⬅️پوسترشماره 1⃣
🌙 توصیه های مهدوی شب قدر
#توصیه_های_مهدوی_شب_قدر 1
💠⚜💠⚜💠⚜💠
___________________
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
⬅️پوسترشماره 2⃣
🌙 توصیه های مهدوی شب قدر
#توصیه_های_مهدوی_شب_قدر 2
💠⚜💠⚜💠⚜💠
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#اعتقادی
✅حمیدنیست ! خداش که هست !
قبل از عملیات بدربود. یکی – دو روز مانده بود به عملیات. بهش گفتم « این عملیات کارت خیلی سخته ها!» گفت« چه طور؟» گفتم« آخه این اولین عملیاتیه که حمید کنارت نیست. باید تنهایی فرماندهی کنی. » گفت « حمید نیست، خداش که هست. »
📚یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 97
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#اقتصادی
✅می خواهیم در این خانه نماز بخوانیم !!!
به خاطر دارم زمانیکه که در حال ساختن منزل جدیدمان بودیم، محمد علی هم حضور داشت یک روز که او برای کارش رفته بود بنایی که برای ساخت خانه در حال کار کردن بود حدود ده الی دوازده عدد آجر از کنار خانه ی همسایه برداشت و برای پی ساختمان استفاده کرد وقتی که محمد علی از سر کار برگشت مشاهده کرد که چند عدد آجر کهنه در ساخت دیوار به کار رفته است از بنا سوال کرد چرا این آجر ها را به کار برده ای؟ این آجر ها مال مردم و حرام است ما می خواهیم در این خانه نماز بخوانیم بنا گفت: به تعداد آجر ها سر جایش می گذاریم محمد علی گفت: اصلا درست نیست و خودش دیوار را تا آخر خراب کرد و آن آجر ها را در آورد و سر جایش گذاشت.
❤️شهید محمدعلی براتیکاریزنو
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
#خاطرات
#اعتقادی
✅امشب عملیات نمی کنیم !
استخاره کرد. بد آمد. گفت« امشب عملیات نمی کنیم. » بچه ها آماده بودند. چند وقت بود که آماده بودند. حالا او میگفت« نه» وقتی هم که می گفت « نه » کسی روی حرفش حرف نمی زد. فردا شب دوباره استخاره کرد. بد آمد. شب سوم، عراقی ها دیدند خبری نیست، گرفتند خوابیدند. خیلی هاشان را با زیر پیراهن اسیر کردیم.
📚یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 73
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada