🎥مروری بر زندگی آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی توسط فرزندشان سیدمحمود مرعشی نجفی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🔺تحریم لباس خارجی 🔹حضرت آیه الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی می‌ فرمودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکرده ‌ام». 🔸ایشان تا آخر عمرشان هم همینطور بودند و می ‌فرمودند: «این یک راه مبارزه با استعمار و استعمارگران است». ⚡️ روزی خیاط آمد و به ایشان گفت:«آقا! دکمه از خارج می‌آید و برای قبا ناچاریم از آن استفاده کنیم». 🍁 ایشان اجازه ندادند و مدتی در این فکر بودند که چه بکنند، بعد یکی گفت‌ «بعضی از خانمها در خانه از این قیطانهایی که به لب عبا می‌دوزند، شبیه دگمه درست می‌کنند و شما می‌توانید این را به خیاط بدهید». 💢 لذا لباسهای ایشان هیچ وقت دگمه نداشت و از همین قیطانهایی که در داخل تولید می‌شد، استفاده می‌کردند. ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🎥اوامر #امام_زمان به آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🔺دست به دامان سیدالکریم! 🔹 آیت‌الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی نجفی در دوران طلبگی پس از آنکه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می‌برد به تهرانومی‌آید و مقدمات ازدواج ایشان فراهم می‌گردد. 🔸 در مراسم خواستگاری پدر دختر شرطی را برای داماد مطرح می‌کند و آن اینکه: یک جفت گوشواره، چهار عدد النگو، دو عدد پیراهن، دو قوّاره چادری و دو جفت کفش باید تهیه کند. 🌀 گرچه درخواست، چندان سخت نبود ولکن برای ایشان تهیه همین مقدار هم مقدور نبود. ایشان ناامید از انجام شرط عازم قم می‌شود، امّا قبل از حرکت به‌قصد زیارت #حضرت_عبدالعظيم_حسنی علیه‌السلام در شهرری توقف می‌کند. ⚡️ پس از توقفی در صحن، مشکل را با حضرت در میان می‌گذارد و با حالی دل‌شکسته زارزار می‌گرید و عبایش را روی صورتش می‌کشد. چند لحظه بعد کسی دست روی شانه‌اش می‌گذارد و آرام می‌گوید: «آقابسته‌تان را بردارید تا خدای‌نکرده کسی نبرد». 🍁 ایشان ناراحت از اینکه او را از چنین حالی بیرون آورده، نگاه می کند، بسته جلوی پایش افتاده است. ابتدا اعتنایی نمی‌کند، ولی بعد بسته را می‌گشاید و می‌بیند همه آن مواردی که پدر دختر خواسته بود، داخل بسته جاسازی شده است. 📚 سرزمین کرامت، ص ۴۳ ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🔺#کلام_علما 💢علامه بی‌نظیر آیت الله #علامه_میرحامد_حسین_هندی 🎙در بیان مرحوم آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🎬 اقدامات آیت‌الله العظمی #سیدشهاب_الدین_مرعشی نجفی(ره) در حمایت از مردم مظلوم #فلسطین ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🔰درگذشت آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی نجفی از مراجع تقلید شیعه (۱۴۱۱ق) 🌀سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی (۱۲۷۶-۱۳۶۹ش) از مراجع تقلید شیعه پس از آیت‌الله بروجردی و مؤسس یکی از بزرگ ترین کتابخانه های جهان اسلام با بیش از ۸۰ هزار نسخه خطی و یک میلیون کتاب چاپی است. 👈زندگی نامه👉 ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🎥 عالمی که با کار و روزه‌داری، کتابخانه ملی ساخت! #سیدشهاب_الدین_مرعشی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

📸فرازی از وصیت نامه آیت الله مرعشی نجفی #وصیت_نامه_علما | #امام_حسین #سیدشهاب_الدین_مرعشی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🎥 سر فیوضات معنوی آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🔺مرجع خدوم! ▫️آقای سيد محمود مرعشی: 🔹زمانی كه من نوجوان بودم، يك روز پدرم آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی فرمودند: آقا! امروز بيا تا تو را به جايی ببرم! بعد مرا به منزل آقاي كَنی بردند. آقاي كنی آدم متمكّنی بود و اين اواخر در قم مجاور شده بود. 🔸وقتی به آن جا رفتيم، ديدم ايشان سفره‌ای انداخته و عده‌ای نابينای فقير و نيازمند نشسته‌اند. پدرم لباسشان را سبك كردند و به پذيرايی از آن ها مشغول شدند. آن ها هم نمی دانستند ميزبان و خدمتكارشان چه شخصيّتي است! ... ⚡️پدرم در حالی كه مرجع تقليد بسياری بودند و به لحاظ عِلم و شهرت از بزرگان به حساب می آمدند، همچون خدمتگزاری كوچك از فقرا و افراد بی بضاعت شهر پذيرايی می كردند! 🍁اين رازی بود بين من و پدرم و آقاي كَنی كه هر دو ماه يك‌بار تكرار می شد. 💢گاه ايشان می فرمودند: شايد در قم خانه‌ای نباشد كه من به خاطر موضوعی به آن ها سر نزده باشم! از جشن و عزا تا بهانه‌هاي ديگر! ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama

🎥 فیلمی از وضو و نماز آیت الله #سیدشهاب_الدین_مرعشی ♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama