💕 #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله:
🌹هرکه دختر داشته باشد، خداوند در پی یاری، کمک، برکت و آمرزش اوست.🌼
📚مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۵🍃
🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠
🚨خاطره جالب وشنیدنی
🐪🌠کارهای نیک جلوی مرگ بد را میگیرد
👇
مردی به نام ابن جدعان میگوید: در یکی از روزهای بهاری از خانه بیرون رفتم، چشمم به شترهایم افتاد که بسیار چاق و سرحالند و از بس شیرشان زیاد است، نزدیک است که از پستانهایشان بیرون بریزد. ناگهان چشمم به یکی ازماده شتران افتاد که بچهاش دنبالش بود، من این شتر را از تمام ثروت حلالم بیشتر دوست داشتم، با خود گفتم: به خدا که این ماده شتر را با بچهاش به همسایهام صدقه میدهم. او مرد فقیر و بیچارهای بود که هفت دختر داشت.
خداوند متعال میفرماید: «لَنْ تَنالوا الْبرَّ حتّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ.»[آل عمران/۹۲].( هر گز به نیکی دست نیابید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید، ببخشید.) ماده شتر را با بچهاش گرفتم و درب خانهاش را زدم، وقتی در را باز کرد، گفتم: این ماده شتر را با بچهاش به عنوان هدیه از من قبول کن.
او بسیار خوشحال شد و از شدت خوشحالی نمیدانست چه بگوید! او از آن به بعد از شیر آن ماده شتر مینوشید و هیزم بر پشتش حمل مینمود و خلاصه این ماده شتر خیلی برایش مفید واقع شد.
فصل تابستان با آن گرمای طاقت فرسایش فرارسید و صحرانشینان برای به دست آوردن آب و علف کوچ میکردند. ابن جدعان میگوید: ما هم بار و بندیلمان را جمع کردیم و در چاهها به جست و جوی آب پرداختیم. من برای پیدا کردن آب وارد یکی از این چاههای سرتنگ و باریک شدم تا با خود آب بیاورم. سه پسرم بیرون چاه منتظر من بودند.
در این هنگام پدر (ابن جدعان) راهش را گم کرد و نتوانست از چاه بیرون بیاید، پسران سه روز پیدرپی منتظر ماندند و سپس با خود گفتند: حتما او زیر زمین گم شده و تا به حال مرده است. آنها منتظر مرگ پدرشان بودند تا به اموال و دارایی او دست یابند. پس با سرعت به خانه بازگشتند و ثروت پدر را میان خود تقسیم کردند. در این لحظه به خاطرشان آمد که روزی پدرشان ماده شتری را به همسایه داده است. سه پسر نزد همسایه رفتند و به او گفتند: ماده شتر را به ما پس بده و این شتر نر را به جای آن بگیر و گر نه آن را به زور از تو میگیریم و در مقابلش هم چیزی به تو نمیدهیم.
همسایه مسکین گفت: من شکایت شما را نزد پدرتان میبرم. پسران گفتند: او مرده است. مرد فقیر گفت: مرده؛ چطور و کجا؟. پسران گفتند: در صحرا به داخل چاهی رفت و دیگر از آن چاه بیرون نیامد. مرد همسایه گفت: ماده شتر را بگیرید و این شترتان را هم نمیخواهم، ولی میخواهم که جای آن چاه را به من نشان دهید. پسران مرد همسایه را سر همان چاه بردند و خودشان از آنجا رفتند.
مرد همسایه طنابی را برداشت و آن را در بیرون از چاه به جایی محکم بست و مشعلی به دست گرفت و پایین رفت و شروع کرد به خزیدن، گاهی با چهار دست و پا میرفت و گاهی سینه خیز، سپس بوی رطوبت آب به مشامش رسبد، ناگهان صدای نالهای به گوشش رسید، او خود را به صدا نزدیک کرد و با دستش به جست و جو پرداخت، در این هنگام دستش به گل رسید و مدتی بعد دستش به ابن جدعان برخورد کرد. دستش را جلوی دهان او گرفت و فهمید که او زنده است و نفس میکشد. مرد همسایه بلند شد و چشمان ابن جدعان را بست تا نور خورشید به آنها آسیبی نرساند، سپس او را کشان کشان از چاه خارج کرد و چند خرما به او داد تا بخورد، سپس او را بر پشتش حمل کرد و به خانهاش برد. ابن جدعان کم کم جان گرفت. همسایه فقیر از ابن جدعان پرسید: به من بگو چطور یک هفته تمام زیر زمین دوام آوردی و نمردی؟
ابن جدعان گفت: همه چیز را میگویم. وقتی وارد آن چاه تنگ و باریک شدم، گم شدم و نمیدانستم که به کدام طرف بروم، به ناچار نزدیک آب آمدم و از آن مینوشیدم، ولی آب به تنهایی برایم کافی نبود، بعد از سه روز، گرسنگی مرا از پای درآورد، ولی چاره چه بود؟ خودم را به پشت انداختم و همه چیز را به خدا سپردم. که ناگهان احساس کردم شیر گرمی به داخل دهانم ریخته میشود، سپس نشستم ولی به علت تاریکی زیاد چیزی نمیدیدم، ولی احساس میکردم ظرفی پر از شیر به دهانم نزدیک میشود، من هم از آن مینوشیدم تا این که سیر میشدم، سپس آن ظرف ناپدید میشد. این ظرف سه بار در روز به طرفم میآمد و من از آن شیر مینوشیدم، ولی دو روز است که این ظرف شیر دیگر به سراغم نیامده و من دلیل آن را نمیدانم.
مرد همسایه گفت: من دلیلش را میدانم. پسرانت گمان کردند که تو مردهای، نزد من آمدند و ماده شتری را که خداوند شیرش را به تو مینوشانید، از من گرفتند، چون مسلمان در سایه و پناه صدقهاش است.
«وَمَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا(۲) وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ.» [الطلاق/۲،۳] ( و هرکس تقوای خدا را پیشه کند، [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار میدهد(۲) و از جایی که حسابش را نمیکند، به او روزی میرساند.)
✍🏻 محمد احمد هلالي
مترجم: دکتر ابراهيم ساعدي رودي/ (مجموعهي طلايي از داستانها)
🔻علم غیب
آیت الله جوادی آملی:
وجود مبارك پيغمبر (ص) فرمود من قاضی ام روی كرسی قضا نشستم، محكمه قضا دارم اما فقط بر اساس شاهد و سوگند حكم می كنم، با حصر فرمود: «إنّما أقضی بينكم بالبيّنات و الأيمان» با اينكه مسلّماً اسرار غيب را باخبر بودند.
در يكی از جبهههای جنگ كسی كشته شد وجود مبارک پيغمبر(ص) فرمود: «إنّ الشملة التی أخذها يوم خيبر من المغانم لم تصبها المقاسم لتشتعل عليه نارا» الآن آن پارچهای که در غنايم خيبر بدون اجازه ما گرفت بود در كنار قبرش دارد شعله می زند.
اين پيغمبر است خب نمی داند كه زيد و عمرو چه كار كرده اند؟ فرمود بنا بر اين نيست كه ما با علم غيب اداره كنيم. علم غيب را ذات اقدس الهی در قيامت برملأ می كند، مبادا بگوييد ما رفتيم محكمه پيغمبر به دست خود پيغمبر اين مال را گرفتيم اگر كسی شاهد دروغ آورد قسم دروغ خورد مالی را از محكمه من از دست من گرفت «قطعةً من النار» را دارد می برد.
✅
💠 #دستورات و اعمال #چله_کلیمی (اول ذیالقعده تا دهم ذیالحجه)
💠 حضرت استاد غفاری(شاگرد برجسته آیت الله بهجت و آیت الله پهلوانی «سعادت پرور» ) :
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔰آخرین روز ماه شوال:
۱- محاسبه عملکرد خود از ذیقعده سال قبل تا اکنون(کتاب وجودی خود را ورق بزنید) ،سجده شکر برای توفیقات(شکرا لله) و استغفار و عذرخواهی از خطاها و اشتباهات با اشک و ناله.
۲- غسل توبه و نماز توبه(موجود در مفاتیح:اعمال یکشنبه ذیقعده)
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔰دستورات کلی:
۱. اصل در این چله #مراقبه و #محاسبه است.
۲. عمده این است که در این چهل روز گناه نکنید. واجبات اولویت دارد به تمام مستحبات.
اصل هم مواظبت از چشم و زبان و گوش است.
۳. تا چهل روز مسافرت غیر ضروری ممنوع.
۴. اگر توانستید روزه بگیرید، مخصوصا دهه اول ذیالحجه.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔰 ۱. نماز شب در وقت سحر(سرتان برود ولی نماز شب نرود، نماز شب انسان را غنی میکند)
🔰۲. ذکر چله
۱. قبل از شروع چله، دعای مجیر، جوشن صغیر و مشلول را کامل بخوانید و یک ذکر که به دلتان افتاد را هر شب چهارصد بار بگویید( مثلا یاالله، یا شافع، یا فتاح و...)
🔹 تا هزار بار میتوانید بگویید
🔹تا چهل روز در ذکر استقامت بورزید
🔹شب یعنی از غروب تا طلوع
🔹یک ساعت مشخص تعیین کنید تا هرشب در همان ساعت ذکر را بگویید
🔰 ۳. زیارت آل یس. تا چهل روز مواظب آقا امام زمان(ع) هستیم ( شاید در روز عرفه خدمت آقا امام زمان(عج) رسیده باشید، البته همین صدا زدن آقا یعنی رسیدن و چه سعادتی بالاتر از این؟! ).
🔰 ۴. نماز یکشنبههای ذیقعده ( اگر توانستید هر روز بخوانید)
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔰 ۵. خواندن نماز دهه اول ذیحجه بین نماز مغرب و عشاء ده روز آخر چله
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
#دزدی_که_مامور_پروردگار_بود!
👈 حکایت جالب و آموزنده دزدی که جان یک خانواده را نجات داد!
▫️ربیعالثانی ۱۳۹۸
▫️ گلپایگان/مسجد آمسیح
👈متن و صوت کامل سخنرانی
🧷 erfan.ir/s15490
#کلام_نور
#قدر_تا_غدیر
#علی_امام_من_است
📄 من اَرادَ أَن یُنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلمِهِ و الی نوحٍ فی تقواهُ و اِلی ابراهیمَ فی حِلمِهِ و اِلی موسی فی هَیبَتهِ وَ اِلی عیسی فی عبادَتِهِ فَلیَنظُر الی علیِّ بنِ ابیطالب.
✍️ پیامبراسلام (ص) : هر کس بخواهد به علم آدم و پارسائی نوح و بردباری ابراهیم و هیبت موسی و عبادت عیسی نظر کند باید که به علی بن ابیطالب(ع) نظر نماید.
👈 مناقب خوارزمی، ص ٥٠
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
#دزدی_که_مامور_پروردگار_بود!
👈 حکایت جالب و آموزنده دزدی که جان یک خانواده را نجات داد!
▫️ربیعالثانی ۱۳۹۸
▫️ گلپایگان/مسجد آمسیح
👈متن و صوت کامل سخنرانی
🧷 erfan.ir/s15490
#کلام_نور
#قدر_تا_غدیر
#علی_امام_من_است
📄 علیٌّ مِنّی بِمنزِلةِ رَأسی مِن بَدَنی.
✍️ پیامبر اسلام(ص): علی(ع) برای من، همچون سر من است برای پیکر من.
👈 تاریخ بغداد، ج ٧، ص ١٢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ: مصیبت و بلا...
در معیت قرآن
InShot_۲۰۲۰۰۴۲۴_۱۳۲۱۳۲۲۴۲_00.mp3
2.27M
👈دل بـاختگان امـام زمـان گوش کنند..
🎤اسـتـاد دارسـتـانـی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ: مهجوریت قرآن
🔰حجم: 18.1
#استاد_قرآئتی(طرح انس باقرآن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کمترین درجات عاشقی از زبان امیرالمؤمنین(ع)
➕واکنش جالب شنونده این حدیث
#تصویری
#استاد_پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اراده خداوند بالاتر از هر اراده ای است ..🌹
نگران نباش♥️
*💢شاکر و صابر*
حضرت ایوب را نماد صبر میدانیم.
اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند:
به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده
📚سوره مبارکه صاد آیه ۴۱
✍ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟ امام صادق(ع) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند: شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است.
خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود. تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد.
💥نکته جالب اینجاست که ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟ این زخم زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود. او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد... و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد...خدا در هر حال بندگانش را امتحان میکند
*📚علل الشرایع ج ۱*
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌹🍃🌹
🍃 #حضرت_زهرا سلام الله علیها:
🌹هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا ببرد ، خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه به صلاح اوست برايش فرو میفرستد...🌹
📚 #تنبيه_الخواطر : ۲/۱۰۸