1- امام صادق (ع) فرمود: که پیغمبر (ص) فرموده است: بیش از سه روز قهر و جدایی جایز نیست.
2- امام صادق (ع) فرمود: در قهر هیچ گونه خیری نیست.
3- مفضّل در ضمن سفارشی گوید: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: چون دو نفر از یک دیگر با قهر جدا شوند یکی از آنها سزاوار برائت و لعنت است، و چه بسا هر دو سزاوار آن باشند، معتب «یکی از دوستان مخصوص آن حضرت» گفت:
قربانت گردم آن که ستمگر باشد سزایش همین است، امّا تقصیر مظلوم چیست؟
فرمود: چون او هم برادرش را به آشتی دعوت نکرده، و حرفهای او را نادیده نگرفته است. از پدرم شنیدم که می فرمود: چون دو نفر با هم ستیز کنند و یکی بر دیگری غالب آید، باید مظلوم به نزد رفیق ظالم خود رود و به او بگوید: ای برادر من ستمگر هستم، تا قهر و جدایی بین آنها از میان برود، همانا خداوند حکیم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم می ستاند.
4- ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع) در باره مردی که با خویشاوندی خود به خاطر این که مذهب حقّ را نمی شناسد «شیعه نیست» قطع رابطه کند سؤال کردم فرمود: سزاوار نیست که خویشاوندی را قطع کند.
5- داود بن کثیر گوید: شنیدم امام صادق (ع) می فرمود که پدرم فرمود:
پیغمبر (ص) فرموده است: هر گاه دو نفر مسلمان از همدیگر با قهر جدا شوند و سه روز در آن حال بمانند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام خارج شوند و بین آنان دوستی دینی نمی ماند، پس هر کدام از آنها برای آشتی و سخن گفتن بر دیگری سبقت جوید، در روز رستاخیز جلوتر از دیگری به بهشت خواهد رفت. 6- امام صادق (ع) فرمود: مادام که دو مسلمان با هم قهر هستند شیطان خشنود است، و چون آشتی کنند، زانوهای شیطان بلرزد و بندهایش از هم گسیخته شود، و فریاد زند وای بر او «خود شیطان» از آنچه که بدو از هلاکت رسد.
7- پیغمبر (ص) فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز از برادر دینی خود قهر کند.
8- امام صادق (ع) از پدرانش نقل می کند: که پیغمبر (ص) در حدیث مناهی مسلمانان را از قهر و جدایی نهی فرموده است، پس اگر کسی ناچار از جدایی باشد، بیش از سه روز نباید از برادرش دوری جوید، و هر که بیش از سه روز از برادر دینی اش جدا شود، آتش برای او سزاوارتر است.
9- پیغمبر (ص) فرمود: برای مسلمان جایز نیست که بیش از سه روز از برادر دینی اش قهر کند و از وی جدا شود.
10- امام باقر (ع) فرمود: هر گاه دو نفر مؤمن از هم قهر کنند و بیش از سه روز از یک دیگر جدا شوند، من در روز سوم از آنها بیزارم، عرض شد، این سزای ظالم است، جرم مظلوم چیست؟ فرمود: چرا مظلوم نزد ظالم نرفت تا بگوید من ستمکارم تا آشتی کنند.
11- پیغمبر (ص) فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که از برادر همکیش خود قهر کند و بیش از سه روز از وی دوری گزیند، و هر کدام از آنان که برای آشتی پیشقدم باشد در رفتن به بهشت مقدمتر است.
12- ابو ذر گوید که پیغمبر (ص) در نصیحتی به او فرمود: ای ابا ذر، از جدایی و قهر با برادر دینی خود بپرهیز، زیرا هیچ عملی با قهر پذیرفته نیست. ای ابا ذر، من ترا از جدایی منع می کنم و اگر ناچار شدی، نباید جدایی ات سه روز کامل باشد پس هر که در خلال سه روز جدایی از برادرش بمیرد، آتش برای او سزاوارتر است.
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
💎 آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 امام کاظم(علیه السلام) :
🌷 مؤمن از کوه سخت تر است، زیرا کوه با ضربات تیشه ترک بر می دارد اما دین مؤمن با هیچ چیز ترک بر نمی دارد.
📕 میزان الحکمه، ج۱، ص۴۶۳
امام عليه السّلام در نكوهش بخل و ترس و تنگدستى و بينوايى و واماندگى و ستايش شكيبائى و پارسائى و دورى از گناهان فرموده است
1- بخل و تنگ چشمى ننگ است چون مردم بخيل را بر اثر دلبستگى او به كالاى دنيا سرزنش مى نمايند
2- و ترسو بودن نقص و كاستى است زيرا رسيدن بمقام فرع بر شجاعت و دلاورى است
3- و تنگدستى زيرك را از بيان حجّت و دليلش گنگ و لال مى گرداند همانطورى كه توانگرى پست و نادان را گويا مى سازد
4- و بينوا و بى چيز در شهر خود غريب است كسى با او آمد و شد نمى كند
5- و عجز و واماندگى آفت و بيچارگى است كه شخص را از پا در مى آورد
6- و شكيبائى دلاورى است.
7- و پارسائى دارائى است زيرا پارسا مانند مال دار كه بكسى نيازمند نيست بدنيا و كالاى آن نيازمند نمى باشد
8.- و دورى از گناهان سپر است از عذاب الهىّ، همانطور كه سپر شخص را از شمشير محافظت مى نمايد پرهيزكارى او را از سختيهاى دنيا و آخرت رهائى مى دهد
#نهج_البلاغه
💠سیصد و نه سال قمری
🖤پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جماعی از یهودیان به مدینه آمده و گفتند در مورد اصحاب کهف قرآن می گوید: ولبثوا فی کهفهم ثلاث مأه سنین وازدادوا تسعاً**کهف/ 25، ترجمه: آنها (اصحاب کهف) در غارضان سیصد و نه سال درنگ کردند و خوابیدند. * در صورتی که در تورات باقی ماندن آنها در غار سیصد سال قید شده است و این دو با هم مخالفت و تناقض دارند.
در برابر این اشکال و ایراد یهودیان نه تنها خلیفه بلکه همه صحابه از پاسخ گویی عاجز ماندند بالاخره دست توسل به دامن حلال مشکلات حضرت علی (علیه السلام) زدند حضرت فرمود: خلاف و تضادی در بین نیست زیرا از نظر تاریخ آنچه نزد یهود معتبر است سال شمسی است ولی در نزد عرب سال قمری است و تورات به لسان یهود نازل شده و قرآن به لسان عرب و سیصد سال شمسی در حقیقت سیصدونه سال قمری استزیرا سال شمسی 365 روز و سال قمری 354 روز است و در هر سال یازده روز و شش ساعت با هم اختلاف دارند در نتیجه 33 سال شمسی تقریبا 34 سال قمری می شود و سیصد سال شمسی هم سیصد و نه سال قمری می باشد. (البته تفاوتشان در سیصد سال، نه سال و دو ماه و چند روز است که معمولاً اگر ذکر کسور معتنابه نباشد آن را اسقاط می کنند)
📚ر.ک: علی کیست/ 104 به نقل از: منتخب التواریخ/ 697 و بحار الأنوار.
جماعتی از یهود در زمان خلافت عمر بر او وارد شدند، به او گفتند: آیا تو والی این امر بعد از پیامبرتان هستی؟ ما آمدیم چیزهایی از تو سئوال کنیم. اگر به ما خبر دادی به آن ایمان می آوریم و تو را تصدیق می کنیم. عمر گفت: آن چه به نظرتان می رسد، بپرسید.
یهود گفتند: به ما از قفل های آسمان هفت گانه و کلیدهای آن خبر ده، و خبر بده از قبری که با صاحبش حرکت کرد، به ما خبر بده از آن کسی که به قومش اخطار کرد که نه از جن بود و نه از انس، به ما خبر بده از جایی که خورشید در آن طلوع کرد و دیگر به آن برنگشت، به ما خبر بده از پنج تایی که در رحم خلق نشدند، خبر بده از یکی، از دو، از سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، یازده، دوازده؟
عمر ساکت شد و سرش را پایین انداخت و جوابی نداد و عذرخواهی کرد و گفت: این مسائل را جز خدا نمی داند ولی پسر عموی رسول الله (ص) آن ها را جواب می دهد؛ پس کسی را به دنبال او فرستاد، هنگامی که حاضر شد عمر به او گفت: ای ابو الحسن، یهود از من سئوال هایی کردند، جواب آن ها را ندادم، آن ها تضمین کردند که اگر جواب را بگوییم به پیامبر (ص) ایمان بیاورند. پس یهود مسائل خود را مطرح کردند و آن به شرح زیر است:
یهود: قفل های آسمان ها چیست؟
امام: شرک به خدا.
یهود: کلیدهای آن ها چیست؟
امام: سخن لا اله الا الله.
یهود: چه قبری است که با صاحبش حرکت کرد؟
امام: ماهی که یونس در شکم او بود و در دریای هفت گانه سیر می کرد.
یهود: چه کسی بود که قومش را ترساند، که نه از جن بود نه از انس؟
امام: آن مورچه "سلیمان بن داود" بود.
یهود: چه موضعی بود که یک بار خورشید به آن تابید و دیگر به آن برنگشت؟
امام: آن دریایی بود که موسی و همراهانش را نجات داد و فرعون را غرق کرد.
یهود: آن پنج تایی که در رحم خلق نشدند چه بودند؟
امام: آدم و حوا، عصای موسی، ناقه صالح، قوچ ابراهیم.
یهود: یکی چیست؟
امام: خدای واحد قهار.
یهود: دو تا کدامند؟
امام: آدم و حوا.
یهود: سه تا کدامند؟
امام: جبرییل و میکاییل و اسرافیل.
یهود: چهارتا کدامند؟
امام:تورات، انجیل، زبور و فرقان.
یهود: پنج تا چیست؟
امام: نمازهای واجب پنج گانه بر پیامبر (ص).
یهود: شش تا چیست؟
امام: فرموده خدای عزوجل: (ولقد خلقنا السموات والارض وما بینهما فی ستة أیام)[1]: ما آسمان ها و زمین و مابین آن ها را در شش روز خلق کردیم.
یهود: هفت تا چیست؟
امام: فرموده خدای متعال: (وبَنَینا فوقکم سبعاً شداداً)[2]: بر فراز شما هفت آسمان بنا کردیم.
یهود: هشت تا کدامند؟
امام: فرموده خدای عزوجل: (ویحمل عرش ربّک فوقهم یومئذ ثمانیة)[3]: و عرش پروردگارت را آن روز هشت فرشته بر سر خود برمی دارند.
یهود: نه تا چیست؟
امام: آیات نه گانه نازل شده بر موسی بن عمران.
یهود: ده تا کدامند؟
امام: فرموده خدای متعال: (وواعَدنا موسی ثلاثین لیلة واتمَمناها بعشرٍ)[4]: با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم.
یهود: یازدهمین کدام است؟
امام: فرموده یوسف به پدرش: (إنّی رأیت أحد عشر کوکباً)[5]: من در خواب یازده ستاره را دیدم.
یهود: دوازده کدام است؟
امام: فرموده خدای عزوجل به موسی است: (اضرب بعصاک الحجر فَانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً)[6]: با عصایت به آن تخته سنگ بزن؛ پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت.
جماعت یهود بعد از شنیدن پاسخ های امام (ع) اسلام آوردند
📚منبع: احتجاج طبرسی
#تلاقی_یا_تزاحم_سیاست_و_اخلاق 5⃣
✅ بیتردید از همان روزهای نخستِ دعوت پیامبر-صلی اللّه علیه و آله-عدّهی زیادی درکشان از رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-یک عرب فاتح بود و تنها عدّهی قلیلی نقطهی مقابل فکر میکردند و او را بهعنوان رسول اللّه، فرستادهی خدا و گیرندهی مستقیم پیام او درک میکردند و به وی ایمان میآوردند. بهشاهد زیر توجّه کنید:
✅ ایام حج بود. رسول اکرم-صلی اللّه علیه و آله-از فضای آزاد آن استفاده کرده، مردم را در منا به اسلام دعوت مینمود. مردم قبائل در خیمههای خود بودند. پیامبر به خیمههای مختلف مراجعه و آنان را به توحید دعوت میکرد. از خیمهای بیرون میآمد و به خیمهی دیگر سر میزد. تا اینکه به خیمههای قبیلهی بنیعامر بن صعصعه رسید. مردی از رؤسای آن قبیله به نام بحیرة بن فراس تا نگاهش به قیافهی پیغمبر-صلی اللّه علیه و آله-افتاد، مجذوب او شد. سپس گفت: «و اللّه لو انّی اخذت هذا الفتی من قریش لاکلت به العرب»: به خدا سوگند، اگر من این جوان را از دست قریش میگرفتم، با نیروی او قوم عرب را میبلعیدم. این جمله به خوبی نشان میدهد که برداشت او از رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-چه بوده است. بهخصوص آنکه میخواهد با داشتن وی، عرب را ببلعد ونه هدایت وارشادنماید!! باز هم به بقیهی داستان توجّه کنید: آنگاه به رسول خدا-صلی اللّه علیه و آله-نزدیک و با او وارد مذاکره شد. به وی رو کرد و گفت: «اگر ما دعوت تو را پذیرفتیم و در این امر یاریات کردیم و پیروز شدی، آیا قول میدهی که حکومت بعد از تو به دست ما باشد؟» این سئوال نیز تمامی درک او را بیان میکند. کاملاً نشان میدهد که او میخواهد به قدرتی دست یابد که قبیلهاش در رأس آن قرار داشته باشند. پاسخ رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-میتواند شاهد گویائی برای اخلاق سیاسی نبوی باشد. توجه کنید: رسول خدا-صلی اللّه علیه و آله-فرمود: «اِنّ هذا الامر للّه یضعه حیث یشاء»: اختیار این امر بهدست خداست و هر کجا بخواهد آنرا مینهد. بُحیره گفت: «ما در مقابل عرب جان نثار تو باشیم و آنگاه که موفق و پیروزی شدی، کار حکومت به دست دیگران باشد؟! ما را نیاز به پذیرش این دعوت نیست».①
✅ اگر رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-فرد سیاستمداری از مقولههای مکتبهای نخستین و هدفش وصول به قدرت میبود، هدف وسیله را توجیه میکرد، دست به نیرنگ و فریب میزد. اولاً با قریش کنار میآمد و ثروت و قدرت را در جزیرةالعرب بدون زحمت و آوارگی و شکنجهی یارانش به دست میگرفت. ثانیاً اگر هم به قریش اعتماد نمیکرد، بدون شک با قبیلهی بنیعامر در آن دوران ضعف و بیکسی مصالحه میکرد و به کمک نیروهای آنها زودتر بر جزیرةالعرب مسلّط میشد. پس از پیروزی، اگر رئیس قبیلهی بنیعامر زنده میبود و مطالبهی عمل بهوعده میکرد، مطابق معمول میگفت: من یادم نیست؛ اگر خیلی با وجدان بود، دستور میداد سمتی را در حکومت به او بدهند. ولی اگر ادعای بالاتری مثلاً خلافت در سر داشت و پافشاری میکرد، دستور میداد او را دستگیر کرده و به زندان محکومش کنند و سپس پیشنهاد عفوش میدادند و آزاد میشد. در صورتی که پس از عفو باز هم بر ادعای خود اصرار میورزید، بیشک وی را به قتل میرساندند و خونش را به گردن جنّیان میانداختند؛ ولی محمّد-صلی اللّه علیه و آله-سیاسیکاری نداشت و به امانت، صداقت و جوانمردی عمل کرد و مکر و تزویر را مغایر با مکتب خود میدانست.
✅ مکر و فریب حربهی نامردمردم است/نامرد حیله بازد و مردی رها کند
✅ دقیقاً این دو نوع برداشت در دوران پس از رحلت رسول اللّه-صلی اللّه علیه و آله-نیز ادامه یافت.گروهیکه از رسالت چیزی جز بُعد سیاسی ومدیریت برداشت نداشتند، سعی کردند بههرنحو که شده قدرت را در دست گیرند.
🗣 حضرت آیتاللّه سیّدمصطفی محقّقداماد
ــــــــــــــ
①سیره ابن هشام-ج ۱-ص ۱۵۷➖سیرة النبی-ج ۲-ص ۳۳ و ۳٤➖تاریخ الامم و الملوک-ج ۲-ص ۸٤➖تاریخ طبری-ج ۲-ص ۸٤➖بحارالانوار-ج ۲۸-ص ۲۷۳
💠 زمان شناس
🔹 روایتی را مرحوم کلینی و سایر محدّثان (رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَی عَلَیهِم) نقل کردند، گفتند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس»؛[1] کسی که زمان خود را بشناسد، امر بر او مشتبه نمی شود. منظور از زمان، آن متزمّن است، وگرنه زمان شناسی به معنای لیل و نهار و تاریخ، این سهمی ندارد. حوادث مهمی که در زمان رخ می دهد به نام متزمّن، اگر کسی اینها را بشناسد، امر بر او مشتبه نمی شود. این حدیث نورانی به ما می گوید شما وقایع جهان را کاملاً باید رصد کنید، یک؛ حق و باطل اینها را باید بشناسید، دو؛ راه برون رفت از باطل و گرایش به حق را هم بشناسید، سه؛ و عمل کنید، چهار. وگرنه زمان شناسی صِرف اطلاع از آنچه که در خارج می گذرد مشکل را حل نمی کند.
🔹 مستحضر هستید که اصطلاح عکس نقیض و اینها گرچه یک اصطلاح منطقی است، ولی در روایات ما ائمه (عَلَیهِمُ السَّلام) برابر این عکس نقیض سخن می گفتند. اگر کسی عالِم به زمان باشد حوادث بر او اشتباه نمی شود، عکس نقیضش این است که «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس»، «کل من هجمت علیه اللوابس فلیس بعالم»، آن که بگوید من اشتباه کردم، نمی دانستم، باخبر نبودم و من از عاقبت این شخص خبر نداشتم، معلوم می شود که اصلاً عالِم نیست! «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس»، «کل من هجمت علیه اللوابس فلیس بعالِم» این کسی که بعد از چند سال بگوید ما که نمی شناختیم، ما که نمی شناسیم، این باید جوابگو باشد؛ لذا این روایت به ما می گوید، عمیق باشید و متزمّن ها را خوب بشناسید تا از زمانه عقب نمانید.
[1]. الکافی (ط ـ الإسلامیة، ج1، ص27؛ تحف العقول، ص356؛ الوافی، ج1، ص118.
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در جمع دانشجویان
تاریخ: 1396/09/26
💙 امام مهدی عليهالسلام :💙
بدانکه میان خداى عزوجل و احدی، قوم و خویشی نیست و هرکس مرا انکار کند از من نیست،و راه او، راه پسر نوح است
کمال الدين ج۲ص۴۸۴
⚜امیر المومنین علیه السلام:
بد حال ترین مردم کسی است که به خاطر بدگمانیش، به هیچ کس اطمینان نمی کند. در نتیجه به خاطر بدرفتاری اش، کسی برای او نمی ماند.
📔بحار الانوار، ج۷۵ ،ص۹۳
💠امام علی(ع)میفرمایند:
🗣کسی که زیاد سخن میگوید، زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیای او اندک است، و آنکس که شرم او اندک شود، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و آنکه پرهیزکاری و پارساییاش اندک گردد، دلش بمیرد.
📚نهج البلاغه حکمت ۳۴۹
📚ذکز فضائل امام علی(ع)
🦋حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر؛
ای مالک..
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش مکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی...
🤲خداوندا:
یاریام کن تا ذهنم را خالی از قضاوت و پیشداوری کنم و بر این اَمر واقف شوم که قاضی فقط تویی..
امام على عليه السلام:
زياده روى در سرزنش كردن، آتش لجاجت را شعله ور مى سازد
الإِفراطُ فِي المَلامَةِ يَشُبُّ نيرانَ اللَّجاجِ
تحف العقول، صفحه 84
💠امام علی(ع)میفرمایند:
🦋 رحمت خدا بر كسى كه چون حقى را ديد، يارى اش كرد و چون ستمى را ديد از آن جلوگيرى كرد و حق را در برابر ستمگر يارى رساند.
📚نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۵
🦋امیرالمؤمنین عليه السلام:
هر كس تو را به چيزى كه توانش را ندارى مكلّف سازد، حكم نافرمانى تو از خودش را صادر كرده است
📚غررالحكم، حدیث9137
✨« کرم حضرت علی (ع)در حال جنگ »
ــ حضرت علی (ع) در یکی از جنگها مشغول مبارزه با مردی مشرک بود. آن مرد مشرک گفت: یا علی شمشیرت را به من ببخش! آن حضرت شمشیر را به سویش انداخت. مرد مشرک گفت: از تو ای پسر ابیطالب در شگفتم که در چنین موقعیتی شمشیرت را به دشمن می دهی.
حضرت فرمودند: تو دست تقاضا دراز کردی، رد کردن درخواست سائل از شیوه کرم دور است. مرد مشرک از اسب پیاده شد و گفت:این روش اهل دیانت است و پای مبارک آن حضرت را بوسید و ایمان آورد.
📚« بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی(ع) »
⚫️#ایام_فاطمیه
🌹اخلاق فاطمه و علی(ع) در خانه
روزی حضرت محمد (ص) به خانه حضرت فاطمه زهرا (س) آمدند و مشاهده نمودند که امیرالمومنین علی(ع) در حال پاک کردن عدس هستند.
رسول الله به امام علی فرمودند:
«مردی که در امور #منزل به همسرش کمک کند، خداوند به او پاداش یک سال عبادتی می دهد که روزهایش را روزه گرفته باشد و شب هایش را شب زنده داری کرده باشد. همچنین پاداش صابرانی مثل #یعقوب و داوود و عیسی به او عنایت می کند.
هر مردی که در خانه در خدمت عیال باشد و کار منزل را ننگ و عار نداند، خداوند متعال نام او را در دیوان شهیدان قرار می دهد و #پاداش هزار شهید را نصیبش می کند.»
📚جامع الاخبار ، صفحه ۱۰۲
💠ماجرای انگشتر حاج قاسم!
🌙شب تاسوعا ورودی بیت رهبری داشتم انگشتر میفروختم، بچه ها به حاج قاسم گفتند: این یگانه انگشترای خوبی داره، حاج قاسم اومد بهم گفت: یه انگشتری بمن بده که شهادت نصیبم بشه! این انگشتری که میخوای دارم ولی قیمتش خیلی بالاست!! تبرک آقاست! حاج قاسم گفت: بده قبول ولی الان پول ندارن پولشو میدم به محافظم بهت بده یا بعد از مراسم میدم نگهبان شهرک بهت بده. بهش به شوخی گفتم: شهادت قسطی نمیشه ولی انگشتر رو بهت هدیه میدم به شرطیکه هر وقت رفتی حرم حضرت رقیه دعا کنی دختر مرحومم یه شب بیاد به خوابم..
امروز صبح توفضای مجازی عکس همون انگشتر رو هنگام شهادت تو دست حاج قاسم دیدم دیوانه بودم دیوانه تر شدم!
دزدی به مزرعه ای رفت و جَوالی را همراه خود برد. اوّل مقداری کدوحلوایی و هندوانه و خربزه در جَوال ریخت،
بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزیهای مختلف مثل تره و ریحان، درِ جَوال را بست و آمادهی فرار شد.
ناگهان صاحب مزرعه با نوکرهایش رسیدند.
نوکرها دزد را گرفتند و به درختی بستند و از ارباب پرسیدند با او چه کنیم. ارباب دستور داد هر چه داخل جوال است،
یکی یکی بیرون بیاورند و به سر دزد بزنند. و نوکرها مشغول شدند و سبزیهای لطیف را که روی جوال بود.
یکی یکی برداشتند و به سر دزد میزدند، ولی دزد گریه میکرد
و میگفت : اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً : « خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خِیر کن )
چون میدانست آخر کار چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اوّل در جوال ریخته، بر سرش خواهند زد. در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمّل شویم ،که در دنیا در جَوالمان ریخته ایم.
البته دوست اهل بیت علیهمالسّلام ته جوالش سوراخ است و عملی را، چه صالح و چه ناصالح، ذخیره نمیکند.
همان طور که " امیرالمؤمنین علیهالسّلام " بر کفن سلمان با انگشت نوشتند:
وَ فَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ
بدون زاد و توشه ای از کارهای خوب و قلب سلیم بر
خدای کریم وارد شدم.) خدا هم دست خالیها را دوست دارد؛
چون کسی که بر فرد کریم وارد میشود،
زشت است همراه خود زاد و توشه ای بردارد.
وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ
و هنگامی که انسان بر شخص کریمی وارد میشود ،
زشت ترین چیز ، همراه بُـردنِ زاد و توشه است. )
🔻داستانی وجود دارد، نقل به این مضمون:
ناصرالدینشاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت: ڪه من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!
میرزای شیرازی پاسخ داد: بسمه تعالی! حڪم خدا قابل تغییر نیست. لڪن حاڪم قابل تغییر است. اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حڪومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود!
این داستان، سرگذشت خیلی از مسئولین و چه بسا خود ماست! داستان آدمهای بی وجدان، تنبل و عاشق مقام! 🔺باید گفت اگر نمیتوانید مشڪلات مردم رو حل ڪنید حداقل جای خودتون را به ڪسی دیگر بدهید ڪه چاره ساز باشد نه مشڪل ساز..!
🌷براي چه جن و شيطان از خرما بدشان مي آيد و نفرت دارند؟!!! رسول الله (ص) وصيت كرده اند كه هر روز خرما بخوريم به خصوص صبح 3 و يا 5 و يا 7 دانه بخوريم ...
👈 اما بهتر است که 7 دانه بخوريم. 👈 چرا پيامبر (ص) وصيت كرده اند كه خرما را به شكل فرد بخوريم نه زوج؟ 👌فايده ي خوردن خرما به شكل فرد چيست و چرا وصيت كرده اند به خوردن خرما و نه ميوه ای ديگر؟!!! تحقيقات علمي نشان داده است كه خوردن خرما باعث توليد انرژي در بدن ميشود كه به صورت
طيف آبي رنگ و نامرئي تمام اطراف بدن را فرا ميگيرد و بدن را از ورود #جن و #شيطان و #سحر و#چشم درامان نگاه مي دارد
؛ بشرطي كه ما خرما را بصورت فرد مصرف كنيم. ( 3 یا 5 یا 7 عدد ) اما چه اتفاقي مي افتد اگر خرما را بصورت دانه هاي زوج مصرف كنيم؟ در اين صورت خرما بصورت شكر در بدن
ذخيره شده و باعث بيماري قند ميشود.
دانشمندان جهان شگفت زده اند كه پيامبر (ص) چگونه از زمان هاي قديم راه حلي برای دفاع از ورود شيطان و جن را به ما داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍کلام ویژه در مورد مسئولین...
💠امام علی (ع) هنگامی که فرماندار یا استانداری تعیین میکردند ضمن ارائه ی معرفی نامه برای قرائت بین مردم، می فرمودند: "نظر مردم را بخواه، اگر به ماندن و حاکمیت تو رضایت دادند، مشغول کار شو و اگر موافق نبودند به مرکز حکومت باز گرد.
⚜روزی امام صادق ـ ع ـ فرمود:
شنیدم گروهی كممایه شخصی را بسیار تعظیم كرده، فضایل و كمالاتی را برای او بر میشمرند. دوست داشتم او را از نزدیك ـ به نحوی كه مرا نشناسد ـ ببینم تا ارزشش را بفهمم.
روزی او را در اجتماع انبوهی دیدم كه مردمان نادان بیدانش دور او را گرفته بودند. من به صورت ناشناس، كناری ایستادم و به او به آن مردم نگاه میكردم و او میكوشید تا خود را از جمع بدر آورد! عاقبت خود را خلاص كرد و من برای انجام خواسته خود او را تعقیب كردم.
وی در دكّان نانوایی توقفی كرد و نانوا را غافلگیر نموده، دو قرص نان برگرفت و رفت. من از او در شگفت شدم ولی گفتم شاید با نانوا حسابی دارد. آنگاه رفت تا به دكان بقالی رسید. آنجا نیز دو انار دزدید و سخت مواظب بود كه بقال نبیند. باز از این منظره تعجب كردم ولی با خود گفتم شاید با بقال معامله و حسابی دارد و اصلاً چه حاجتی به دزدی دارد آن هم دزدی دو دانه انار! همچنان او را رها نكردم تا به خرابهای رسید كه بیماری در آنجا افتاده بود. دو قرص نان و دو انار را نزد وی گذاشت و از آنجا گذشت.
او از جلو و من از پی رفتیم تا از دروازه شهر گذشتیم. به بیرون شهر كه رسیدیم وی را صدا زدم و به او گفتم: مدتی بود نام تو را شنیده و مشتاق دیدار تو بودم و امروز به ملاقات تو رسیدم ولی كارهایی از تو مشاهده كردم كه فكر مرا مشغول و نگران ساخته و اینك از آن امور از تو پرسش میكنم تا این نگرانی رفع بشود. من تو را دیدم كه از نانوایی دو قرص نان دزدیدی. سپس به انار فروشی گذشتی و دو انار هم از او ربودی!
پاسخ داد قبل از هر چیز بگو ببینم كیستی؟ گفتم: مردی از فرزندان آدم و از امت محمد(ص)گفت: از كدام خانوادهای؟ گفتم: از اهل بیت رسول خدا(ص).گفت: اهل كدام شهری؟ گفتم: مدینه پیامبر. گفت: نكند تو جعفر بن محمد هستی؟ گفتم: همانم. گفت: چه فایده! نواده پیامبری كه از دین بیخبر است و علم جدّ و پدرت را ترك كردهای، زیرا كاری كه در خور مدح است و كننده آن شایسته تمجید و ستایش است جا نداشت كه مورد انكار و ناسپاسی قرار بگیرد. گفتم: جهل من از كجا واضح شد و بیخبری من از دین كجاست؟
گفت: همین كه خدا در قرآن میفرماید:
«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزى إِلاَّ مِثْلَها»
«كسی كه كار نیكی انجام دهد ده ثواب دارد و كسی كه كار بدی انجام بدهد زیاده از همان یك گناه بر او نیست.»
من با دزدی كردن دو قرص نان دو گناه كردم، چنانكه با ربودن دو انار دو گناه دیگر انجام دادم. پس روی هم چهار گناه كردم ولی خود از آنها نخوردم بلكه دو انار و دو قرص نان را صدقه دادم و هر یك به مقتضای آیه قرآن ده حسنه دارد كه میشود چهل ثواب. بنابراین از یك سو چهار گناه و امّا از دیگر سو چهل حسنه به جا آوردم و چهار حسنه، مقابل چهار گناه خارج شود. در نتیجه سی و شش حسنه برای من باقی میماند.
من در جوابش گفتم: مادرت در سوگ تو گریه كند! تو خود جاهل كتاب خدایی! مگر نشنیدهای كه خداوند بزرگ میفرماید:
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ.»
«خداوند، عمل خوب را از پرهیزكاران میپذیرد و شرط پذیرفته شدن عمل تقوا است.»
و تو با دزدیدن دو قرص نان دو گناه كردی و با ربودن دو انار دو گناه دیگر. با صدقه دادن آنها نه تنها حسنهای را انجام ندادی، بلكه چون بدون رضایت صاحبانش به فقیر دادی چهار گناه دیگر بر آن چهار گناه افزودی.
او همچنان خیره خیره به من نگاه میكرد و از من نپذیرفت. من نیز او را رها كردم و گذاشتم.
📜احتجاج طبرسی، ج ۲، انوار النعمانیه، ج ۱، ص ۲۶۵.
درد علی
"... درد علی دو گونه است :
یک درد. دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند. و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است.
ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقاش احساس میکند.
اما، این درد علی نیست.
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است،تنهائی است. که ما آنرا نمیشناسیم!!
باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را…
که علی درد شمشیر را احساس نمیکند.
و...ما...
درد علی را احساس نمیکنیم..."
اندیشه دکتر علی شریعتی