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مهر تابان- یادنامه علامه طباطبایی- ص۱۶، آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی، نشرحکمت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
صدای زنگ ساعتِ نماز شبِ استاد همه را به گریه درآورد! استاد شهید و متفکر عالی قدر آیت الله مطهری در حدود ساعت ده و نیم شب به شهادت رسیدند. چند ساعت از دریافت خبر شهادت ایشان گذشته بود و خانواده استاد و دوستان همه بیدار و ناراحت بودند که حادثه‌ای باعث شد، یک باره صدای گریه و ناله همگان بلند شود. زنگِ ساعت استاد در حدود ساعت سه نیمه شب به صدا درآمد، ساعتی که استاد برای نماز شب‌شان تنظیم کرده بودند! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال رسمی بنیاد شهید مطهری https://eitaa.com/sirefarzanegan
در نماز شب هر کس به ذهنت آمد، دعایش کن! مدتى خداوند توفيق عنايت فرموده بود بعضى از شب‌ها را در جوار والد معظم مرحوم آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادى دربيت ايشان سپرى می‌کردم. ایشان تقريبا از دو ساعت به اذان از خواب بيدار شده تا اذان صبح مشغول نوافل می‌شدند. روزی از ايشان پرسيدم: مگر چه اذكارى در نماز شب می‌خوانيد كه اين قدر طول می‌كشد؟! با تبسم فرمودند: ذكر خاصى نمی‌گويم، فقط توصيه‌اى كه مرحوم والد- آيت الله العظمى ميرزا محمد على شاه آبادى- فرموده‌اند يادم می‌آيد، لذا گاهى نافله شب طولانى می‌شود. توصيه مرحوم والد اين بود: اين كه فرموده‌اند چهل مومن را دعا كنيد لازم نيست جناب سلمان و ابوذر را- كه از اولياء الله هستند- ياد كنيد، بلكه مومنين گرفتار و مبتلا را كه نيازمند به دعا می‌باشند، ياد كنيد. بلكه هر مومنى كه به ذهن‌تان و يادتان خطور كرد بدانيد محتاج است و سائل، و خداوند به پيامبر می‌فرمايد : (واماالسّائل فلاتنهر) نيازمند را مرنجان و دستِ خالى رد مكن! لذا هر كس به ذهنت آمد دعايش كن! اين گونه است كه وقتى مومنين را ياد می‌كنم معمولا به صف از ذهنم عبور می‌كنند و گاه به ٤٠٠ مومن بلكه بيشتر می‌رسند و هر كس را دعا می‌كنم تنهايش نمی‌گذارم بلكه پدر، مادر، همسر، فرزندان، داماد و عروسش را هم ياد می‌كنم اين است كه گاهى طول می‌کشد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیت الله نصرالله شاه آبادی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
حالات آیة‌الله بروجردی! یکى از دوستان بنده، پيرمردى نورانى از اهالى بروجرد به نام مرحوم آقاى شريعتى بود كه در ادبيات هم بسيار قوى بود. ايشان نقل مى‏كرد: وقتى آیة‌ الله العظمی بروجردى (رحمة الله عليه) به بروجرد تشريف آوردند ما در ركاب آقا بوديم. شخصيت‌هاى‏ محترم بروجرد هر كدام‌شان گاه گاهى آقا را با عزّت و جلال و وقارى به منزلشان دعوت مى‏كردند. سفره‌هاى گسترده‌اى پهن مى‏كردند كه در شأن آقا باشد. بعضى از اين شخصيت‌ها از آقا مى‏خواستند كه وقتى براى شام به منزل ما تشريف مى‏آوريد، براى استراحت هم در منزل ما بمانيد؛ منظورشان اين بود كه آقا يک نماز شبى در خانه آنها خوانده باشد. ايشان نقل مى‏كرد: من هم يک شب همراه آقا در یکى از اين مهمانى‌ها بودم و از خادم آقا تقاضا كردم اگر مى‏شود من هم بمانم. خادم آقا گفت: هيچ اشکالى ندارد. من آن شب مخصوصاً ماندم كه حالات آقا را ببينم. تا صبح در رختخواب بودم ولى تمام حالات آقا را زير نظر داشتم و تا صبح بيدار ماندم. هنگام خوابيدن، ديدم آقا دست بردند و فيتيله چراغ نفتى را خاموش كردند يعنى اينكه همه ما بخوابيم و خودشان هم به ظاهر به رختخواب رفتند. حدود نيم ساعتى كه گذشت و آقا مطمئن شدند كه همه ما خواب هستيم و بنده هم خودم را به خواب زده بودم، يک‌دفعه ديدم آقا از رختخواب بلند شدند، فتيله چراغ را بالا كشيدند و مشغول نوشتن كتاب شدند. من هم مراقب آقا بودم. دو سه ساعت گذشت. آقا هم اصلًا متوجّه بيدارى من نشده بودند. آقا بعد از دو سه ساعت، دوباره چراغ را پايين كشيدند و براى استراحت به رختخواب رفتند. يک ساعت كه گذشت، ديدم آقا دوباره بلند شدند، وضو گرفتند و مشغول نماز شب شدند. سر به سجده و گريه و تهجّد گذاشتند و بعد از مدّتى، كمى خوابيدند. خلاصه ديدم تا صبح، مرحوم آیة‌الله بروجردى چندين بار بلند شدند و مختصر خوابيدند تا اينكه موقع اذان صبح شد. ايشان وضو گرفتند. همچنين حاج احمد آقا هم رفت و وضو گرفت و برگشت. تا برگشت پاى رختخواب من آمد و گفت: آقاى شريعتى، آقاى شريعتى و مرا براى نماز صبح صدا زد. تا ايشان مرا صدا زد يک مرتبه آقاى بروجردى عصبانى شدند و گفتند: حاج احمد! چرا بيدارش مى‏كنى؟ تو وظيفه ندارى بيدارش كنى. اگر خودش بيدار شد كه شد، و گرنه حقّ ندارى او را صدا بزنى! آقاى شريعتى مى‏گفت: من خيلى تعجّب كردم كه تا چه اندازه آقاى بروجردى مراقب هستند. ببينيد به خاطر همين كارها است كه اين شخصيت‌ها، اسم‌شان مى‏ماند و روز به روز عظمت‌شان بيشتر مى‏شود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔺ما طرفدار جمهوری اسلامی ایران نیستیم ما فدایی جمهوری اسلامی ایرانیم!
میترسم ذهنت تخیّلی بار بیاید! ما جلسات شعری در قم داشتیم و شعر می‌گفتیم، نمی‌دانم علامه طباطبایی این را از کجا متوجه شدند، یک روز که من خدمتشان بعد از کلاس راه می رفتم، رو به من کردند و فرمودند: شنیدم شعر می‌گویی. گفتم: بله گاهی مرتکب می‌شوم. فرمودند: حالا نمی‌خواهد شعر بگویی! گفتم: حاج اقا شما خودتان هم شعر می‌گویید. فرمودند: حالا تو فلسفه می‌خوانی، می‌ترسم که ذهنت تخیّلی بار بیاید. دیگر ذوق شعری من خشک شد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری مهر، گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی، ۱۴۰۰/۸/۲۶ https://eitaa.com/sirefarzanegan
تا خودم را شناخته‌ام، دعای شخصی برای خودم نکرده‌ام! علامه حسن زاده آملی می‌فرمودند: کتابی نوشته بودم، خدمت علامه طباطبایی تقدیم کردم تا مطالعه نمایند. ایشان یک دوره تمام آن را مطالعه فرمودند. در جایی از کتاب، دعای شخصی درباره خودم کرده بودم. علامه به من فرمودند: آقا! تا من خودم را شناختم، دعای شخصی در حق خودم نکردم، بلکه دعایم عام است. (همه را شامل می‌شود) علامه حسن زاده آملی می‌فرمودند: این تادیب اخلاقی بسیار در من اثر گذاشت! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: عرفان علامه طباطبایی در بیان استاد رمضانی، ص۸۸، وحید واحد جوان، نشر سبط النبی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آب باید جاری و روان باشد، فقط مال من و شما نیست! شهید مطهری در یکی از خاطرات‌شان درباره سفر با علامه طباطبایی به ییلاقات تهران در تابستان می‌فرمودند: در کنار جوی آبی نشسته بودیم، من و همراه برخی از همراهان دیگر، جلوی‌ِ جاری شدن آب، در جوی را گرفتیم. علامه با تماشای این کار از جا بلند شدند، و با پا، سنگ را از جلوی آب کنار زدند و فرمودند: آب جاری برای من و شما نیست که جلوی آن را سد کنیم، آب باید روان و جاری باشد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی، ۱۴۰۲/۱/۸ https://eitaa.com/sirefarzanegan
آن ناله‌های نیمه شب چه شد؟! آیت الله العظمی علوی گرگانی: مرحوم امام خمینی روزى منزل ما تشريف آوردند و در خدمتشان بوديم، فرمودند: زمانى در مدرسه فيضيه بودم، سحر برای نماز شب بلند شدم، دوری زدم، ديدم از حجره‌ها صداى العفو العفوِ طلبه‌ها بلند است. بعضى از آنها سر به سجده گذاشته و گريه مى‌كنند و مشغول تلاوت قرآن و دعا هستند. اما روزى هم آمدم، ديدم همه خواب هستند و خبرى از مناجات و راز و نيازها نيست! واقعاً حالا در منازل چه خبر است‌؟ آن ناله‌هاى  نيمه شب و عبادات شبانه كجاست‌؟ سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
خرما نتوان خورد از این خار که کِشتیم! آیت الله العظمی علوی گرگانی: مرحوم والد مى‏فرمودند: من در نجف سحرهایِ ماه رمضان، پيش از نماز صبح كه به حرم اميرالمؤمنين (علیه السلام) مى‏رفتم شايد قريب صد نفر از طلبه‌ها در حرم مشغول عبادت و نماز شب خواندن بودند و فرازهایی از دعاى ابوحمزه ثمالى را از حفظ در نماز شب مى‏خواندند. امّا الان روحانيت به كجا رسيده است؟ آن وقت ما از اين روحانيت امروز، چه انتظارى بايد داشته باشيم؟ چه نوع ميوه‌اى مى‏خواهد بدهد؟ شما را به خدا از حالا تصميم بگيريد. اگر نماز شب خوان هستيد، خوش به سعادت‌تان ولى اگر واقعاً نماز شب نمى‌خوانيد، بياييد عوض شويد، نماز شب‌تان را ترك نكنيد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: آیت علم و عمل- یادنامه مرحوم آیت الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی- به کوشش سید حسین کشفی، نشر فقیه اهل بیت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای مارا! آقایی نقل می‌کرد: در سفر علامه طباطبایی به حج، پس از قرائت دعای کمیل، علامه از جایشان بلند شدند و بیرون رفتند. همراه ایشان بودم و پس از مسافتی طولانی علامه در جایی توقف کردند و نشستند و سر بر روی خاک گذاشتند و بیش از نیم ساعت در همان حالت ماندند. در همان حالتی که علامه بر خاک افتاده بودند این بیت از غزل حافظ را از ایشان شنیدم که می‌فرمودند: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را/ که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را.   لحظه‌ای متوجه حضور من که پشت سر ایشان بودم، شدند از جایش برخاستند و همان مسیر را برگشتند. من نزدیک محلی که علامه بر خاک افتاده بود، رفتم و دیدم که روی خاک خیس از اشک است. مرحوم علامه شخصیت عجیبی داشتند، در کلام خلاصه و با گفتن تمام نمی‌شود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی، ۱۴۰۲/۱/۸ https://eitaa.com/sirefarzanegan
آن چه استاد ازل گفت بگو، می‌گویم! علامه طباطبایی فیلسوف، عارف، فقیه، سالک و مفسر بزرگی بودند. هنگام تدریس تفسیر، به گوشه‌ای از کلاس خیره می‌شدند و مباحث را مطرح می‌کردند، ما گمان می‌کردیم این مطالب را در آن‌جا نوشته‌اند و ایشان با نگاه کردن به آن تدریس می‌کنند. پس از گذشت سال‌ها، که دیگر توان جسمانی پایین، امکان تدریس را از ایشان گرفت، در منزل ماندند و به نگارش تفسیر روی آوردند. گاهی اوقات با حضور در منزل علامه، به تماشای ایشان در هنگام نگارش تفسیر می‌‌نشستم و مساکته می‌کردیم یعنی با سکوت با هم سخن می‌گفتیم. علامه هنگام نگارش تفسیر، از ظرف زمان و مکان خارج می‌شدند و من با تماشای ایشان، احوال معنوی پیدا می‌کردم. علامه از لحاظ عرفانی و سلوکی شخصیت عجیب و غریبی داشتند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی، ۱۴۰۲/۱/۸ https://eitaa.com/sirefarzanegan
ما مَحرمانِ خلوتِ اُنسیم، غم مخور! مرحوم آیت الله حاج سید محمود مجتهدی سیستانی- برادر کوچکتر آیت الله العظمی سیستانی- از علمای ربانی و فقهای عالیقدرِ مقیمِ مشهد، و جامع معقول و منقول و در تقوا، تهذیب نفس و سیر و سلوک شرعی، مراتب بالایی را نائل شده، و دارای رویاهای صادقه، مکاشفات رحمانی، خوارق عادات و کرامات فراوانی بودند. آیت الله حاج شیخ خلیل مبشر کاشانی- از علمای قم و شاگردان و مانوسین آیت الله سید رضا بهاء الدینی- خاطرات متعددی از ایشان نقل کرده‌اند که در این جا به یک مورد آن، اشاره می‌شود: ایشان می‌فرمودند : روزی در بیت مرحوم آیت الله مجتهدی سیستانی در مشهد- که آیت الله شیخ حسنعلی مروارید- نیز دعوت داشتند، مطالبی از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی نقل شد، بعد از آن که آیت الله مروارید خداحافظی کردند و از جلسه مهمانی خارج شدند؛ حقیر درخدمت مرحوم آقای مجتهدی سیستانی ماندم و از هر دری سخن به میان آمد و ایشان مطالبی نقل کردند. در ادامه سخن نام چند تن از عرفا از جمله آیت الله بهاالدینی پیش آمد. مرحوم آقای مجتهدی سیستانی دربارۀ آیت الله بهاءالدینی فرمودند: من با آقای بهاءالدینی رابطه‌ای ندارم اما می‌دانم امسال ایشان برای سی‌امین بار بود که در مشهد خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و در ایوان طلا ایستادند و بعد از زیارت و سلام به آقا، سئوالاتی از امام نمودند و پاسخ شنیدند و سپس از مشهد خارج، و به مسافرت رفتند- این مطالب مربوط به سالهای اول انقلاب است- در ادامه صحبت‌ها، آقای مجتهدی سیستانی سئوال گلایه آمیزی از آیت الله بهاءالدینی کردند و فرمودند: اگر ایشان را ملاقات کردید، بپرسید چرا بعد از مکالمه با امام رضا علیه السلام در مشهد اقامت نکردید؟ اتفاقا بعد از مراجعت از مشهد مقدس، خدمت آقای بهاءالدینی رسیدم و آن چه آقای مجتهدی سیستانی نقل کرده بودند، برای ایشان بازگو کردم. منظورم از بازگو کردن، دو مطلب بود: یکی این که آیا گفته‌های آقای مجتهدی مورد تایید آقای بهاء الدینی می‌باشد یا خیر و در واقع مکالمه‌ای بین آقای بهاءالدینی و امام رضا ع پیش آمده است یا خیر؟ دوّم این که دربارۀ اشکال آقای مجتهدی، آقای بهاءالدینی چه پاسخی دارند؟ آقای بهاءالدینی فرمودند: حالات انسان در هر زمان مختلف است؛ گاهی حال اقامت دارد و زمانی حال سیر و سیاحت، آن روز، حال اقامت نداشتم و رفتم. از این جواب اجمالیِ آقا متوجّه شدم که ایشان اصلِ ادّعایِ آقای مجتهدی را تائید فرمودند که با امام رضا علیه السلام ارتباط کلامی برقرار شده، اما درمورد مکالمات چیزی نفرمودند! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حسن طالبیان شریف، ۱۴۰۲/۱/۱۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
به مرور ملکه فاسده غیبت در ما بوجود می‌آید! استاد حسن رمضانی: مرحوم آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی می‌فرمودند: خدمت حضرت امام بودیم کسی وارد محدوده مفاسد اخلاقی محمدرضا پهلوی شد، امام به آن فرد رو کردند و فرمودند: آقا غیبت نکنید! آن فرد گفت: شما که خودتان ایشان (محمدرضا شاه) را طاغوت و مظهر شیطان می‌دانید و با او مبارزه می‌کنید، برای چه می‌فرمایید غیبت نکنید، این دو با هم سازگاری ندارد؟‌ امام فرمودنذ: بله، اما تو عادت می‌کنی، من عادت می‌کنم امروز می‌گوییم او این طوری است و فردا به بهانه دیگر غیبت می‌کنیم،‌ به مرور ملکه فاسده غیبت در میان من و شما به وجود می‌آید و بعد مواردی را هم که ممنوعه است ما بر طبق عادتی که کرده‌ایم، مرتکب خواهیم شد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حدیث سهر- بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی- ص ۲۰۸، نشر بوستان کتاب. https://eitaa.com/sirefarzanegan
این گونه دانش احضار ارواح را آموخته بودند! استاد حسن رمضانی: خدمت آیت الله العظمی جوادی آملی بودم که از احضار ارواح توسط اخوی علامه طباطبائی- جناب آیت الله سید محمدحسن الهی طباطبائی صحبت شد. ایشان فرمودند: داستان تعلّم ایشان نسبت به احضار ارواح این گونه است که یک آقایی می‌آید خدمت اخوی علامه در تبریز و از ایشان می خواهد که برایش درس اسفار بگوید. ایشان فرموده بودند: من که درس و بحثی ندارم و اصلا در این وادی نیستم، تدریسی ندارم، اگر تدریس می‌خواهید قم بروید خدمت اخوی! آن آقا گفته بوده من طبق آدرس آمدم خدمت شما! جناب الهی گفتند: چه آدرسی؟ آن آقا نیز گفته بود: من در احضار ارواح دستی دارم، روح ارسطو را احضار کرده و از ایشان درخواست درس فلسفه کردم، ایشان هم شما را معرفی کردند! آقای الهی فرموده بودند: عجب! به یک شرط من در خدمت شما هستم. این که من به شما اسفار تدریس کنم، شما به من احضار ارواح را تعلیم کنید. او هم قبول می‌کند. این گونه بود که جناب اخوی علامه از این آقا، احضار ارواح را تعلّم کرده بود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حدیث سهر- بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی- ص ۲۶۰، نشر بوستان کتاب. https://eitaa.com/sirefarzanegan
گفتنِ نمی‌دانم، نصف دانش است! مرحوم معلم دامغانی به بنده فرمودند: آقای جوادی آملی را در حج دیدم و از[مرجعِ هفت ضمیرِ (بِهِ) که در دعای مشلول آمده] از ایشان پرسیدم و با این‌که خیلی عالِم هستند، اما پاسخ [این] پرسش را نمی‌دانستند و فرمودند: لا اَدری نِصفُ العِلمِ! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال ذات حدائق بهجت در تلگرام، سید علی تهرانی، ۱۴۰۰/۱/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
در مقابل ایشان دست به سینه می‌ایستادند! می‌دیدم که هرچند سال یک بار که آیت الله جوادی آملی به مجلس مرثیه‌ هفتگی آیة الله بهجت می‌آمدند، در برابر آقای بهجت دست به سینه- با کمال خضوع- ابراز ارادت می‌کردند و دیدن ایشان نیز آقای بهجت را منبسط می‌کرد. و روزی هم آقای بهجت استشهادی از دیدن امری غیبی- که در مجلس رخ‌ داده بود- از ایشان خواستند و آقای جوادی هم تائید کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال ذات حدائق بهجت در تلگرام، سید علی تهرانی، ۱۴۰۰/۱/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
نورِ سیادتِ سادات را می‌بینند! روزی درباره‌ سید بودن یا نبودنِ خود، از آیت الله جوادی آملی پرسیدم، نگاهی به پیشانی بنده کرده و زیرِلب چیزی گفتند و آن‌گاه فرمودند: بله؛ سیدید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال ذات حدائق بهجت در تلگرام، سید علی تهرانی، ۱۴۰۰/۱/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
بر اجرای حکم دادگاه تاکید کردند! رهبر معظم انقلاب بسیار مقیّدند که قانون باید در همه‌ شئون اجرا شود. آقایی از دوستان ایشان بود که پسرش تخلفی کرد و به زندان محکوم شد. ایشان توقع داشت که حضرت آقا دخالتی کنند که پسرشان زندان نرود. خودشان هم خدمت آقا آمدند ولی حضرت آقا ضمن تفقد از ایشان، بر اجرای حکم دادگاه تاکید کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری فارس، گفتگوی محمدی گلپایگانی با مجله پاسدار اسلام، ۱۴۰۲/۱/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
من همیشه ایشان را دعا می‌کنم! آیت‌ الله العظمی لطف‌ الله صافی گلپایگانی هم خیلی به حضرت آقا- مقام معظم رهبری- علاقه و ارادت داشتند. یکی از ترجیع‌بندهای دائمی سخنان ایشان با بنده این بود که: من همیشه ایشان را دعا می‌کنم. من با مرحوم آیت‌ الله العظمی فاضل لنکرانی هم ارتباط نزدیکی داشتم و نزد ایشان می‌رفتم. ایشان می‌فرمودند: من از همین‌جا در شهر قم، شب‌ها «چهارقُل» را برای حفاظت ایشان می‌خوانم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری فارس، گفتگوی محمدی گلپایگانی با مجله پاسدار اسلام، ۱۴۰۲/۱/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
شبی نیست که شما را دعا نکنم! یک ‌وقتی هم با مرحوم آیت‌ الله العظمی حاج آقا علی صافی گلپایگانی- برادر بزرگ آیت‌ الله حاج‌آقا لطف‌الله صافی گلپایگانی- که او هم مرد بسیار ملا و زاهدی بودند، دیداری داشتیم. فرمودند: یک حرفی دارم، این را به آقا برسان! می‌دانی که من نه احتیاجی به ایشان دارم، نه کارم به ایشان می‌افتد، اما از قول من به ایشان بگو: شبی نیست که شما را دعا نکنم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری فارس، گفتگوی محمدی گلپایگانی با مجله پاسدار اسلام، ۱۴۰۲/۱/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
من تضعیف جمهوری اسلامی را حرام می‌دانم! یک‌ بار خدمت مرحوم آیت الله العظمی آقا سید محمدرضا گلپایگانی رسیدم و ضمن ابلاغ سلام مقام معظم رهبری به ایشان عرض کردم: آقا فرموده‌اند اگر فرمایشی دارید، بفرمائید که عملی شود. آقای گلپایگانی فرمودند: من اگر خلاف شرعی را مشاهده کنم، اگر ببینم گفتنِ علنیِ من باعث تضعیف جمهوری اسلامی می‌شود، آن را نمی‌گویم، چون من تضعیف جمهوری اسلامی را حرام می‌دانم! این عین عبارت ایشان است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری فارس، گفتگوی محمدی گلپایگانی با مجله پاسدار اسلام، ۱۴۰۲/۱/۱۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
من ایشان را هر روز با این عبارت، دعا می‌کنم! آیت الله العظمی کریمی جهرمی می‌فرمودند: من هر روز رهبری را با این عبارت دعا می‌کنم: اَلّلهُمَّ اَرشِدهُ وَ اَلهِمهُ الخیرَ سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال تلگرامی آیت الله العظمی کریمی جهرمی، در دیدار معظم له با حجت الاسلام محمدی عراقی. https://eitaa.com/sirefarzanegan