eitaa logo
سیره علوی (ع)
209 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
اُدعُ إلى سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه (نحل.125) وابسته به مرکز احیاء موعظه حسنه mawezah.ir Ad1: @mahdimahdavi2 Ad2: @YaAliy Ad3: @Reza_shariati64 http://eitaa.com/joinchat/3049848832C0bd97c4343 🌸کــپـی از مــطـالــبـ کـانـال بــاذکر صـلـواتـ آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 رویداد های قبل و بعد از 🔴 روایتی عجیب از امیرالمؤمنین (ع) درباره تشکیل دولت و سرانجام آن: ✡ یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین از غرب به منطقه عربی خاورمیانه خواهند آمد، سوال می شود پس عربها در آن موقع کجا هستند؟ فرمود: عربها در آن موقع از هم پاشیده و ارتباط شان ازهم گسیخته و متحد و هماهنگ نیستند. سوال شد آیا این بلا و گرفتاری طولانی ست؟ فرمود نه تا زمانیکه عربها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته وتصمیم های جدی آنان دوباره تجدید شود. آنگاه سرزمین فلسطین بدست آنان فتح خواهد شد و عربها پیروز و متحد خواهند گردید. نیروهای کمکی از طریق و سمت سرزمین عراق به آنان خواهند رسید که بر روی پرچمهایشان نوشته شده وعربها و سایر مسلمانان همگی مشترکأ برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد و با یهود خواهند جنگید و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشته شدگان عبور کنند. ✡ عربها سه بار با یهود می جنگند و در مرحله چهارم که خداوند ثبات قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همای پیروزی بر سرشان سایه می افکند به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته می شوند تا جائی که حتی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند. 📚 منابع: ۱. ظهور حضرت مهدی (سید اسد الله هاشمی) صفحه ۳۳۲ ۲. عقائد الامامیه جلد ۱ ص ۲۷ ╔═.🍃.═══ ╚═════.🍃.═╝
✨یاعلی باید خدا شوی که بفهمی علی که بود... 💞 میلاد مولا امیرالمومنین علی (علیه السلام) و روز پدر مبااااارک 💞 علیه السلام @yaaliheydar
🔍 مطالعه بیشتر | توازن شخصیّت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) 🔻 رهبر انقلاب اسلامی: « عجیبی در شخصیت آن بزرگوار است. یعنی صفات ظاهراً متضاد و ناسازگار در وجود امیرالمؤمنین، آن چنان کنار هم زیبا چیده شده که خود یک زیبایی به وجود آورده است!» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌های متعددی به تبیین ابعاد مختلف شخصیت و سیره‌ی امیرالمومنین (علیه‌السلام) پرداخته‌اند. از جمله در بیانات مورخ خطبه‌های نماز جمعه در تاریخ ۱۳۷۵/۱۱/۱۲ موضوع «توازن شخصیّت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)» را مورد بحث قرار داده و ضمن آن، جمع شدن ظاهراً متضاد و ناسازگاری همچون: رحم و رقّت قلب در کنار قاطعیت و صلابت، ورع و حکومت، قدرت و ، زهد و سازندگی و... را در شخصیت حضرت علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام) مورد بحث قرار داده‌اند. 🔺 پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی میلاد مبارک مولود کعبه، مطالعه‌ی این رهبر انقلاب را جهت آشنایی بیشتر با ابعاد شخصیتی امیرالمومنین (علیه‌السلام) به شما مخاطبین ارجمند پیشنهاد می‌کند. علیه السلام @yaaliheydar
✍رسول خدا صلي الله عليه و آله : رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلي بِرِّهِ بِالاِحْسانِ اِلَيْهِ وَ التَّاَلُّفِ لَهُ وَ تَعْليمِه وَتأديبِه. خداوند رحمت كند پدري را كه با نيكي نمودن و مهرباني به فرزندش و با آموزش دادن و ادب كردنش او را در نيكي به خود ياري مي‌كند. 📚 «مستدرك الوسائل، ج۲، ص۶۲۶
🌸🌸🌸🌸🌸 🌞علی کیست؟ 🍁علی قرة العین است.. 🍁امیر عالمین است... 🍁و نور ثقلین است... 🍁وهم فاتح خندق ، 🍁جبل و بدر و حنین است... 🍁علی نور دو عین است... 🍁اب الساقی این میکده عشق حسین است... 🍁بنازم ید خیبر شکنش را... 🍁حسین و حسنش را.... 🍁و زینب گل زهرا صفت یاسمنش را... 🍁کنم هر نفس آویز به گوشم سخنش را... 🍁به کوثر ندهم قطره آب دهنش را... 🌞علی کیست؟ 🍁همانی که پیمبر زده مهر مسلمان شدنش را... 🍁به عالم ندهم یک سر تار کفنش را. 🌞علی کیست؟ 🌿علی علم یقین است ... 🌿علی حبل متین است... 🌿علی نور مبین است... 🌿علی لنگر عرش است و زمان است و زمین است... 🌿امیر ملک دین است... 🌿یگانه سرور مطلبین است... 🌿علی سید کل مسلمین است... 🌿بدانید فقط شاه نجف علی امیر مومنین است... 🌞علی کیست؟ 🕊️علی کل صلاة است... 🕊️قعود است و قیام است... 🕊️رکوع است و سجود است و سلام است... 🕊️علی حج و زکات است... 🕊️علی باب نجات است... 🕊️علی سرور کل کائنات است... 🕊️علی حکم تمام ممکنات است... 🕊️علی حی و ممات است... 🕊️علی معنی کل صلوات است... 🕊️علی زینت بعد صلوات است... 🕊️علی شیر خدا شاه نجف یک تنه زهراعلی است. 🌞علی کیست؟ 🍂علیً اسدالله... 🍂علیً ولی الله... 🍂علیً حجت الله... 🍂علی دست خداوند... ❣️نظر ﮐﻦ ﺑﺮ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻧﺎ,ﺑﺒﯿﻦ ﺁﻥ ﺁﯾﺖ ﮐﺒﺮﺍ : ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﻘﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺎﻗﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﻧﺶ ❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﻧﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺯ ❣️ﻋﻠﯽ ﺣﮑﻤﺖ ❣️ﻋﻠﯽ ﻫﻤﺖ ❣️ﻋﻠﯽ ﺭﺃﻓﺖ ❣️ﻋﻠﯽﻣﻌﻠﻮﻝ ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﻠﺖ ❣️ﻋﻠﯽ ﻫﻤﺘﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﺗﻨﻬﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﻓﻀﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺎﺿﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺪﻝ ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺎﺩﻝ ❣️ﻋﻠﯽ ﺣﮑﻢ ❣️ﻋﻠﯽ ﺣﺎﮐﻢ ❣️ﻋﻠﯽ ﺩﯾﻦ ❣️ﻋﻠﯽ ﺩﻧﯿا ❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﺩ ❣️ﻋﻠﯽ ﺩﺍﻭﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﯾﺎﻭﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﺻﺒﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺻﺎﺑﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﻠﻮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻋﻼ ❣️ﻋﻠﯽ ﺗﻮﺭﺍﺕ ❣️ﻋﻠﯽ ﻗﺮﺁﻥ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻧﺠﯿﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺮﻗﺎﻥ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻈﻬﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻃﻬﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺯﻫﺪ ❣️ﻋﻠﯽ ﺗﻘﻮﺍ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻋﻠﻢ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻓﻀﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻋﺪﻝ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﮐﻤﻞ ❣️ﻋﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺑﺮﺗﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻬﺘﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻮﻻ ❣️ﻋﻠﯽ ﺳﺮﻭﺭ ❣️ﻋﻠﯽﺭﻫﺒﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺣﯿﺪﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﺻﻔﺪﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﺣﺴﻦ ❣️ﻋﻠﯽ ﺯﯾﻮﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﺯﯾﻨﺖ ❣️ﻋﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﻫﺎﺩﯼ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻬﺪﯼ ❣️ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺿﯽ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺿﯽ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﺟﯽ ﻋﻠﯽﻣﻨﺠﯽ ❣️ ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻨﺶ ❣️ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻨﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺼﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﺻﺮ ❣️ ﻋﻠﯽ ﻓﺘﺢ ❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺎﺗﺢ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺼﻠﺢ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﺻﺢ ❣️ﻋﻠﯽ ﻓﺮﺩ ❣️ﻋﻠﯽ ﯾﮑﺘﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻄﻠﻊ ❣️ﻋﻠﯽ ﻃﺎﻟﻊ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﻮﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﻧﻮﺍﺭ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺷﺪ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﺣﻤﺪ ❣️ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺳﯿﻦ ❣️ﻋﻠﯽ ﻃﺎﻫﺎ ❣️ ﻋﻠﯽ ﺭﺧﺸﺎﻥ ❣️ﻋﻠﯽ ﺗﺎﺑﺎﻥ ❣️ﻋﻠﯽ ﻟﺆﻟﺆ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺟﺎﻥ ❣️ﻋﻠﯽ ﺳﺎﻗﯽ ❣️ﻋﻠﯽ ﮐﻮﺛﺮ ❣️ﻋﻠﯽ ﺯﻣﺰﻡ ❣️ﻋﻠﯽ ﺻﻬﺒﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﻋﺮﻓﺎﻥ ❣️ ﻋﻠﯽ ﻋﺎﺭﻑ ❣️ﻋﻠﯽ ﺍﺷﺮﻑ ❣️ﻋﻠﯽ ﺳﯿﺪ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﻄﻖ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﺎﻃﻖ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻨﻄﻖ ❣️ﻋﻠﯽ ﮔﻮﯾﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﻗﺎﻑ ❣️ﻋﻠﯽ ﻧﻘﻄﻪ ❣️ﻋﻠﯽ ﻃﺎﻫﺎ ❣️ﻋﻠﯽ ﺣﺎﻣﯿﻢ ❣️ﻋﻠﯽ ﻗﺼﺪ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻘﺼﺪ ❣️ ﻋﻠﯽ ﻣﻘﺼﻮﺩ ❣️ﻋﻠﯽ ﻣﻌﻨﺎ... علی شاهد و علی ناظرو علی مشهود علی ابالحسنین @yaaliheydar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼پدر ❤️ 🌸پـدر دیـنــم💛 🌺پدر دنیا وآئینم💚 🌸پـدر روحـم💙 🌼پدر جسمم💜 ♥️ مبارک🌺 زندگے اٺ رو عاشقانہ ڪن 👇 ڪآناڷ حــۏاے آدݦ ❤️ @havayeadam 💚
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل کرده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزّی در مقابل کعبه نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤمنین (ع) که 9 ماهه باردار بود و درد زایمان طاقت او را گرفته بود، ظاهر شد، (۵) پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از طرف تو نازل شده اند، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!» یزید بن قعنب در ادامه نقل می‌کند: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم، و دیوار دوباره به حال اوّل برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه ِ. عَزّوجَلّ؛ (۶) پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل». چند روز این مادر و کودک در درون خانه خدا می‌مانند. راستی در این چند روز مادر چه خورده و چه نوشیده؟ و دیگر نیاز‌های خویش را چگونه برآورده نموده است؟... اگر کمترین دقت و تأمّلی در این مسائل انجام گیرد، بی گمان به فضیلت والای این نوزاد و مادر می‌توان پی برد که چگونه معجزات متعددی به احترام آن دو انجام می‌گیرد؛ شکافته شدن دیوار خانه خدا و به هم آمدن آن، ماندن چهار روز در درون خانه، پاک بودن نوزاد از آلودگی زایمان وگرنه در درون خانه خدا راه نمی‌یافت، استفاده از غذای بهشتی و...! خوب است در ادامه گزارش را از زبان فاطمه بنت اسد بشنویم: وقتی از خانه بیرون آمد، گفت: (۷) به راستی من بر زن‌های پیش از خود برتری یافتم؛ زیرا آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) خدا را پنهانی در جایی عبادت کرد که دوست نمی‌داشت در آن مکان (یعنی کاخ فرعون) خدا را عبادت کند، مگر در حال ناچاری؛ و به راستی مریم دختر عمران درخت خشک خرما را با دستش تکان داد تا رطب تازه‌ای از آن بخورد، ولی من داخل خانه خدا شدم و از میوه‌های بهشتی آن استفاده بردم.» * در ادامه روایت میلاد حضرت علی (ع) آمده است: مولود نورانی که در درون خانه خدا به دنیا آمده و چهار شبانه روز از او و مادرش با غذای بهشتی پذیرایی شده، برای نام گذاریش نیز خدای خانه باید تصمیم بگیرد، نه پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگ؛ و چنین هم شد، خداوند منّت خویش را بر او کامل نمود و با جملاتی از عالم غیب به گوش فاطمه مادر نوزاد رساند که او را چه نام نهد. از فاطمه بنت اسد در تاریخ نقل شده است که می‌گوید: (۸) پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد:‌ای فاطمه [او را]به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و خدای علیّ اَعْلی است که می‌گوید: به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگی‌های علم خود آگاه ساختم و او کسی است که... بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود. پس خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانی کند.» آن گاه فاطمه بنت اسد روی به خانه کرد. شخصی به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده او رساند و بشارت ولادت علی (ع) را داد. همه خانواده که در پیشاپیش آن‌ها محمد مصطفی (ص) قرار داشت، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند، محمد مصطفی (ص) نوزاد را در بغل گرفت و زبان خویش را در دهان او قرار داد و اذان و اقامه در گوش او خواند. آن گاه ابوطالب شتران زیادی را به عنوان ولیمه این نوزاد قربانی کرد و تمام مردم را به خانه خویش دعوت نمود؛ به این صورت که اوّل هفت بار خانه خدا را طواف کردند، آن گاه داخل خانه ابوطالب روند و بر علی (ع) سلام کردند. (۹)
💠 داستان "زیرکی زن شیعه" 💠 مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر آورده است : 📿••شیخ احمد جامی، عالم اهل سنت بر بالاى منبر گفت: مردم هر چه مى خواهید از من بپرسيد. 🌀زنى فرياد زد: اى مرد! ادعاى بيهوده نكن!خداوند رسوايت خواهد كرد. هيچ كس جز امیرالمومنین على (علیه السلام) نمى تواند بگويد كه پاسخ تمام سؤالات را میداند. ⁉️شيخ گفت: اگر سؤالى دارى بپرس! زن گفت: مورچه اى كه بر سر راه سليمان نبى آمد، نر بود يا ماده؟ شيخ گفت: سؤال ديگرى نداشتى؟ اين ديگر چه سؤالى است؟ من كه نبوده ام ببينم نر بوده يا ماده.🐜 ✔️زن گفت: نيازى نبود آنجا باشى. اگر با قرآن آشنايى داشتى میدانستی. در سوره نمل آمده كه {قالت نملة} مشخص میشود مورچه ماده بوده. (چرا که ضمیر "ت" برای مؤنث است) ‼️مردم به جهل شيخ و زيركى زن خنديدند... ⭕️شيخ ( از روی عصبانیت ) گفت: اى زن آيا با اجازه شوهرت در اينجا هستی يا بدون اجازه؟ 📛اگر با اجازه آمده اى كه خدا شوهرت را لعن كند و اگر بى اجازه آمده ای، خدا خودت را لعن كند. ⁉️زن گفت: ای شیخ بگو بدانیم آيا عايشه با اجازه شوهرش پيامبر (صل الله علیه وآله) به جنگ(جمل) با امام زمان خود، امیر المومنین على (علیه السلام) رفته بود و يا بدون اجازه؟ ✅شيخ بيچاره نتوانست جواب گويد. {چرا که اگر شیخ میگفت با اجازه پیامبر"صل الله علیه و آله" بوده، دروغ گفته بود و جسارت به پیامبر و مخالف آیه قرآن"وَ قَرنَ فِی بُیُوتِکُنَ: ای زنان پیامبر در خانه هایتان بنشینید" سخن گفته، و اگر عایشه بدون اجازه پیامبر"صل الله علیه آله" از خانه خارج شده(که همینطور هم بوده) عایشه طبق گفته ی خودش ملعون محسوب میشود} 📚الغدیر مرحوم علامه امینی رحمت الله علیه ، ج۱۱ @yaaliheydar 🍃🍂✨💠✨🍂🍃
سخن گفتن خداوند در شب معراج با آهنگ صدای امیرالمؤمنین(ع) حالا به سراغ روایات می‌رویم که خیلی جالب است؛ روایات دو بخش است: یک بخش، رسول خدا و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) همهٔ اهل‌بیت را مجموعاً در روایاتشان می‌گویند که راه این است، امام اینها هستند و اینان تعیین‌شده‌های از جانب پروردگار هستند. یک روایات هم که از پیغمبر(ص) تا امام عسکری(ع) نقل شده، فقط ویژهٔ امیرالمؤمنین(ع) است. یکی از مهم‌ترین مدارک اهل‌سنت را هم برایتان نقل می‌کنم. این روایت خیلی عجیب است! این روایت کجاست؟ در «مناقب» اَخطب خوارزمی که از علمای قابل‌قبول اهل‌سنت است، در فصل ششم کتاب، صفحه 37؛ مردم! باور کنید که خدا مرا به این روایت هدایت کرد و من اصلاً تا حالا این روایت را ندیده بودم. بالای پنجاه سال به منبر می‌روم و در کتاب‌ها شنا کرده‌ام، ولی این روایت را تا حالا ندیده بودم! این روایت را دیروز دیدم که آن‌هم فقط هدایت پروردگار بود. اخطب روایت را با سند نقل می‌کند و می‌گوید من از فلانی، او از فلانی، فلانی از فلانی؛ سلسله سند را نقل می‌کند تا به آخرین رجل روایت، یعنی عبدالله‌بن‌عمر می‌رسد. این آدم روایت را نقل می‌کند که برای من بتون‌آرمه است؛ کتاب او هم مورد قبول کل آنها و خودش هم از علمای بزرگ است. عبدالله‌بن‌عمر بعد از کشته شدن عثمان، نه با امیرالمؤمنین(ع)، نه با امام مجتبی(ع) و نه با حضرت سیدالشهدا(ع) بیعت کرد، نه دعوت ابی‌عبدالله(ع) را برای رفتن به کربلا قبول کرد و نهایتاً هم در نودسالگی از ترس جانش به استانداری مدینه آمد که با حجاج‌بن‌یوسف بیعت بکند، به حجاج گفتند چه کسی می‌آید؛ وقتی وارد اتاق شد، حجاج خودش را مشغول خواندن و نوشتن کرد و مدتی این نودساله را معطل کرد، بعد سرش را بلند کرد(او را می‌شناخت، آدم دغلی بود) و گفت: چه کسی هستی؟ گفت: عبدالله‌بن‌عمر، پسر خلیفه هستم. گفت: برای چه آمده‌ای؟ گفت: برای بیعت آمده‌ام. گفت: می‌بینی که دست من مشغول است، پایش را دراز کرد و گفت با پایم بیعت کن! هر کسی از اهل‌بیت روی برگرداند؛ عاقبتش همین است. نوش جانت! کف پای حجاج را بوسید و رفت. گر بگریزی ز خراجات حق ×××××××× بارکش غول بیابان شوی این شخص نقل می‌کند و این مهم است که او این روایت را نقل می‌کند؛ من متنش را بخوانم؛ عبدالله‌بن‌عمر می‌گوید: «سمعت رسول الله» با دو گوش خودم شنیدم، «وَ سُئِلَ بِأَيِّ لُغَةٍ خَاطَبَكَ رَبُّكَ لَيْلَةَ اَلْمِعْرَاجِ» یا رسول‌الله! خدا در شب معراج با چه زبان، چه تن صدا و چه آهنگی در این صداها با تو صحبت کرد؟ این تن و آهنگ صدای پروردگار را برای ما بگو. «قَالَ خَاطَبَنِي بِلُغَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» خدا با آهنگ صدای علی با من حرف زد. «فَأَلْهَمَنِي أَنْ قُلْتُ» به من الهام شد که از محضر مقدس پروردگار بپرسم؛ یعنی اجازهٔ باطنی به من داد. «يَا رَبِّ أَنْتَ خَاطَبْتَنِي أَمْ عَلِيٌّ» یا رب! تو با من در این معراج حرف می‌زنی یا علی با من حرف می‌زند؟ کدام هستید‌؟ پیغمبر(ص)، عزیزترین موجود هستی است که به خدا می‌گوید برای من معلوم نیست صدای خودت است یا صدای علی! «فَقَالَ یا أَحْمَدُ أَنَا شَيْءٌ لاَ كَالْأَشْيَاءِ» حبیب من! من یک حقیقت بی‌نهایت هستم که مثل هیچ حقیقتی نیستم؛ تک هستم، «قل هو الله احد». «وَ لاَ أُقَاسُ بِالنَّاسِ» با مردم، حتی با صدایم مقایسه نمی‌‌شوم. «وَ لاَ أُوصَفُ بِالْأَشْيَاءِ» من با عناصر عالم خلقت وصف نمی‌‌شوم و تک هستم. «خَلَقْتُكَ مِنْ نُورِي» خیلی عجیب است! نمی‌دانم و مات مانده‌ام! نمی‌گوید من تو را از نور آفریده‌ام و عنصر وجودی تو نور است، بلکه می‌گوید تو را از نور اختصاصی خودم آفریده‌ام. «وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً مِنْ نُورِكَ» خلقت نوری تو اضافه داشت و علی را از اضافهٔ خلقت تو آفریده‌ام. «فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِكَ» من به تمام رازهای درون تو الآن توجه کرده‌ام که در باطن تو چه می‌گذرد. در عرش و معراج به پیامبر(ص) می‌گوید که به رازهای باطنت توجه کرده‌ام. «فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِكَ أَحَبَّ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» چیزی را در دلت نیافتم و دیدم علی محبوب‌ترین حقیقت در قلب تو است. «فَخَاطَبْتُكَ بِلِسَانِهِ» پس با آهنگ صدای او با تو حرف زدم. چرا؟ «كَيْمَا يَطْمَئِنُّ قَلْبُكَ» برای اینکه در مهمانی من، یعنی معراج، با صدای علی آرامش پیداکنی. پیغمبر(ص) با صدای علی(ع) آرامش پیدا می‌کرد؛ حالا اگر آدم شیعهٔ علی، اقتداکنندهٔ به علی و عاشق علی(ع) باشد، در قیامت از چه آرامشی برخوردار خواهد شد، خدا می‌داند! پیغمبر(ص) با صدای علی(ع) آرامش پیدا می‌کرد.
امام علی (ع): مرد ناشناس زن بیچاره مشك آب را به دوش كشیده بود و نفس نفس زنان به سوی خانه اش می رفت. مردی ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشید. كودكان خردسال زن چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم دیدند مرد ناشناسی همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمین گذاشت و از زن پرسید: «خوب، معلوم است كه مردی نداری كه خودت آبكشی می كنی، چطور شده كه بی كس مانده ای؟» . - شوهرم سرباز بود. علی بن ابی طالب او را به یكی از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال. مرد ناشناس بیش از این حرفی نزد، سر را به زیر انداخت و خداحافظی كرد و رفت، ولی در آن روز آنی از فكر آن زن و بچه هایش بیرون نمی رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود زنبیلی برداشت و مقداری آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ریخت و یكسره به طرف خانه ی دیروزی رفت و در زد. - كیستی؟ .(ادامه حکایت بزن رو لینک پایین👇👇) https://telegra.ph/امام-علیعو-مرد-ناشناس-03-09 ‎‌ ‌‌
✍قاری بی تفکر ابو سعید خدرى، یکى از اصحاب معروف پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىگوید: روزى ابوبکر به حضور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: در فلان بیابان مىگذشتم چشمم به مردى خوشسیما افتاد که با کمال خشوع نماز مىخواند.پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوبکر فرمود: برو و این شخص را به قتل برسان! ابوبکر به سوى آن شخص رفت ولى وقتى او را با آن حال عبادت دید از کشتن وى چشم پوشید و برگشت.پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عمر بن خطاب فرمود: تو برو و او را بکش! عمر نیز رفت و او را در آن حال دید، و به حال خود گذاشت و بازگشت و عرض کرد: اى رسول خدا، من مردى را دیدم که با کمال خشوع، نماز مىخواند، نتوانستم او را بکشم.پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: برو او را به قتل برسان! على(علیه السلام) با شمشیر آختهاش به سوى او رفت تا هر کس هست، فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در موردش اجرا کند، ولى او از آنجا رفته بود.على(علیه السلام) به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) بازگشت و به عرض رساند: به محل مأموریت رفتم ولى آن شخص را در آنجا ندیدم.پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این شخص و طرفدارانش قرآن مىخوانند ولى قرآن از گلویشان تجاوز نمىکند و همچون رمیدن تیر از کمان، از دین خارج مىگردند.آنها را بکشید که بدترین و ناپاکترین موجودات هستند.در تاریخ آمده این شخص، ذوالخویصره تمیمى نام داشت و مؤسس گروه «خوارج» بود ودر جنگ نهروان، به دست سپاه على(علیه السلام)به هلاکت رسید.او را «ذوالثدیه» مىگفتد.زیرا در شانه او گوشتى اضافى همچون پستان وجود داشت.وقتى خبر هلاکت او را به على(علیه السلام) رساندند، تکبیر گفت و از مرکب پیاده شد و سجده شکر به جا آورد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ🍃 🍃حضرت ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ: ﺍَﺭَﻧﯽ ‏( ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ‏) 🍃ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ : ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ‏( ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ ‏) 🍃ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺳﻌﺪﯼ : ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ 🍃ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺣﺎﻓﻆ : ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ 🍃ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻮﻻﻧﺎ : ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ ﺳﻪ ﺑﯿﺖ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ 🌺ﻣﺜﻞ ﺳﻌﺪﯼ ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ 🌺ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻓﻆ ، ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ 🌺ﻣﺜﻞ ﻣﻮﻻﻧﺎ ، ﻋﺎﺭﻓﺎنه ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
🔺سالروز وفات اسوه صبر و استقامت حضرت زینب کبری(س) تسلیت باد @akharinkhabar
یزند و زمین بشکافد و کوه ها از هم متلاشی گردند . ))(141) فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب س خطابه زینب (س ) در دار الاماره ابن زیاد بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ زینب کبری (س ) نه تنها با مردم کوفه سخن گفت و آنان را بر کار زشتی که مرتکب شده بودند ملامت و عتاب کرد ، که در دارالاماره ((ابن زیاد)) نیز چنان نیرومندانه ایستاد و سخن پرخاشگرانه گفت و آن پلید را که سرمست پیروزی (پنداری ) بود ، حقیر و کوچک شمرد که توان سخن گفتن را از او گرفت . ابن زیاد برای اینکه زینب کبری (س ) را کوچک بشمارد ، رو به آن حضرت کرده و گفت : خدای را شکر ، که شما را رسوا نمود و مردان شما را کشت و وحی و اخبارتان را دروغ گردانید ! ! زینب (س ) ، این مرد آفرین روزگار ، بی آنکه هیبت مجلس در روح بلندش کوچک ترین تاءثیری گذارد ، با نگاهی تحقیرآمیز ، در پاسخ فرمود : ((الحمد لله الذی کرمنا بنبیه و طهرنا من الرجس تطهیرا . انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا . ثکلتک امک یا ابن مرجانة ))؛ حمد و سپاس خدا را که ما را به وسیله پیامبرش گرامی داشت و از هر پلیدی و آلودگی پاک و مبرا ساخت و همانا شخص تبه کار رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او غیر از ماست مادرت به عزایت بنشیند ، ای فرزند مرجانه ! )) عبیدالله در حالی که از خشم ، رگ های گردنش پر از خون شده بود ، با مسخره گفت : چگونه دیدی کار خدا را درباره برادرت و خاندانت ؟ زینب (س ) با همان بی اعتنایی فرمود : ((ما راءیت الا جمیلا اولئک قوم کتب الله علیهم القتل فبرزو و الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتختصمون عنده فانظر لمن الفلج یابن مرجانة ))؛ هر چه دیدم (چون در راه خدا بود) زیبایی و خیر بوده است . آنان گروهی بودند که خداوند کشته شدن را بر آنها نوشته بود و از این روی (مردانه ) به قتلگاه خویش شتافتند و زود است که خداوند تو و آنها را در یک جا جمع کند و در پیشگاه او محاکمه شوید ، تا معلوم شود حق با کیست ای پسر مرجانه ! ))(142) فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب س
تغابن: 💠گریه امام زمان (ع ) در وفات زینب (س ) مرحوم آیت الله سید نورالدین جزایری (متوفی 1348 ه ق ) در کتاب ((الخصائص الزینبیه )) آورده است که عالم دانشمند و محدث خبیر شیخ محمد باقر قاینی ، صاحب کتاب کبریت الاحمر در کتاب کشکول خود به نام ((سفینة القماش )) می نویسد : در عصری که در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوی اشتغال داشتم در آنجا سیدی زاهد و پرهیز کار بود که سواد نداشت ، روزی در حرم حضرت علی (ع ) به زیارت مرقد حضرت مشغول بود ، دید یکی از زایران ترک زبان ، گوشه ای از حرم نشست و مشغول تلاوت قران شد ، این سید جلیل احساساتی شد و به خود گفت : ((آیا سزاوار است که ترک و دیلم قران ، کتاب جدت را بخوانند و تو بی سواد باشی و از خواند آیات قرآن محروم بمانی ؟ ! )) او از روی غیرت و همت قسمتی زا اوقاتش را در سقایی (آبرسانی ) صرف کرد تا مخارج زندگی اش را تاءمین کند ، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و کم کم ترقی کرد تا به حدی که در درس خارج آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ، متوفی 1312 ه ق ) شرکت می کرد و به درجه ای رسید که احتمال می دادند به حد اجتهاد رسیده است . این سید جلیل و پارسا برای من چنین نقل کرد : در عالم خواب امام زمان حضرت ولی عصر (عج ) را دیدم ، بسیار غمگین و آشفته حال بود ، به محضرش رفتم و سلام کردم ، سپس عرض کردم : ((چرا این گونه ناراحت و گریان هستی ؟ )) فرمود : ((امروز روز وفات عمه ام حضرت زینب (س ) است . از آن روزی که عمه ام زینب (س ) وفات کرده ، تاکنون ، هر سال در روز وفات او ، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا می کنند ، آن چنان می گریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم ، آنها خطبه حضرت زینب (س ) را که در بازار کوفه خواند ، می خوانند و می گریند ، من هم اکنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام . ) 📔۲۰۰داستان از فضایل مصایب و کرامات حضرت زینب علیهاالسلام عباس عزیزی حضرت زینب سلام الله علیها: آگاه باشید هر كسى كه ‏بر دوستى آل محمد بمیرد، شهید است. 📔اثبات الهداة، ج ۲ وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد.🥀  ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ ✍لحظات آخر عمر زینب (س)🥀 ماجرای کربلا پایان پذیرفته، ولی غمهای زینب فراموش شدنی نیست. هر لحظه او کربلا و عاشورا و اسارت و درد رنج است. هر لحظه، مدینه یادآور حدیث کساء اهل بیت و دوران هجرت زینب و حسین، از سخت ترین دوران عمر اوست. در مدینه قحطی سختی رخ داده است. عبدالله بن جعفر که بحر جود و کرم است و عادت بر بذل و عطا دارد، به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا تهیه گشته راهی شام می گردد و به کار زراعت مشغول می شود؛ ولی زینب، هر روز او گریه و داغ دل است. مدتی می گذرد که زینب گرفتار تب وصل خانواده اش می گردد و هر لحظه مریضی او شدت پیدا می کند، تا اینکه نیمه ظهر به همسر خویش عبدالله می گوید: بستر مرا در حیاط به زیر آفتاب قرار بده. عبدالله می فرماید: او را در حیاط جای دادم که متوجه شدم چیزی را روی سینه خویش نهاده و مدام زیر لب حرفی می زند. به او نزدیک شدم دیدم پیراهنی را که یادگار از کربلاست؛ یعنی پیراهن حسین را، که خونین و پاره پاره است، بر روی سینه نهاده و مدام می گوید: حسین، حسین، حسین!... لحظاتی بعد او وارد بر حریم اهل بیت النبوة گشت و کارنامه عمرش به به خیر و سعادت ختم گردید. 📔عقیله بنی هاشم ص ۵۷،۵۸ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ 🔴و آسمانی که سقفی محفوظ قرار گرفت 🔸در تصویر دهانه برخورد یک شهاب سنگ با زمین را می بینید اگر جو اطراف زمین نبود شاهد هزاران نوع از این بر خوردها بودیم . 🔹سایت علمی live science : میزوسوفیر با ضخامت 50تا 80 کیلومتر‌در قسمت پایینی استراتوسفر قرار دارد.سردترین ناحیه اتمسفر است. این لایه است که زمین را از خطر شهاب سنگها حفاظت مي‌کند. Mesophere - 50 to 80 km - in the lower part of the stratosphere. This is the coldest region of the atmosphere. This layer protects the earth from meteoroids https://goo.gl/Z9mk82 موسسه ی علمی پژوهشی باورباران زن یزید به خرابه شام می آید بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ زن یزید که سالهای پیش در خانه عبدالله بن جعفر زیر دست علیا مخدره زینب (س ) کاملا تربیت شده بود ، روزگار او را به شام خراب انداخته و از جایی خبر ندارد . یک وقت بر سر زبانها افتاد که جماعتی از اسیران خارجی به شام آمده اند . این زن از یزید درخواست کرد به دیدار آنها برود یزید گفت شب برو . چون شب فرا رسید ، فرمان کرد تا کرسیی در خانه نصب کردند . بر کرسی قرار گرفت و حال رقت بار آن اسیران او را کاملا متاءثر گردانید سؤ ال کرد : بزرگ شما کیست ؟ علیا مخدره را نشان دادند . گفت : ای زن اسیر ، شما از اهل کدام دیارید ؟ فرمود : از اهل مدینه . آن زد گفت عرب همه شهرها را مدینه گوید؛ شما از کدام مدینه هستید ؟
فرمود : از مدینه رسول خدا (ص ) آن زن از کرسی فرود آمد و به روی خاک نشست . علی مخدره سبب سؤ ال کرد ، گفت : به پاس احترام مدینه رسول خدا (ص ) ای زن اسیر ، تو را به خدا قسم می دهم آیا هیچ در محله بنی هاشم آمد و شد داشته ای ؟ علیا مخدره فرمود : من در محله بنی هاشم بزرگ شده ام . آن زن گفت : ای زن اسیر ، قلب مرا مضطرب کردی . تو را به خدا قسم می دهم ، آیا هیچ در خانه آقایم امیرالمؤ منین (ع ) عبور نموده و هیچ بی بی من علیا مخدره زینب (س ) را زیارت کرده ای ؟ حضرت زینب (س ) دیگر نتوانست خودداری بنماید ، صدای شیون او بلند شد فرمود : حق داری زینب را نمی شناسی ، من زینبم ! بگفت ای زن ، زدی آتش به جانم کلامت سوخت مغز استخوانم اگر تو زینبی ، پس کو حسینت اگر تو زینبی کو نور عینت بگفتا تشنه او را سر بریدند به دشت کربلا در خون کشیدند جوانانش به مثل شاخ ریحان مقطع گشته چون اوراق قرآن چه گویم من ز عباس دلاور که دست او جدا کردند ز پیکر هم عبدالله و عون و جعفرش را به خاک و خون کشیدند اکبرش را دریغ از قاسم نو کد خدایش که از خون گشته رنگین دست و پایش ز فرعون و زنمرود و ز شداد ندارد این چنین ظلمی کسی یاد که تیر کین زند بر شیر خواره کند حلقوم او را پاره پاره زدند آتش به خرگاه حسینی به غارت رفت اموال حسینی مرا آخر زسر معجر کشیدند تن بیمار را در غل کشیدند حکایت گر ز شام و کوفه دارم رسد گفتار تا روز شمارم زینب بزرگ (س ) فرمود : از زن ، از حسین پرسش می کنی ؟ ! این سر که در خانه یزید منصوب است از آن حسین است . آن زن از استماع این کلمات دنیا در نظرش تیره و تار گردید و آتش در دلش افتاد . مانند شخص دیوانه ، نعره زنان ، بی حجاب ، با گیسوان پریشان ، سر و پای برهنه به بارگاه یزید دوید . فریاد زد : ای پسر معاویه ((راءس ابن بنت رسول الله منصوب علی باب داری ))؛ سر پسر دختر پیغمبر (ص ) را در خانه من نصب کرده ای با اینکه ودیعه رسول خداست ، ((واحسیناه ، واغریباه ، وامظلوماه ، واقتیل اولاد الادعیاء ، والله یعز علی رسول الله و علی امیرالمؤ منین )) . یزید یک باره دست و پای خود را گم کرد ، دید فرزندان و غلامان و حتی عیالات او بر او شوریدند . از آن پس چنان دنیا بر او تنگ شد و زندگی بر او ناگوار افتاد که می رفت در خانه تاریک و لطمه به صورت می زد و می گفت : ((ما لی و لحسین بن علی )) . لذا چاره ای جز این ندید که خط سیر خود را نسبت به اهل بیت عوض کند ، لذا به عیال خود گفت : برو آنان را از خرابه به منزلی نیکو ببر . آن زن به سرعت ، با چشم گریان شیون کنان ، آمد زیر بغل علیا مخدره زینب (س ) را گرفت و گفت : ای سیده من ، کاش از هر دو چشم کور می شدم و تو را به این حال نمی دیدم . اهل بیت (ع ) را برداشت و به خانه برد و فریاد کشید : ای زنان مروانیه ، ای بنات سفیانیه ، مبادا دیگر خنده کنید ! مبادا دیگر شادی بکنید ! به خدا قسم اینها خارجی نیستند ، این جماعت اسیران ذریه رسول خدا و فرزندان فاطمه زهرا و علی مرتضی علی (ع ) و آل یس و طه می باشند . (162) فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب س خطابه زینب (س ) در کوفه بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ پس از شهادت امام حسین (ع ) ، بلافاصله امانت بزرگ پی گیری راهش ، به دوش زینب کبری (س ) گذارده شد و او با سخنان آتشین خود ، خفتگان را بیدار و یاغیان و سرکشان را رسوا می کرد . هنگامی که کاروان اسیران ، در آن جو پر از ظلم و خفقان به کوفه رسید ، زنان و مردان و کودکان کوفه در دو طرف مسیر صف کشیده بودند و نظاره می کردند . برخی ناراحت و برخی بهت زده و گروهی نیز از شدت تاءثر اشک می ریختند . حضرت زینب نگاهی به مردم افکند و با اشاره خواست همه سکوت کنند . آن گاه با شجاعتی بی نظیر و علی وار به سخنرانی ایستاد : ((هان ، ای مردم کوفه ! ای اهل نیرنگ و فریب ! گریه می کنید ؟ ! ای کاش هیچ گاه اشک چشم هایتان تمام نشود و هرگز ناله هایتان خاموش نگردد . همانا مثل شما مثل زنی است که رشته خویش را پس از خوب بافتن ، پنبه نماید . شما سوگندهای خود را دست آویز فساد ، در میان خویش قرار دادید . ((هان ! آگاه باشید ! چه بد است آن بار گناهی که بر دوش گرفته اید . و عار شدید ننگی که هیچ گاه لکه آن از دامن خود نتوانید شست و چگونه می توانید این ننگ را بشویید که نواده خاتم پیامبران و معدن رسالت را کشتید ، در حالی که او مرجع رفع اختلافها و راهنمای زندگی تان بود و سرور و سالار جوانان اهل بهشت . گناهی بس بزرگ و کاری بسیار شوم مرتکب شده اید . ((آیا تعجب می کنید اگر آسمان خون ببارد ؟ آگاه باشید که چه بد و زشت بود آنچه نفستان به شما فرمان داد که هم خدا را بر شما خشمگین نمود و هم در عذاب جاودانه خواهید بود . ((آیا می دانید که کدام جگری را شکافتید ؟ و چه خونی را ریختید ؟ و کدام پرده نشینانی را از پرده بیرون کشیدید ؟ کاری بس زشت و منکر مرتکب شدید که نزدیک است آسمان ها از هول آن فرو ر
🔴و آسمانی که سقفی محفوظ قرار گرفت 🔸در تصویر دهانه برخورد یک شهاب سنگ با زمین را می بینید اگر جو اطراف زمین نبود شاهد هزاران نوع از این بر خوردها بودیم . 🔹سایت علمی live science : میزوسوفیر با ضخامت 50تا 80 کیلومتر‌در قسمت پایینی استراتوسفر قرار دارد.سردترین ناحیه اتمسفر است. این لایه است که زمین را از خطر شهاب سنگها حفاظت مي‌کند. Mesophere - 50 to 80 km - in the lower part of the stratosphere. This is the coldest region of the atmosphere. This layer protects the earth from meteoroids https://goo.gl/Z9mk82 موسسه ی علمی پژوهشی باورباران
💡 خاموشی چراغ و شنیدن خواسته  💠حارث همدانى يكى از اصحاب و دوستان حضرت اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السلام است حكايت كند:  🦋شبى به منزل اميرالمؤمنين ، امام علىّ عليه السلام وارد شدم و ضمن صحبت هائى به آن حضرت عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! از شما خواسته اى دارم؟  حضرت فرمود: اى حارث! آيا مرا سزاوار و شايسته شنيدن خواسته ات مى دانى؟  🌹گفتم : بلى، يا اميرالمؤ منين! شما از هر كسى والاتر و شايسته تر هستى.  ❤️حضرت فرمود: ان شاءاللّه كه خداوند به وسيله من جزاى خيرى به تو دهد؛ و سپس از جاى خود برخاست و چراغ را خاموش نمود و اظهار داشت : علّت اين كه چراغ را خاموش كردم ، چون دوست نداشتم ذلّت پيشنهاد و خواسته ات را در چهره ات بنگرم ؛ و بتوانى به آسودگى و بدون هيچ واهمه اى خواسته هايت را بيان كنى .  🧿بعد از آن ، افزود: از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: 💰حوايج و خواسته هاى انسان به عنوان امانت خداوندى است ، كه بايد در درون او مخفى بماند؛ و براى كسى غير از خداى سبحان بازگو نكند. 💠 پس از آن فرمود: هركه حاجت و خواسته برادرش را بشنود بايستى او را كمك نمايد و خواسته اش را برآورده كند البته تا جائى كه مقدور باشد نبايد او را نااميد و مأ يوس گرداند. 📚فروع كافى : ج 4، ص 24، ح 4. ‎‌ ‌
🧠سقراط می گفت: 🌎زمین خوردن شکست نیست؛ شکست زمانی به سراغت می آید که در همان جایی که زمین خوردی بمانی... ❤️امام علی(ع): از زمین خوردن کسی شاد مشو ، که نمی دانی گردش روزگار برای تو چه در آستین دارد. 📚غررالحکم، ح10290 ‎‌ ‌‌
متنی بسیار زیبا از پرفسور سمیعی👌 مغزِ کوچک و دهانِ بزرگ میلِ ترکیبیِ بالایی دارند کلماتی که از دهانِ شمابیرون می آید ویترینِ فروشگاهِ شعورِ شماست پس وای بر جمعی که لب را بی تامل وا کنند چرا که کم داشتن و زیاد گفتن مثلِ نداشتن و زیادخرج کردن است ‎‌ ‌‌
💝امام حسن عسکری علیه السلام : ✨«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا يُحْسَدُ عَلَيْها.» 💠تواضع و فروتني، نعمتي است كه بر آن حسد نبرند. 📘تحف العقول، ص489
♦️♦️فرمان رهبر انقلاب و فرمانده معظم کل قوا به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در زمینه مقابله با کرونا بسمه‌تعالی سردار سرلشکر باقری با تقدیر از خدماتی که نیروهای مسلّح تاکنون در زمینه‌ی کرونا به مردم عزیز تقدیم کرده‌اند و با تاکید بر ادامه و گسترش هرچه بیشتر آن، لازم است سازماندهی این خدمات به شکل یک قرارگاه بهداشتی و درمانی بوده و علاوه بر درمان و ایجاد مراکز درمانی مانند بیمارستان صحرایی و نقاهتگاه و غیره، به پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری با شیوه‌های لازم نیز بپردازد. تقسیم وظائف و مأموریتهای سازمانها و بخشهای نیروهای مسلّح از وظائف این قرارگاه است. این قرارگاه باید در هماهنگی کامل با دولت و وزارت بهداشت و درمان عمل کند. این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید. امید است با هدایت الهی و پشتیبانی ویژه‌ی حضرت بقیه الله ارواحنا فداه ملت ایران همواره پیروز و برخوردار از امنیت و سلامت باشند.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ سر راهت در انتظارم .. آقا هر روزم جمعه است .... دلتنگم 💔 آقا بیا بیا .....