eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
༻﷽༺ می آیی از تمامِ جهان مهربانترین روزی به ربنای زمین ،آسمانترین رخ میدهی میانِ تپشهای جمعه ها ای اتفاقِ خوبِ من اب ناگهان ترین 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ⏰ @besoye_zohor
✨﷽✨ 💔 مظلومیت امام زمان (عجل الله فرجه) ✍مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید: تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم‌ و می گفتم : آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم . ❄️ نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد... گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود) حضرت فرمودند: «من در این شهر غریبم !» گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم. 💥فرمودند: « ما کارگران ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!» در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم. 📚 ملاقات با امام عصر ص ۱۰۲ مطلع الفجر ص ۲۰۷ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ @besoye_zohor
🌸امام علی(ع): زمانی که #مهدی ظهور کند، زمین چنان برکات و گنج هایش را خارج می کند که دیگر فقیری یافت نمی شود که به آن صدقه دهند.😍 📗بحار ج۵۲ ص۳۳۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 راز حکومت ۵میلیون #صهیونیست بر مردم دنیا #احادیث_شیعه که دشمنان ما به آن عمل میکنند ولی ما...
🍃🌺 🌸نیکی به 🔹 رسول خدا (ص) فرمودند: 🔸 هر معروفى صدقه به شمار مى‌آید و هر آنچه را كه مؤمن براى خود و خانواده و همسرش هزینه كند و نیز هر آنچه با آن آبروى خود را حفظ كند، برایش صدقه نوشته مى‌شود.1 🔹 و فرمودند: 🔸 بهترین شما كسانى هستند كه براى خانوادهٔ خود بهترین باشند و من براى خانوادهٔ خودم بهترین شما هستم. 2 🔹 و نیز فرمودند: 🔸 كسى كه به بازار رود و تحفه‌اى بخرد و آن را براى خانوادهٔ خویش ببرد، مانند كسى است كه صدقه‌اى را به سوى نیازمندان مى‌برد. 3 📚 1. مستدرک الوسائل ج 7 ص 239 📚 2. الفقیه ج 3 ص 555 📚 3. الامالی صدوق ص 577 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🆔 @besoye_zohor
❖﷽❖ ❤ منتظر آمدنت نشستم اما گویا ســاعتم ڪوڪ است بــہ وقت انتـظار... و نفـ‌همیده بودم چہ مےڪشد آن منتظَر، ڪہ خود، منتظِرِ فـرَجش است 🌤الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج🌤 🆔 @besoye_zohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆 🌠 بهترین فرصته برای دعای دست جمعی فرج امام زمان(عج) 👌مبادا از دست بدین.... 🍃🌹🍃🌹 @besoye_zohor
💢 نقش استعمار(انگلیس) در انحرافات فکری 🔹در کتاب «الفرقان فی تفسیر القرآن و السنّهًْ» راجع به علت تألیف کتاب «فصل‌الخطاب» آمده است که: آیت‌الله مرعشی نجفی(ره) می‌گوید: از سردار کابلی پرسیدم چه شد استاد شما (میرزا حسین نوری) کتاب فصل‌الخطاب را تألیف نمود، که این امر باعث خجالت ما و بهانه‌ای برای انتقاد معاندین علیه قرآن گردید؟ وی مکثی نمود وگریست. گفتم آیا به واسطه این پرسش، اسائه ادبی کردم؟ گفت نه، ولی خاطره ناراحت‌کننده‌ای در مورد نوشتن این کتاب به ذهن من آمد. من به شیخ (حسین نوری) در جمع‌کردن سندهایی برای کتاب المستدرک کمک می‌کردم. سید معمّم هندی‌ای به نزد شیخ آمد؛ سلام کرده و گفت: ای شیخ، آیا اسم امیرالمؤمنین علی(ع) در قرآن آمده است؟ گفت بله، ولی آن را حذف کرده‌اند. سید گفت: آیا این‌گونه به امام ما ظلم کنند و شما ساکت باشید؟ آیا می‌توانم از شما درخواست کنم، به هر نحوی که شده هر روز صفحه‌ای از روایاتی را که در مورد نقص قرآن در این زمینه است برای من بنویسید تا آن تسکینی باشد بر دل ما؟ شیخ درخواست او را اجابت کرد و آن سید هر روز می‌آمد و صفحه‌ای از آنچه شیخ پیرامون موارد تحریف جمع کرده بود، اصلش را به او می‌داد و نسخه‌ای نزد خود نگه می‌داشت؛ تا اینکه کتابی شد به اسم «فصل‌الخطاب فی تحریف کتاب ربّ الارباب». پس از مدتی آن سید رفت و برنگشت. 🔹روزی من به سفارت بریتانیا در بغداد مراجعه کردم که در آن موقع عراق تحت سلطه بریتانیا بود. دیدم یکی از اعضای سفارت به من مکرّر نگاه می‌کند. من نیز به او نگاه کردم. گویا او را در جایی دیده بودم. او به من سلام کرد و گفت: آیا مرا می‌شناسی؟ گفتم نه. گفت: من همان سید هندی هستم که به خانه شیخ می‌آمدم و هر روز صفحه‌ای از کتاب فصل‌الخطاب را می‌گرفتم. گفتم پس چرا لباس و ظاهرت را تغییر داده‌ای؟ گفت: من اهل بریتانیا هستم و مشغول کار در سفارت بریتانیا همان‌گونه که می‌بینی؛ و من مأمور بودم برای به دست آوردن آن مطالب از شیخ، که مقصودم حاصل شد. 🔹روایاتی که مرحوم میرزا نوری در کتاب فصل‌الخطاب جمع‌آوری نموده است، عمدتاً از سه راوی گرفته شده که یا فاسدالمذهب یا دروغگو یا مجهول‌الحال بوده‌اند. (احمدبن محمد الیساری فاسدالمذهب- علی‌بن احمد کوفی کذّاب- و ابی‌الجارو (مجهول یا مردود هستند) 📚منابع: - الفرقان فی تفسیرالقرآن و السنه، محمد صادقی تهرانی، ج۱۲ ص۳۲۹ - شیعه پاسخ می‌گوید، آیت‌الله مکارم شیرازی، ص۲۳ - روزنامه کیهان
✍امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، در پیشگاه الهی دست به دعا  برداشتند و چهل روز ضجه و گریه داشتند تا اینکه خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود تا آن ها را از دست فرعون نجات دهند و با این کارشان خدا از ۱۷۰ سال باقیمانده غیبت صرف نظر فرمود. بعد امام می فرمایند: همچنین اگر شما (شیعیان) چنین کنید، خدای تعالی حتماً فرج ما را خواهد رساند[قبل از رسیدن به انتهایش] و اگر این کار را نکنید امر ظهور به انتهایش موکول خواهد شد. 📚بحار الأنوارج۵۲ص۱۳۱
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه پند آموز 💭 «یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود. کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم. 💭تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن؛ نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم … می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه، چندین دختر جوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه مےکند، که من نگاه کنم؛ هیچ کس هم متوجه نمی شود! اما خدایا من به خاطر تو، از این گناه می گذرم! 💭 از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم! حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله … به محض تکرار این عبارات، 💭 صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد. به اطرافم نگاه کردم؛ صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: «سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح …» از آن موقع، کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد …» 💭 در سال ۱۳۹۱، دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد آقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود، بدست آمد.در آخرین صفحه نوشته شده بود: در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم ... ❤️«اللهم عجل لولیک الفرج»❤️ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✨﷽✨ گردن معشوق می افتد گناه عاشقان گَر زلیخا بَد شود یوسف به زندان می رود ✍امروز آقا جان! وقتی این بیت را می خواندم یاد کوهِ گناهانِ خودمان افتادم و غیبت طولانیِ شما،آن نامه ای که برای شیخِ مفید نوشته بودید به دست ما هم رسید، که فرمودید به جناب شیخ آنچه میان ما و شیعیان مان فاصله می اندازد اعمالی است که انجام می دهند و ما از آنها انتظار نداریم... ای وای بر ما! که اللهم عجل لولیک الفرج تنها لقلقه ی زبانمانمان شده است، بزنگاه گناه که می رسد انگار نه انگار از نزدیک ترین فاصله ما را مشاهده می کنید اگرچه ما با چشمانی که گناه کورشان کرده از دیدن رویِ ماه تان محروم هستیم می گویند یوسف مصر از بدکرداری زلیخا چند سالی به زندان افتاد اما سرانجام زلیخا پشیمان و توبه کنان به ریسمان الهی چنگ زد، شما بگوئید فصل پشیمانی ما کی از راه می رسد، آن توبه ی مردانه ی نصوح کی قرار است اتفاق بیفتد،باز هم رحمت به زلیخا که...سالهاست با گناهانمان شما را در قعر چاهِ غربت انداخته ایم... یوسف از جرم زلیخا چند سالی حبس رفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅واقعا برای چه نماز می خوانیم؟ ✍حتما باید در انگیزه نماز خواندنمان عمیق شویم علت اینکه نماز های ما گاهی کم اثر و کم ثمر است ریشه اش در نیت های درونی ماست که عملمان خالص برای خدای مهربان نیست، انگیزه درونی ما گاهی نگاه اطرافیان و تاثیر برخورد آنهاست که اگر بدون توجه به آنها فقط محبت به خدا ما را به نماز بکشد بی شک نمازمان تغییر می کند! 🌹 امام صادق(ع) فرموند: نماز شما در بلند شدن و ايستادن نيست همانا نماز شما فقط اخلاص شماست و اخلاص هم آن است كه در نماز فقط خداوند را در نظر بگيريد. 📚 محجّة البيضاء، ج ۱، ص ۳۵۰ 💠 @besoye_zohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ دروغ بزرگ سایت «معاون دفتر روحانی» علیه «علیرضا پناهیان» و سانسور امام(ره) 🔻خبرآنلاین کدام سخنان امام را رسماً انکار کرد؟ 👈🏻 این سخنان امام، منافع چه گروهی را به خطر انداخته است؟
☘🌸☘🌸☘ 🔴آخرین پیامبری که وارد بهشت میشود کیست؟! 🌹امام صادق(علیه السلام): 🍃«آخرین پیامبری که وارد بهشت می‌شود سلیمان بن داوود است و این به دلیل مال، ثروت و سلطنتی است که در دنیا به او داده شد.» 🔵نکته مهم حدیث این است که سلیمان (علیه السلام) با این همه ثروت فریب دنیا را نخورد و دنیا را در مسیر آخرت خرج کرد. ✅اما با این حال آخرین پیامبری است که در فردای قیامت به بهشت می‌رود 🔷زیرا خاصیت دنیا در این است که در حرام آن عقاب و در حلال آن هم حساب است. 🌼حسابرسی طولانی اموال سلیمان سبب می‌شود که او به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا قدم به بهشت گذارد... 📚بحارالانوار جلد 70 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ♥ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ☘🌸☘🌸☘ 🆔 @besoye_zohor
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
قسمت #150 رمان سجاده صبر🌺🌿 ریحانه و سهیل که با دیدن ماکارونی خوشمزه ای که با تزئین زیبایی روی میز چ
قسمت سجاده صبر🌹🍃 چی بگم؟ مگه نظر منو خواستی؟ -الان دارم گل لگد میکنم سهیل؟! سهیل خندید و گفت: نه فعلا که داری ظرف میشوری فاطمه دستاش رو آب کشید و گفت: تو نظر دیگه ای که نداری؟ -بذار یک کم فکر کنم! فاطمه که مطمئن بود سهیل هم باهاش هم عقیده ست، اما الان با این طرز حرف زدنش چیز دیگه ای میدید، عصبانی شد وگفت: به چی فکر کنی؟ خوب اگه زمان بگذره که جون میگیره، اون موقع نمی تونیم کاری کنیم چون گناه داره سهیل چیزی نگفت، فاطمه با استکان چایی رو به روش نشست و گفت: سهیل؟ الان یعنی چی؟ من این بچه رو نمیخوام ها سهیل به فاطمه نگاه نکرد و فقط گفت: اگه من بخوام راضی میشی نگهش داری؟ فاطمه که شوکه شده بود گفت: یعنی چی اگه من بخوام؟ ما قرارمون این نبود که بچه دار بشیم -حالا که شدیم فاطمه نفسش رو محکم بیرون داد و بعد از چند لحظه توی چشمهای سهیل نگاه کرد و گفت: اگه من نخوام راضی میشی سقطش کنیم؟ سهیل با شیطنت خندید و دستش رو روی شونه فاطمه گذاشت و با حالت مرموزی گفت: نه فاطمه که عصبانی شده بود از جاش بلند شد و با صدای بلندی گفت: نه و نگمه، فکر کرده من باهاش شوخی دارم، اصلاهمین الان زنگ میزنم به مینا سهیل که بی خیال روی مبل نشسته بود و به رفتن فاطمه به سمت گوشی نگاه میکرد گفت: تو این کارو نمیکنی؟ فاطمه برگشت و با کلافگی نگاش کرد و گفت: سهیل حوصله شوخی ندارم... بعد هم به سمت گوشی رفت و شماره رو گرفت، سهیل از جاش بلند شد و خیلی عادی به سمت تلفن رفت و سیمش رو کشید. فاطمه که با تعجب نگاش میکرد گفت: چیکار میکنی؟ -چرا فکر میکنی باهات شوخی دارم؟ بهت گفتم اجازه بده یک کم فکر کنیم
💙🍃🦋 🍃🍁 🔶 امام‌صادق‌علیہ‌السلام: 🔻گناهى ڪہ مى آورد، 🔺قتل اسٺ. 🔻گناهى ڪہ مى بَرد، 🔺شرابخوارے اسٺ. 🔻گناهى ڪہ جلوی را می گيرد، 🔺زِناسٺ. 🔻گناهى ڪہ را شتاب مى بخشد، 🔺قطع رابطہ با خويشان اسٺ. 🔻گناهى ڪہ را تغيير مى دهد، 🔺تجاوز به حقوق ديگران اسٺ. 🔻گناهى ڪہ ‌ايجاد می ڪند، 🔺ظلم اسٺ. 🔻گناهى ڪہ مانع استجابت مى شود و زندگى را تيره و تار مى ڪند، 🔺نافرمانى از پدر مادر اسٺ. 📚علل الشرايع ، جلد 2ص584 🦋 ➣ ❤️ @besoye_zohor
🌸🍃 🍃 🌷سلام ای بهار دل‌ها... 💫 یا مهدی ادرکنی و اغثنی #لبیک_یا_مهدی 🍃 🌸🍃
☘🌺☘🌺☘🌺☘ 🔵از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد: *یاد گرفتم* 🍁که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم. *یاد گرفتم* 🍁که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت. *یاد گرفتم* 🍁که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم. *یاد گرفتم* 🍁که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست. *یاد گرفتم* 🍁که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد. *یاد گرفتم* 🍁کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد. *یاد گرفتم* 🍁که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود. *یاد گرفتم* 🍁کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد. *یاد گرفتم* 🍁که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است. *یاد گرفتم* 🍁کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد. *یاد گرفتم* 🍁کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند. *یاد گرفتم* 🍁تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقق گردانند. *یاد گرفتم* 🍁که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ❤ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
4_6033035415596827621.mp3
5.42M
🔻معجزات شهدا 🎙راوی: استاد ♥️شهیدی که به خاطر بیقراری های مادرش نشانی قبرش را داد👇👇 من توی دانشگاه روبروی مغازه بابا دفنم 👌👌 🍃🌹🍃🌹 @besoye_zohor
: 🌸دنیا نوبتی است، پس بهر‌ه‌ی خود از دنیا را با آرامی طلب کن، تا آنکه نوبت تو فرا رسد... 📚خصال/۶۳۳ ‌🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🆔 @besoye_zohor
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
قسمت #151رمان سجاده صبر🌹🍃 چی بگم؟ مگه نظر منو خواستی؟ -الان دارم گل لگد میکنم سهیل؟! سهیل خندید و گ
قسمت سجاده صبر🌸🌿 یک کم یعنی چقدر؟ -یعنی مثلا یکی دو روز -خوب من تا به مینا بگم اون آمپولا رو واسم گیر بیاره اون یکی دو روزم میگذره سهیل جدی شد و گفت: فاطمه تو الان احساست بر عقلت حاکمه، بذار یک کم جو بخوابه بعد تصمیم بگیر. -من این بچه رو نمی خوام، می فهمی؟ اونم الان، توی این موقعیت ... هنوز سال علی نشده... اون وقت من حامله ام ... اون وقت من دنبال خوش خوشانمم ... سهیل جدی نگاهش کرد و گفت: چند روز دست نگه دار، اگه با هم تصمیم گرفتیم سقطش کنیم خودم واست آمپولاشو جور میکنم، به مینا زنگ نزن. بعد هم سیم تلفن رو سر جاش گذاشت و به بدنش کش و قوسی داد و گفت: آخ که چقدر دلم میخواد الان بخوابم. فاطمه به رو به رو خیره شده بود و همچنان توی فکر بود، سهیل نگاهش کرد ... توی دلش خوشحال بود که با این وضعیت پیش اومده مطمئنا فراموشی علی برای فاطمه خیلی آسون تر میشد، شاید این بچه می تونست جای علی رو بگیره، به هیچ وجه حاضر نبود این فرصت رو از دست بده ... به چهره رنگ پریده فاطمه نگاهی کرد و فورا یک شاخه گل نرگس از توی گلدون برداشت و با یک حرکت سریع فرو کرد توی لباس فاطمه، از سردی آب گل بدن فاطمه لرزه خفیفی کرد که سهیل بغلش کرد و با یک حرکت بلندش کرد و گفت: حالا بوی گل نرگس از پیراهن تو میاد ... بعد هم تن فاطمه رو بو کشید و گفت: تو خوش بو ترین گل دنیایی که من تا به حال دیدم ... سه روز گذشته بود و اصرار فاطمه برای سقط بچه بی نتیجه بود، سهیل اصرار داشت که اون بچه یک نعمت خدادادیه و فاطمه هر بار که با خودش فکر میکرد به این نتیجه میرسید هیچ چیز بدتر از این نیست که هنوز چند ماه از مرگ علی نگذشته باردار بشه ... اما اصرارش بی فایده بود، خودش هم این رو میدونست، فقط به درگاه خدا راز و نیاز میکرد که اگر این بچه یک نعمته خودش محبتش رو به دلش بندازه... -فاطمه لج نکن خودم ریحانه رو میرسونم، تو با ضعفی که داری نمی خواد این همه راه بری... -اولا خودت ضعف داری، دوما اگه بخوام منتظر جناب عالی باشم که باید قید مهدکودک رفتن ریحانه رو بزنم، تا بخوای بلند شی و صبحانه بخوری و آماده بشی و ... اوووو ... من رفتم -ای بابا، هر چی میگم حرف خودشو میزنه ... بر شیطون لعنت ... فاطمه پتو رو به زور کشید روی سر سهیل و گفت: الهی آمین ... بخواب تا خوابت نپریده
✨﷽✨ ✍پرسش: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺻﺎﻟﺢ میﺷﻮﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍی ﺗﻌﺎلی ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲ‌ﺑﺮﻧﺪ؟ 💐 ﭘﺎﺳﺦ: ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﺭﺍ ﻧﮕﻔﺘﻪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﻠّﻲ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻌﺼﻴﺘﻜﺎﺭ ﻭ ﻛﻔّﺎﺭ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭﺍﻟﺎّ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺎﻟﺤﻴﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﺎﻙ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻲ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺻﺎﻟﺢ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻳﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻨﺪ. ﻭﻟﻲ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﻱ ﻧﺪﺑﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﺳﻨّﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺻﻠّﻲ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻮﺋﻴﻢ: ﻭ ﺷﻴﻌﺘﻚ ﻋﻠﻲ ﻣﻨﺎﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﻮﺭ ﻣﺒﻴﻀّﺔ ﻭﺟﻮﻫﻬﻢ ﺣﻮﻟﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺠﻨّﺔ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﭘﻴﺮﻭ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎﺋﻲ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﻮﺭﺗﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﻮﺭﺍﻓﺸﺎﻧﻲ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﺑﺮ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺻﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺘّﻲ ﺁﻧﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﻮﺭﺗﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺍﻗﺘﺒﺎﺱ ﻧﻮﺭ ﺑﻜﻨﻴﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻗﻴﻞَ ﺍﺭْﺟِﻌُﻮﺍ ﻭَﺭﺁﺋَﻜُﻢْ ﻓَﺎﻟَْﺘﻤِﺴُﻮﺍ ﻧُﻮﺭﺍ. ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ، ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﻲ‌ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻧﻮﺭ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﻛﺴﺐ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻲ‌ﺁﻣﺪﻳﺪ. 📚 کتاب شریف انوار صاحب الزمان 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ @besoye_zohor