eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
10.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
دوازده سیزده چهارده . . عددها را روی ساعت اضافه می‌کنم تا روزها طولانی‌تر شوند، یک روز انتقام تو را از همه عقربه‌ها می‌گیرم سلام حضرت دوازده ✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
📌 ⁉️ چرا امام زمان«عج»را نمی بینیم؟ 🔸روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمی ‌بینیم؟ 🔹عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید ... شاگرد این کار را انجام داد، آیا الان می ‌توانید مرا ببینید؟ 🔸شاگرد عرض کرد خیر، نمیتوانم ببینم ... 🔹عارف فرمود: چرا نمی توانی من را ببینی؟ 🔸شاگرد گفت: چون پشت من به شماست! 🔹عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمیتوانید امام زمان عجل الله فرجه را بینید 🔺چون شما پشتتان به امام زمان عج الله است ... 🔺با گناهان و نافرمانی ها به امام زمان (عج) پشت کرده‌ایم و در عین حال تقاضای دیدارشان را داریم بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
یک تیر سه شعبه با خودش شر آورد سقـای حسیـن را ز پـا در آورد در حیرتم این تیـر که سقا را کشت حالا چه بلایی سر علی..اصغرآورد بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
💫 اگر مردم مى دانستند در #زيارت مزار #امام_حسين_عليه_السلام چه فضيلتى است از شوق آن مى مردند 🌷 #امام_باقر_علیه_السلام 📗 ثواب الاعمال، ص319 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳😳 ♨️دیده شدن موجودی غول پیکر در حرم امام حسین(ع)😯😯 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✅ #فکر_کردن_درد_دارد 💢کلام چارز دیکنز، نویسنده #مشهور انگلیسی، درباره شخصیت قیام امام حسین، بهترین برداشت در این مورد باشد. او می گوید: «اگر مقصود حسین #جنگ در راه خواسته های دنیوی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد. پس عقل چنین حکم می کند که او به خاطر اسلام #فداکاری خویش را انجام داد». بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌀 به تقسیم شده اند! 👈 مرام کمونیستی بیشتر از حسادت ناشی می شود، که دیگری دارد و من ندارم؛ 👈 غافل از این که نعمت خدا تنها در دارایی و مال و ثروت نیست. 👈 آیا ثروتمند بیش از فقیر صحت، اولاد، آرامش و راحتی و چیزهای دیگر دارد؟! 👈 بنابراین، اگر دارایی ها و ناداری های افراد مِن حَیث المجموع حساب شود، می بینید که: 🔹ألمصائب بالسویة مقسومة بین البریة(غررالحکم، ص۱۰۱). گرفتاری ها به صورت مساوی و یکسان میان مردم تقسیم شده است. 📚 در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
😨 براى يك سفر كارى به خارج مجبور شدم الناز منشى ٢٥ ساله شركتم رو ببرم با خودم و چون تو هتل یک اتاق رزرو شده بود، مجبور شديم يه صيغه بين خودمون بخونيم، راهى شديم...الناز بينهايت خوشگل بود و منم يه مرد ٤٥ ساله، استرس داشتم كه قراره چى پيش بياد رسيديم به هتل وسايل رو گذاشتم و رفتم خريد وقتى كه برگشتم ديدم كه الناز...😱🙊 👇📛 http://eitaa.com/joinchat/3616014349Ca490647ac0
✅خواب آیت الله بهجــــــــــــــت ✅ استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد. 😔 ✍🏻 ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه زيارت عاشورا ميخواندم. 🔥 وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند. شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ ✅ امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم. 💢 امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟ يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد. 🌹 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌹 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه ترکی وفارسی 😔🏴🏴🏴🏴🏴 ■□■□■□■□■□■ █████████▉▊▋▌▍▎▏ ■□■□■□■□■□■□■□■ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_بیست_و_نهم ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻦ شبﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺭﺳﯿﺪ ﺩﻝ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 ﺍﺷﮑﯽ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺭﻭﻡ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺗﺎ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﺸﺶ ﺍﻭمد ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﯾﻢ … ﻭ ﺯﻫﺮﺍ ﻫﻢ ﻭﯾﻠﭽﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﻞ ﺩﺍﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﻦ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻏﺮ ﻣﯿﺰﺩ … ﻣﺴﺨﺮﺵ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ، ﯾﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﭘﺎ ﺷﺪﻥ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ خواﺳﺘﮕﺎﺭﯼ . ﻭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ ﭘﺴﺮﻩ ﻓﻠﺠﻪ؟ - ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻓﻠﺞ ﻧﯿﺴﺖ، ﺟﺎﻧﺒﺎﺯﻩ - ﺣﺎﻻ ﻫﺮﭼﯽ … ﻓﻠﺞ ﯾﺎ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ ﯾﺎ ﻫﺮ ﮐﻮﻓﺘﯽ ! ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ ! - ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ … ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭘﺮﯾﺪ ﻭﺳﻂ ﺣﺮﻓﻮ ﮔﻔﺖ : ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺸﺶ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯽ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺍﻻﻧﺶ؟ ! ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ و ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ … ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﺤﺚ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ، ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﺎﻗﻢ. ﻭﻗﺘﯽﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻐﻀﻢ ﺗﺮﮐﯿﺪ … ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ. ﺑﺎ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﺳﯿﺪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ … ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﻣﺸﺐ ﺩﻧﯿﺎﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ … ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺑﻮﺩ. ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻫﻢ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﺑﻮﺩ. ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﯾﺎ … - ﺍﺧﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ … ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺸﻪ - ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ؟ ﻫﻬﻪ . .. ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺭﮎ ﻣﯿﮑﻨﻢ - ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ؟ ! - ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ … . ﻫﯿﭽﯽ … ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﻧﺸﺪﻩ . ﮐﻠﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﺕ ﺑﯿﺎﺩ، ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﻧﻤﯽ ﮔﻢ ﮐﯿﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ ﻭ ﮐﯿﻮ ﻧﮑﻦ، ﻧﻤﯿﮕﻢ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﻪ . ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺷﺘﻮ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﻭ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﻭﻧﺸﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺻﻼ ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩﻡ، ﺍﺻﻼ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ ﻭ ﻫﻤﺶ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ . ﺻﺒﺢ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺯﻫﺮﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ ﺑﻬﺶ … ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﻨﻢ، ﯾﺎﺩ ﺣﺮﻑ ﺯﻫﺮﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍ . ﻟﺒﺎﺳﻢ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﺰﺍﺭ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ … ﺍﺍﺍﺍ .… ﺍﻭﻥ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﺰﺍﺭ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ؟ ! ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ … ﺣﺎﻻ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟ ! ﺁﺭﻭﻡ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ .. - ﺳﻼﻡ - ﺳﻼﻡ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ - ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ … ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﻨﻢ … ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﺑﯿﺮﻭﻧﯽ؟ ! - ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺩ . - ﺯﻫﺮﺍ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﻢ . ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ … - ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﯿﻪ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ . ﻣﻦ ﺩﺭﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺰﺍﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺷﺪﻡ، ﺻﺪﺍﯼ ﺳﯿﺪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻭﮐﻢ ﮐﻢ ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﺪ . ﺁﺭﻭﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺭﺩﯾﻒ ﻋﻘﺐ ﺗﺮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﺵ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻡ . ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ - ﺷﻬﺪﺍ ﭼﯽ ﺷﺪ؟ ! ﻣﮕﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻨﻢ ﺑﯿﺎﻡ ﭘﯿﺸﺘﻮﻥ؟ ! ﺍﻻﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﯽ ﺑﺸﻪ؟ ! ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺸﻨﻮﻡ … ؟ ! ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ … ﺩﻟﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﯽ ﺳﻮﺧﺖ … ﻣﻨﻢ ﮔﺮﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻢ . ﺁﺭﻭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ . ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ ﻭ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ، ﻓﻘﻂ ﺁﺭﻭﻡ ﮔﻔﺘﻢ : ﺳﻼﻡ آقا سید ... : 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🏴علت تفاوت گنبد آقا امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع)... 🍃🍂تفاوت چندانی ندارند؛ اگر خوب نگاه کنی می بینی گنبد هر دو بزرگوار طلاکاری هستند. گلدسته هاشون هم همین طور؛ اما دیواره گلدسته های حرم امام حسین(ع) طلا کاری شده و دیواره گلدسته های آقا اباالفضل(ع) کاشی کاری. ✅دلیلش میدونین چیه؟🤔 🕌گلدسته های حضرت اباالفضل(ع) رو سه بار طلاکاری کردند اما هر سه بار طلاها از گلدسته ها جدا شد و افتاد. سرانجام سرپرست گروهی که مسئول طلاکاری بود گفت من شب باید داخل حرم آقاعباس بمونم و ازش اجازه بگیرم تا کارمون رو انجام بدیم. فردا صبح وقتی به سراغ سرپرست اومدند دیدند پریشون و گریونه؛ گفتند چی شده؟ گفت شب متوسل به مولا اباالفضل شدم خیلی گریه کردم از خستگی خوابم برد؛ آقایی رو دیدم که دست در بدن ندارن بهشون گفتم آقا چرا اجازه نمیدین ما کارمون رو تموم کنیم؟ ما باید بریم نجف اونجا هم کار داریم. 🌸مولایم ابالفضل(ع) گفت نمیشود! آخر باید تفاوتی میان ارباب و غلام باشد... •┈••✾یاحسین(ع)✾••┈• بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🏴 #هفتمین_شب بس کن #رباب سر به سر غم گذاشتی اصلاً خیال کن که تو #اصغر نداشتی ‌😭 دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
Saeed Shahabi Va Shahram Gholikhani - Arbabe Dele Man.mp3
9.26M
ترکی 🏴 ارباب دل من سعید شهابی 🎻🏴🏴🎻 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد چله گذشت و خبر از حُر شدنم نیست😔 ای صاحب میخانه تو این بارنظر کن 💚السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 💚السلام علیک یا اباصالح المهدی بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔅امام سجاد علیه السلام فرمود: اذا قامَ القائِمُ أَذْهَبَ اللهُ عَن شِیعَتنا العاهَةَ و جَعَل قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُل مِنْهُم قُوَّةَ أرْبَعینَ رَجُلا وَ یَکونُونَ حُکّامَ الاَرْضِ وَ سَنامَها؛ 💫وقتی قائم قیام کند، خداوند رنج را از شیعیان ما دور می‌کند و دل‌های آنها را چون قرار می‌دهد و خداوند قدرت هر مرد از آنها را برابر چهل مرد قرار می‌دهد و آنها خواهند شد. 📖 بحارالانوار ج ۵۲، ص ۳۶۴، ۳۱۷ 📖الزام الناصب، ص ۱۳۹ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
تمام سال با امام حسین (علیه السلام ) است این خون تا قیام قائم منتقم از جوشش نمی ایستد الهی بحق حسین (ع)عجل لولیک الفرج 📡لطفا نشر دهید بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
❌اگه به امام حسین علیه السلام اعتقاد نداری بخون ⬅️معجزه ای بزرگ👇 📝امام حسین علیه السلام همراه زنو بچه فرزند برادر خواهر تو کربلا به بدترین شکل شهید شدن و عده ای را به اسارت بردن ولی خون بر شد شما الان نگاه کنید تو کل جهان هر جای دنیا به عزاداران اهل بیت علیهم السلام بی احترامی بشه یا مورد حمله قرار بگیره و شهید بشن ⬅️این نوع بی احترامی ها و شهید کردن عزاداران میشه که افراد بیشتری بیان طرف امام حسین (ع) و راجبش تحقیق کنن از هر جای دنیا 📌چرا ؟ چون براشون عجیبه بعد از 1400 سال امام حسین علیه السلام را شهید کردن و یه عده الان براش عزاداری برپا میکنن و یه عده این عزاداریها را مورد حمله و تهمت قرار میدن ✅ این برای اون شخص که اصلا هیچ وقت از امام حسین (ع) چیزی نمیدونست و زیاد باور نداشت اینجا میشه که پیش خودش فکر میکنه اگه امام حسین علیه السلام شخص مهمی نبود پس چرا یه عده هنوز بعد سالها به عزادارانش حمله میکنن پس حتما خیلی مهم بود اگه نبود چرا بعد این همه سال بهش بد میگن یه عده مورد حمله قرار میدن عزادارانش را ⬅️الله اکبر کار خدا را ببینید امام حسین (ع) همراه زنو بچه خواهر برادر و... به بد ترین شکل شهید شدن و عده ای را به اسارت بردن ولی بعد این همه سال فراموش نشدن 📌حال اینجا خیلی عجیبه که بعد این همه سال وقتی و زمان عزاداران را مورد تهمت و حمله قرار میدن این باعث میشه یه عده از اون سر دنیا که هیج از امام حسین ع نمیدونن بیان راجب امام حسین تحقیق کنن ببینن کی بوده که هنوز برای عده ای خیلی مهمه که نام امام حسین علیه السلام را افراد بیشتری نشنون 💯کل امام حسین علیه السلام را خواهند شناخت مطمئن باشید ⬅️هر چه بیشتر مورد تهمت و حمله قرار بدن یزیدیان و شمرها ی زمان عزاداران اهل بیت علیهم السلام را افراد بیشتری اهل بیت علیهم السلام راخواهند شناخت شک نکنید 👌 📌خیلی ها هستن که معجزه هایی که از طرف اهل بیت علیهم السلام رخ داده را خرافات میدانن حتی عده ای از شیعیان حال این مطلب را خوب بهش توجه کنید چه معجزه ای بزرگتر ازین بعد این همه سال 📝 بعضی جاها عزاداران اهل بیت علیهم السلام را مورد حمله قرار میدن این شعار حسینی بیشتر به گوش مردم میرسه و همونجور که گفتم باعث میشه برای کسی که اصلا تا حالا چیزی از امام حسین(ع) نمیدونست براش عجیب باشه که چرا کافران بعد این همه سال هنوز نمیخوان مردم امام حسین (ع) را بشناسن و باعث میشه اون شخص بیاد راجب امام حسین علیه السلام تحقیق کنه 👌پس این خودش یکی از است کسانی که دنبال معجزه هستن 📡لطفا نشر دهید بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر حضرت عبدالعظیم حسنی (ره) در مورد قمه زنی بسیار مهم حتما ببینید و منتشر کنید .. 📡لطفا نشر دهید بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
رجعت امام حسین(ع) رجعت امام حسين (ع)باهفتاد تن ازياران وفادار خودكه كلاه خودهاى زرّين بر سر دارند پس ازظهور امام عصر(عج) السلام علیک یا ابا عبدالله 📡لطفا نشر دهید بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا علمدار حسین اباالفضل ⚫️ هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ست در میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم در وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_سی_ام ﺍﺷﮑﯽ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺭﻭﻡ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 ﻓﻘﻂ ﺁﺭﻭﻡ ﮔﻔﺘﻢ : ﺳﻼﻡ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺳﺘﯿﻨﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﺯﻫﺮﺍﺍﺍﺍ، ﻣﮕﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﮐﺴﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺧﺒﺮﻡ ﮐﻦ … - ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺎ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ؟ ! - ﺧﺎﻧﻢ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ . ﻧﻪ ﺛﺒﺘﯽ ﻧﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻧﻪ … ﻻﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ - ﻗﻠﺒﯽ ﭼﻄﻮﺭ؟ ! ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺟﺎ ﺯﺩﯾﺪ؟ ! ﻣﻦ ﺭﻭ ﺗﺎ ﻭﺳﻂ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﯾﺪ ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺠﻨﮕﻢ؟؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﺸﻖ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻮﺩ؟ ! ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻟﺘﻮﻥ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺩﻭﻣﺘﻮﻥ ﭼﯽ؟ ! ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺎﺷﻮﻥ ﻭﺍﯾﻤﯿﺴﺘﺎﺩﻥ؟ ! - ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﮑﺮﺩﻡ؟؟ - ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺸﺐ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﻧﺪﺍﺩﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟؟ - ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ؟ ! ﭼﻪ ﺩﻓﺎﻋﯽ؟ ! ﻣﮕﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ؟ ! ﻣﻦ ﻓﻠﺠﻢ … ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ … ﮐﺠﺎﯼ ﺣﺮﻓﻬﺎﺵ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ؟ ! - ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﺩﻓﺘﺮﺗﻮﻥ ﮔﻔﺘﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺩﻭ ﻃﺮﻓﺴﺖ، ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﻧﻪ ! ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﻃﺮﻓﻪ ﺑﻮﺩﻩ . ﺷﻤﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺭﺍﺟﺐ ﺷﻤﺎ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ؟ ! ﺣﻖ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﺪﯾﺪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ، ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ … ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺁﺭﻭﻡ ﮔﻔﺖ : ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ( ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﺩ )… ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﻃﺮﻓﻪ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻮﻩ ﺭﯾﺰﺵ ﮐﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﻮﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﭼﺸﻢ ﺷﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﮔﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻮﻩ ﺭﯾﺰﺵ ﮐﻨﻪ، ﺑﺎﯾﺪ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩ ﻭ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ … ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻭﻣﺪﻡ، ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﻫﯿﭻ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ، ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ ﭼﺠﻮﺭﯾﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﻧﻤﯿﻮﻣﺪ، ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﺑﺤﺚ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺷﺐ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺻﺒﺢ ﺩﯾﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺟﯿﻎ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﺎﺩ . ﺳﺮﯾﻊ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﺑﺎﻻﺳﺮﺵ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ - ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﻣﺎﻣﺎﻥ؟ ! - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ … ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ … ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮﻩ ﺍﺳﻤﺶ ﭼﯿﻪ؟؟ - ﮐﺪﻭﻡ ﭘﺴﺮﻩ؟ ! ﭼﯽ ﻣﯿﮕﯿﺪ؟ ! - ﻋﻬﻬﻪ … ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯾﺖ – ﺁﻫﺎ … ﺍﺳﻤﺸﻮﻥ ﺳﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﺴﺖ - ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺳﻤﺶ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ … ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﮐﻢ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭﺭﮊﺍﻧﺲ ﺧﺒﺮ ﮐﻨﻪ - ﺣﺎﻻ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﻣﺎﻣﺎﻥ؟ ! - ﺧﻮﺍﺏ ﺧﺎﻧﻢ ﺟﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ( ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ). ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﺰﺍﺷﺖ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻗﺪﯾﻤﯿﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟ ! ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﻣﻨﻮ ﭘﯿﺶ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﺮﺩﯼ … ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ؟ ! ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﻟﯽ ﺑﯿﺮﻭﻧﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﯾﻦ … ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﺑﮕﻮ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﮐﻨﻪ، ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ، ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮ ﺑﺮﻧﻤﯿﺎﺩ … ﺧﺎﻧﻢ ﺟﻮﻥ ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺭﻓﺖ . ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﭼﯿﻪ ﺯﻥ … ﺣﺘﻤﺎ ﻏﺬﺍﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ... : 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃