❤️امام علی(ع) میفرمایند:
بیچاره فرزندم آدم!
اجلش پنهان
بیماریش پوشیده
اعمالش همه نوشته شده،
پشه ای او را آزار میدهد،
جرعه ای گلویش شده و اورا از پای در آورد و عرق کردنی او را بدبو سازد!
📚نهج البلاغه حکمت ۴۱۹
🌹امام صادق علیهالسلام فرمود:
هرکس میخواهد
از یاران مهدی باشد،
علاوه بر ترک گناه،
باید از شُبَهات هم دوری کند.
یعنی مواظب باشد که هر چیزی
که در آن شُبهه گناه است
مرتکب نشود.
📚مکیال المکارم/ جلد۲
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
💢مىگویند در فقه ##شیعه #زن از زمین و عقار #ارث نمىبرد، پس چگونه حضرت زهرا فدک را از پدر به ارث برد؟؟؟
و همچنین پیامبران از خود ارث بجا نمیگذارند؟
چگونه است که شیعیان می گویند که باغ #فدک ارثیه بوده است؟
#پاسخ🔻
🔳 فدک #ارثیه نبود، بلکه نحله و هدیه پیامبر اکرم به دخترش زهرا بود، آن گاه که آیه مبارکه ( وآت ذا القربى حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیراً ) .
«به خویشاوند نزدیک حقشان را بده و به مستمند زمین گیر و در راه مانده نیز و هرگز اسراف کار مباش.»
نازل شد پیامبر گرامى فدک را که جزء انفال بود، به دخترش زهرا بخشید و سالها در اختیار زهرا بود و کارگران او در آنجا کار مى کردند
بعداً به خاطر یک حدیث مجعول، «نحن معاشر الأنبیاء لا نورث» از دست زهرا گرفتند و در زمان عثمان از آن مروان و بعدها هم از آن آل مروان شد.
🔹اگر در فقه شیعه آمده که زن از عقار و زمین ارث نمى برد، مراد زوجه و همسر است، و زهرا دختر پیامبر بود، دختران و پسران، همگى یکسان از همه چیز ارث مى برند: (یوصیکم الله فى أولادکم للذکر مثل حظ الأُنثیین )
🔶اينكه رواياتي به اين مضمون در كتب حديثي ما وجود دارد بايد گفت درست است.
اما بين اين دو دسته از روايات تفاوتي هست.
توجه كنيد كه فرق است بين اينكه انبياء براي مردم چه ارثي به جا گذاشتند و بين اينكه از اموال خودشان چه ارثي براي وارثانشان به جا گذاشتند.
يك وقت انبياء را به عنوان شخصيت حقوقيشان را در نظر ميگيريم، در اين صورت انبياء در مقابل امت مطرح ميشوند. اينجا ميتوان سؤال كرد كه پيغمبر براي امتش چه ارثي ميگذارد؟
كه در جواب ميفرمايد: پيغمبر براي امتش مالي به ارث نميگذارد؛ بلكه علم، معرفت و دين را براي آنها به ارث ميگذارد. اما وقتي شخص حقيقي پيغمبر به عنوان محمد بن عبدالله (ص) مطرح است، سؤال ميشود براي زن و بچهاش چه ارثي گذاشته است. اين دو، دو مسأله جدا هستند.
🌹#اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايند:
ملازم زمین باشید.
در جاى خود قرار گيريد. بلائى اگر واقع شد صبر كنيد. با دست و شمشير و زبان خود حركتى نكنيد. در باره چيزى كه خداوند شتاب در آن را براى شما نخواسته است، عجله نكنيد.
زيرا هر كس از شما در رختخواب خود بميرد و خدا و اهل بيت را شناخته باشد، #شهيد مرده است و ثواب او با خداست.
و نيت او (براى درك امام زمان عجل الله فرجه) مثل اينست كه شمشير خود را (براى آن حضرت) آماده ساخته است. زيرا هر چيز مدت و زمانى دارد.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)ج52، ص: 145
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مُنـور شدن منازل
خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی كند خانه ای كه زیاد در آن قرآن تلاوت شود. خیر و بركتش فزونی یابد ، به اهلش فراخی رسد و نورش به اهل آسمان روشنایی دهد؛ بدان سان كه ستاره های آسمان به اهل زمین، روشنایی دهند.
📚اصول كافی، ج۲، ص۶۱۰
چه بسیار افرادی هستند كه در زندگی خود نورانیت آشكاری با تلاوت قرآن احساس كرده اند و روزی و بركت خود را مدیون قرآن هستند.
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خانههایتان را با تلاوت قرآن نورانى كنید و آنها را همچون یهود و نصارا كه نماز و عبادت را در خانهها تعطیل كرده، تنها در كنیسه و كلیسا انجام مىدهند به گورستان تبدیل نكنید. هنگامىكه در خانهاى زیاد قرآن خوانده شود، خیر و بركت آن فزونى یابد و اهل خانه مدتها از آن لذت خواهند برد و همانگونه كه ستارگان براى. زمینیان مىدرخشند، [این خانه] نیز براى آسمانیان مىدرخشد.»
📚بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۰۴
تغابن:
🔴داستان زن عفیفه بنی اسرائیلی
🌹از امام صادق (ع) منقولست که حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
پادشاهی از بنی اسرائیل دو قاضی داشت و آن دو با مرد صالحی دوست بودند و آن مرد صالح زن بسیار جمیله صالحه ای داشت و خودش از ندیمان پادشاه بود .
روزی پادشاه آن مرد صالح را برای امر مهمی به مسافرت فرستاد .آن مرد سفارش زن خود را به آن دو قاضی نمود و خود روانه مسافرت شد پس آن دو نفر قاضی به در خانه دوست خود می آمدند که احوال زن او را بپرسند.روزی چشمشان به آن زن افتاد و به او علاقمند شدند و او را تکلیف به زنا نمودند و گفتند اگر تن به زنا در ندهی پیش پادشاه گواهی میدهیم که مرتکب زنا شده ای تا تو را سنگسار کند.
ان زن صالحه گفت هر چه خواهید بکنید من به این عمل راضی نمی شوم.
پس آن دو خائن به نزد پادشاه آمده و گواهی دادند که آن زن عابده زنا کرده است این امر به پادشاه بسیار گران آمد و غمی عظیم بر او عارض شد چون به پاکی آن زن معتقد بود و از طرفی شهادت قاضیان را نیز نمی توانست رد کند. به آنها گفت شهادت شما را قبول دارم اما بعد از سه روزدیگر او را سنگسار نمایید و در شهر ابلاغ کردند که مردم در فلان روز حاضر شوید برای کشتن فلان عابده که زنا کرده و دو قاضی به زنای او شهادت داده اند و مردم در این باب گفتگو بسیار کردندپادشاه به وزیرش گفت آیا در این باب چاره ای به خاطرت نمی رسد که باعث نجات عابده گردد؟ گفت فرصتی دهید. چون روز سوم شد وزیر از خانه خود روانه منزل پادشاه گردید ناگاه در اثنای راه رسید به چند کودک که بازی می کردند و حضرت دانیال نبی (ع) کودکی بود در میان آنها و وزیر آن حضرت را نمی شناخت. چون وزیر به آنها رسید دانیال گفت...
📌ادامه در پست بعد
🔴داستان زن عفیفه بنی اسرائیلی2
ای بچه ها بیایید که من پادشاه شوم و فلان طفل عابده و این دو نفر قاضی شوند.
پس خاکی نزد خود جمع کرد و شمشیری از نی برای خود بساخت و به اطفال دیگر حکم کرد بگیرید دست یکی از این دو قاضی را به فلان موضع ببرید و دست دیگری را بگیرید و در موضع دیگر نگه دارید.
پس یکی از آن دو را طلبید و گفت آنچه حق است بگو و اگر حق نگویی تو را می کشم و وزیر این منظره را مشاهده می کرد و سخنان دانیال را می شنید و آن طفلی که قاضی بود گفت عابده زنا کرد پرسید چه وقت مرتکب زنا شد ؟گفت روز فلان پرسید ؟با کی گفت :با فلان پسر. پرسید ؟در کجا زنا کرد گفت فلان جا. سپس دانیال فرمود :ببرید این را به جای خود و دیگری را بیاورید. او را به جای خود بردند و دیگری را آوردند .
دانیال فرمود به چه چیز شهادت می دهی؟ گفت شهادت می دهم که عابده زنا کرده است. پرسید در چه وقت؟ گفت در فلان وقت . پرسید: با کی ؟ گفت: با فلان پسر. پرسید:در چه موضع؟ گفت: در فلان موضع و هر یک مخالف دیگری سخن گفت.
دانیال گفت :الله اکبر اینها به ناحق گواهی داده بودند. ای فلان ندا کن در میان مردم که اینها به ناحق شهادت داده اند؛ مردم حاضر شوند تا ایشان را بکشیم. چون وزیر این قصه شگفت انگیز را از آن کودک مشاهده نمود بسرعت تمام به نزد پادشاه رفت و آنچه از دانیال (ع)دیده و شنیده بود به اطلاع رسانید.
پادشاه فرستاد و دو قاضی را طلبید و ایشانرا از یکدیگر جدا کرد و هر یک را به تنهایی از خصوصیات زنای عابده سؤال نمود و هر یک خلاف دیگری سخن گفتند پس پادشاه دستور داد ندا کردند در میان مردم که حاضر شوید برای کشتن دو قاضی که به زن مؤمنه عفیفه ای افترا بسته بودند و هر دو را دستور کشتن داد.
📚حیاة القلوب جلد اول صفحه448 وکتاب صله رحم تألیف سید کاظم صدر السادات دزفولی
هدایت شده از 💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
تا دقایقی دیگر..
خطبه های#نماز_جمعه تهران با امامت #امام_خامنه_ای حفظه الله
#همسرانه
عاشقانه زندگی کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری حوای آدم
❤️ @havayeadam 💚
🔴#مثل_باران_بودن
مردی به امام حسین علیه السلام گفت:
«نیکی کردن به آدم نا اهل، فایدهای ندارد!»
♥️امام حسین علیهالسلام فرمودند:
🔸«نه! چنین نیست ؛ نیکی کردن، مانند #بارانی_تند است که به خوب و بد میرسد»
📚تحف العقول ، صفحه ۲۵۰
❤ امام علی علیه السلام :
✔امور مربوط به خودت را نگه دار و دختر رازت را عروس هر خواستگارى مكن...
📚میزان الحکمه ج۵ص۲۶۴
امیرالمؤمنین عليه السلام:
از خشم بپرهيز كه آغاز آن، ديوانگى و پایان آن، پشيمانى است
إيّاكَ وَالغَضَبَ؛ فَأَوَّلُهُ جُنونٌ وآخِرُهُ نَدَمٌ
غررالحكم حدیث 2635
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🏷خداوند به حضرت آدم علیه السلام وحى كرد كه: «من همه سخن را در چهار كلمه براى تو جمع مىكنم» (كه همین چهار دستور، جامع و فراگیرنده همه وظایف انسانى، و در بر گیرنده همه كمالات بشر است).
آدم: آن چهار كلمه چیست؟
خداوند: یكى از آنها از آن من است، و یكى از آنها، از آن تو است، و سومى از آن میان من و تو است، و چهارمى میان تو و مردم است.
آدم: خدایا! برایم شرح بده تا بفهمم.
خداوند، چهار موضوع فوق را چنین شرح داد:
1 - آن كه از آن من است، این است كه تنها مرا پرستش كنى، و كسى را شریك من نسازى.
2 - آن كه از آن تو است، این است كه پاداش عمل نیك تو را بدهم، در آن هنگام كه از همه وقت، به آن نیازمندتر هستى.
3 - آن كه بین من و تو است، این است كه تو دعا كنى، و من دعایت را به اجابت برسانم.
4 - و آن كه بین تو و مردم است، آن است كه: آنچه را براى خود می پسندى براى دیگران بپسندى، و آنچه را كه براى خود نمى پسندى براى دیگران نیز نپسندى.
📚داستان های اصول کافی
🔴شایسته سالاری در سیره امام علی(ع)
#نهج_البلاغه
🌷امام علی علیه السلام این بزرگ تربیت یافته مکتب نیز هم در گفتار و هم در رفتارخویش بر این ویژگی تاکید خاصی داشت. حضرت در سخنی فرمود :
✨«ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه...;
🔷ای مردم همانا سزاوارترین مردم به امر خلافت و رهبری امت تواناترین بر اداره آن وداناترین به فرمان خداوند در فهم مسایل می باشد.»
📚 #خطبه ۱۷۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نهج_البلاغه
🔔شتاب نکن❗️
✨من الخُرق المعاجلة قبل الامكان، و الأناة بعد الفرصة.
💠از كم خردى شخص است، شتاب كردن در چيزى پيش از امكان آن، و از دست دادن چيزى پس از رسيدن فرصت آن.
📚 #حکمت ۳۶۳
#شبهات_فاطمیه
💢در #زیارت حضرت زهرا(س) آمده ای کسی که قبل از آفرینش #امتحان شده ای، چگونه خداوند یک انسان را قبل از خلقت #امتحان میکند؟
✅السلام عليك يا #ممتحنة ، امتحنك الذي خلقك قبل ان يخلقك و كنت لما امتحنك به صابرة
منظور از امتحان قبل از #خلقت چیست
#پاسخ
✅امام باقر(ع)فرمود:
هرگاه کنار #قبر فاطمه سلام الله علیها قرار گرفتی بگو؛
« ای آزموده ، خدایی که تو را آفرید قبل از #آفرینشت تو را آزمود و تو را بر آنچه آزمود #شکیبا یافت ...»
📚التهذیب ج6 ص10
✅در این که مراد از امتحان قبل از #خلقت چیست دو احتمال است ؛
1⃣امتحان در زمان خلقت #نوری است؛
طبق روایات متعددی ، خداوند نور اهل بیت را سال ها قبل از آنکه خلقت عالم #مادی را صورت دهد خلق کرده بود .
✅پیامبر(ص) فرمود:
« من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده #عرش الهی بودیم و او را تسبیح می کردیم و فرشتگان با تسبیح کردن ما ، #تسبیح خداوند را فرا گرفتند »
📚#فضائل الشیعه ص7
✅امام باقر (ع) فرمود:
« خداوند #چهارده نور از نور عظمت خود را قبل از آفرینش آدم آفرید که آنان محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین بودند »
📚بحار الانوار ج25 ص4
✅بنابراین محتمل است که #امتحان مذکور در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها در همان زمان خلقت #نوری قبل از خلقت #جسمانی صورت گرفته باشد.
2⃣احتمال دوم آن است که این امتحان همان امتحان عالم ذر باشد که خداوند انسان ها را قبل از خلقت دنیوی و جسمانی درعالمی که در روایات عالم #ذر نامیده شده است امتحان نمود و درجات انسانها در این #امتحان الهی مشخص شد و در این عالم اول کسانی که ندای توحید را لبیک گفتند و از امتحانهای الهی سربلند بیرون آمدند ، ارواح طیبه #چهارده معصوم بود.
✅امام #صادق علیه(ع) فرمود:
« زمانی که خداوند اراده خلقت آدمیان را کرد آنان را از #ذریه آدم خارج ساخت و از آنان سوال کرد که پرودگار شما کیست ؟ اول کسی که پاسخ داد رسول خدا و امیر مومنان و #ائمه بودند ...»
📚#الکافی ج1 ص133
احتمال بعدی علم خدا به ظرفیت فاطمه زهرا س علیهاست ایشان حورا انسیه و صاحب انفاس قدسیه میباشند و خداوند که خالق همه ما انسانهاست به ظرفیت وجودی ما آگاه میباشد هر چند از لحاظ جثه ضعیف میباشد و به لحاظ جسمانی ظرافت خاصی دارد ولی ایمان قوی و اراده و عزم محکم ایشان را همیشه مطیع خدا قرار داده و بالحق که ایشان اولین مدافع حرم و ولایت بودند و الگوی همه انسانها در دفاع از ولایت و امامت میباشند .
🔴شرم از خداوند
روزی "ابوهریره" ، با الفاظی اهانتآمیز به امام علی علیهالسلام جسارت کرد، اما امیرالمومنین سکوت کرد و پاسخی نداد.
روز دیگر ، ابوهریره دوباره خدمت امیرالمومنین رسید و تقاضای کمک کرد و امامعلی نیازهای او را رفع کرد.
یکی از یاران امام اعتراض کرد و گفت:
"یا امیرالمومنین! این مرد دیروز به شما اهانت کرد، چرا امروز نیاز او را رفع میکنید؟!"
امام علی علیه السلام فرمود:
"من از خداوند شرم میکنم که نادانی او بر عفو من؛
و تقاضای او بر بخشش من غلبه کند."
📚كوكب دری فی فضائل علی، جلد ۱، صفحه ۱۳۹
🤲توكّل يا بى عارى
✨روزى امام علىّ بن ابى طالب، اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه عبورش به گروهى از مسلمان ها افتاد كه در گوشه اى از مسجد را اشغال كرده و به عبادت مشغول بودند.
حضرت علىّ عليه السلام نزديك ايشان رفت و فرمود: شما چه كسانى هستيد؟ و چه مى كنيد؟
در پاسخ به حضرت اظهار داشتند: ما بر خداوند توكّل كرده ايم و عبادت او مى كنیم.
حضرت فرمود: خير، چنين نيست؛ بلكه شما بى عار و مُفت خور مى باشيد، چنانچه راست مى گوئيد و توكّل برخداوند متعال داريد، بگوئيد كه در چه مرحله اى از توكّل قرار داريد؟
گفتند: اگر چيزى به ما برسد، مى خوريم و قناعت مى كنيم و چنانچه چيزى به ما نرسد، صبر و تحمّل مى نمائيم .
سپس امام علىّ عليه السلام خطاب به ايشان كرد و با صراحت فرمود: سگ هاى محلّه ما نيز چنين روشى را دارند.
آنان با خونسردى گفتند: پس ما چه كنيم، شما بفرمائيد كه چه رفتارى داشته باشيم؟
حضرت فرمود: بايستى آنچه را كه ما، يعنى پيامبر خدا و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام انجام مى دهيم، شما مسلمان ها نيز چنان كنيد.
گفتند: شما چه كارهائى را انجام مى دهيد، تا ما تبعيّت نمائيم؟
امام عليه السلام فرمود: ضمن سعى و تلاش و كار و عبادت، آنچه به ما برسد پس از مصرف، اضافه آن را بذل و بخشش مى كنيم .
و اگر چيزى درآمدى نيافتيم، خداوند منّان را در هر حال شكر و سپاس مى گوئيم .
📚منبع: مستدرك الوسائل : ج 11، ص 220، ج 20، به نقل از تفسير ابوالفتوح رازى
🔸اینکه رهبر انقلاب در نماز جمعه فرمودند جنتلمن های امریکایی پشت میز مذاکره همان تروریست هایشان هستند، یک سخن صرفا زیبا یا احساسی نبود بلکه عین واقعیت است.
مثلا کافی است تا خاطرات جان کری وزیر خارجه سابق امریکا را بخوانید تا ببینید قبل از آنکه لباس یک دیپلمات را بپوشد چگونه در جنگ ویتنام انسان ها را با لباس ارتش امریکا قتل عام کرده است؟
مشکل از خود ما بود که جنگ ندیده هایمان که در طول ۸ سال نبرد با صدام، حتی یک ساعت هم به جبهه نرفتند را به جنگ دیپلماتیک با این گرگ ها فرستادیم و امروز تعحب میکنیم که چرا در برجام اینقدر امتیاز دادیم و تقریبا هیچ امتیازی نگرفتیم...؟! /امیرحسین ثابتی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1- امام صادق (ع) فرمود: که پیغمبر (ص) فرموده است: بیش از سه روز قهر و جدایی جایز نیست.
2- امام صادق (ع) فرمود: در قهر هیچ گونه خیری نیست.
3- مفضّل در ضمن سفارشی گوید: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: چون دو نفر از یک دیگر با قهر جدا شوند یکی از آنها سزاوار برائت و لعنت است، و چه بسا هر دو سزاوار آن باشند، معتب «یکی از دوستان مخصوص آن حضرت» گفت:
قربانت گردم آن که ستمگر باشد سزایش همین است، امّا تقصیر مظلوم چیست؟
فرمود: چون او هم برادرش را به آشتی دعوت نکرده، و حرفهای او را نادیده نگرفته است. از پدرم شنیدم که می فرمود: چون دو نفر با هم ستیز کنند و یکی بر دیگری غالب آید، باید مظلوم به نزد رفیق ظالم خود رود و به او بگوید: ای برادر من ستمگر هستم، تا قهر و جدایی بین آنها از میان برود، همانا خداوند حکیم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم می ستاند.
4- ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع) در باره مردی که با خویشاوندی خود به خاطر این که مذهب حقّ را نمی شناسد «شیعه نیست» قطع رابطه کند سؤال کردم فرمود: سزاوار نیست که خویشاوندی را قطع کند.
5- داود بن کثیر گوید: شنیدم امام صادق (ع) می فرمود که پدرم فرمود:
پیغمبر (ص) فرموده است: هر گاه دو نفر مسلمان از همدیگر با قهر جدا شوند و سه روز در آن حال بمانند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام خارج شوند و بین آنان دوستی دینی نمی ماند، پس هر کدام از آنها برای آشتی و سخن گفتن بر دیگری سبقت جوید، در روز رستاخیز جلوتر از دیگری به بهشت خواهد رفت. 6- امام صادق (ع) فرمود: مادام که دو مسلمان با هم قهر هستند شیطان خشنود است، و چون آشتی کنند، زانوهای شیطان بلرزد و بندهایش از هم گسیخته شود، و فریاد زند وای بر او «خود شیطان» از آنچه که بدو از هلاکت رسد.
7- پیغمبر (ص) فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز از برادر دینی خود قهر کند.
8- امام صادق (ع) از پدرانش نقل می کند: که پیغمبر (ص) در حدیث مناهی مسلمانان را از قهر و جدایی نهی فرموده است، پس اگر کسی ناچار از جدایی باشد، بیش از سه روز نباید از برادرش دوری جوید، و هر که بیش از سه روز از برادر دینی اش جدا شود، آتش برای او سزاوارتر است.
9- پیغمبر (ص) فرمود: برای مسلمان جایز نیست که بیش از سه روز از برادر دینی اش قهر کند و از وی جدا شود.
10- امام باقر (ع) فرمود: هر گاه دو نفر مؤمن از هم قهر کنند و بیش از سه روز از یک دیگر جدا شوند، من در روز سوم از آنها بیزارم، عرض شد، این سزای ظالم است، جرم مظلوم چیست؟ فرمود: چرا مظلوم نزد ظالم نرفت تا بگوید من ستمکارم تا آشتی کنند.
11- پیغمبر (ص) فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که از برادر همکیش خود قهر کند و بیش از سه روز از وی دوری گزیند، و هر کدام از آنان که برای آشتی پیشقدم باشد در رفتن به بهشت مقدمتر است.
12- ابو ذر گوید که پیغمبر (ص) در نصیحتی به او فرمود: ای ابا ذر، از جدایی و قهر با برادر دینی خود بپرهیز، زیرا هیچ عملی با قهر پذیرفته نیست. ای ابا ذر، من ترا از جدایی منع می کنم و اگر ناچار شدی، نباید جدایی ات سه روز کامل باشد پس هر که در خلال سه روز جدایی از برادرش بمیرد، آتش برای او سزاوارتر است.
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
💎 آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 امام کاظم(علیه السلام) :
🌷 مؤمن از کوه سخت تر است، زیرا کوه با ضربات تیشه ترک بر می دارد اما دین مؤمن با هیچ چیز ترک بر نمی دارد.
📕 میزان الحکمه، ج۱، ص۴۶۳
امام عليه السّلام در نكوهش بخل و ترس و تنگدستى و بينوايى و واماندگى و ستايش شكيبائى و پارسائى و دورى از گناهان فرموده است
1- بخل و تنگ چشمى ننگ است چون مردم بخيل را بر اثر دلبستگى او به كالاى دنيا سرزنش مى نمايند
2- و ترسو بودن نقص و كاستى است زيرا رسيدن بمقام فرع بر شجاعت و دلاورى است
3- و تنگدستى زيرك را از بيان حجّت و دليلش گنگ و لال مى گرداند همانطورى كه توانگرى پست و نادان را گويا مى سازد
4- و بينوا و بى چيز در شهر خود غريب است كسى با او آمد و شد نمى كند
5- و عجز و واماندگى آفت و بيچارگى است كه شخص را از پا در مى آورد
6- و شكيبائى دلاورى است.
7- و پارسائى دارائى است زيرا پارسا مانند مال دار كه بكسى نيازمند نيست بدنيا و كالاى آن نيازمند نمى باشد
8.- و دورى از گناهان سپر است از عذاب الهىّ، همانطور كه سپر شخص را از شمشير محافظت مى نمايد پرهيزكارى او را از سختيهاى دنيا و آخرت رهائى مى دهد
#نهج_البلاغه
💠سیصد و نه سال قمری
🖤پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جماعی از یهودیان به مدینه آمده و گفتند در مورد اصحاب کهف قرآن می گوید: ولبثوا فی کهفهم ثلاث مأه سنین وازدادوا تسعاً**کهف/ 25، ترجمه: آنها (اصحاب کهف) در غارضان سیصد و نه سال درنگ کردند و خوابیدند. * در صورتی که در تورات باقی ماندن آنها در غار سیصد سال قید شده است و این دو با هم مخالفت و تناقض دارند.
در برابر این اشکال و ایراد یهودیان نه تنها خلیفه بلکه همه صحابه از پاسخ گویی عاجز ماندند بالاخره دست توسل به دامن حلال مشکلات حضرت علی (علیه السلام) زدند حضرت فرمود: خلاف و تضادی در بین نیست زیرا از نظر تاریخ آنچه نزد یهود معتبر است سال شمسی است ولی در نزد عرب سال قمری است و تورات به لسان یهود نازل شده و قرآن به لسان عرب و سیصد سال شمسی در حقیقت سیصدونه سال قمری استزیرا سال شمسی 365 روز و سال قمری 354 روز است و در هر سال یازده روز و شش ساعت با هم اختلاف دارند در نتیجه 33 سال شمسی تقریبا 34 سال قمری می شود و سیصد سال شمسی هم سیصد و نه سال قمری می باشد. (البته تفاوتشان در سیصد سال، نه سال و دو ماه و چند روز است که معمولاً اگر ذکر کسور معتنابه نباشد آن را اسقاط می کنند)
📚ر.ک: علی کیست/ 104 به نقل از: منتخب التواریخ/ 697 و بحار الأنوار.
جماعتی از یهود در زمان خلافت عمر بر او وارد شدند، به او گفتند: آیا تو والی این امر بعد از پیامبرتان هستی؟ ما آمدیم چیزهایی از تو سئوال کنیم. اگر به ما خبر دادی به آن ایمان می آوریم و تو را تصدیق می کنیم. عمر گفت: آن چه به نظرتان می رسد، بپرسید.
یهود گفتند: به ما از قفل های آسمان هفت گانه و کلیدهای آن خبر ده، و خبر بده از قبری که با صاحبش حرکت کرد، به ما خبر بده از آن کسی که به قومش اخطار کرد که نه از جن بود و نه از انس، به ما خبر بده از جایی که خورشید در آن طلوع کرد و دیگر به آن برنگشت، به ما خبر بده از پنج تایی که در رحم خلق نشدند، خبر بده از یکی، از دو، از سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، یازده، دوازده؟
عمر ساکت شد و سرش را پایین انداخت و جوابی نداد و عذرخواهی کرد و گفت: این مسائل را جز خدا نمی داند ولی پسر عموی رسول الله (ص) آن ها را جواب می دهد؛ پس کسی را به دنبال او فرستاد، هنگامی که حاضر شد عمر به او گفت: ای ابو الحسن، یهود از من سئوال هایی کردند، جواب آن ها را ندادم، آن ها تضمین کردند که اگر جواب را بگوییم به پیامبر (ص) ایمان بیاورند. پس یهود مسائل خود را مطرح کردند و آن به شرح زیر است:
یهود: قفل های آسمان ها چیست؟
امام: شرک به خدا.
یهود: کلیدهای آن ها چیست؟
امام: سخن لا اله الا الله.
یهود: چه قبری است که با صاحبش حرکت کرد؟
امام: ماهی که یونس در شکم او بود و در دریای هفت گانه سیر می کرد.
یهود: چه کسی بود که قومش را ترساند، که نه از جن بود نه از انس؟
امام: آن مورچه "سلیمان بن داود" بود.
یهود: چه موضعی بود که یک بار خورشید به آن تابید و دیگر به آن برنگشت؟
امام: آن دریایی بود که موسی و همراهانش را نجات داد و فرعون را غرق کرد.
یهود: آن پنج تایی که در رحم خلق نشدند چه بودند؟
امام: آدم و حوا، عصای موسی، ناقه صالح، قوچ ابراهیم.
یهود: یکی چیست؟
امام: خدای واحد قهار.
یهود: دو تا کدامند؟
امام: آدم و حوا.
یهود: سه تا کدامند؟
امام: جبرییل و میکاییل و اسرافیل.
یهود: چهارتا کدامند؟
امام:تورات، انجیل، زبور و فرقان.
یهود: پنج تا چیست؟
امام: نمازهای واجب پنج گانه بر پیامبر (ص).
یهود: شش تا چیست؟
امام: فرموده خدای عزوجل: (ولقد خلقنا السموات والارض وما بینهما فی ستة أیام)[1]: ما آسمان ها و زمین و مابین آن ها را در شش روز خلق کردیم.
یهود: هفت تا چیست؟
امام: فرموده خدای متعال: (وبَنَینا فوقکم سبعاً شداداً)[2]: بر فراز شما هفت آسمان بنا کردیم.
یهود: هشت تا کدامند؟
امام: فرموده خدای عزوجل: (ویحمل عرش ربّک فوقهم یومئذ ثمانیة)[3]: و عرش پروردگارت را آن روز هشت فرشته بر سر خود برمی دارند.
یهود: نه تا چیست؟
امام: آیات نه گانه نازل شده بر موسی بن عمران.
یهود: ده تا کدامند؟
امام: فرموده خدای متعال: (وواعَدنا موسی ثلاثین لیلة واتمَمناها بعشرٍ)[4]: با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم.
یهود: یازدهمین کدام است؟
امام: فرموده یوسف به پدرش: (إنّی رأیت أحد عشر کوکباً)[5]: من در خواب یازده ستاره را دیدم.
یهود: دوازده کدام است؟
امام: فرموده خدای عزوجل به موسی است: (اضرب بعصاک الحجر فَانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً)[6]: با عصایت به آن تخته سنگ بزن؛ پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت.
جماعت یهود بعد از شنیدن پاسخ های امام (ع) اسلام آوردند
📚منبع: احتجاج طبرسی
#تلاقی_یا_تزاحم_سیاست_و_اخلاق 5⃣
✅ بیتردید از همان روزهای نخستِ دعوت پیامبر-صلی اللّه علیه و آله-عدّهی زیادی درکشان از رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-یک عرب فاتح بود و تنها عدّهی قلیلی نقطهی مقابل فکر میکردند و او را بهعنوان رسول اللّه، فرستادهی خدا و گیرندهی مستقیم پیام او درک میکردند و به وی ایمان میآوردند. بهشاهد زیر توجّه کنید:
✅ ایام حج بود. رسول اکرم-صلی اللّه علیه و آله-از فضای آزاد آن استفاده کرده، مردم را در منا به اسلام دعوت مینمود. مردم قبائل در خیمههای خود بودند. پیامبر به خیمههای مختلف مراجعه و آنان را به توحید دعوت میکرد. از خیمهای بیرون میآمد و به خیمهی دیگر سر میزد. تا اینکه به خیمههای قبیلهی بنیعامر بن صعصعه رسید. مردی از رؤسای آن قبیله به نام بحیرة بن فراس تا نگاهش به قیافهی پیغمبر-صلی اللّه علیه و آله-افتاد، مجذوب او شد. سپس گفت: «و اللّه لو انّی اخذت هذا الفتی من قریش لاکلت به العرب»: به خدا سوگند، اگر من این جوان را از دست قریش میگرفتم، با نیروی او قوم عرب را میبلعیدم. این جمله به خوبی نشان میدهد که برداشت او از رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-چه بوده است. بهخصوص آنکه میخواهد با داشتن وی، عرب را ببلعد ونه هدایت وارشادنماید!! باز هم به بقیهی داستان توجّه کنید: آنگاه به رسول خدا-صلی اللّه علیه و آله-نزدیک و با او وارد مذاکره شد. به وی رو کرد و گفت: «اگر ما دعوت تو را پذیرفتیم و در این امر یاریات کردیم و پیروز شدی، آیا قول میدهی که حکومت بعد از تو به دست ما باشد؟» این سئوال نیز تمامی درک او را بیان میکند. کاملاً نشان میدهد که او میخواهد به قدرتی دست یابد که قبیلهاش در رأس آن قرار داشته باشند. پاسخ رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-میتواند شاهد گویائی برای اخلاق سیاسی نبوی باشد. توجه کنید: رسول خدا-صلی اللّه علیه و آله-فرمود: «اِنّ هذا الامر للّه یضعه حیث یشاء»: اختیار این امر بهدست خداست و هر کجا بخواهد آنرا مینهد. بُحیره گفت: «ما در مقابل عرب جان نثار تو باشیم و آنگاه که موفق و پیروزی شدی، کار حکومت به دست دیگران باشد؟! ما را نیاز به پذیرش این دعوت نیست».①
✅ اگر رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-فرد سیاستمداری از مقولههای مکتبهای نخستین و هدفش وصول به قدرت میبود، هدف وسیله را توجیه میکرد، دست به نیرنگ و فریب میزد. اولاً با قریش کنار میآمد و ثروت و قدرت را در جزیرةالعرب بدون زحمت و آوارگی و شکنجهی یارانش به دست میگرفت. ثانیاً اگر هم به قریش اعتماد نمیکرد، بدون شک با قبیلهی بنیعامر در آن دوران ضعف و بیکسی مصالحه میکرد و به کمک نیروهای آنها زودتر بر جزیرةالعرب مسلّط میشد. پس از پیروزی، اگر رئیس قبیلهی بنیعامر زنده میبود و مطالبهی عمل بهوعده میکرد، مطابق معمول میگفت: من یادم نیست؛ اگر خیلی با وجدان بود، دستور میداد سمتی را در حکومت به او بدهند. ولی اگر ادعای بالاتری مثلاً خلافت در سر داشت و پافشاری میکرد، دستور میداد او را دستگیر کرده و به زندان محکومش کنند و سپس پیشنهاد عفوش میدادند و آزاد میشد. در صورتی که پس از عفو باز هم بر ادعای خود اصرار میورزید، بیشک وی را به قتل میرساندند و خونش را به گردن جنّیان میانداختند؛ ولی محمّد-صلی اللّه علیه و آله-سیاسیکاری نداشت و به امانت، صداقت و جوانمردی عمل کرد و مکر و تزویر را مغایر با مکتب خود میدانست.
✅ مکر و فریب حربهی نامردمردم است/نامرد حیله بازد و مردی رها کند
✅ دقیقاً این دو نوع برداشت در دوران پس از رحلت رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-نیز ادامه یافت.گروهیکه از رسالت چیزی جز بُعد سیاسی ومدیریت برداشت نداشتند، سعی کردند بههرنحو که شده قدرت را در دست گیرند.
🗣 حضرت آیتاللّه سیّدمصطفی محقّقداماد
ــــــــــــــ
①سیره ابن هشام-ج ۱-ص ۱۵۷➖سیرة النبی-ج ۲-ص ۳۳ و ۳٤➖تاریخ الامم و الملوک-ج ۲-ص ۸٤➖تاریخ طبری-ج ۲-ص ۸٤➖بحارالانوار-ج ۲۸-ص ۲۷۳