eitaa logo
سیره علوی (ع)
208 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
35 فایل
اُدعُ إلى سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه (نحل.125) وابسته به مرکز احیاء موعظه حسنه mawezah.ir Ad1: @mahdimahdavi63 Ad2: @YaAliy Ad3: @Reza_shariati64 http://eitaa.com/joinchat/3049848832C0bd97c4343 🌸کــپـی از مــطـالــبـ کـانـال بــاذکر صـلـواتـ آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
001.mp3
2.23M
♦️مناجات با امام زمان علیه السلام #استاد_هاشمی_نژاد یک شب بیا به خانه ی من آشیانه کن دل را رها ز ماتم و حزن زمانه کن گفتم به دل که صبر نما می رسی به او گفتا برای دیدن او ترک خانه کن گفتم برای وصل نگارم کنم چکار؟ گفتا به تیر عشق هوا را نشانه کن گفتم حجاب بین من و او چه گشته است گفتا به غیر او همه دور از میانه کن گفتم به دل که خون شده ای از فراق او گفتا مرا ز گوشه ی چشمت حواله کن گفتم اگر که حال دعایم شود نصیب گفتا دعا به جان امام زمانه کن گفتا دعا به جان امام زمانه کن #امام_زمان علیه السلام #مناجات
🌺جنگ بین عابد بنی اسرائیل و ابلیس ❇️در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: «فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند.» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بر کند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد و گفت: «ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت: « نه، بریدن درخت اولویت دارد.» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست..ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و ثوابش بیشتر از کندن آن درخت است.» عابد با خود گفت: «راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم.» و برگشت.. بامداد روز بعد، دو دینار دید و بر گرفت..روز دوم دو دینار دید و بر گرفت..روز سوم هیچ نبود..خشمگین شد و تبر بر گرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: «کجا؟» عابد گفت: «تا آن درخت بر کنم!» ابلیس گفت: «دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند.» عابد و ابلیس در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: «دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» 🔹ابلیس گفت: «آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد. ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی.» 🌹بزرگواران تلاش کنیم تا ان شاالله همه کارهامون برای رضای خداوند باشه🌹
برنامه‌ي فرماندار مكه نسبت به زائران‌ قثم بن عباس، پسر عموي امام علي (ع) بود و شخصي لايق و متعهد بشمار مي‌آمد [265] و از طرف امام، فرماندار و حاكم مكه بود. امام علي (ع) براي او نامه‌اي نوشت و در ضمن آن در مورد برپايي موسم حج و احترام نسبت به زائران بيت‌الله الحرام، تذكراتي داد و دستورالعمل و برنامه‌اي را به او ارائه نمود تا نسبت به مهمانان خدا، در مكه رعايت كند كه اين ارشاد و تذكر امام علي (ع) در ده ماده زير خلاصه مي‌شود: 1- حج را براي مردم بپاي دار و راهنماي آنها در اجراي اعمال صحيح باش! 2- ايام الله (روزهاي بزرگ خدا) را به ياد آنها بياور و خاطره‌ي آن روزها را تجديد كن. [صفحه 262] 3- صبح و عصر براي رسيدگي به امور و مشكلات زائران آماده باش و براي اين كار وقت لازم را صرف كن. 4- به پرسشهاي حاجيان توجه كن و پاسخ بده. 5- ناآگاهان را آگاه كن. 6- با دانشمندان (زائران) جلسه تشكيل بده و با آنها (در شئون مسلمين) مذاكره كن. 7- خودت در ميان آنها باش، نه اينكه بين خود و آنها واسطه و سفير قرار دهي و يا در پشت پرده‌ها (و درهاي بسته) با آنها تماس بگيري. 8- آنها را كه با تو كار دارند، از ملاقات با خود محروم مكن، چرا كه اگر در آغاز آنها را از در خانه‌ات رد كني، بعدا نمي‌تواني مشكلات آنها را جبران كني. 9- در مورد اموال عمومي و بيت‌المال، دقت كن و آن را در راه گرسنگان و عيالمندان و مستضعفان به طور صحيح مصرف كن و اضافه‌ي آن را نزد ما بفرست، تا آن را بين افراد اينجا تقسيم نمائيم. 10- به اهل مكه فرمان بده از كساني كه در اين شهر سكونت مي‌كنند، اجاره‌بها نگيرند، زيرا خداوند (در آيه 25 سوره حج) مي‌فرمايد: سواء العاكف فيه و الباد: «در اين سرزمين، كساني كه از بيرون مي‌آيند و يا ساكن مكه‌اند، مساوي [صفحه 263] مي‌باشند»، «عاكف» كسي است كه در آنجا سكونت دارد و «بادي» كسي است كه از نقاط ديگر براي انجام مراسم حج، به مكه مي‌آيد. و وفقنا الله و اياكم لمحابه: «خداوند ما و شما را توفيق انجام كارهاي نيك در اين سرزمين، عنايت فرمايد». [266]. به راستي با توجه به اين برنامه‌ي ده ماده‌اي، كه غالبا مربوط به امور سياسي و اقتصادي است و همه‌ي مواد اين برنامه به خاطر رفاه و امنيت و رشد فرهنگي و سياسي زائران مي‌باشد، مي‌توان مراسم حج را با چند عبادت خشك، به پايان رساند؟! و آيا نبايد به فكر كنگره‌اي سالم و اطمينان بخش و جامع، از طرف علماي متعهد اسلام، براي اداره‌ي مراسم حج در مكه و حفظ قداست و حرمت اين حرم مقدس بود؟! داستان های نهج البلاغه
نماز فرزندان برای والدین، به چند صورت در روایات ذکر شده است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) در مفاتیح الجنان، به نقل از کتاب مکارم الاخلاق چنین بیان کرده اند: این نماز دو رکعت است، در رکعت اول بعد از خواندن سوره حمد ده مرتبه این جمله خوانده می شود: «رَب اغْفِرْ لی وَ لِوَلِدَی وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِساب»[1] «پروردگارا، من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا می شود بیامرز». و در رکعت دوم بعد از خواندن سوره حمد باید ده مرتبه این آیه شریفه را خواند: «رَّب اغْفِرْ لی وَ لِوَلِدَی وَ لِمَن دَخَلَ بَیْتیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ» «پروردگارا مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان با ایمان را بیامرز» [2] . و بعد از سلام نماز را تمام کرده ده مرتبه می گوید: «رَّب ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانی صغِیراً»، «پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» [3] در این نماز احتیاجی به خواندن سوره بعد از سوره فاتحه نمی باشد. البته نماز دیگری نیز هست که در آن در هر رکعت یک سوره حمد و بعد از آن بیست مرتبه عبارت «رَّب ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانی صغِیراً» خوانده می شود و بعد از اتمام نماز سجده می کند و همین عبارت ده مرتبه دیگر تکرار می کند.
برای شاد بودن بهانه لازم نیست اگ به داشته هامون همیشه توجه کنیم شادیم گم کرده انسان خداست تا خدا رو پیدا نکردیم معنای شادی رو نمی فهمیم
😁 لطیفه 😁 یه بار از چراغ قرمز با سرعت رد شدم. یهو پلیس از پشت درخت اومد بیرون و ایست داد🤨 پلیسه گفت: مگه چراغ قرمزو ندیدی؟ گفتم: چراغو دیدم، ولی شما رو ندیدم😄 ✅ زمانی که قانون رو دور میزنیم، فقط به فکر این هستیم که جریمه نشیم یا پلیس ما رو نبینه؛ کاش یه لحظه هم فکر میکردیم که غیر از دوربین پلیس، خدا هم داره ما رو میبینه. ❇️ علامه طباطبایی: بهترین موعظه ، این آیه شریفه است. "الم یعلم بان الله یری" آیا نمی دانید که خدا شما را می بیند؟
ای که می دانی ندارم غیر درگاهت پناهی دیگر از من برمگردان روی خود، گاهی نگاهی... 🌺🌸🌼
حضرت امام سجاد (ع) میفرمایند: عَلَاماتُ المُؤمِن خَمسٌ: الوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، والصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، والصَّبرُ عِندَ المُصِیبَةِ،‌ والحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، والصِّدقُ عِندَ الخَوفِ انسان مومن پنج نشانه دارد: پرهیز از گناه در خلوت، صدقه دادن در هنگام تنگدستی،‌ شکیبایی در وقت مصیبت، بردباری در حال خشم و راستگویی به هنگام ترس ۱ص۲۶۹
عابس بن ابى شبیب شاکرى همْدانى آتش جنگ در روز عاشورا شعله ور گردید و زمانی که اکثر یاران امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسیده و تعداد کمی باقی مانده بودند، عابس رو به غلام خود شوذب کرد و گفت: «می خواهی چه کنی؟» شوذب گفت: «در کنار تو از فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفاع می‌کنم.» عابس گفت: «غیر از این از تو انتظار نمی‌رفت... اگر امروز از تو عزیزتر کسی را داشتم، او را پیش از خود به میدان می‌فرستادم که امروز آخرین فرصت عمل است و فردا روز حساب است و عمل به کار نیاید.» عابس پس از شهادت غلامش - شوذب- نزد امام حسین(علیه السلام) آمد و خطاب به امام(علیه السلام) فرمود: «یا ابا عبدالله(علیه السلام)! به خدا سوگند روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر قدرت داشتم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم حتماً چنین می‌کردم.» سپس گفت: «السّلام علیک با ابا عبدالله(علیه السلام) اشهد انّی علی هداک و هدی ابیک؛ سلام بر تو‌ای ابا عبدالله(علیه السلام)، من گواهی می‌دهم که بر راه شما و پدر شما استوارم و به راه راست هدایت می‌یابم»، پس از کسب اجازه از امام(علیه السلام) راهی میدان جنگ گردید. ربیع بن تمیم همدانی-که یکی از حاضرین در صحنه کربلا و از اعوان و انصار عمربن سعد بود- می‌گوید: «چون دیدم عابس به سوی میدان می‌آید او را شناختم؛ من نبرد او را در جنگها دیده بودم و می‌دانستم که او از شجاع‌ترین مردم است؛ پس به سپاه عمربن سعد گفتم: «این شخص شیر شیران است، این فرزند شبیب است، مبادا کسی به جنگ او برود؛» پس عابس مکرر فریاد می‌زد و مبارز می‌طلبید و کسی جرأت نمی‌کرد به میدان او برود. هنگامی که عابس دید هیچ فردی برای مبارزه با وی جلو نمی‌آید، زره از تن به در کرد و کلاه خود از سر برداشت، و به سپاه کوفه حمله کرده و آرایش سپاه ابن سعد را بهم ریخت. به فرمان عمربن سعد او را سنگباران کردند. ربیع بن تمیم می‌گوید: “به خدا سوگند او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره او را به شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. و من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست می‌شد و هر یک از آنان با هم منازعه می‌کردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا این که عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، سوگند به خدا یک نفر نمی‌توانست این مرد را کشته باشد.» پیکر بی‌سر عابس را امام حسین(علیه السلام ابصار العین، به خیمه مخصوص شهدا منتقل کرد؛ که بعد از واقعه عاشورا توسط قبیله بنی اسد به خاک سپرده شد). عابس نیز از جمله اصحاب و یارانی است که نام او در زیارت رجبیه امام حسین(علیه السلام) و زیارت ناحیه مقدسه مورد خطاب امام(علیه السلام) قرار گرفته است او در این زیارات این گونه مورد سلام و تحیت امام(علیه السلام) قرار گرفته است: «السّلام علی عابس بن شبیب الشّاکری؛ سلام بر عابس پسر شبیب شاکری.»
منبر صوتی: جنس غم امام حسین علیه السلام