🔺دو مجتهد در یک شهر
🔹انس و رفاقت میان #سیدمحمدباقر_شفتى و #حاجى_کرباسى از هنگام اقامت شان درنجف اشرف آغاز شد و پیوسته در حال رشد بود تا آن جا که هر همزمان با هم به مقام مرجعیت رسیدند و با وجود آن که در شهر اصفهان سکونت داشتند، اقتدار معنوى و اجتماعى هیچ کدام موجب تکدّر خاطر دیگرى نشده و ذره اى از این اشتیاق متقابل آنان نکاست و هر یک که به مقامات عالى ترى ارتقا مى یافت، رغبتش به دیگرى فزونى مى گرفت.
☄حاجی کلباسی از شدت انس دختر سید شفتی را برای پسرش خواستگاری کرد.
⚡️وی سید شفتی را مجتهد برتر دانسته، در مقابلش متواضع بود. به جهت امین انس و تواضع، دختر یکی از سادات طباطبایی را برای سید شفتی خواستگاری کرد و پس از خواندن صیغه عقد با خود به اصفهان و منزل سید شفتی آورد.
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
🔺توصیه شدید به نماز جماعت
▫️مرحوم محدّث قمى:
🔹رساله اى دیدم که در آن، دو اجازه از #حاجى_کرباسى براى پسرش، عالم جلیل، آقا محمد نوشته شده بود که در آخر یکى از آن ها در حاشیه اش آمده بود:
🔅«اِعلام برادران دینى و اخلاّء ایمان مى دارد که به عالى جناب نور چشم مکرّم، قرة العین المعظم، آقا محمد مواجهة گفتم راضى نیستم که ترک جماعت کرده باشید بلکه مبالغة گفتم یک نماز به غیر جماعت کرده باشید.
📚فوائد الرضویه، ص ۱۱
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama