eitaa logo
قرارگاه جهادی شهید صدرزاده (سیره شهدا)
295 دنبال‌کننده
501 عکس
178 ویدیو
10 فایل
اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده های شهدا سر بزنید. خادم الشهدا انتقاد پیشنهاد و روابط عمومی کانال https://eitaa.com/yaroghayeh95
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی حاج قاسم نمی‌دانست دارد دربارهٔ خودش صحبت می‌کند کانال سیره شهدا سروش http://sapp.ir/sireshohada97 ایتا http://eitaa.com/sireshohada97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهت کسب اطلاعات کامل به تصویر مراجعه کنید
پدرم هر بار که می‌رفت دفتر یکی از دخترها را با خودش می‌برد. آن بار، دفتر فاطمه خانم را با خودش برده بود و برای او نوشته بود. نامه خیلی زیبایی نوشته بود و آن سوالی که قبل از رفتنش از ایشان پرسیده بودیم، آنجا که رسیده بود، فراغتی پیدا کرده بود و در آن فاصله چند ساعته، نوشته بود. *پدر در بخشی از آن نامه نوشته بودند: «عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند؛ بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود؛ دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید؛ چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و برای آن طفل گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؛ پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید؛ بگذارید بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است. *من جا مانده‌ام. دخترم خیلی خسته‌ام. ۳۰ سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌توانم؛ نمی‌خواهم بخوابم؛ من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرات بر هم آمدن نداشته باشد؛ تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند؛ وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم یا رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم؟ بی‌خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم.» کانال سیره شهدا سروش http://sapp.ir/sireshohada97 ایتا http://eitaa.com/sireshohada97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴این چهره را بقصد زیارت تماشا کنید. 🔹محمد حسین یوسف الهی شهیدی که حاج قاسم وصیت کرده بود کنارش دفن بشه و همسایه همیشگی اش بشود. 🔹خاطره ای کوتاه از شهید:بخاطر بارندگی زیاد،ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل میدادند،نمیتونستن آن را بیرون بیاورند . شاید حدود ۱۰ نفر از بچه ها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند،حسین از راه رسید و گفت: این کار منه ، زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از اونهمه آب و گل بیرون کشید.یکی از بچه ها گفت: تو دعا خوندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاد گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمیداد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را نمایان میکرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی بنظر میرسید، اونو حل میکرد، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. 🔹کارهایی که باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد:از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود، نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت. شهید ❤️ کانال سیره شهدا سروش http://sapp.ir/sireshohada97 ایتا http://eitaa.com/sireshohada97