قرارگاه جهادی شهید صدرزاده (سیره شهدا)
#بی_دین_بودم؛«محمد_حسین»عوضم کرد رویه زندگیم رو جوری چیدم که به چیزایی که دوست داشتم، برسم. درسم ن
یکبار رفتم تو بازار و یک پرچم یا حسین شهید خریدم. زدم تو خونه. چند تا مهر خریدم که مراسم زیارت عاشورا برپا کنم. یه روز با خودم گفتم تو که داری اینکارا رو میکنی چرا ظاهرت شبیه این کارا نیست؟ رفتم چند تا کتاب گرفتم درباره حجاب. تصمیم گرفتم تحت هر شرایطی حجابم کامل باشه و دیگه بدون حجاب نباشم. همه جا محمدحسینو میدیدم. یه جوری شده بودم که کتاب محمدحسین همیشه تو کیفم بود با اینکه خونده بودمش. الانم هنوز روی میزمه. هر روز بهش نگاه میکنم. هر روز بهش سلام میکنم. باهاش حرف میزنم. منو خوب میفهمه. امسال شبهای قدر هر شب سر خاک محمدحسین بودم. بهش التماس کردم برام دعا کنه. هیچ چیز مادی نمی خوام. فقط راه درست رو نشونم بده. دیدین یه نفر که دوست داره شبیه یکی باشه بهش بگی شبیه اونی خوشحال میشه؟ همیشه به محمدحسین میگم ببین پسر منم اسمش محمدحسینه. بهش میگم منم زیبام. خواب محمدحسین رو میبینم. دارم باهاش زندگی میکنم.
محمدحسین همه چیزم شده؛ پدرم مادرم و برادرم. دیگه جای بابا لنگدراز رو برام پر کرده. بخدا نماز صبحها بیدارم میکنه. هر وقت گره ای توکارم پیش میاد میگم: ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده... دیدین میگن قدم یکی خوبه؟ قدم محمدحسین برای ما خوب بود. من ازش خواستم آخرتمو درست کنه دنیام خودش درست شد. سه ماه پشت سر هم مشهد امام رضا قسمتم شد. هرسه بار با محمدحسین زیارت کردم. اتفاقی تو راه مشهد با یه خانم آشنا شدم. باهاش هم صحبت شدم. از مدرسه شون برام گفت. پیشنهاد داد برم اونجا درس بخونم. اتفاقا مهدکودکم داره که پسرم پیشم باشه. مدرسه علمیه حضرت زهرا(س). تازه فهمیدم چقدر داغونم. چقدر عقبم. چقدر وقت هدر داده ام. به کسی نگفتم میخوام برم مدرسه علمیه. مسخره ام میکنن. فقط همسرم می دونه.
همسرم الان دیگه محمدحسین رو دوست داره. قول داده هروقت دلم تنگ شد منو ببره سرخاکش. کتاب محمدحسین جاهاییش که خیلی حالمو عوض کرده و به رفتارم جهت داده رو هایلایت کردم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
#تمام
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
🔴 اگر میخوای بدونی ابرقدرت واقعی کیه این عکس رو ببین!
🔹 اینجا جلسه پارلمان صهیونیستها هست که پای صحبتهای رهبر ایران نشستن
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن».
لبخندی زد و گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده». ...
(خاطرات همسر شهید)
🌹۷ آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده
#روایتگری
#سیرهی_شهدا
#شهید_فخری_زاده
#شهدای_هسته_ای
#شهدای_علم_و_فناوری
#ما_عاشق_مبارزه_با_صهیونیستیم
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
قرارگاه جهادی شهید صدرزاده (سیره شهدا)
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن». لبخندی زد و گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر
⭕️میدونستید دانشمند شهید محسن فخری زاده، کربلا نرفته بود؟!
ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیتهای امنیتی که داشت نمیتونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود.
یک بار به حاج قاسم گفته بود امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم امام حسین (علیه السلام) نرفتم یه بار برم و بیام..
حاج قاسم بهش گفته بود : محال نیست ، اما من موافق نیستم. چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه !!!!!
✍روای: حاج حسین کاجی از شهید گرانقدر فخری زاده
۷ آذر؛ سالروز شهادت دانشمند شهید محسن فخریزاده گرامیباد🌷
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اگر حزب الهی هستید،
با این فیلم گریه خواهید کرد😭👌
🔹این اتفاق
در حاشیه یکی از سخنرانی های
حاج حسین یکتا رخ داد.
کودکی سیزده ساله اصرار داشت
که مرا به لبنان بفرستید.
ترکیب اصرارهای نوجوان
با صحنههایی از مستند روایت فتح
یک خروجی شگفتانگیز را
خلق کرده است.
خودتون ببینید 🌸
🦋 کمی تفکر کنیم
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
#یازهرا
دختر دوممون خیلی سر به هوا بود ، همیشه کفشاشو گم میکرد یک روز که داشتیم میرفتیم مسجد جامع ، دیدم کفشاش نیست ، برگشت به باباش گفت: " بابا اگه پای من زخم بشه فرشای مسجد نجس میشه چیکار کنم؟ "
ایشان گفت: "بیا بقل من . " گفتم : " آخه یه حرفی به این بچّه بزن بگو مواظب کفشاش باشه ، هر وقت ما اومدیم بیرون کفشاشو گم کرده ، دعواش کن تا دیگع کفشاشو گم نکنه . "
یه نگاه به من کرد و گفت :
" نمیتونم چیزی بهش بگم آخه همنام حضرت فاطمه است
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#شهداوحضرت_مادر
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
#یازهرا(س)
داوود داشت به دنیا می اومد از اندیمشک اومدیم دزفول دنبال بیمارستان میگشتم. پرس و جوکه کردیم ، گفتند : " تنها یه بیمارستان مناسب توی این منطقه است ، بیمارستان حضرت زهرا(س) "
تا حاجی اسم بی بی رو شنید طوری گفت یــا زهـرا که فکر کردم اتفاقی افتاده ، ولی خودش گفت: " اسم همسرم زهراست ، توی عملیات فتح المبین مجروح شدم با رمز یا زهرا(س) ، حالا هم که تولّد بچم تو بیمارستان حضرت زهراست . "
حاجی راست میگفت ، همه زندگیش گره خورده بود به حضرت زهرا (س) ، پیکرش هم شد مهمون همیشگی بهشت زهرا (س)
یا زهرا
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#شهداوحضرت_مادر
#شهید_عباس_کریمی
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
هر وقت از سر کار میومد ، یه راست میرفت توی اتاقش دراز میکشید روی پتو . از این پهلو به اون پهلو هر کار میکرد آروم نمیشد. گریه میکرد از بس درد داشت . میرفتم کنارش ، میگفتم : "مادر ، بذار تا پهلوت رو بمالم ، شاید دردش آروم بگیره "
میگفت : " نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت زهراست ، بذار با همین درد به آرامش برسم .
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#شهداوحضرت_مادر
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
کانال سیره شهدا
سروش
http://sapp.ir/sireshohada97
ایتا
http://eitaa.com/sireshohada97
هدایت شده از اخبارپنجتن و حومه -اطلاع رسانی محلات
#اطلاع_رسانی
#مهمان_داریم🌹🌹🌹
🕊بوی پیراهن یوسف زهرا🕊
📌 مراسم استقبال از پیکر شهید 🌹گمنام
همراه با روایت گری برادر فولادیان
و مداحی کربلایی علی جنگجو
📆 دوشنبه 12 آذرماه،ساعت شروع مراسم 19:15
🕌مکان مسجد حضرت رسول الله(ص)
ابتدای #پنجتن، جنب داروخانه
🔉اخـــــــبار پنجـــــــتن و حــــــــومه
🆔 @mahalepanjtan