eitaa logo
سیره شهدا
355 دنبال‌کننده
522 عکس
221 ویدیو
32 فایل
این مسابقات به طور مرتب توسط کانون حضرت بقیه الله پیرامون سبک زندگی شهدا برگزار می شود . کانون آموزش رایگان قرآن و تجوید و احکام و عربی و اعتقادات حضرت بقیه الله (عجل الله) واقع در تهران شهرستان بهارستان شهر گلستان فلکه دوم . ارتباط: @khademe_shahidadn
مشاهده در ایتا
دانلود
📔🍰📚 صفحه ۱۳۴ اگر یک بیمار در بیماری خود خودش را ببازد، معتقد شود که مرضش خیلی خطرناک است و دیگر معالجات برای او سودی ندارد، ولو آن بیماری بیماری مهلکی نباشد،این بیمار بعید است خوب شود، چون خودش معتقد شده که من خوب نمی‌شوم، من می‏‌میرم. اگر این فکر در یک بیمار پیدا شود که من می‏‌میرم، من خوب شدنی نیستم، این دواها را بیخود به من می‌دهید، این آمپول‌ها را بی‌خود به من می‌‏زنید، این رژیم‌ها را بیخود عمل می‌کنید، من مردنی هستم؛ به هر نسبت که معتقد باشد که می‏‌میرد احتمال شفا در او ضعیف‏‌تر است. بر عکس اگر بیماری معتقد شود که بیماری من چیزی نیست، و واقعا معتقد باشد و ایمان داشته باشد که من خوب می‌شوم، این یک مدد فوق‌العاده به خوب شدن اوست. معالجات روانی در دنیای امروز هم معمول است، یعنی حتی در بیماری‌های جسمی از راه روانی معالجه می‌کنند، از راه تلقین و القاء، از راه معتقد کردن و مؤمن کردن بیمار به این که تو خوب می‌شوی. یک طبیب اگر ناشی‏‌گری کند و در مقابل بیمار اظهار نگرانی کند که مرضت خیلی خطرناک است (برای این که می‌خواهد شأن خودش را بالا ببرد که اگر تو را معالجه کردم هنر بزرگی کرده‌ام) بزرگترین خیانت‌ها را به این بیمار کرده است. اختصاص به بیماری ندارد. یک پهلوان وقتی که با رقیب خودش روبرو می‌شود اگر از اول خودش را ببازد، بگوید من در مقابل این کاره‏ای نیستم، من کجا و این کجا، او دیگر از نیروی خودش نمی‌تواند استفاده کند زیرا نیمی یا دو ثلث از نیروی خودش را از دست می‌دهد. چه جمله عالی‏‌ای دارد امیرالمؤمنین! می‌فرماید: من در میدان جنگ با هر کسی که روبرو شدم خودش در مغلوب شدن خودش به من کمک کرد، یعنی نیرویش را از دست داد؛ چون علی را همه شناخته بودند که علی هیچ وقت با هیچ کس روبرو نشده است که شکست بخورد، خلاصه از زیرِ دست علی کسی سالم بیرون نمی‌آید. اگر حریف نمی‏‌شناخت که این علی است می‌توانست یک کرّ و فرّی بکند، ولی اگر می‌فهمید علی است خودش را می‏‌باخت. می‌فرمود با هر که روبرو شدم خودش من را کمک داد، برای این که خودش را می‌‏باخت، اعتماد و ایمان به خودش را از دست می‌داد. و در هر موردی چنین است. یک دانش‏‌آموز یا دانشجو اگر معتقد باشد من چیزی نمی‌شوم (ما که چیزی نخواهیم شد) او دیگر چیزی نخواهد شد. اما اگر معتقد باشد که من چیزی خواهم شد، من چنین و چنان خواهم شد، هر چه که اعتمادش به خودش بیشتر باشد احتمال ترقی در او بیشتر است.