eitaa logo
قرارگاه جهادی شهید صدرزاده (سیره شهدا)
297 دنبال‌کننده
519 عکس
180 ویدیو
10 فایل
اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده های شهدا سر بزنید. خادم الشهدا انتقاد پیشنهاد و روابط عمومی کانال https://eitaa.com/yaroghayeh95
مشاهده در ایتا
دانلود
پدرم هر بار که می‌رفت دفتر یکی از دخترها را با خودش می‌برد. آن بار، دفتر فاطمه خانم را با خودش برده بود و برای او نوشته بود. نامه خیلی زیبایی نوشته بود و آن سوالی که قبل از رفتنش از ایشان پرسیده بودیم، آنجا که رسیده بود، فراغتی پیدا کرده بود و در آن فاصله چند ساعته، نوشته بود. *پدر در بخشی از آن نامه نوشته بودند: «عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند؛ بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود؛ دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید؛ چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و برای آن طفل گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؛ پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید؛ بگذارید بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است. *من جا مانده‌ام. دخترم خیلی خسته‌ام. ۳۰ سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌توانم؛ نمی‌خواهم بخوابم؛ من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرات بر هم آمدن نداشته باشد؛ تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند؛ وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم یا رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم؟ بی‌خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم.» کانال سیره شهدا سروش http://sapp.ir/sireshohada97 ایتا http://eitaa.com/sireshohada97