آقا دلم گرفته...
تنها ترین #امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو #کجایی؟ کجای شهر؟
وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر
تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد
گم می شود صدای تو در خنده های شهر
#تهمت، #ریا و #غیبت و رزق حرام و قتل
ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر
دلخوش نکن به “ #ندبه”ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه نگیرد دعای شهر
اینجا کسی برای تو کاری نمی کند
فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر
گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند
شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر
هر روز دیده می شوی اما کسی تو را
نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر
جمعه... غروب... گریه ی بی اختیار من...
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ اگه امام زمان (ع) تشریف بیاورند با #شمشیر دنیارا #اصلاح میکنند؟!
#پاسخ_شیخ_نخودکی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
💎 #کلام_امامزمان
يابْنَ الْمَهْزِيارِ! لَوْلاَ اسْتِغْفارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ، لَهَلَکَ مَنْ عَلَيها، إلاّ خَواصَّ الشّيعَةِ الَّتي تَشْبَهُ أقْوالُهُمْ أفْعالَهُمْ.
ای شیعه ما اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضي شماها براي همديگر نبود، هرکس روي زمين بود #هلاک ميگرديد، مگر آن شيعيان خاصّي که #گفتارشان با #کردارشان يکي است.
📚مستدرک، ج5، ص247
🆔 @Besoye_zohor 💯
💚 به #یاد_امام زمان باش...
🔷شخصی از امام کاظم درباره آیه 20 سوره لقمان که میفرماید:
"نعمتهای آشکار و پنهانش را بر شما تمام کرد" پرسید.
👈امام فرمودند:
#نعمت_آشکار امامی است که میان مردم نمایان است. #نعمت_پنهان، امام غایب از دیده هاست.
آن شخص پرسید: در میان امامان کسی پنهان میشود؟
فرمودند: بله، وجودش از #چشم مردم پنهان میشود ولی یادش از #دلهای مومنان مخفی نمیشود.
🔸 امام باقر فرموده اند: همانا یاد و ذکر ما (اهل بیت)، #یاد و ذکر #خداست.
📚بحارلانوار، ج51 ،ص150،
کافی، ج2 ،ص496
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_سی_و_سوم ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﻧﺰﺍﺭﻡ . ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﺷﻮﻥ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
#قسمت_سی_و_چهارم
“ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻰ ﺑﺪﯾﻦ ﻭﺻﻔﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺯﺷﺘﮑﺎﺭ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﻧﯿﺰ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺯﻧﺎﻧﻰ
ﺑﺪﯾﻦ ﺻﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﻟﻌﮑﺲ ﺯﻧﺎﻥ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﻧﯿﮑﻮ ﻻﯾﻖ ﻣﺮﺩﺍﻧﻰ ﭼﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﻧﯿﮑﻮ
ﻻﯾﻖ ﺯﻧﺎﻧﻰ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻮﻧﻬﺎﻧﺪ، ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﮐﯿﺰﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﻬﺘﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﻧﺎﭘﺎﮐﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﺎﻥ
ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﻨﺰﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺭﺯﻕ ﻧﯿﮑﻮﺳﺖ ”.
ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ؟ ! ﻣﻦ ﺟﺰﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺎ ﭘﺎﮐﻢ ﯾﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﭘﺎﮎ … ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺗﻪ ﺩﻟﻢ ﭼﯿﺰﯼ
ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﮔﻪ ﻗﺒﻼ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺪﻭﻧﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩﻩ .
…
ﺁﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺩﻓﻌﻪ ﯼ ﻗﺒﻞ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺷﺐ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺍﯾﻨﺎ
ﺑﯿﺎﻥ، ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺑﺪﻧﻢ ﺩﺍﻍ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺧﻼﺻﻪ ﺷﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﻪ
ﺻﺪﺍ ﺧﻮﺭﺩ .
- ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ
ﺍﺯ ﻻﯼ ﺩﺭ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻣﺸﻮﻥ، . ﺑﺎﺯﻡ ﻣﺜﻞ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭﻝ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺗﻮ
ﻭﭘﺸﺖ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﻭ
ﺯﻫﺮﺍ . ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﺩ ﺗﺤﻮﯾﻠﺸﻮﻥ ﮔﺮﻓﺖ، ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﯼ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ
ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﯿﺸﮑﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ
ﮔﻔﺖ … ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﻤﺮﺩﻡ ! ﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎ
ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻋﻘﯿﻘﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﺫﮐﺮ ﻣﯽ
ﮔﻔﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺩﺍﺷﺖ . ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺳﯿﺪ
ﺳﮑﻮﺕ ﺭﻭ ﺷﮑﺴﺖ :
- ﺧﺐ ﺁﻗﺎﯼ ﺗﻬﺮﺍﻧﯽ … ﺍﻣﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﻣﺎ ﺳﺮﺍ ﭘﺎ ﮔﻮﺷﯿﻢ .
- ﺑﺰﺍﺭﯾﺪ ﺩﺧﺘﺮﻣﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻓﺎﻣﻮ ﻣﯿﮕﻢ .
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺳﻤﺖ ﺍﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ، . ﺑﯿﺎ ﺩﺧﺘﺮﻡ
ﭘﺎﻫﺎﻡ ﺳﺴﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻧﮕﺎﺭ، ﭼﺎﺩﺭﻣﻮ ﺳﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﻪ
ﺳﻼﻡ ﺍﺭﻭﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ
ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮔﻔﺖ ﺑﺸﯿﻦ، . ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻭﻗﺖ
ﻫﺴﺖ .
- ﺧﺐ، ﺁﻗﺎﯼ ﻋﻠﻮﯼ … ﻣﻦ ﻧﻪ ﻗﺼﺪ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﯾﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻗﺼﺪ ﺟﺴﺎﺭﺕ . ﻣﻦ ﺭﻭﺯ
ﺍﻭﻝ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ
ﮐﺮﺩﻡ ﻗﻀﯿﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺯﺩﻥ ﻭ
ﺣﺮﮐﺘﻬﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻗﻀﯿﻪ ﻓﺠﯿﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﺳﺖ . ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﻗﺒﻼ
ﺣﺮﻓﻬﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺯﺩﻥ، . ﺍﻣﺎ
ﺭﺳﻤﻪ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻦ، ﻣﻨﻢ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﻭﻟﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻣﻮ ﺯﺩﻡ . ﻣﻦ ﺑﺎ
ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﻓﻘﻂ، ﺣﻖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻭ ﺟﺸﻦ ﺭﺳﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭﻥ، ﭼﻮﻥ
ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ
ﺗﻬﺮﺍﻧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﺒﯿﻨﻪ . ﺧﺮﺝ ﻋﺮﻭﺳﯿﺸﻮﻧﻮ ﻫﻢ ﻣﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ .
ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﮕﻔﺖ، ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻗﺪﻣﺶ ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﻣﺎ
ﻭ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ
ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ، ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺎ ﺣﻖ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ
ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﻡ، ﺟﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻣﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻪ . ﺣﺎﻻ ﺍﮔﻪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﻦ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﺑﺮﯾﻦ ﺗﻮ
ﺍﺗﺎﻕ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﻦ .
ﺑﻐﻀﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﺧﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﭙﻮﺷﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺗﻮ
ﻋﺮﻭﺳﯿﺶ ﺑﺎﺷﻦ، ﺍﺷﮑﺎﻡ ﮐﻢ ﮐﻢ
ﺩﺍﺷﺖ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯿﺸﺪ … ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ .
ﺳﮑﻮﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺟﻤﻊ ﺭﻭ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ … ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻤﻮ ﮐﺮﺩﻡ .
« ﺩﺭ ﺭﻩ ﻣﻨﺰﻝ ﻟﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ / ﺷﺮﻁ ﺍﻭﻝ، ﻗﺪﻡ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ
ﺑﺎﺷﯽ … »
ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﯿﺪ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﭼﺸﻢ ﺷﺪﻡ، ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﻧﺸﻮﻧﻪ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺑﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ
ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺭﺍﺿﯿﻢ .
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮐﻤﺮﻧﮕﯽ ﺗﻮﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﯿﺪ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ … ﻫﻤﻮﻥ ﺩﻗﯿﻘﻪ
ﺳﯿﺪ ﺭﻭﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻭ ﮔﻔﺖ
ﭘﺲ ﺍﮔﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﯾﺪ ﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺣﺮﻓﺎﻣﻮﻧﻮ ﺑﺰﻧﯿﻢ … ﻫﻤﻪ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪﻥ .… ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺷﺮﻁ ﻫﺎ ﺭﻭ
ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ .
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺗﻮ ﻧﻈﺮﺕ ﭼﯿﻪ؟ !
ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ، ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺏ ﭘﺲ ﺑﻪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ
. ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ : ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﻋﻤﻖ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﺳﺖ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺯﻫﺮﺍ ﻫﻢ ﺁﺭﻭﻡ ﻭﯾﻠﭽﺮ ﺳﯿﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﺗﺎﻕ ﻫﻞ
ﺩﺍﺩ، ﻣﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻢ .
ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﻔﺖ : ﺧﺐ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﯾﻨﻢ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﻣﺎ . ﻧﻪ ﭼﮏ ﺯﺩﯾﻢ ﻧﻪ
ﭼﻮﻧﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﺎﻕ
ﺷﻤﺎ
ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﯾﺰﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﭼﺸﻢ ﻏﺮﻩ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺏ ﺯﻫﺮﺍ ﺧﺎﻧﻢ
ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺑﻬﺘﺮﻩ !
- ﺑﻠﻪ ﺑﻠﻪ … ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﻭﺗﺎ ﮔﻞ ﻧﻮﺷﮑﻔﺘﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺩﺍﺭﻥ
- ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻﺍﻟﻠﻪ …
- ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺧﻮﺏ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺰﻧﯿﻨﺎ، ﺟﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻦ ﺻﺪﺍﻡ
ﺑﺰﻧﯿﻦ ﺗﻘﻠﺐ ﺑﺮﺳﻮﻧﻢ
ﺯﻫﺮﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ، ﻫﻢ ﻣﻦ ﺳﺮﻡ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﻫﻢ ﺍﻗﺎ ﺳﯿﺪ
#ادامه_دارد
#نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸
🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
Ali-Fani-Jan-khaharat[karballa.ir].mp3
4.46M
نوحه:جان خواهرت
مداح:علی فانی
#پیشنهاد_دانلود👌✅
#التماس_دعا
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الهی✨
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عجل لوليک الفرج صاحب العصروالزمان💖
🆔 @Besoye_zohor 💯
🌴 #حکومت_صالحان🌴
♻️اعتقاد به «حکومت صالحان» میان مسلمانان به ویژه شیعیان، وجود داشته است.
مراد از «حکومت صالحان» آن است که در جامعه بشری ،و به طور خاص در جامعه دینی و اسلامی ، چاره ای جز به دست گرفتن #قدرت_سیاسی، به وسیله انسان های #صالح، #دیندار، #عادل، امین، پارسا، شجاع و مورد اعتقاد و اعتماد مردم نیست؛ و گرنه نه دیانت بر جای می ماند و نه عدالت محقق می شود و نه مردم به سعادت واقعی خواهند رسید. برای اثبات این مدعا، به دلایل عقلی و نقلی استناد شده است؛
👈از جمله اینکه «وجود نظام آفرینش دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده، در جهان خواهد بود.»
👈از نظر نقلی هم به برخی از آیات و روایات الاحتجاج و استناد شده است؛ از جمله آیه ۱۰۵ سوره «انبیاء» است که از آن ضرورت قطعی قیام #مصلح_جهانی و تشکیل حکومت عدل الهی و اسلامی، استنباط می شود.
👈 از نظر شیعیان دوازده امامی، حکومت صالحان منحصرا حکومتی است که در رأسش #معصوم باشد و معصوم نیز در حال حاضر فقط یک تن بیش نیست که غایب است؛ از این رو تا کنون حکومت صالحان بر جهان حکم نرانده است و پس از این فقط با ظهور امام زمان و تشکیل حکومت صالح جهانی و ایده آل محقق خواهد شد.
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
✅تاریخ ، شهادت امام سجاد علیه السلام
🏴شهادت امام سجاد علیه السلام و تاریخ آن
امام سجاد علیه السلام در سال ۹۴ هجری قمری به دستور و تحریک هشام بن عبدالملک مروان و به فرمان پذیری ولید برادر هشام ملعون با زهر بعد از ۳۵سال امامت شیعیان به شهادت رسیدند.
تاریخ شهادت امام زين العابدين علیهالسلام را تمامي مورخان و سيرهنگاران اتفاق دارند كه اين واقعه عظيم در ماه محرم واقع شد، ولي در تعيين روز و سال وقوع آن اتفاق نظر و ديدگاه واحدي وجود ندارد. برخي از آنان، روز دوازدهم محرم، برخي هيجدهم محرم و برخي ديگر بيست و پنجم محرم را روز شهادتش ميدانند. همچنين درباره سال شهادتش با اين كه اكثر مورخان، سال 95 را ذكر كردهاند، برخي سال 94 قمري را بيان نمودهاند.
بارگاه ایشان در کنار عموی گرامیشان امام حسن مجتبی علیه السلام و امام صادق علیه السلام و امام محمد باقر و عباس عموی پیامبر در بقیع واقع شده است.
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🏴 امام حسین علیه السلام:
🔹إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ويَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ؛
مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر #سرنوشت آنان بيمناك است، ولى خود را از #سزاى_گناه_خويش ايمن مىداند.
📚گزیده تحف العقول، ص۳۷
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
.✳️ #اقتدای_حضرت_عیسی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
☀️قالَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب صلوات الله و سلامه علیه:
فَيُصَلِّي [عِيسَى] خَلْفَهُ وَ يَقُولُ إِنَّكُمْ أَئِمَّةٌ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَتَقَدَّمَكُمْ فَيَتَقَدَّمُ فَيُصَلِّي بِالنَّاسِ وَ عِيسَى خَلْفَهُ فِي الصَّفِّ الْأَوَّل
💚حضرت آقا و مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه:
و عيسى پشت سر او (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) نماز گزارد و بگويد:
👈شما امامانی هستيد كه جایز نیست هيچ كس از شما پیشی بگیرد.
پس او (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) جلو بیفتد و با مردم نماز گزارد و عيسى در #صف_اول پشت سر او بايستد.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 707
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج15، ص: 237
📚الغيبة للنعماني، ص: 75
📚الفضائل (ابن شاذان)، ص: 143
📚إرشاد القلوب (ديلمي)، ج2، ص: 299
📚إثبات الهداة، ج2، ص: 202
📚مدينة المعاجز، ج1، ص: 501
📚إلزام الناصب، ج1، ص: 180
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
☑️ابلیس هم عاشورا گریه کرد . . .
پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید.
گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.
گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) یا باب رحمه الله الواسعه
📙منبع:
داستانهای روح افزا صفحه ۱۲۷
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_سی_و_چهارم “ ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺎﭘﺎﮎ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻰ ﺑﺪﯾﻦ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
#قسمت_سی_و_پنجم
ﺍﺭﻭﻡ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺿﻌﯿﻔﻢ
ﮔﻔﺘﻢ :
- ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﭘﺪﺭﻡ
- ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ،ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﯿﻪ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﭘﺪﺭﻥ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻦ، ﺍﻥ
ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ
ﻣﯿﺸﻪ . ﻓﻘﻂ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﻟﺨﻮﺭﯾﺪ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ
ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺸﻮﻥ ﺣﻔﻆ ﻧﺸﻪ
- ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ، ﺭﺍﺳﺘﯿﺘﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ
ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﻪ
ﺩﻧﯿﺎﻡ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺷﺪ …
ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺸﯽ ﺯﺩ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ
ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻗﺸﻨﮓ
ﻋﻘﯿﻘﺶ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺖ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪ :
« ﭘﺎﮐﺎﻥ؛ ﺯﺟﻮﺭ ﻓﻠﮏ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺸﻨﺪ … / ﮔﻨﺪﻡ ﭼﻮ ﭘﺎﮎ ﮔﺸﺖ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﺧﻢ ﺁﺳﯿﺎﺏ ! »
- ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﯿﻦ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺳﺖ
ﺍﮔﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﻬﺶ ﻫﺴﺖ.
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﯾﺎﻓﻘﻂ ﺍﺩﻋﺎﯾﯿﻦ . ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﻦﺍﮔﻪ ﺑﻬﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺸﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ
ﻫﺴﺖ .
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﺵ ﺑﻬﺶ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ .
- ﺧﻮﺏ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ … ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﭙﺮﺳﯿﻦ؟ !
- ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ
- ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ
- ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ
- ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﻈﺮﺍﺗﺶ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﻪ، ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻔﮑﺮﺵ ﺑﻪ
ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﻮﺽ ﺑﺸﻪ . ﺷﺎﯾﺪ ﯾﻪ
ﮐﺴﯽ ﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ … ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ
ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﯽ ﺣﻖ ﺩﺍﺩ .
- ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ؟ !
- ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ . ، ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻢ ﺍﺧﻪ .. .
- ﭼﯿﻮ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﯿﺪ
- ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ، ﺷﻤﺎ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﺗﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﻦ . ﺭﺍﺳﺘﯿﺘﺶ
ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ …
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ …
- ﺭﺍﺳﺘﯿﺘﺶ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ …
ﺁﺧﯿﯿﺸﺶ ﺍﺯ ﺍﺷﮑﺎﺗﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺷﻤﺎ
ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯾﺪ !
- ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻫﺴﺘﯿﻦ !
- ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ، ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻪ
- ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻﺍﻟﻠﻪ
ٌ-ﺧﻮﺏ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﺬﺍﺭﯾﻢ، ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺷﮑﺎﺗﻮﻧﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯿﻦ ﻓﮏ
ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭘﯿﺎﺯ ﭘﻮﺳﺖ ﮐﻨﺪﯾﻤﺎ . ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ؟ !
- ﺑﻠﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﻦ
- ﻓﻘﻂ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﯿﻦ ﺑﯿﺎﺩ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﻡ …
- ﺍﮔﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﯾﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻤﮑﺘﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﻭﯾﻠﭽﺮ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺭﻭ ﻫﻞ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﯿﻢ . ﻣﺎﺩﺭ ﺁﺍﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﺑﺎ
ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ
ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺶ ﻧﺸﺴﺖ .
ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﻋﻘﺪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ
ﻣﺤﻀﺮ ﻭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﻘﺪ ﺭﻭ
ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﭘﺪﺭ ﺁﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ
ﻣﻦ ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﯾﻪ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺧﺮﯾﺪﯾﻢ .
#ادامه_دارد..
#نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸
🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃