eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
10.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 امام زمان(عج) به که یاد ایشان میکرد _زیبا/ حتما ببینین👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔻پیامبر اکرم(ص): ⭐️ #قیامت فرا نمی‌رسد مگر هنگامیکه #فتنه ها و #دروغ زیاد‌شود بازارها نزدیک به هم شوند، زمان زود گذرد و هرج زیاد می‌شود، پرسیدند هرج چیست؟ فرمود: #قتل بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
📌بشارت آمدن مهدی صاحب الزمان(عج) در #اناجیل مسیحیان بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
-امام صادق (ع) خطاب به در فرمودند: 🌴آیا می دانید آنان که با مهدی (عج) هستند و در بدترین شرایط می کنند از آزار ها و سختی ها و ترس و ناملایمات بسیاری می بینند ، آنها روز قیامت از پیروان راستین ما هستند و به ما نزدیکترند.(10) - امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: در این زمان بی توجهی به احکام و ارزش های الهی به اندازه ای رواج پیدا خواهد کرد که مردم کسی را که امر به معروف می کند آدم پست و ذلیل به حساب می آورند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: در این زمان بی توجهی به احکام و ارزش های الهی به اندازه ای رواج پیدا خواهد کرد که مردم کسی را که امر به معروف می کند آدم پست و ذلیل به حساب می آورند. در مقابل، کسی را که به انواع گناهان و آلودگی ها مرتکب می گردد ستایش خواهند کرد.(11) - در جای دیگر تصریح دارند که در این دوره مردم فقیر خوار و زبون و انسان های مؤمن ضعیف و حقیر و اندیشمندان و افراد با فضیلت پست و بی مقدار شناخته می شوند. در مقابل، _شخص_فاسق محترم به حساب آمده و ستمگر و ظالم مورد تعظیم و احترام قرار می گیرد. حق ضعیف در بینشان پایمال شده و انسان های قوی از نظر مال و امکانات زمام امور را به دست می گیرند.(12) - امام صادق علیه السلام در این باره تصریح دارند که: در آن زمان می بینی که پیروان همه ادیان می شوند و حتی هر کس که یک فرد دیندار را دوست داشته باشد. مردم ارتباط با او را تحریم می کنند و از خود می رانند.(13) پی نوشت: 10. احمد، مسند، ج2، ص390. 11. بحارالانوار، ج 52، ص 256 12. الزام الناصب، ص 195 13. بشارة الاسلام، ص132 🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 _آها آها اون تیر برقه؟خب چی؟ _فکر کنم از تو خوشش اومده.خواهرش شمارتو از من میخواست. _ندادی که بهش؟ _نه گفتم اول باهات مشورت کنم. _آفرین که هنوز یه ذره عقله رو داری. _ولی پسر خوبیه ها.خوش بحالت. _خوش بحال مامانش. _ریحانه چرا ندیده و نسنجیده رد میکنی؟! _اگه خوشت اومده میخوای برا تو بگیرمش؟! _اصلا با تو نمیشه حرف زد فعلا کاری نداری؟! _نه خداحافظ بعد قطع کردن با خودم فکر میکردم این همه پسر دور و برم و تو دانشگاه میخوان با من باشن و من محل نمیکنمشون اونوقت گیر الکی دادم به این پسره بی ریخت و مغرور (زیادم بی ریخت نبودا) شاید همین مغرور بودنش من رو جذب کرده.دلم میخواد یه بار به جای خواهر بهم بگه ریحانه خانم. تو همین فکرا بودم دیدم که صدای ضعیفی از اونور می اومد که سمانه داره میگه ریحانه ریحانه. سرم داغ شد ای نامرد نکنه لو داده که بهم نماز یاد داده و هیچی بلد نیستم . یهو دیدم سمانه اومد تو ریحانه پاشو بیا اونور. _من؟چرا؟! _بیا دیگه حرفم نزن. باشه باشه الان میام. وارد اتاق شدم که دیدم همه دور میز نشستن.زهرا اول از همه بهم سلام کرد و بعدش هم آقا سید همونجور که سرش پایین بود گفت سلام خواهرم سفر خوش گذشت؟کم و کسری ندارید که؟ _نه.الان منو از اون ور آوردید اینور که همینو بپرسید؟! که آقا سید گفت بله کار خاصی نبود میتونید بفرمایید. که سمانه پرید وسط حرفش: _نه بابا این چیه کار دیگه داریم. سید:لا اله الا الله زهرا:سمانه جان اصرار نکن ریحانه:میتونم بپرسم قضیه چیه؟! که سمانه سریع جواب داد هیچی مسئول تدارکات خواهران دست تنهاست و یه کمک میخواد و من تو رو پیشنهاد دادم ولی اینا مخالفت میکنن. یه لحظه مکث کردم که آقا سید گفت ببخشید خواهرم من گفتم که بهتون نگن. دوستان ایشون مهمان ما هستن نباید بهشون همچین چیزی میگفتید از اول گفتم که ایشون نمیتونن. نمیخواستم قبول کنم ولی این حرف آقا سید که گفت ایشون نمیتونن خیلی عصبیم کرد و اگه قبول نمیکردم حس ضعیف بودن بهم دست میداد. آب دهنمو قورت دادم و با اینکه نمیدونستم کارم چیه گفتم قبول. سمانه لبخندی زد و رو به زهرا گفت:دیدین گفتم. آقا سید بهم گفت مطمئنید شما؟کار سختی هستا. تو چشماش نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه.... نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد: روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود. هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟ غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟ غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام . امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟ در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم . در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند. اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : چه كسى دستت را قطع كرده است ؟ غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود. ابن الكوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است . وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور. پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟! غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم . اصبغ افزود: حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد. پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2) 👇👇✅ 1-فضايل ومناقب بسيارى را براى حضرت برشمرده است كه جهت اختصار به همين مقدار اكتفا شد. 2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454. منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم و 😳😰 نهایت و زن در تفکر منحرف غرب بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌼★┅┄┅✶🌼✶┄┅★🌼 ❣ #سلام_امام_زمانم‌❣ ميان روشن و خاموش آســمان، هر روز خوشم به ذكر سلامی به درگهت، آقــا بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#بارباتوس هشتمین شیطانی که #حضرت_سلیمان آن را تسخیر کرد .... #بهترینهادرکانال👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
👌 👿بارباتوس👿 ✅هشتمین جنی بود که آن را به بند و غل و زنجیر کشید. قدرت فراوانی دارد و جز طبقه شیاطین به شمار می رود. آواز کردن پرندگان و پارس کردن بی وقفه سگ ها بخاطر اوست. ⁉️ او همان جنی است که به کمک می کند تا و دفینه‌ها را بیابند. و همچینین این شیطان کمک می کند به ساحران و در صحبت کردن و ارتباط گرفتن با حیوانات ⁉️ معمولا این جن به ساحران و جادوگران کمک می کند تا ار گنجینه هایشان دفاع و محافظت بکنند. این جن در موقع ظهور در مقابل انسان مشاهده شده هست که زمردی سبز رنگ در دست دارد. این شیطان مردم را در مورد وجود موجودات فضایی به اشتباه انداخته است. ⁉️ از همه جالب تر این است که مهر این جن شبیه به قبر انسان درست شده است بیانگر مرگ انسان از زندگی است. ⁉️ این شیطان همچنین کار دیگه ای که کرد این بود که توانست را در بین مردم شایع بکند. و معمولا علاقه زیادی برای برقراری ارتباط با انسانهای قدرت مند دارد. و بیش از ۳۰ سپاه از شیاطین تحت فرمان او هستند. ✨ ادامه در پستهای بعدی ...👿بائر👿 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
امام خامنه ای: 🌱خيال نكنند اگر ٤نفر كه سابقه #انقلابی دارند ازكاروان انقلاب كنار رفتندانقلاب غريب است این انقلاب تا آخر هست وبه #مهدویت وصل خواهدشد وهرکس پیاده شودباخته است. #مهدویت_ظهور بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
4⃣ ❎دجال در روایات 🌀قسمت عمده روایات در مورد دجال را « »در کتاب📚 «مسند»و «ترمذی»در «صحیح»خود و «ابن ماجه»در «سنن»و «مسلم» در «صحیح» و «ابن اثیر»در«نهایه»از عبدالله بن عمر و ابوسعیدحذری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کرده‌اند. ✴️صدوق در این زمینه می‌گوید: اهل سنت اینگونه اخبار را تصدیق می‌کنند و آن را درباره «دجال»و غیبت وی و زنده بودنش را در این مدت طولانی روایت نموده‌اند. ▫️«صائد بن صید» که در زمان محمد می‌زیسته و محمد او را از مصادیق دجال معرفی کرده‌است و چون بعدا از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کرده‌اند دجال موعود همان « » است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند. 🌀بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت «دجال» آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمی‌ دانند بلکه آن را عنوانی می‌دانند کلی برای افراد پر ، و که برای فریب مردم از هر وسیله‌ای استفاده می‌ کنند. 📌 دجال شخصی است که را با آمیخته و از حق برای راهبرد اهداف خود استفاده می‌کند. در منابع اسلامی نیز احادیثی راجع به متعدد بودن وجود دجال نقل شده‌است. 💫پیامبر اسلام مردم را از دجال می‌تر سانید و فتنه اش را گوشزد می‌کرد و می‌فرمود:    ✨ «ایها الناس ما بعث الله نبیا الا و قد انذروا قومه الدجال»✨     ⚡️«ای مردم !خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه قوم خویش را از فتنه دجال بر حذر داشته‌است.»⚡️ 🌟در حدیث دیگری که از صحیح ترمذی نقل شده‌است پیامبر فرمود:    ✨ «انه لم یکن نبی بعد نوح الا انذر قومه الدجال و انی انذر کموه»     «هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال ترسانده و من نیز شما را بر حذر میدارم.»✨ 💥از این روایت معلوم می‌شود که در عصر هر پیامبری «دجال»و یا «دجالانی»وجود داشته‌اند که هر پیامبر موظف بود قوم خود را از فتنه آن بر حذر دارد و گرنه معنی نداشت انبیای پیشین مردم عصر خویش را نسبت به فتنه دجالانی که هزاران سال بعد از آنها آشکار خواهد شد هشدار دهند. ☀️در حدیثی که به طریق اهل سنت آمده‌است می‌خوانیم :    🌸 «لا تقوم الساعه حتی یخرج ثلاثون دجالون کلهم یزعم انه رسول الله»     «پیامبر فرمود: قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه سی نفر دجالی که خود را پیامبر می‌پندارند ظاهر شوند.»🌸 بالاخره از این احادیث استفاده می‌شود که دجال نام شخص نیست و به هر شخص دروغگو پرتزویر و گمراه کننده اطلاق می‌گردد. 🌿آنچه بر مسلمانان مسلم است، در آخرالزمان همزمان با قیام مهدی شخصی ظهور خواهدکرد که در حیله و تزویر و دروغگویی و حقه بازی و شیطنت بر تمام دجال‌های گذشته خواهد داشت. 📚عصر ظهور_علامه کورانی برگرفته از پایگاه ماوراءالطبیعه بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
☀️امام باقر(ع): ✍ﻭقتی ﻗﺎﺋـﻢ ﻣﺎﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﺮﺩﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﺮﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭمیدهد ،ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺁﻥ ﻋﻘﻞ‌ﻫﺎ ﻭﺍﻧﺪﻳﺸﻪ‌ﻫﺎﺍﺯﭘﺮﺍﻛﻨﺪﮔﻰ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪﺍﻛﺮﺩﻩ ﻭﻓﻬﻢ ﺁﻧﻬﺎﻛﺎﻣﻞ میگردد. 📚ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭجلد۵۲ص۳۲۸ح۴۷ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مجموعه مستند 🔥 🔸قسمت هفدهم: نقاب دروغین بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ راه نجات از هاي اخرزمان ⏳زمان: 2:10 دقیقه ⏩حجم: 5.3 مگابایت بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#حکمت_‌های_علوے #هرکه_ازنصیحت_سرپیچید_هلاک_گردد امام علی (ع): بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به میراث می گذارند ادب است. خیرُ ما وَرّثَ الآباءُ الأبناءَ الأدبُ. 📚غررالحکم حدیث 5036 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴 #خطبۀ_غدیر ⬅️هان مردمان! او از سوی خداوند امام است، و خداوند هرگز نپذیرد توبۀ آنکه انکار ولایتش کند، و هرگز او را نیامرزد. 🌍 #مهدویت_وآخرالزمان 📡لطفا نشر دهید بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
💖 #امام_زمان(عج): ✨بین خداوندو هیچ یک ازبندگانش، خویشاوندی وجودنداردو برای هرکس به اندازه اعمال و نیّات اوپاداش داده میشود هرکس‌مرا انکارنماید ازمانیست وسرنوشت اوهمچون فرزند حضرت نوح خواهدبود.. 📚 بحارالانوار.ج۵۳ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
💠 داستان"برادران پیامبر در آخرالزمان"💠 ⚠️دینداری در آخرالزمان سخت است... اما در همین دوره کسانی هستند که مقامشان از برخی از اصحاب پیامبر هم بالاتر است... 📜 روایت ✍ پیامبر(ص) روزي در جمعي از اصحاب خود دو بار فرمود : خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. اصحاب عرض كردند : يا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟  فرمود : نه! شما اصحاب من مي باشيد، برادران من مردمي در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مي آورند، با اين كه مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آن كه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است. ثابت ماندن يكي از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلماني، دشوارتر است. و يا مانند كسي است كه پاره اي از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهاي شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تاري نجات مي دهد. 📙بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج 52 ، ص 124 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 در همین حال یکی از پسرهای بسیجی بلند شد و گفت محمد جان من برم خواهرم تو حرم منتظره. _برو علی جان. تا اینجا فهمیدم اسمشم محمده. داشتم بیرون میرفتم که دیدم یه پسر دیگه رفت و گفت حاج مهدی منم میرم یکم استراحت کنم. _به سلامت سجاد جان. داشتم گیج میشدم. چرا هرکی یه چی میگه. رفتم جلو _جناب فرمانده... _بله خواهرم.؟ _میتونم بپرسم اسم شما چیه؟! _بله اختیار دارید علوی هستم. _نه منظورم اسم کوچیکتون بود دیدم یکم مکث کرد که سریع گفتم چون هر کس یه چی صداتون میکنه کنجکاو شدم بپرسم همین. _آها بله من محمد مهدی هستم دوستان چون لطف دارن سر به سرم میزارن هر بار یه کدومو صدا میزنن. _آها خب پس حالا من اگه کارتون داشتم چی صداتون کنم؟ _هرچی مایلید ولی از این به بعد اگه کاری بود به خانم مولایی(منظورش زهرا بود)بگید و ایشون به من منتقل میکنن☺️ اعصابم خورد شد و با غرض گفتم: _باشه چشم. موقع شام غذاها رو پخش کردم وبعدشم سفره رو جمع کردم سمانه با اینکه مسئول فرهنگی بود و کارش چیز دیگه ولی خیلی بهم کمک کرد یه جورایی پشیمون شدم چرا قبول کردم تو دلم به سمانه فحش میدادم که منو انداخت تو این کار. خلاصه این چند روز به همین روال گذشت تا صبح روز آخر که چند تا از دخترها به همراه زهرا برای خرید میخواستیم بریم بیرون. _سمانه _جانم؟ _الان حرم نمیخوایم بریم که؟! _نه چی بود؟! _حوصله چادر گذاشتن ندارم آخه خیلی گرمه. سمانه یکم ناراحت شد ولی گفت نه حرم نمیریم. رفتیم تو بازار رضا و مشغول بازدید بودیم که زهرا با دوستش که توی یه مغازه انگشتر فروشی بودن ما رو دیدن _دخترا یه دیقه بیاین _بله زهرا جان؟! و با سمانه رفتیم به سمتشون. _دخترا به نظر شما کدوم یکی از اینا قشنگتره؟!(تو دستش دو تا انگشتر عقیق مردونه داشت).که سمانه گفت به نظر من اون یکی قشنگتره و منم همونو با سر تایید کردم و زهرا هم خرید و گفت: _راستی دخترا قبل اذان یه جلسه درباره کارهای برگشت داریم.حتما بیاین. یه مقدار خرید کردیم و با سمانه رفتیم سمت حسینیه و اول از همه رفتم چادرمو گذاشتم و منتظر ساعت جلسه شدم. وارد اتاق شدیم که دیدم آقا سید و زهرا با هم حرف میزنن. در همین حین یکی از پسرها وارد شد. آقا سید دستشو بالا آورد که دست بده دیدم همون انگشتری که زهرا خریده بود تو دستشه. نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆پروفسور "روش بولوَن" جراح مسیحی چگونه شد؟ حتما ببینید👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
قسمت جدید رمان ☝️☝️🌷❤️
#سلام وارث شکوهمند غدیر،مهدی جان ما غدیریان آخرالزمان با سبدهای معطر نرگس،کنار برکه ی انتظار،سبزو امیدوار وخستگی ناپذیر،چشم براه توایم تابازآیی وغدیر را احیا کنی ای وارث سریر امامت،به پاخیز 🌸 #پیشاپیش_عیدغدیر_مبارک 🌸 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
😳😳 ✍بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا! سلام علیکم؛ اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶ نظر علی طالقانی نامه نظر علی طالقانی به خدا: نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ با خود گفت که مسجد خانه ی خداست. پس بهتر است داخل مسجد بگذارمش. نهایتا به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) میرود و نامه را در پشت بام مسجد، در جایی پنهان میکند و با خودش میگوید: حتما خدا پیدایش میکند! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می گذارد. صبح جمعه کاروان ناصرالدین شاه که می خواستند به شکار بروند، از جلوی مسجد می گذشتند، از آن جا که (به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک باد تندی شروع به وزیدن می کند و نامه ی نظرعلی را از پشت بام، روی پای ناصرالدین شاه می اندازد. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند، دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند. ناصرالدین شاه می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند؛ پس ما باید انجامش دهیم. او دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این نامه در حال حاضر در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود. یادمان باشد وقتی میخواهیم پیش خدا برویم، فقط باید صفای دل داشته باشیم 👌 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯