eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مهـ💚ـدی (عج)جان ز عاشقان شنیده‌ام جمعہ ظهور می ڪنی ز مرز انتظارها دگرعبور می ڪنی شب سیاه می رود صبح سپید می رسد جهان بى چراغ را غرق بہ #نور می ڪنی #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#جمعه #فرج_آقا_جانمون_حتما #امام_زمان #دعای_فرج #شيعيان #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه #انتظار بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴حتماً از بازشناخته می‌شوید در آخرالزمان 🌼امام باقر علیه‌السلام فرمود: ✍به‌ خدا سوگند، حتماً از یک‌دیگر بازشناخته می‌شوید! به‌خدا قسم، باید شوید! به‌خدا قسم، حتماً غربال خواهید شد؛ همان‌گونه که (دانه‌ای کوچک است که میان گندم‌ها می‌روید) از گندم می‌شود!»[1] 📙الغیبة، نعمانی، ص293 📌بنابراین، اکثر مردم در دوران غیبت امام عصر، از صراط مستقیم و دچار تردید می‌گردند و فریب ابلیس و پیروان او را می‌خورند و از مذاهب و مکاتب انحرافی گوناگونی پیروی می‌کنند؛فقط مؤمنان حقیقی که به کتاب خدا و عترت پیامبر تمسّک جسته‌اند، نجات می‌یابند و و امتحانات آخرالزمان، هیچ خللی در عزم و اراده پولادین آنها ایجاد نمی‌کند. ✅اصولاً شخصیت واقعی انسان‌ها، در گذر زمان و در مواقع و بلاهای گوناگون ظاهر می‌شود و مؤمن یا کافر‌بودن نیز در مواقع سخت نمایان می‌شود؛ آن وقت از معلوم می‌گردد 📜 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#حدیث 🍃🌸 🔹 امام باقر (علیه السلام) در حدیثی، #کارکرد_سفیانی را شرح می دهد و در فرازی از آن فرمودند: «تنها #انگیزه ی سفیــ🔥ــانی، خشم و حرص او نسبت به #شیعیان ما می باشد. 📚الغیبه النعمانی،ص301 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
(ع)_از_حوادث_آینده ✅ پیشگویى (حضرت علی ع) از حوادث آینده 1⃣ ✍️حقایق پنهان براى اهل آشکار، و راه براى اشتباه کنندگان نمایان شد، و پرده از چهره برداشت، و آن براى صاحب فراست ظاهر گشت. چه شده که شما را پیکرهایى بى جان، و جانهایى بى پیکر، و بى صلاح، و بى سود، و خواب، و غایب، و کور، و کر، و لال مشاهده مى کنم؟! بر محور خود به پا شده، و با همه جا پراکنده گردیده، شما را با خود وزن مى کند، و با همه دست خود بر سرتان مى کوبد، این از خارج است، و بر سکّوى ایستاده، 👈آن زمان از شما جز به مانند باقیمانده ته دیگ، یا به مثل خرده دانه اى که در ته بقچه مانده چیزى باقى نماند. ▶️ ادامه دارد... 📚بخشی از خطبه 107 نهج البلاغه بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#رمز_اجابت_دعا اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم حداقل روزي صد مرتبه صلوات جهت تعجيل در ظهور آقا بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
💫امام حسين(عليه السلام) فرمودند: حضرت مهدى داراى غيبتى است كه گروهى در آن مرحله مى شوند و گروهى مى مانند و اظهار خشنودى مى كنند. افراد مرتد به آنها مى گويند: «اين وعده كى خواهد بود اگر شما راستگو هستيد؟» ولى كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها صبور باشد، است كه با در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله جهاد كرده است. 📗بحارالأنوار، ج 51، ص 133 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
اندر احوالات مردم آخرالـزمان مبتلا به #جهالت و خفت...😒 مژدگانی 10میلیونی برای #سگ گمشده!🙁 #آخرالزمان #فراموشی_فقرا بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
امام هادی علیه السلام : #در #آخرالزمان ، مردم متحیروسرگردان می شوند ، #نه #مسلمانند و نه #مسیحی ... 👆 نوائب الدهور جلد ۳ صفحه ۳۲۹ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
10.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مجموعه مستند 🔥 🔸قسمت بیستم: بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_دوازدهم _آره دیگه زهرا دختر خاله آقا سیده؟
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 _تق تق _بله بفرمایید _سلام آقا سید. تا گفتم آقا سید یه برقی توی چشماش دیدم و این که سرشو پایین انداخت و گفت :سلام خواهر بله.؟کاری داشتید؟! و بلند شد و به سمت در رفت و در رو باز گذاشت انگار جن دیده.نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد همش تا منو میدید سرشو پایین مینداخت.تا میرفتم تو اتاق اون بیرون میرفت و از این کارها. _کار خاصی که نه میخواستم بپرسم چجوری عضو بشم. _شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم ایشون راهنماییتون میکنن. _چشم ممنونم. _دلم میخواست بیشتر تو اتاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست. از اتاق سید که بیرون اومدم دوستم مینا رو دیدم. _سلام _سلام اینجا چیکار میکردی؟یه پا بسیجی شدیا از پایگاه مایگاه بیرون میای. _سر به سرم نذار مینا حالم خوب نیست. _چرا؟چی شده مگه؟! _هیچی بابا ولش کن.ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم.خب دیگه چه خبر؟! _هیچی همه چیز اوکیه ولی ریحانه _چی؟! _خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم. _ای بابا اینا چرا دست بردار نیستن مگه نگفتی بودی بهشون؟! _چرا گفتم ولی ریحانه چرا باهاش حرف نمیزنی؟! _چون نمیخوامش اصلا فکر کن دلم با یکی دیگست _مبارکه نگفته بودی کلکی هستی حالا این آقای خوشبخت کیه؟! _گفتم فکر کنم نگفتم حتما هست. در حال حرف زدن بودیم که آقا سید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت و من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم ☺️ _ریحانه چی شده؟! _ها؟!هیچی هیچی _اما وقتی این پسره رو دیدی ... ببینم نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟! _ها نه. _ریحانه خر نشیا اینا عشق و عاشقی حالیشون نیست که.فقط زن میخوان که بقول خودشون به گناه نیفتن.اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطور دیوونت کردن _چی میگی اصلا تو این حرفا نیست به کسی هم چیزی نگو. _خدا شفات بده دختر. _تو توی الویت تری. _ریحانه ازدواج شوخی نیستا. _مینا میشه بری و تنهام بزاری؟ _نمیدونم تو فکرت چیه ولی عاقل باش و لگد به بختت نزن. _برو . مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم نمیدونستم از کجا باید شروع کنم. نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯 🌸 🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃