فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶خاطره آیت الله فاطمی نیا از آیت الله العظمی بهاء الدینی رضوان الله تعالی علیه
@sireolama
...خیلی خوشم آمد
🔶اکثر اوقات شب و روزِ آیت الله العظمی بهاءالدینی(ره) به تفکر می گذشت. حتی سحر ها- بعد از این که نماز شب می خواند- به تفکر می پرداخت. می فرمود: «من روی یک جمله صحیفه سجادیه چندین سال فکر کردم» و کراراً می فرمود: «همین فکر کردن، دریچه هایی را روی انسان باز می کند؛ ولی طول می کشد».
.
🔶یکی از شاگردان نقل می کند:
گاهی که با او از محلی عبور می کردیم، اگر مکانی مناسبی همچون سایه یک دیوار یافت می شد، آقا می فرمود: «همین جا قدری بنشینیم و استراحت کنیم» عرض می کردم: «آقا اینجا مناسب شأن شما نیست، مردم در رفت و آمدند». آقا می فرمود: «این حرف ها چیست؟! همین جا خوب است. اگر ما بخواهیم این مسائل را مراعات کنیم و این گونه ملاحظات داشته باشیم، اگر چیزی هم داشته باشیم، از ما می گیرند».
.
🔶مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی می فرمود:
درس رسائل می گفتم و شاگردان زیادی داشتم یک روز که آمدم پشت در، نگاه کردم دیدم جمعیت شاگردان زیاد است؛ خیلی خوشم آمد. همان جا تصمیم گرفتم درسی را که هوای نفس در آن است، تعطیل کنم؛ لذا درس را به خانه منتقل کردم و عده ای از شاگردان می آمدند خانه.
.
کانال سیره علما @sireolama
....پا روی قرآن
🔶حفظ آبروی دیگران برای آقای ابوترابی اهمیت زیادی داشت. گاهی بعضی از اسرا مسائل شخصی دیگران افشا می کردند و مشکلاتی به وجود می آمد.
.
🔶روزی حاج آقا در میان جمع، اهمیت این موضوع را با سوالی مطرح کرد و پرسید:« اگر قرار باشد شما پا روی قرآن بگذارید یا آبروی کسی را ببرید کدام یک را انتخاب می کنید؟».
.
🔶اکثراً جواب دادند « پا گذاشتن روی قرآن معصیت است، ما دومی را انتخاب می کنیم ».
.
🔶گفت « اشتباه می کنید؛ چرا که قرآن برای برای آبرو دادن به انسان آمده است. شما وقتی آبروی کسی را بردید معنایش این است که با قرآن مخالفت کرده اید».
.
.
🔶چند سال از دوران اسارتم را با آقای ابوترابی گذاراندم. اردوگاه موصل ۱ که بودیم یک روز رفتم پیش حاج آقا و پرسیدم « همه برای حل مشکلاتشان به شما مراجعه می کنند، این را چه طور تحمل می کنی و خم به ابرو نمی آورید؟»
.
🔶چیزی نگفت، دوباره پرسیدم، از دادن جواب امتناع کرد. بار سوم وقتی اصرارم را دید، گفت « حسین آقا جون، دو رکعت نماز و توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، کوه مشکلات را مثل موم نرم می کند. ازآن زمان هر وقت به مشکلی بر می خورم همین کار را می کنم »
.
.
.
🔶در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که هرگاه حاجت مهمّى داشته باشى به گونه اى که از نظر روحى در فشار شدید باشى، دو رکعت نماز بخوان و پس از نماز، سه بار تکبیر و سپس تسبیح حضرت زهرا(علیها السلام) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مَوْلاتى فاطِمَةُ اَغیثینى» سپس سمت راست صورت را بر زمین بگذار و همین جمله را صد بار بگو، بار دیگر به سجده برو و همین جمله را صد و ده مرتبه بگو، (مجموعاً ۳۱۰ بار مى شود البته بطرق دیگر هم نقل شده که ۴۱۰ بار و ۵۱۰ بار می شود) سپس حاجت خود را از خداوند بخواه که ان شاءاللّه برآورده مى سازد. (و حضرت زهراى مرضیّه(علیها السلام)ان شاءاللّه در پیشگاه خداوند براى برآمدن آن حاجت، شفاعت خواهد نمود).
بحارالانوار، جلد ۹۱، صفحه ۳۰ و بلد الامین، صفحه ۱۵۹ (با مقدارى تفاوت).
کانال سیره علما @sireolama
....اذیت میشوم
🔶یکبار برای رفتن به صدا و سیما خدمت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) رسیدم و کسب اجازه کردم. ایشان فرمودند که شما بروید.
.
🔶ابتدا در رادیو کار میکردم؛ تصویری نداشتم. بعد از چند وقت دوباره آمدم خدمت حاجآقا گفتم که دوستان آمدند سراغ بنده و اصرار میکنند که من جلوی دوربین قرار بگیرم و اینطوری مردم مرا میشناسند.
.
🔶ایشان فرمودند:«شما با ملاحظاتی برو و حواست جمع باشد». من تقریباً بعد ازیک سال که گذشت، آمدم خدمتشان و عرض کردم که آقا من از شما اجازه گرفتم و شما فرمودید که برو. من هم رفتم و حالا باوری که مردم از من دارند خیلی بالا رفته است.
.
🔶مردم فکر میکنند که من خیلی آدم دینداری هستم، خیلی آدم عالِمی هستم.حرفهایی که در خیابان و کوچه و مجالس و جاهای دیگر به من میگویند،اصلاً من نیستم. خیلی احساس میکنم که اینجا دارم مقداری دورویی به خرج میدهم.
.
🔶ایشان فرمودند:«خوش به حالت»! گفتم: حاجآقا چرا خوش به حالم؟! وقتی از من این همه تعریف میکنند، اذیت میشوم و من میدانم که این تعریفها درست نیست. ایشان گفتند: «برو خودت را بساز؛ اندازه توقّع مردم شو. خوش به حالت»
کانال سیره علما @sireolama
🔶حجتالاسلام علیرضا سلطانی، ۴۴ ساله است و سه فرزند دارد. وی که بیش از دو دهه در آموزش و پرورش سابقه معلمی فیزیک دارد، معتقد است ما در فقه و اصول از قول خدا صحبت میکنیم و در علوم طبیعی از افعال خداوند سخن میگوییم. وی علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در مقطع خارج فقه و اصول حوزه علمیه نیز تحصیل میکند.
@sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶قسمتی از وصیت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی رضوان الله تعالی علیه
@sireolama
🔻آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی: (٩٧/٧/٢٢)
وقتی که گذشتۀ حوزه را بررسی میکنیم، میبینیم که در مناطق مختلف کشور، رؤیت علما برای هدایت مردم کافی بود. مردم از رفتار علما و روحانیون درس میگرفتند.
ایشان با اشاره به تعطیلی درسهای حوزه در روزهای پایانی هفته، از طلبهها خواستند با مطالعۀ سیره علما، عوامل موفقیت آنان و روش برخوردشان با مردم و جامعه را بررسی کنند.
@sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...نماز قضا
🔶خاطره آیت الله سید جواد حیدری(ره) از آیت الله شیخ غلامرضا فقیه خراسانی رضوان الله تعالی علیه
@sireolama
...الآن مجبورم
🔶آیت الله شیخ محمد امینی گلستانی: نجف رفتن بنده به اعجاز حضرت بود، به یاد دارم زمانی گرسنگی به من فشار زیادی آورده بود کتاب «حیات القلوب» با جلد چرمی داشتم که آن را باز کردم تا مطالعه کنم و گرسنگی فراموش شود.
.
🔶کتاب را که باز کردم، دیدم یکچهارم «مُهر نان» که در آن زمان به هر «مُهری» چهار نان میدادند در لای کتاب هست، بااینکه سهم امام نمیخوردم و با مزد صحافی در نجف زندگی میکردم، تا این مهر را دیدم، گفتم خدایا بااینکه عهد کردهام سهم امام نخورم؛ اما الآن مجبورم.
.
🔶یک نانوایی نزدیک دفتر آیتالله حکیم بود و مهر را به او دادم؛ تعجب کرد چون من تابهحال از آن مهرها استفاده نکرده بودم، یک نان به من داد و من یک ریال سبزی قرض کردم، و شستم و باعجله لقمه نانی را بریدم خواستم بخورم که درب اتاق من را زدند.
.
🔶گفتم تفضل،! دیدم عرب سیاه چهره و لاغر و سبز چشمی وارد شد و به زبان عربی گفت؛ من گرسنه هستم، دارم از گرسنگی میمیرم به من کمک کن، من آن لقمه نانی را که بعد از سه روز پیداکرده بودم به او دادم، گفتم نزد من غیر از این چیزی نیست بفرمایید بخورید، او هم آمد و آن نان را یکی دو لقمه کرد و خورد. من سرم را به دیوار گذاشتم، به خود گفتم، نزد مولا امیرالمؤمنین بروم.
.
🔶به حرم مولا مشرف شدم و خیلی جسورانه به حضرت عرض کردم، یا امیرالمؤمنین من را آوردهاید اینجا که از گرسنگی بمیرم؟ من الآن سه روز است که گرسنهام، لقمه نانی پیدا کردم و آن را هم جوان عربی خورد.
.
🔶گریهام گرفت، به منزل که برگشتم، نیم ساعت طول نکشید که دیدم دوباره درب حجره را زدند، خیال کردم دوباره عربی است، گفتم تفضل، درب را که باز کرد دیدم آقای محترمی در لباس روحانیت است، اجازه خواست، گفتم بفرمایید، وارد شد و نشست، دستش را داخل جیبش برد و مبلغی را روی میز مطالعه من گذاشت
.
🔶گفت: این را آقای شیخ نصرالله خلخالی که در آن زمان نماینده آیتالله بروجردی در نجف و تاجر بازار بود برای تو فرستاده است، فرمود؛ که دیگر نرو از امیرالمؤمنین گلایه کن، این درحالی بود که مراجعه من به بعد از ظهر ساعت سه بود و خلوت بود و خصوصی گریه کردم و کسی متوجه من نبود! حالا ببینید آن مرد با حضرت چه ارتباطی داشت، گفت این را خرج کنید و از امیرالمؤمنین گلایه نکنید. به پول آن زمان پانصد تومان پول بود که پول زیادی بود، من هم این مقام را از آن بزرگوار دیدم.
کانال سیره علما @sireolama
....هوا بو گرفته
🔶در سال۱۳۰۱ شمسی درتربت زلزله ای رخ داد که درآن چند دِه درجنوب شهر به کلی ویران گردید و ۱۰۲۰ نفر در آن چند دِه زیر آوار هلاک شدند و ۵۰ نفر نیز درقسمت جنوبی خود شهر زیر آوار تلف گردیدند.
.
🔶زلزله هنگام سحر رُخ می دهد ومردم همه ضجه کنان به کوچه و خیابان و بیابان می ریزند. از آن طرف،باران شدید نیز بی امان بر سر مردم فرو می ریزد. در این میان حاج آخوند ملا عباس تربتی(ره)به میان جمع می آید و آنها را متوجه میکند که نماز زلزله بخوانند وهم نماز صبح شان قضا نشود.
.
🔶در محلی با فرش و گلیم و چادرشب رختخواب که بر درختها می بندند موقتاً سرپناه ناقصی در مقابل باران سیل آسا به وجود می آورند و مرحوم حاج آخوند با نماز و دعا موجب آرامش خاطر آنان میگردد تا یکی دو ساعت از آفتاب گذشته که خبر می رسد چند روستا در جنوب تربت درفاصله دَه پانزده کیلومتری به کلی ویران گشته و اجساد مردگان با آنها که هنوز نمرده اند در زیر آوار مانده است.
.
🔶با شنیدن این سخن حاج آخوند ملاعباس تربتی(ره)همچنان که بوده پیاده به راه می افتد. در خیابان شهر به چند تن از تجار و کسبه بازار بر میخورد و می گوید:چلوار و متقال و کرباس، هر چه دارید با سدر و کافور برای مردگان و خوراک و پوشاک برای زنده ها زود بفرستید و به چند دِه از دِه های شمال شهر که سالم مانده بودند پیغام می دهدکه هر اندازه ممکن است مردان با بیل و کلنگ، زود خودشان را برسانند و نانِ سُفرِه خود را بردارندکه در آنجا حاجت پیدا نکنند از خانه های اشخاص مُتوفی چیزی بر دارند و بُخورند و کاه و جُو برای مَرکبهای خود همراه بیاورند که از کاه و یونجه ای که در آنجاهاست وفعلا معلوم نیست متعلق به کیست به حیوانها ندهند.
.
🔶در حدود ظهر پدرم به روستاهای ویران شده می رسد و پشت سر او پیاپی مردم با همه لوازم دسته دسته می رسند. خودش سه شبانه روز در آنجا میماند و مردم از شهر و روستاها به کمک می شتابند. ولی آنها که یک روز کار میکنند میروند و روز دیگر عده دیگر می آیند، چون که هوا بو گرفته و منظره موحش بوده، طاقت نمی آورده اند که بیش از یک روز کارکنند.
.
🔶از همان ساعت اول که مردم میرسند آنها را برحسب اطلاع که هر کدام به کاری داشته اند به چهار دسته میکند:
یک دسته را مامور در آوردن اجساد از زیر آوار می کند و به آنها بسیار سفارش می کند که خاکها و خشتها را با ملاحظه عقب بزنند که اگرکسی هنوز زنده است صدمه بیشتر نخورد و آنکه مُرده است پیکرش به این سبب مجروح نگرددکه خلاف شرع است.
.
🔶دسته دیگری را که در کار گور کنی بصیرتی داشته اند مامور کندن قبر میکند و باز آداب آن را به دقت به آنها یاد می دهد وسفارشهای اکید میکند.
.
🔶دسته سوم را مامور بریدن کفن می کند و همه خصوصیات آن را با مستحباتش برای آنها میگوید ودسته چهارم را مامور شستن اموات میکند.
.
🔶در حدود بیست جایگاه برای غسل دادن با تخته میسازند و هر پیکری را که ممکن بود به طور کامل غسل می داده اند و اگر نمی شده و غسل جبیره امکان داشته غسل جبیره می داده اند با تیمم و اگرآن هم امکان نداشته و می ترسیده اندمتلاشی گردد فقط تیمم می داده اند.
.
🔶و خودش از اینجا به آنجا و از آنجا به اینجا به همه رسیدگی می کرده و بر همه جنازه ها شخصا نماز می خوانده و پس از دفن جنازه ها اگر بازماندگانی داشته اندآنها را جمع میکرده و دلداری میداده
.
🔶و نصیحت می کرده که بر سر تقسیم میراث با هم منازعه نکنندو به آنچه باقی مانده است دست نزنند مساله مشکل میراث کسانی را که زیر آوار می روند و دسته جمعی فوت میکنند و معلوم نیست که کدامیک زودتر مرده اند و کدامیک دیرتر برای آنها میگفت.
.
🔶و چنان می شده که غالباً صاحبان مصیبت همین که می دیده اندحاج آخوند برجنازه متوفای آنها نماز خواند و در مراسم آنها حاضر بود نیمی از غمشان تخفیف می یافته و با این ترتیب در مدت سه شبانه روز یک هزار و بیست جنازه را از مرد و زن و کودک با آداب شرعی و رعایت همه احتیاط ها به خاک می سپارند و به احوال بازماندگان آنها رسیدگی میکنند.
.
🔶مردم که این وضع را می بینند در آنها حالت معنویت و توجه به خدا و درستکاری به وجود می آید،به طوری که پس از این واقعه بر سر تقسیم میراثها حتی یک مورد گفتگو در آن چند ده پیش نیامد.
.
🔶«سید حسین مسگر» که در آن مدت همراه پدرم بوده میگفت:حاج آخوند در آن سه شبانه روز نه غذا خورد و نه خوابید و همه آن فضا از عفونت چنان بود که کسی تاب نمی آورد.
.
🔶به همین جهت مردم دسته دسته عوض می شدند اما اوتمام این سه شبانه روز،از محل بیرون آوردن این جنازه به محل بیرون آوردن آن جنازه و ازکنار این تخته مرده شویی به کنارآن تخته و از کفن کردن این یکی به محل آن یکی و از نماز خواندن بر این برای نماز خواندن بر آن و از سر گور این و فاتحه خواندن برای این بر گور آن یکی می رفت تا همه کارها را به خوبی سامان داد و به شهر بر گشت.
@sireolama
🏴آیت الله العظمی وحید خراسانی:
🔶زائرینی که به زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام مشرف میشوند، مردها به نیابت از حضرت امام رضا علیهالسلام و زنها به نیابت از حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام بروند و برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه دعا کنند!
.
🔶در مسیر زیارت، سوره توحید بخوانند و به امام زمان عجل الله تعالی فرجه، هدیه کنند.
۲۶/مهرماه/۱۳۹۶
@sireolama
...شناسنامه عراقی ندارند
🔶شیخ محمد حسون، از نمایندگان آیت الله العظمی سیستانی:
.
🔶ایشان همیشه بر این مسئله اصرار دارند که همه باید تابع قانون باشند. اگر همه تابع قانون باشند مشکلی پیش نمی آید و خودشان هم به عنوان اولین نفر تابع قانون هستند.
.
🔶این حتى الگویی برای بقیه می شود. آقای سیستانی الان شناسنامه عراقی ندارند، شناسنامه ایرانی دارند. ولی خودشان خانواده و پسران و نوه هایشان در عراق اقامت دارند.
.
🔶الان اگر اقامت نگیرند. چه کسی می تواند به آیت الله سیستانی چیزی بگوید؟ خود ایشان الان رهبر عراق هستند و حتی وقتی گذرنامه شان را برای اقامت می دهند. مسئولان عراق می گویند اصلا اقامت لازم نیست. اما ایشان می گویند نه. باید قانون باشد.
.
🔶قانون می گوید هر کسی که شناسنامه عراقي ندارد، باید اقامت بگیرد. می گویند من تابع قانون هستم تا بقيه هم تابع باشند. ایشان وقتی برای مداوا به انگلستان رفتند. طبیعتا در بیمارستان همه مسئولان و شخصیت های دینی و سیاسی مثل سفير جمهوری اسلامی ایران، سفیر عراق، سفیر پاکستان و شخصیت های کشورهای اسلامی همه به آنجا رفت و آمد داشتند.
.
🔶وقتی خواستند به عراق برگردند، گذرنامه شان را برای سفارت عراق در انگلستان فرستادند که ویزا بگیرند تا وارد عراق شوند. خود سفیر هر روز به بیمارستان می آمد: خود سفیر گفت آقا شما نیازی به ویزا ندارید.
.
🔶در آن زمان که آقای سیستانی به لندن رفتند، اوضاع در نجف غیر طبیعی بود. در آن زمان آمریکایی ها در آن جا بودند در نجف در محاصره نیروهای آمریکایی بود. به ایشان گفتند همه عراق منتظر ورود شما هستند. اکنون شما ویزا می خواهید؟!
.
🔶گفتند نه، قانون می گوید هر کسی که شناسنامه عراقی ندارد باید ویزا بگیرد. این خبر هم در رسانه های عراقی و غیر عراقی منتشر شد که ببینید چطور آقای سیستانی تابع قانون هستند.
کانال سیره علما @sireolama
...راننده تاکسی
🔶آیت الله سید جواد حیدری می گفت: «حاضرم شصت سال پیش نمازی ام را بدم به جاش یک نماز هول هولکی راننده تاکسی که دیر رسیده به مسجد و دویده توی وضو خونه یه وضو نصفه نیمه گرفته و اومده آخر صف جماعت ایستاده نماز رو بگیرم، تازه تو این معامله سودم کردم.»
.
🔶تا ۸۰ سالگی خودش زمینش را بیل می زد؛ شاید دیدن یک آخوند مسن که بیل روی دوش دارد و سر زمین می رود برای خیلی ها عجیب باشد، اما مردمی که «آسید جواد» سال ها مهمان شهرشان بود، به رفتارها و سخنانش عادت داشتند.
.
🔶پیرمرد با اینکه پیشوند آیت الله داشت اما عادی تر از مردم عادی زندگی می کرد و حرفش را فارغ از پیچیدگی ها می زد؛ حالا که بیش از ۳ سال از رفتنش گذشته، هنوز توصیه هایی که با لهجه یزدی برای مردم می گفت، دهان به دهان می چرخد.
.
🔶اگر بخواهی او را رسمی بشناسی می شود «آیت الله سید جواد حیدری، استاد اخلاق و امام جماعت مسجد برخوردار یزد»، اما برای مردم یزد او همان «آسید جواد» است، آنهم بدون پیشوند و پسوند.
.
🔶سید جواد تا ۸۰ سالگی سر زمین می رفت و بیل می زد تا این آخری ها که کم خونی توان جسمی اش را کم کرد؛ دست های پینه بسته و خشن او تصورها درباره روحانیون را عوض کرده بود؛ می گفت «آدم باید نون خودش را بخورد»
کانال سیره علما @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶...بسم الله...اینجا ایران است
@sireolama
🔶تصویر مزار مرحوم حاج سیدابوالقاسم شجاعی در قبرستان «وادی کربلا». منبری سرشناس تهران، معروف به «فلسفی ثانی» نیمه شب شنبه ۲۸ مهر (یک هفته بعد از وفات) در خاک مقدس کربلا آرمید.
@sireolama