محمد نسیمی - خبرنگار - یه رشته استوری کار کرده بود تحت عنوان #بچههای_بالا
از مجاهدت سربازان گمنام امام زمان در روزهای گذشته گفته بود که خودتون توی تصاویر ببینید و بخونید. (البته من فقط ۱۰ تصویر آوردم)
👈 اما استوری آخرش خیلی خیلی دردناک بود و جیگر آدم رو آتیش میزد. اونجایی که نوشته بود؛
«یه چیز بگم و موضوع بچههای بالا رو ببندم فعلاً
برخی از اونها بعد از شهادتشون، حتی خانوادهشون هم متوجه نمیشن اینا سرباز گمنام امام زمان (عج) بودند!»
ما ساده میریم و میایم و اصلاً خبر نداریم چه اتفاقاتی داره میافته. این وسط یه عده جوون و پیر، جون و خونشون رو میدن، بینام و بینشون ... شادی روح مطهر شهدای امنیت صلوات
#حمید_کثیری
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
✍@tahlile_siasi
✍@tahlile_siasi
حکومت یا شهادت.mp3
2.34M
📻 #پادکست
❓ حکومت یا شهادت؟
❓ پیروز میدان کربلا چه کسی بود؟
📌برگرفته از جلسات «اباعبدالله عبد صالح میسازد»
🎙 #استاد_امینی_خواه
🔹سیره صالحین
@siresalehin
🌱 #با_شهیدان
اگر بنا باشد برای من اتفاقی بیفتد
مطمئن باشید در جبههی جنگ
با اسراییلیها خواهد بود..!
چون من با خدای خود عهد بستهام
به دست شقیترین اشقیای عالم
یعنی اسراییلیها شهید بشوم.
۱۴ تیرماه ؛ سالروز ربوده شدن
حاج احمد متوسلیان و یارانش
توسط نیروهای فالانژ وابسته به
رژیم صهیونیستی در خاک لبنان.
🔹سیره صالحین
@siresalehin
☑️ صــــرفا برای عبرت...!!
#ولی_دیر_شده_بود
🔹بعد از واقعه عاشورا حدوداً ۳۵ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون ۷۲ نفر رو نداشت...
🔸گروه اوّل توابیّن بودند؛
🔻همونهایی که روز عاشورا سکوت کردند، بعد از شهادت همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر...
#ولی_دیر_شده_بود
🔹گروه دوّم مردم مدینه بودند؛
🔻بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰ هزار نفر. یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کنه، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله.
#ولی_دیر_شده_بود
🔹گروه سـوّم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود ۲۲ هزار نفر. گر چه قاتلان امام مظلوم (علیه السلام) را قصاص کرد...
#ولی_دیر_شده_بود
1️⃣ مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین (علیه السلام) همراهیش نکردن...
2️⃣ مردمی که هنگام ورود امام حسین (علیه السلام) به کوفه کمکش نکردند...
👈 همه بعدها به کمک امام رفتند...
#ولی_دیر_شده_بود
امام سجاد (علیه السلام) هم استقبال خاصّی از این حرکتها نمیکردند.
«#چون_دیر_شده_بود.»
🔻حدود ۳۵ هزار نفر کشته شدند امّا دیر شده بود.
👌خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند...!
⚠️ ما باید مراقب باشیم که از امام خودمون عقب نیفتیم.
☝🏼الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ_
🔻هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.
#سیره_صالحین
@siresalehin
هدایت شده از دینی،فلسفه،منطق لارستان
دعوتیدبه
دوره ملی ومجازی«ضِد»
بانگاهی ویژه به مخاطب پرچالش دهه هشتادی وریشه حوادث پاییز
۷استاد،۲۵ساعت فیلم
مزایا:
گردهمایی درمشهد،گواهینامه و..
ورودرایگان: zed.javanan.org
موسسه جوانان آستانقدس رضوی
عربی به امام علی ع مراجعه کرد و گفت چرا اینقدر به ایرانی ها احترام می گذارید، امام علی ع دو مشت خاک برداشته و آن را بر روی زمین ریختند و فرمودند آیا بین دو مشت خاک تفاوتی بود؟ آن فرد گفت خیر. حضرت در ادامه فرمودند :
عرب و عجم در نزد ما مثل این دو مشت خاک یکی هستند و فرقی ندارند و از پیامبر ص شنیدم اگر چه ایرانی ها توسط اعراب مسلمان می شوند، اما در آخر الزمان، پرچم اسلام از سوی ایرانی ها در دنیا برافراشته، معرفی و گسترانیده خواهد شد.
📚کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام ، شهید مطهری
#سیره_صالحین
@siresalehin
https://farsnews.ir/my/c/212837
مطالبه برخورد قاطع با ضارب آمر به معروف در نارنجستان شیراز
#زنگ_احکام
#گریه_بر_حسین_در_نماز
❓اگه درحال نمازخوندن برای امام حسین (علیهالسلام) گریه کنیم، نماز باطل میشه؟
📚 آیات عظام امام، رهبری و نوری: بله. بنابر احتیاط واجب، نماز باطل میشه. در نماز، فقط از ترس خدا و برای آخرت میشه گریه کرد.
📚 آیتالله مکارم: بله. نماز باطل میشه. در نماز، فقط از ترس خدا و برای آخرت میشه گریه کرد.
📚 آیتالله سیستانی و وحید: اگه با قصد قربت و نزدیکشدن به خدا باشه، اشکال نداره.
📚 آیات عظام بهجت، زنجانی، مظاهری و تبریزی: اشکال نداره.
🔺 امام، تحریرالوسیله، مبطلات نماز، مورد ششم؛ مکارم، استفتائات، ج۳، س۲۴۴؛ رهبری، استفتا از سایت، شماره۸۲۴۲۸۵؛ سیستانی، رساله جامع، س۱۳۸۹؛ همان، منهاجالصالحین، ج۱، منافیات نماز، السادس.
@siresalehin
#سیره_صالحین
🔅 #امام_هادی علیه السلام:
✍️ لاْتـَعْـدُ وَلاتَجْعَلْ لِلأيّامِ صُنْعا فیحُكْمِ اللّه.
💠 از حـدّ خـود تجاوز نكن و روزگار را در كار خدا دخيل مدان.
📚 تحف العقول، ص ۴۸۳.
#حدیث_روز
#سیره_صالحین
@siresalehin
🫀 #با_شهیدان
با خودم گفتم پدرشم، با من این حرفها را ندارد.
گفتم: حسین، بابا! بده من لباسهات رو میشورم. یک دستش قطع شده بود. گفت: نه، چرا شما؟ خودم یه دست دارم با دوتا پا. نگاه کن.
نگاه میکردم.
پاچهی شلوارش را تا زد بالا، رفت توی تشت. لباسهایش را پامال میکرد. یک سرِ لباسهایش را میگذاشت زیر پایش، با دستش میچلاند.
شهید #حسین_خرازی
🔹سیره صالحین
@siresalehin
🔅 #پندانه
✍ معجزه ستارالعیوب
فرد ثروتمند و در عین حال خیّری بود که در مشهد بازار معروفی داشت. مسجد، مدرسه، آب انبار، پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشت.
به او خبر داده بودند در حوزه علمیهای که با پول او ساخته شده، طلبهای شراب میخورد!
ناگهان همهمهای در مدرسه پیچید. طلاب صدا میزدند حاجآقاست که به مدرسه وارد شده. در این وقت روز چهکار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است!
فرد خیر یکسره به حجره من آمد و بقیه همراهان هم دنبالش.
داخل حجره همه نشستند. ناگهان حاجآقا بهتنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت.
رو به من کرد و گفت:
لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟
گفتم:
شاهنامه فردوسی.
دلم در سینه بدجوری میزد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم میلرزید.
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟
فرد خیر دستش را آرام بهسوی کتابهای دیگر دراز کرد و پرسید:
ببخشید، نام این کتاب چیست؟
گفتم:
بحارالانوار.
گفت:
عجب، این یکی چطور؟
گفتم:
گلستان سعدی.
گفت:
چه خوب! این یکی چیست؟
پاسخ دادم:
مکاسب.
لحظاتی بعد، آنچه نباید بشود، به وقوع پیوست و آنچه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید.
کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
این چه نوع کتابیست، اسمش چیست؟
معلوم بود که پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید. چشمهایم سیاهی رفت. زانوهایم سست شد. آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم.
خوشبختانه همراهان فرد خیر هنوز روی زمین نشسته بودند و نمیدیدند. اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود، چه باید کرد؟
دوباره پرسید:
بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
گفتم:
چرا آقا، الآن میگم.
داشتم آب میشدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب.
و گفتم:
نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا!
فاصله سؤال آمرانه فرد خیر و جواب التماسآمیز من چند لحظه بیشتر نبود.
شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکستهدلان و متنبهشدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود.
حالا دیگر نوبت فرد خیر بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش.
شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشمهایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابهلای پلکهایش چکید.
ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت.
همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و فرد خیر هم هیچگاه به روی خودش نیاورد که چه دیده است.
اما آن محصلِ آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.
سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت. محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگیاش را برای شاگردانش تعریف کرد که زندگی من معجزه ستارالعیوب است.
ستارالعیوب یکی از نامهای احیاگر و معجزهآفرین خداست و من آزادشده و تربیتیافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی آن فرد خیر هستم که باعث تغییر و تحول سازندهام شد.
#سیره_صالحین
@siresalehin