eitaa logo
سیره فرزانگان
1.2هزار دنبال‌کننده
227 عکس
103 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مراقب باشید کاری خلاف سنت رسول خدا نکنید! اوایل انقلاب خدمت پدر بزرگم مرحوم علامه طباطبایی رسیدم و گفتم: الان وظیفه و تکلیف ما درباره انقلاب چیست؟ ایشان فرمودند: مراقب باشید کاری مخالف سنت رسول الله نکنید! عرض کردم: درست می‌فرمایید، ولی تکلیف ما چیست؟ ایشان دوباره همان عبارت را تکرار کردند.  سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با امیر حسین مناقبی- نوه علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۲۶. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ترجیح میدهم در قم، کارگری کنم، ولی از وجوه شرعی استفاده نکنم! منزل ما یوسف‌آباد بود، ساعت ده شب که عازم منزل بودم، دیدم یک روحانی مُسِن با خانمش ایستاده است. سوارشان کردم. شغلش سرباغبانیِ یک مجموعه بزرگ بود و از این جهت که روحانی بود برای من تعجب برانگیز شد. باب صحبت باز شد. او مرا شناخت که نوه علامه طباطبایی هستم و برایم تعریف کرد: من طلبه بودم و سیوطی را خوانده بودم و از لحاظ مالی خیلی مشکل داشتم. لذا خدمت علامه طباطبایی رسیدم و به ایشان گفتم: چکار کنم؟ ایشان فرمودند: اگر برای خدا سیوطی خوانده‌ای، زیاد هم خوانده‌ای و اگر برای دنیا خوانده‌ای، خیلی کم خوانده‌ای و بعد فرمودند: منِ طباطبایی ترجیح می‌دهم در قم کارگری کنم، ولی از وجوه شرعی نخورم! این حرف باعث شد که من به تهران بیایم و صبح تا ظهر باغبانی کنم، و عصرها در حوزه درس بخوانم و به مسجد بروم. مرحوم علامه حتی در شدت فشارها یک ریال هم از وجوهات استفاده نکردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با امیر حسین مناقبی- نوه علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۲۶. https://eitaa.com/sirefarzanegan
من نه هدیه قبول میکنم و نه وجوه شرعی! علامه طباطبایی در قم مستاجر بودند و چندین بار منزل عوض کردند و حتی یکبار صاحبخانه، اثاثیه منزل ایشان را بیرون ریخت! یک عده از متدینین تبریز خدمت ایشان رفتند که ما می‌خواهیم منزلی برای شما تهیه کنیم ولی ایشان فرمودند: من نه هدیه قبول می‌کنم و نه وجوهات، اگر می‌خواهید کاری کنید، زمین مرا را در تبریز بخرید تا هم پولی دست من بیاید و هم شما زمینی خریده باشید. این اتفاق افتاد و علامه با بخشی از آن پول، خانه‌ای را که امروز در قم دارالقرآن شده، خریداری کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با امیر حسین مناقبی- نوه علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۲۶. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آقای طباطبایی مرا موحد کرد! مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند: سالی تابستان را درکه -اطراف تهران- بسر می‌بردم و در آن سال‌ها افکار کمونیستی و ماتریالیستی رایج بود، یکی از صاحب نظران افکار مادی میل پیدا کرد که با بنده به بحث آزاد بنشیند. وقتی آن صاحب نظر به ییلاق درکه آمد، بحث را از صبح شروع کردیم و تا پایان روز به درازا کشید و شاید قریب هشت ساعت ادامه پیدا کرد. من از راه برهان صدیقین با این فرد به سخن نشستم، بعدا این صاحب نظرِ مادیگرا، در یکی از خیابان‌های تهران یکی از همفکران خود را دیده وآن همفکر از او پرسیده بود: در دیدار و مناظره و گفتگو با آقای طباطبایی به کجا رسیدی؟ گفته بود: آقای طباطبایی مرا موحد کرد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: یادها و یادگارها ص ۵۸-۵۹، علی تاجدینی، نشر پیام نور، نقل خاطره از آیت الله العظمی جوادی آملی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
طباطبایی مرا موحد کرد
در لحظات آخر چهل بار اسم مبارک(الله) را به زبان آوردند! علامه طباطبایی آخرین لحظات عمر به حالت اغما رفته بودند، اما یکباره به هوش آمدند و حدود چهل بار کلمه مبارک «الله» را بر زبان آوردند. آن آخرین دیدار ما با مرحوم علامه بود چراکه بعد از آن اتفاق، دکترها وارد اتاق شدند و گفتند شما باید بیرون بروید.  سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰ https://eitaa.com/sirefarzanegan
اجازه نمی‌دادند کسی به ایشان اقتدا کند! خصوصیات دیگر علامه طباطبایی این بود که هیچ وقت اجازه نمی‌دادند کسی به ایشان اقتدا کند. حتی علامه سید محمد حسین تهرانی یکبار اصرار کردند اجازه دهید به شما اقتدا کنیم، اما در نهایت علامه به وی اقتدا کردند. در منزل هم نماز را به صورت فرادی می‌خواندند و ما توفیق نداشتیم پشت سر ایشان نماز بخوانیم. ایشان بعد از نماز عشا صد بار سوره توحید و همچنین آیات  آخر سوره حشر را بعضاً چند بار می‌خواندند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
کاش ما هم مثل ایشان آزاد بودیم! وقتی همراه علامه طباطبایی به زیارت امام رضا(ع) می‌رفتم، مشاهده می‌کردم که حرکات ایشان با پیرمردها و پیرزن‌های روستایی تفاوتی ندارد. مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری هم هر وقت به مشهد می‌رفتند، گاهی با عبا و عمامه در جایی در صحن می‌خوابیدند. علامه طباطبایی یک بار گفته بودند: کاش ما هم مثل ایشان آزاد بودیم! ایشان دنبال فرار از وابستگی‌ها و تعلقات بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
به مرحوم علّامه طباطبایی عرض کردم: بنده شوق زیاد به درس و تحصیل علم دارم، فرمودند: امر خداست[مثل نماز] سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: اقیانوس علم و معرفت، ص۲۰۹ - ۲۱۰، محمد کریم پارسا، نشر دانشگاه علامه طباطبایی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
هم درس‌تان را بگویید و هم کارتان را انجام دهید! روزی به حضرت علّامه طباطبائی عرض کردم: بنده درس می‌گویم،[به جهتِ اشتغالاتِ معنوی، می‌توانم درس را] ترک کنم؟ فرمودند: درس این شوخی‌ها را ندارد؛ هم درس‌تان را بگویید و هم کارتان را انجام بدهید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: اقیانوس علم و معرفت، ص۲۰۹، محمد کریم پارسا، نشر دانشگاه علامه طباطبایی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مثنوی، اخلاق و عرفان است! از علامه طباطبایی درباره مثنوی پرسیدم، فرمودند: مثنوی، دیوان نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی به مثنوی خیلی معتقد بودند، و مثل اینکه خیلی جاهایش را حفظ بودند. پرسیدم: از عرفا کدام یک بالاتر است؟ فرمودند: محیی الدین از حیث علم مقدّم است از مولوی، [اما] از حیث حال، معلوم نیست. محیی الدین، مقدم است در علم بر همه. مولوی از همه در حال، مقدم است. پرسیدم: مولوی شیعه بوده یا سُنی؟ فرمودند: ادلّه تشیع بودن را دارد، و ادلّه تسنن بودن را هم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، نشر دانشگاه علامه طباطبایی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
صاحب نفس مطمئنه بودند! علامه طباطبایی در سال‌های دهه ۳۰ و ۴۰ عادت داشتند در تابستان به علت گرمای بیش از حد قم، به مشهد بروند. ایشان در روزهای پنجشنبه جلسه عمومی داشتند. در یکی از این جلسات، عده‌ای از کرمان آمده بودند، یکی از افرادی که از لحاظ علمی برجسته بود، به علامه گفت: آیا شما پیشنهاد مباهله با اهل ادیان داده‌اید؟ ایشان فرمودند: بله! او گفت اگر می‌پذیرفتند چگونه مباهله می‌کردید؟ ایشان فرمودند: مباهله یک حجتِ زنده است و تاثیر آن فوری است، یعنی اگر کسی باطل باشد، معلوم نیست از جلسه زنده بیرون برود! علامه طباطبایی واجدِ نفسِ مطمئنه‌ بودند و می‌دانستند که می‌توانند کار پیامبر(ص) را بکنند، به همین دلیل پیشنهاد مباهله به اصحاب ادیان دادند و  این خیلی موضوع عجیبی است. بنده این موضوع را به عینه و در جلسه مذکور در مشهد دیدم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، علی زمانی قمشه‌ای، ۱۴۰۱/۹/۲. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ایشان باحیا و سخاوتمند علمی بودند! خصوصیت دیگر مرحوم علامه طباطبایی با حیایی ایشان بود. فردی در مشهد خدمت‌شان رسیده بود و ذکری می‌‌خواست. برای علامه سخت بود که ذکری بدهند. آن فرد اصرار کرد. چون علامه بسیار با حیا بودند، آن ذکر را گفتند ولی بعدها ملاحظه کردیم آن فرد، راه دیگری را طی کرد. علامه طباطبایی هر وقت حس می‌کردند طرف مقابل، اهلیت دارد، اهل بخل نبودند، بلکه مطالب علمی خود را در اختیار طرف قرار می‌دادند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
عکس العمل نامناسبی نشان ندادند! صبوری، تحمل درد و مشکلات از دیگر خصوصیات علامه طباطبایی بود، برای مثال یکبار برای ایشان ماشین گرفتیم که به حرم امام امام رضا(ع) بروند. راننده تاکسی مقداری بی‌توجهی کرد و قبل از اینکه علامه سوار ماشین شوند، درِ ماشین را محکم بست و فشار دردناکی به علامه وارد شد! اما هیچ عکس‌العمل نامناسبی نشان ندادند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
باشنیدن نام پیامبر و ائمه، حالت خشوع پیدا می‌کردند! علامه طباطبایی آن قدر نسبت به شأن پیامبر و ائمه، حالت تواضع داشتند که هرگاه اسم آنها را می‌‌آوردند یا دیگران نامی می‌‌آوردند، چهره علامه تغییر کرده و حالت ادب، خضوع و خشوع پیدا می‌کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
خندیدن در محضر استاد را ناروا می‌دانستند! شنیدم که علامه طباطبایی حتی در نجف اشرف وقتی در محضر استاد، مطلب خنده‌داری گفته می‌شد، ایشان به همراه برادرشان جلسه را ترک می‌کردند. چون حتی خندیدن در محضر استاد را درست نمی‌دانستند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
اراده می‌کردند به همان نقطه قبل از سئوال برمی‌گشتند! نکته دیگر این بود که هر وقت علامه طباطبایی از صحبت با مخاطب خود فارغ شده و جواب سؤال طرف را می‌دادند، به همان نقطه‌ای که قبل از سؤال، متمرکز بودند- همانند توجه به خود یا خدا- برمی‌گشتند یعنی حالت تعطیل در ساعات ایشان وجود نداشت. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یتیم کسی است که از امامش دور است! نسخه شناس خبیر و محقّق برجسته، مرحوم سیّد عبد العزیز طباطبائی یزدی هفتم بهمن ۱۳۷۴ عالم تحقیق را عزادار فقدان خود نمود. خاطره آموزنده و بسیار تأثیر گذار زیر از قلم نجل برومندشان جناب حجة الاسلام سید علی طباطبائی نقل می‌شود: من در همان سالِ اوّل بعد از رحلت پدر، از فقدان او بسیار غمزده بودم؛ چون من با ایشان در همان طبقه بالا زندگی می‌کردم و صبح و شب با ایشان حشر و نشر داشتم. در این تألّم بودم که شبی، خواب بسیار کوتاهی دیدم. در خواب ایشان آمدند و به من فقط یک جمله، آدرسِ بِحار را دادند و رفتند و هیچ چیز دیگری نگفتند. از خواب که بیدار شدم، به اطاق ایشان رفتم. کتاب بحار همانجا در قفسه‌های اطاق او بود. به آن آدرس که مراجعه کردم، این روایت را دیدم: “أشَدُّ مِن يُتْمِ اليَتيمِ الّذي انقَطَعَ عَن أبيهِ، يُتْمُ يَتيمٍ انقَطَعَ عَن إمامِهِ ". سخت‌تر از یتیم شدن فردی که پدرش را از دست داده، یتیمیِ فردی‌ست که از امامش دورست. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال مسیر معنا در ایتا. https://eitaa.com/sirefarzanegan
در مقابل اصرار غیر منطقی دیگران، فقط سکوت می‌کردند! دیگر مواردی که بنده مشاهده کردم این بود که یکبار، شخصی از علمای مشهد به محضر ایشان رسیدند و سؤالی راجع به یکی از آیات سوره کهف بیان کرده و علامه هم نظر مستدل خود را بیان کردند. آن شخص در نظر علامه خدشه‌ای کرد که حتی بنده هم که طلبه بودم متوجه شدم این اشکال وارد نیست اما علامه طباطبایی با کمال فروتنی پاسخ را تکرار کردند اما برای بار سوم که آن شخص سوال پرسیدند علامه سکوت کردند چون این قاعده‌ای است که حتی برای اثبات حرف حق نباید روی حرف خودمان زیاد پافشاری کنیم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با سید علی اکبر نوری- از همراهان علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۳۰. https://eitaa.com/sirefarzanegan
توصیه‌های شهید مدرس به دخترش! ای نور چشم فاطمه‌ بیگم! شما را به خداوند سپردم. به شما نصیحت می‌کنم سه مطلب را: اول نماز را با قرآن خواندن، ترک مکن! دوم، پدر و مادر را دعا کن! سوم در زندگانی خود قناعت کن! والسلام سید حسن مدرس. https://eitaa.com/sirefarzanegan
این قدر بزرگان ما خالی از هوای نفس بودند! مرحوم[ آیت الله العظمی] حاج شیخ محمدتقی آملی وقتی که از نجف به تهران آمدند، در همان زمان مرحوم ‌آیت‌الله [العظمی] سید احمد خوانساری به عنوان مرجع تقلید در تهران در مسجد حاج سید عزیز الله، درس خارج می‌فرمودند. یکی از آقایان برایم نقل کرد که ایشان کتاب مصباح الهدای مرحوم حاج شیخ محمدتقی را سر درس می‌آوردند، یا خودشان می‌خواندند و یا دیگری، بعد هم نظرات تحقیقی خود را ذکر می‌کردند. ‌یعنی این قدر بزرگان ما خالی از هوای نفس بودند. ما الآن که می‌خواهیم از آقای خوئی یا امام خمینی مطلبی در کتاب‌هایمان نقل کنیم، می‌گوئیم بعض المعاصرین، یعنی این قدر غرور علمی در بعضی از ما وجود دارد که این ارکان و این بزرگان را با یک تعبیر غیرمناسب، ذکر می‌کنیم و حال آنکه رفتار این بزرگان، باید برای ما درس باشد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مباحثات، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، ۱۴۰۱/۹/۳. https://eitaa.com/sirefarzanegan
در مورد بزرگان خیلی مراقبت کنید، حتی اگر یک وقتی به یک مرجع یا بزرگی نقد و اشکال سیاسی دارید، خودشان به ما یاد داده‌اند که مطالب را نقد کنیم، ولی با احترام بگوئیم، از تعابیر خفیف و موهون استفاده نکنید. یکی از علل ضعف روحانیت این است که خود ما احترام بزرگان خود را حفظ نکردیم، چرا امروز نفوذ کلمه‌ی مرجعیت و مراجع در کشور کم شده؟ برای اینکه از خود ما شروع شد، ما حرمت اینها را رعایت نکردیم، در گذشته اینطور نبود لااقل طلبه‌ها تعبد محض داشتند ولی الآن اینطور نیست. می‌خواهید انتقاد کنید، بگوئید این مطلب به نظر ما درست نیست، مثلاً این مرجع بزرگوار باید این را می‌فرمودند. اما اینکه در کنارش اهانت و چند تعبیر سخیف ذکر ‌کند در زندگی و رشد علمی ما تاثیر بسیار بدی می‌گذارد و توفیقات ما سد می‌شود، ‌خدا ابواب علم و معنویت را به روی ما باز نمی‌کند و توفیقاتمان آرام آرام از دست می‌رود، پس باید خیلی مراقبت کنیم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مباحثات، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، ۱۴۰۱/۹/۳. https://eitaa.com/sirefarzanegan