eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
10.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ویرانه‌های پمپئی در نزدیکی ناپل در ایتالیا واقع شده‌است. در آن آثاری از بناها و مردم شهر باستانی پمپئی که بر اثر آتشفشان کوه وزوو ویران شده به چشم می‌خورد.پیش از این تصور می‌شد مردم این شهر به خاطر گازهای سمی حاصل از آتشفشان کشته شده‌اند اما پژوهشهای دیگر نشان داد آنها به خاطر حرارت بالا جان باخته‌اند. برخی دیگر نیز بر پایه نامه‌هایی که ۲۵ سال پس از این ماجرا نوشته شده به این نتیجه رسیدند که مردم به خاطر استشمام خاکسترهای آتشفشان خفه شده‌اند.این شهر پس از آتشفشان زیر ۴ تا ۶ متر خاک و خاکستر به مدت ۱۵۰۰ سال مدفون شد.این شهر به صورت کاملاً اتفاقی در سال ۱۵۹۹ میلادی کشف شد. شهر تاریخی پمپی که جزو میراث جهانی یونسکو محسوب می‌شود با بیش از دو میلیون و پانصد هزار بازدید کننده در سال یکی از جاذبه‌های مهم ایتالیا به‌شمار می‌آید. شواهد بسیاری وجود دارد که همجنس بازی در یونان و روم باستان بطور گسترده وجود داشته که بی شک در این شهر که مرکز فحشای آن دوران بوده است نیز این عمل وجود داشته است. حتی اگر شهر پمپی شهر دقیق لوط نباشد برای شهر لوط نیز سرنوشت دقیقا مشابهی اتفاق افتاده است نمونه ی دیگری از اتفاقی که برای شهر پمپی اتفاق افتاده در بقایای یک شهر باستانی در سوئد و آمریکای جنوبی کشف شده است.  مجهول ترین جنبه این حادثه اینجاست که چگونه هزاران انسان بی آنکه چیزی بشنوند و یا ببینند، مرگ آنها را دریابد. این بعد حادثه نشان می دهد که نابودی و محو شهر پمپی دقیقا مشابه همان حوادث ویرانگری است که در قرآن به آنها اشاره شده، زیرا قرآن زمانی که این حوادث را  بازگو می کند به «نابودی ناگهانی» اشاره دارد.  به عنوان مثال در سوره (یس) برای چنین عذاب های ناگواری چنین توصیفی آمده است: همه سکنه شهر به یک لحظه هلاک شدند. این وضعیت در آیه 29 این سوره چنین می آید: « (بلکه) فقط یک صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!». آیه 31 سوره قمر وقتی تخریب و نابودی قوم ثمود را بازگو می کند مجدادا به نابودی آنی اشاره می کند: «ما فقط یک صیحه [صاعقه عظیم] بر آنها فرستادیم و بدنبال آن همگى بصورت گیاه خشکى درآمدند»  مرگ مردم پمپی در یک لحظه رخ داد، همان گونه که در آیات بالا نقل شد. فاجعه هرچه بود، همه چیز به همان حالت اولیه و بدون تغییر باقیمانده است.  در سال 1991 نیمی از این شهر از زیر خاکستر بیرون کشیده شد ولی هنوز هم دو پنجم این شهر سوخته در زیر زمین است. هر ساله جمعیت زیادی از موزه طبیعی پمپی دیدن می کنند و این شهر به یکی از جاذبه های گردشگری ایتالیا تبدیل شده است اما متاسفانه جایی از دیده عبرت در این نگاه ها یافت نمی شود. اکنون هم در نواحی ناپل فساد و هرزگی موج می زند و یادآور مراکز بی بند و باری در شهر پمپی است. جزیره کاپری پایگاهی برای همجنس بازی و برهنه گرایی است و در صنعت توریسم به بهشت همجنس بازان شهرت دارد.  نه تنها در کاپری و ایتالیا بلکه تقریبا در تمامی دنیا چنین انحطاط اخلاقی وجود دارد و مردم هم هیچ توجه و اصراری به پند گیری از تجربیات تلخ مردم گذشته ندارند. در سوره سجده درباره همین مردم می فرماید: «و اگر اینان روی بگردانند به آنها بگو شما را از صاعقه عاد و ثمود بیم میدهیم... *عبرتها چه بسیارند و عبرت پذیران چه اندک!!* مولای متقیان،علی ابن ابیطالب(ع) بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻘﺪ - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ - ﺟﺎﻧﻢ ﺁﻗﺎﯾﯽ - ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ . ﻫﻤﺴﻔﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﺸﯽ ﯾﻪ ﺳﻔﺮ ﺑﺮﯾﻢ؟ ! - ﺷﻤﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﮐﺎﺑﺘﯿﻢ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ - ﺁﺧﻪ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎﺷﻪ، ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﯾﺎ ﻗﻄﺎﺭ؟ ! - ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ - ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟ ! ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﺮﯾﻢ؟ ! - ﻧﻮﭼﭽﭻ .… ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺸﻢ - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﻧﻪ ﻫﺎ … ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ، ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﯽ - ﻫﺮﺟﺎ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﺑﻐﻞ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ - ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ … ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﻻﻥ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﯾﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﯿﺎﺭﯼ، . ﺑﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺧﺪﺍ . ﺩﺍﻋﺶ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﻣﺎﺭﻭ ﺑﮑﺸﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺷﻤﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ! ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺳﻔﺮ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺸﻬﺪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻭﺭﻕ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﯾﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩ، ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﻦ ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮﻥ، ﻭ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﻔﺮ ﺩﻭﻧﻔﺮﻩ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ . - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﯿﺮﯼ؟ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺻﻠﯽ ﺧﻠﻮﺗﻪ ﮐﻪ - ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ - ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻ ﺍﻟﻠﻪ … ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟ ! - ﺻﺒﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﺩﯾﮕﻪ … ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺁﻗﺎﯾﯽ؟ ! - ﺟﺎﻧﻢ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺑﺎﻧﻮ؟؟ - ﺍﻭﻥ ﻣﺴﺠﺪﻩ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﺩﻗﯿﻘﺎ ؟ ! - ﮐﺪﻭﻡ ﻣﺴﺠﺪ؟ ! - ﻫﻤﻮﻥ ﻣﺴﺠﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺮﻭﺯ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺩﺭﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﺍ - ﺁﻫﺎ … ﺁﻫﺎ … ﯾﮑﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮﻩ . ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟؟ -. ﺍﺧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﭘﯽ ﺑﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ … - ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻧﻮ - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ؟ - ﺟﺎﻥ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ - ﺍﻭﻧﻤﻮﻗﻊ ﻫﺎ ﯾﻪ ﺍﻫﻨﮕﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ، ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺍﻻﻥ؟ - ﺍﺍﺍﺍﺍ ﺳﯿﺪ - ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ ﻣﮕﻪ، ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻫﻨﮕﻪ ؟ ! ؟ ﺍﻫﺎ ﺍﻫﺎ، ﺧﻮﺷﮕﻼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻗﺼﻦ - ﺳﯿﺪ؟ ! - ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎﺷﻪ … ﻣﺎ ﺗﺴﻠﯿﻢ - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ؟ ! - ﺟﺎﻥ ﺩﻝ - ﻣﻤﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ … ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺴﺠﺪ ﺗﺮﻣﺰ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﯿﺪﻡ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﻭﯾﻠﭽﺮﺵ ﺑﺸﯿﻨﻪ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺳﻤﺖ ﻣﺴﺠﺪ . - ﺍﺍﺍﺍ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺯﻡ ﺩﺭﺵ ﻗﻔﻠﻪ - ﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ - ﺍﺧﻪ ﺍﻻﻥ ﻭﻗﺖ ﺍﺫﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ - ﺩﻭ ﺭﮐﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ - ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ . ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﭘﺎ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﺎﻝ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻤﻮﻗﻊ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ … ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺟﺎﻥ، الان میفهمم که تو فرشته ای. : ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸