این عکس که میبینید
یکی از جذاب ترین صحنههای چندسال اخیر عمرم بود...
ما دفتر امام جمعه تو شهر مستقر هستیم
نمازهای ظهر و مغرب رو میرم یه روستا
پنج کیلومتری فاصله است...
بچه های خیلی عجیبی داره این مسجد...
بزرگترا چند بار میگفتن چندتا از بچه ها هر نماز صبح میان مسجد... فکر کردم شوخی میکنن... قبول کردم اما باورم نمیشد...
تازه میگفتن که میرن هم دیگه رو برا نماز بیدار میکنن😂
امروز نماز صبحو تاکسی اینترنتی گرفتم رفتم روستا فقط برا دیدن این صحنه ی نورانی و جذاب...
وارد حیاط مسجد شدم
صدای تو سرو کله زدن شون تو اون ساعت که پیچید تو گوشم، انگار جگرم حال اومد...
برگشتنی با نیسان ما رو رسوندن شهر
کلی به راننده اصرار کردن ماهم میایم که حاج آقا رو برسونیم دفتر...
پیاده شدم دم دفتر...
انگار ده سال بود باهاشون رفیق بوده باشم...
هم زیارت عاشورا میخونن بعد نماز صبح
همش شبا قرآن میخونن
بعد زیارت عاشورا نمازصبح شروع کردن دعای عهد رو همخوانی کردن که بزرگترا خواب شون میومد باید میرفتن...
اینا گوهرن... گوهر هاااا....
سربازای دهه نودی آقامونن...
#سلام_فرمانده...
#العجل_یا_مولای...