eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
10.3هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💢چه چیزی از دعا برای فرج امام زمان مهمتر است؟! ✍آیت‌ الله بهجت(ره): ✅مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر(ع) در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم(ع) می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال می‌کند. 💥این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار». 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱ ‌‌
✨﷽✨ ✅داستان واقعی امام زمان فرمودند به پدرت بگو انقدر غُر نزند! ✍پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند... اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود... پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا سخنش را اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی... از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار،ذغال و بود و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم... آنقدر پیش خدا دستِ تو باز است آقا لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی... 📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی ‌‌↶
[ #شــــاه_کــلـــیـد ] ✍امام باقر(علیه السلام) فرمودند: اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع هستید؛اگر خواهان گشایش در هر امری هستید؛ اگر خواهان جلب رضایت‌ خداوند می‌باشید؛ توجّه به دو امر الزامی است: 1⃣ --> شناخت امام زمان(عج) 2⃣ --> اطاعت ازامام زمان(عج) 👈🏻 اگر شاه کلید معرفت امام در دست باشد، تمام قفل ها باز مے شود. 📚مکیال المکارم، ج۲، ص۱۸‌ 💠: @dastankm
قسمت #‭123‬ رمان سجاده صبر سه غم آمد به جانوم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار غریبی و اسیری چاره دیره غم یارو غم یارو غم یار ... هنوز آهنگ تموم نشده بود که سهیل ضبط رو خاموش کرد. فاطمه چیزی نگفت، سیبی پوست کند و به سمت سهیل گرفت، سهیل هم بدون حرف سیب رو گرفت و مشغول خوردن شد، فاطمه هم نگاهی به بچه ها که پشت ماشین بودند کرد، خواب خواب بودند، اون هم چشماش رو گذاشت روی هم و به خواب فرو رفت... +++ -فاطمه... پاشو، بچه هام بیدار کن... اینجا صبحانه میخوریم چشمهاش رو مالید، نور شدید آفتاب اذیتش میکرد، دور و برش رو نگاهی انداخت و با دیدن مسافر خونه قشنگی که توی دل یک جنگل زیبا بود انگار انرژی زیادی بهش منتقل شده بود و از دیدن اون همه زیبایی بی اختیار لبخند زد، از ماشین پیاده شد و یک نفس عمیق کشید، چه هوای تمیزی ... کش و قوسی به بدنش داد و در عقب ماشین رو باز کرد: -وروجکای مامان پاشین ... ببینین خدا چی واسه شماها آفریده ... پاشین نقاشی خدا رو ببینین ... علی پاشو مامان علی و ریحانه با چشمهایی پف کرده از جاشون بلند شدن، فاطمه اول دست و پای علی و بعد ریحانه رو مالش داد و براشون شعر خوند: بیایید با هم بخوانیم، ترانه جوانی را ... عمر ما کوتاست، چون گل صحراست پس بیایید شادی کنیم... -زود باشین زیاد وقت نداریم، کامیون وسایل نباید زودتر از ما برسه. فاطمه آزرده نگاهی به سهیل انداخت، اما قیافه سهیل داد میزد که خیلی داغونه، برای همین ترجیح داد بعدا تالفی بدرفتاری دیشبش رو سرش خالی کنه و گفت: چشم قربان، شما امر بفرمایین، شما دستور بفرمایین، شما فرمان صادر کنین ... -دستشویی اونجاست ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✅آیا امام زمان جمعه ظهور می‌کند؟ ✍پاسخ: اولاً، حکمت بعضی مسائل برای ما روشن نیست و ممکن است در آینده روشن شود؛ ثانیاً، از نظر اسلامی، جمعه، عید است و شرافت بسیاری دارد. از این جهت مناسبت دارد که ظهور حضرت مهدی که از اشرف حوادث عالم است، در چنین روز شریفی واقع شود. همان‌گونه که میلاد باسعادتش در جمعه واقع شده است. زیارت آن حضرت در روز جمعه مستحب به شمار می‌رود و سفارش گردیده است؛ از امام صادق روایت است که فرمودند: "قائم ما اهل بيت در روز جمعه قيام مي كند". ثالثاً، مسئلۀ وقوع ظهور در روز جمعه، امری قطعی و تغییرناپذیر نیست. 📚 بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۷۹ 📚 مهدي موعود، ص۱۰۶ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✨﷽✨ ✅داستان واقعی امام زمان فرمودند به پدرت بگو انقدر غُر نزند! ✍پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند... اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود... پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا سخنش را اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی... از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار،ذغال و بود و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم... آنقدر پیش خدا دستِ تو باز است آقا لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی... 📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی ‌‌ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✨﷽✨ ✅برکت صدقه دادن ✍مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد : ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟ امام(علیه السلام) فرمود: آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن! (به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی‌کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی‌باشد.. گاهی امام سجاد چيزی كه به سائل مرحمت ميفرمودند، دست مبارك خود را می‌بوييد و می‌گفت: اين دست به دست الهی رسيده؛ چون خداوند در آیه ۱۰۴ سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را میگیرد .. 📚 بحارالانوار،ج۶۲، ص۲۶۹ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
༻﷽༺ دیـدن روی شمـا کاش میسـر می‌شد شام هجران شما کاش که آخرمی‌شد بین ما "فاصله ها" فاصله انداخته‌اند کاش این فاصله با آمدنت سر می‌شد 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
4_1572628991.mp3
1.98M
🎧🎧 ⏰ 2 دقیقه 👆 ✅ مقام منتظران امام زمان(عج) 🔹جوانی که در اخرالزمان از گناه دوری کنه،خدا در قیامت مقامی به او خواهد داد که پیامبران به حالش غبطه بخورند. ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹 ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
⭕️ شبیه سازی ندای اسمانی توسط غرب 🔶 امادگی دجال برای استفاده از تکنولوژی و فریب مردم!! در ادامه متنی ارسال میگردد ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✨﷽✨ ✅مومنان آخر الزمان ، برادران حضرت خاتم النبیین صلوات الله علیه و آله ✍ابو بصير از امام محمد باقر عليه السّلام روايت نموده كه پيغمبر اكرم صلّي اللَّه عليه و آله روزي در جمعي از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. اصحاب عرض كردند: يا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من مي باشيد، برادران من مردمي در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مي آورند، با اين كه مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آن كه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است. ثابت ماندن يكي از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلماني، دشوارتر است. و يا مانند كسي است كه پاره اي از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهاي شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تاري نجات مي دهد. 📚بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج ۵۲ ، ص ۱۵۴ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوست داری امام زمانت برات دعوتنامه بفرسته؟ (عج) ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اهل مسابقه باش! ➕پاسخ به یک پرسش مهم: 🔻 با استرس بردن و ناراحتی باختن چجوری کنار بیایم؟ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
💠 📖دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ . دعای غریق دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیم ُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ: ایمان عاریه ای... برای عاقبت بخیری این دعا رو بخونید... استاد رفیعی ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
4_971445306556153912.mp3
1.56M
🔊 هر یک گناه =عقب انداختن ظهور‼️ 🎤 ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
قسمت #‭124‬رمان سجاده صبر🍃🌸 بچه ها پاشین که بابا پنبه داره کم کم تپل میشه... بچه ها به سهیل نگاه کردند و خندیدند و از ماشین پیاده شدن، انگار اونهام با دیدن اون همه زیبایی به وجد اومده بودند و شاد به سمت دستشویی دویدند، فاطمه هم پشت سرشون حرکت کرد. سهیل که همچنان کنار ماشین ایستاده بود نگاهی به خانوادش انداخت ... احساس میکرد چقدر این سه نفر رو دوست داره ... خوشحال بود از این که از اون شهر بیرون اومده، گرچه همه زندگیش رو از دست داده بود، خونه رو سپرده بود تا کامران براش بفروشه و خسارت مالی شرکت رو بده و ماشین خودش رو هم داده بود به کامران و ماشین اونو گرفته بود، و در واقع االن هیچ چیزی نداشت جز اون سه موجود دوست داشتنی ای که شاد ال به الی درختهای جنگل حرکت میکردند... لبخندی زد و دنبالشون حرکت کرد. +++ -بابا کی میرسیم؟ -زیاد نمونده بابا جون، شاید یک ساعت دیگه. ریحانه هم پرید جلو و گفت: یک ساعت دیگه یعنی چقدر دیگه؟ سهیل فکری کرد و گفت: یعنی وقتی که تا هزار بشماری ریحانه فکری کرد و رو به علی گفت: تو بلدی تا هزار بشماری؟ -آره بلدم، بیا بهت یاد بدم بعد هم مشغول حرف زدن و شمردن شدن سهیل از توی آیینه نگاهی به بچه ها انداخت و لبخندی زد، بعد زیر چشمی نگاهی به فاطمه که انگار تو فکر فرو رفته بود کرد، دلش میخواست باهاش حرف بزنه، با اینکه باز هم ازش دلگیر بود ... اما االن جز اون دلگرمی دیگه ای نداشت... برای همین گفت: سیم کارت گوشیت رو بنداز دور فاطمه که انگار از فکر اومده بود بیرون رو کرد به سهیل و گفت: برای چی؟ -یکی جدیدش رو برات میخرم -اما همه این شماره منو دارن ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌿🌸 💎امام مهدی (عج): 🔶«خدا با مااست ونیازی به دیگران نداریم وحقّ با ما است وهرڪه ازما روی گرداند باڪی نداریم» ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣قسمت اول مشکل دنیای امروز چیست؟ 🚷خواهش بیماران قلبی تصاویر را نبینند🔞 ⛔️+‌18 ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌸 🔷طرح جمع آوری کمک جهت مسجدی در منطقه محروم سیستان🌺 سلام علیکم🌹 ✔️دوستان مسجدی در منطقه محروم سیستان نیاز به داره ، برای تهیه یخچال فریزر نیاز به همت والای شما سروران داریم.👌 ‼️ عزیزان هر چقدر که در توانتون هست ، حتی هزار تومان🙏🌹 ✅لطفاً در این طرح هم 🙏 شماره کارت جهت واریز کمک ها 👇 6037_9975_6039_7946 به نام مهدی صادقی(مسئول طرح)🌹 ✅لطفاً پس از واریز کمک به شماره تلفن یا آیدی زیر اطلاع دهید👇👇 تلفن:09033530107 آیدی : @mahdisadgi4 ‼️ گزارشات در همین کانال اعلام خواهد شد.🌹 خدا خیرتون بده🙏 اجرکم عندالله🌺 🌷ما رو در این پست یاری کنید🙏 ✅به کانال بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1966014474Cffd9d8e440
🌴از شما نیکوکاران گرامی تقاضا داریم هر چقدر که در توانتون هست کمک کنید و با نشر این پیام در گروه ها و کانالهایی که حضور دارید ما رو در برگزاری هر چه بهتر این طرح یاری نمایید.🙏
🍃🌼🍃 🌼 حضرت زهرا (س): 🍃 امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آن که (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید. 🍃🌼🍃
قسمت سجاده صبر🌸🍀 سهیل چند لحظه سکوت کرد، انگار چیزی اذیتش میکرد، با حرس گقت: یکیشونم محسن خان عاشق و دلباختتونه، نه؟ فاطمه چند لحظه به سهیل نگاه کرد ... گوشیش رو در آورد و با تمام قدرت از پنجره پرتش کرد بیرون، بعد هم رو کرد به سهیل و گفت: اینم از عاشق و دلباختم محسن خان ... دیگه؟ سهیل چیزی نگفت و به جلو خیره شد ... ته دلش هم میدونست فاطمه گناهی نداره، اما امان از غرور ... با اینکه میدونست فاطمه االن چقدر ناراحته، با اینکه دلش برای ناراحتی فاطمه داشت میترکید، با اینکه ته دلش هم میدونست کارش اشتباهه، اما احساس میکرد غرورش شکسته ... برای همین تا مقصد دیگه هیچ حرفی نزد و هر دو به جاده نگاه کردند... در کوچیک خونه رو که باز کرد با دیدن باغچه پر از گل و درخت به وجد اومد، بچه ها هم به وجد اومده بودند و شاد به سمت تابی که وسط حیاط بود دویدند. خونه قدیمی ای بود، با یک نگاه اجمالی چیزی که نظرش رو جلب کرد در و پنجره های چوبیش بودند که شکل قدیمی ای به خونه میدادند، ایوانی که با دو تا پله از حیاط جدا میشد و در اصلی خونه که رو به ایوان باز میشد. آروم در اصلی رو باز کرد و وارد شد، خونه متشکل از یک هال کوچیک بود که فقط کمی بزرگتر از یک اتاق سه در چهار بود، واردش شد، بوی نم از همه جاش می اومد، دو تا اتاق دیگه اونجا بود که در همشون به سمت هال باز میشد، و یک آشپزخونه بسیار کوچیک که اون هم درش به سمت هال بود، حمام و دستشویی هم که بیرون از خونه و توی حیاط بود. با تعجب همه جای خونه رو ورانداز کرد، خیلی با خونه خودشون فرق داشت، خونه شیک و مدرنشون رو نمی تونست با این خونه مقایسه کنه ... رو کرد به سهیل که داشت چمدونها رو میاورد تو و گفت: خونمون اینه؟! سهیل سرش رو باال آورد و نگاهی به خونه انداخت، خودش هم اولین بار بود که اینجا رو میدید، گفت: با پولی که به پیام داده بودم، بهتر از این گیرش نیومد ... -این خونه رو خریدی؟ -آره. -پولشو از کجا آوردی؟ -تمام پس اندازم. فاطمه دوباره نگاهی به خونه کرد و گفت: وسایلمون اینجا جا نمیشه. -هر چی جا نشد میفروشیم.
♡🌸🌺🌸♡ ☝🏼خواهــرم.. ✍🏻خـــوب بیــندیش ڪہ روزے طـــراوت جـــوانے با وجـــودت وداع میگــوید و ڪبــوتر زیبــایے از آشــیانہ ات پر میــڪشد... 👈🏻و چــروڪہاے ناخــوانده و ناخــواستہ بر چــهره ات خـــواهد نشــست ... 👈🏼پــس چگـــونہ بہ نفــس خـــود اجازه مــیدهے در ایــن لحــظات زود گـــذر بر تو غالـــب شــود.. و جـــمال و زیـــباییت را ویـــترینی براے جلـــب توجہ بیـــگانگان و نـــگاههاے زهــر آگینـــشان ســازد.. 👈🏻تا بــر تو ڪہ جایــگاهے بـــس ارزنـــده دارے بہ عنــوان یڪ ڪـــالاے تجـــارے نظـــر بیفڪنـــند خواهـــرم تو جایـــگاهے بسیــار رفیــع دارے تا زمــانے ڪہ خـــودت رفیــع بودن خـــودت را بــاور داشـــتہ باشے.... ♡🌸🌺🌸♡ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🆔 @sarbazegomnam