بوی عطر #امام_زمان(عج)
یک شب قبل از شروع عملیات #بیت_المقدس حسین تو سنگر خوابیده بود، دوستانش وارد سنگر می شوند، با ورودشان در سنگر بوی عطر و #گلاب مستشان می کند؛ بوی عطر از بدن حسین بود آنقدر از این بو مست شده بودند که حسین را از خواب بیدار کردند، به او گفتند:«حسین! این چه عطری ست که زده ای؟ چقدر خوش بوست ، گیج مان کرده. بده تا ما هم بزنیم.»
حسین با چشمانی خواب آلود گفت:«#عطر کجا بود؟ اصلاً من عطری ندارم؟ دیوانه شدید؟ بیائید مرا بگردید.»
ولی دوستانش قبول نمی کردند، لحظاتی گذشت ، حسین کاملاً هوشیار شده بود و به دوستانش با تُندی گفت: «چرا مرا از خواب بیدار کردید؟ داشتم خواب می دیدم.»
گفتند:«چه خوابی؟»
نگفت. با اصرار زیاد حسین را به حرف آوردند.
#حسین با چشمانی اشک بار گفت: «امام زمان(عج) را سوار بر اسب سفید در خواب دیدم که به من گفت: به زودی شهید می شوی.»
خواب امام زمان(عج) او را خوش بو کرده بود.
دوستانش می گفتند: « در حین #عملیات تیری به حسین خورد و حسین را به زمین انداخت. او با همان حال قرآن را باز کرد و مشغول به تلاوت #قرآن شد بچه ها می خواستند او را به عقب برگردانند ولی او مخالفت کرد»
حسین گفت: «بچه ها با من کاری نداشته باشید مگه امام زمان (عج) را نمی بینید بروید جلو پیش امام زمان(عج)، مرا وِل کنید.
کانال #سیره_صالحین
@siresalehin
✳ گریه بر مولایمان حسین معجزه میکند
📌 - مردم! بدانید که دو چیز انسان را در مسیر انسانیت سریع به منزل میرساند؛ یکی #قرآن خواندن در نیمهشب و دیگری گریه بر حضرت #سیدالشهدا علیه السلام. گریه بر مولایمان #حسین، معجزه میکند. به خدا معجزه میکند مردم!
📚 از کتاب #نخل_و_نارنج(زندگی و زمانهی شیخ مرتضی انصاری)
👤 #وحید_یامینپور
❤ #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
کانال #سیره_صالحین
@siresalehin
🍃🕊️بسم رب الشهدا🕊️🍃
💠زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار؛صبوری به خرج داد.
چند روز بعدصدای #نماز جماعت و تلاوت #قرآن از بند بلندبود.
ماموران حسین راگرفتند زیر مشت و لگد میگفتند تو به اینها چیکار داشتی؟
از آن به بعد #شکنجه حسین کار هرروز ماموران شده بود.یکبار هم نشدکه زیر شکنجه اطلاعات لو بدهد.
💠یکی از همرزمان #حسین میگوید:«من سالها در اسارت بودهام و حتما از رفتار وحشیانه عراقیها بااسرا چیزهایی شنیدهاید،اماشکنجهای که من دیدم،یک لحظه بیشتر نبود وبا این حال،هنوز که هنوز است،از درد آن یک روزهم نتوانستهام سر راحت بربالین بگذارم.آری مرابه تانکی بستند که ازروی پیکرمبارک حسین گذشت،درحالی که هنوز جان داشت،هرچند که #چفیهاش صورتش راپوشانده بود وبا آن چشمهای زیبا و گیرایش دیگر نمیتوانست عذاب کشیدن مرا ببیند.من صدای خرد شدن استخوانهای حسین راشنیدم و راستش در آن لحظه خدارا شکر کردم که دیدم دارم به #اسارت برده میشوم،والا چگونه میتوانستم برگردم و بگویم حسین از پا افتاد وما بر پا بودیم؟»
◼️به مناسبت ۱۶ام دی ماه سالگرد شهادت شهید #دانشجو سیدحسین #علم_الهدی وشهدای هویزه
کانال #سیره_صالحین
@siresalehin
✳ کاش آقا بود و این خنده را میدید...
🔻 #زینب گفت: «دلت چگونه شاد میشود؟» #فاطمه به #حسن نگاه کرد. گفت: «وقتی حسن هیبت پدرش را به خود میگیرد و خطبههای او را میخواند، دلم شاد میشود.» زینب به حسن نگاه کرد. گفت: «چرا معطلی پسرم؟ یکی از خطبههای پسرعمو را بخوان!» فاطمه هرچند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آنکه زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب میکند، بلند خندید. نه زینب انتظار داشت نه حسن نه #حسین.
🔸 صدای خندهی فاطمه، فضه را هم به اتاق کشاند. آستینهای فضه تا بازو بالا بود و دستهایش تا نزدیک بازو از آرد سفید. گفت: «الهی قربان صدای خندهتان بروم، فاطمه جان!» و با اشکهای جاری آمد و پیش از آنکه فاطمه بتواند مانع شود، بوسه بر پای فاطمه زد. گفت: «کاش آقا بود و این خنده را میدید و میشنید.» فاطمه گفت: «از دست این زینب!» و دوباره از خنده ریسه رفت. و حسن دید که خندهی مادرش آنقدر قدرت دارد که میتواند کورترین گره اندوه را باز کند...
📚 از کتاب #احضاریه
📖 صفحات ۶۹ و ۷۰
👤 #علی_مؤذنی
🥀 #اگر_میتوانی_بمانی_بمان
کانال #سیره_صالحین
@siresalehin
✳ به حق حسن و حسین...
🔻 اسماء بنت عمیس گوید: در آخرین لحظات زندگی #حضرت_فاطمه علیها السلام حضور داشتم. آن بانوی بانوان عالم غسل کرد، لباسهایش را عوض کرد و در گوشهی منزل به رازونیاز مشغول شد. پیش رفتم تا از نجواهای آن بزرگوار با حضرت حق آگاه باشم. فاطمه علیها السلام را دیدم که رو به قبله نشسته و دستها را بهسوی آسمان برده و با کمال خلوص زمزمه میکند: خداوندا! ای آقای من! از تو میخواهم به حق انسانهایی که برگزیدهای و به نالههای دو فرزندم #حسن و #حسین در فراق من، از گناه #شیعیان من و پیروان فرزندانم درگذری...
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📚 از کتاب #فاطمه_اسوه_بشر
📖 ص ۱۵۳
#چادرت_را_بتکان_روزی_ما_را_بفرست
کانال #سیره_صالحین
@siresalehin
✳ شجاعترین چهرهی تاریخ اسلام
🔻 من معتقدم #امام_حسن_مجتبى علیه السلام شجاعترین چهرهى تاریخ اسلام است. میپرسید از #على علیه السلام هم شجاعتر است، از برادرش #حسین علیه السلام هم شجاعتر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟ بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجههى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.
🔸 آیا امام حسن میتوانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمیتوانست! شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه میگذارد، خون خود را میریزد، براى ابقای فکر و ایدهاى که به آن احترام میگذارد؛ این شهید است. امام حسن اگر در میدان جنگ کشته میشد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روشهاى پنهانى و ریاکارانهى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.
👤 #مقام_معظم_رهبری
📚 #دو_امام_مجاهد
📖 صفحات ۴۲ تا ۴۴
@siresalehin
#سیره_صالحین
✳ امام زمان لحظهای از نيروسازی غافل نیست؛ از لشکرش جا نمانیم!
🔻 #حسين (ع)، مدام به فكر #جذب_نيرو و #تربيت و #سازندگی بود. و با نامه به شهرهای مختلف و سفرهای خود و با زندگی ساده و انفاقهای خود، سعی در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در «منا»، جمعی بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامی فضايل #اهل_بيت را به همراه ويژگیهای دشمنان آنان، از #قرآن بر آنان خواند. آن حضرت در دورهی يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادی همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
🔸 #مهدی (ع) فرزند حسين (ع) نيز در ميان ما و در حال تلاش و #نيروسازی است و لحظهای از اين مهم غافل نيست: «ان يكون صاحبكم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر يتردد بينهم و يمشي في اسواقهم و يطأ فرشهم و لايعرفونه حتي يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه» صاحب اين امر... در ميان آنان راه میرود، در بازارهايشان رفتوآمد میكند. روی فرشهايشان گام برمیدارد؛ ولی او را نمیشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفی كند. در جلد دوم موسوعهی امام مهدی (تأليف شهيد محمد صدر) داستانهايی شنيدنی و موثق در اين باره آمده است.
📚 از کتاب #عاشورا_و_انتظار
📖 صفحات ۱۶ و ۱۷
👤 #مسعود_پورسیدآقایی
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
@siresalehin
#سیره_صالحین