eitaa logo
🍃محمدعلی صدر
578 دنبال‌کننده
893 عکس
654 ویدیو
5 فایل
دهه‌ شصتی‌ام اهل شهر بهارنارنج پدر فاطمه،عارفه،محمدسجاد و محمدصادق ارشد روابط و دکترای علوم سیاسی نویسنده کتب: عیسای روح‌الله دهه فجر فرزندکردستان عملیات مرصاد سازمان چریکها دولت موقت و.. برنده دو جایزه اول کتاب سال و اینجا جرعه‌‌ایست از اندیشگی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐ قسمت اول دکتر محمود احمدی نژاد ✅متولد 1335 در آرادان گرمسار، در کنار میردامادی و اصغرزاده هسته اصلی تاسیس دفتر تحکیم وحدت را در بدو انقلاب تشکیل دادند. وی مسئولیتهایش را در سال 59 با فرمانداری ماکو آغاز کرد. ایشان به خاطر لیاقت و خدماتش در سالهای از پستی به پست دیگر منتقل میشد و البته این مسئله، مانع از حضور جدی ایشان در عملیات های مختلف دفاع مقدس از جمله کرکوک و فتح نشد. او در دولت هاشمی نیز به پستهای مختلفی رسید. مشاور وزیر فرهنگ، استاندار و.. ✅تمجیدهای او از مرحوم در جای جای اسناد ثبت و ضبط است. از مراسمات استقبال گرفته تا گفتگو با رسانه ها. می گوید :آیت‌الله رفسنجانی همیشه و در همه ابعاد در صحنه‌ها و شرایط دشوار اسلامی، از عناصر تعیین‌کننده است و نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد. ✅او در اوج حملات بی سابقه اصلاح طلبان علیه هاشمی در فضای انتخابات مجلس نکبتبار ششم، به دفاع تمام قد از ایشان برخاست و حمله به ایشان را مایه عبرت و تاسف دانست. احمدی نژآد در سال 78 رییس ستاد تبلیغاتی هاشمی در نارمک تهران بود! ✅با پیروزی ، او از مسئولیتها کنار گذاشته شد و به دانشگاه بازگشت و در انتخابات مجلس نیز نامزد تهران بود که رای نیاورد. اصلاحطلبان سرمست از قدرت گیری در تمام عرصه های کشور تاخت و تاز به تمام ارکان نظام را پی میگرفتند. بسط فساد در سینما و تئاتر، محدود شدن بودجه مراکز دینی و هشت برابر شدن بودجه موسیقی، حملات پی د رپی به اندیشه و حتی حمله علنی به ساحت اهل بیت و خداوند و انحرافات مشمئز کننده نمایندگان مجلس ششم، دیگر در اوایل دهه هشتاد برای جوان پر شوری که برای تغییر حال و هوای خشکی که هاشمی برای کشور رقم زده بود جذابیت نداشت. با ناکامی خاتمی در حل مسایل اقتصادی و کاهش ضریب جینی، همه به دنبال منجیانی بودند که تخصصشان خدمت به مردم باشد و نه هتاکی به مقدسات و نظام در اوج غرور و بدمستی اصلاحطلبان از سقوط ابدی آرمانها و جریان انقلاب، آرام آرام و در زیر پوست شهر، نیروهایی خالص با تصمیمی دقیق، سرنوشت تاریخ را تغییر دادند؛ افرادی که بعدها به آبادگران مشهور شدند، در انتخابات شورای شهر، با دستان خالی جبهه اصلاحات را به زیر کشیدند و از 15 کرسی تهران14 کرسی را فتح کردند! اما قله کار آنها انتخاب نیروی مردمی، خاکی، پرتلاش و کاملا هماهنگ با نیروهای انقلابی به عنوان شهردار بود؛ محمود
⭐ قسمت دوم فضای کشور در سال 1383 مثل امروز بود 🟩مردمی که امروز، شاهکارهای را کنار شکمبارگی های خردکننده و ملتکُش اصلاحات قرار میدهند، آن روز هم شاهد تفاوت پویایی شورای انقلابی شهر و مقایسه آن با شورای دور قبل بودند که پر از اخبار نفرت و دعوا و سیاستزدگی بود و در میانه منحل شد. از سویی، در سال آخر که نوعی انسداد در امیدها ایجاد شده بود، مشاهده عملکرد احمدی نژآد در شهرداری تهران، نور امید را در دلها زنده کرد. بنظرم اما، آنچه او را در دلها نشاند، نه پرکردن چاله های آسفات که پرکردن فاصله میان مردم و مسئولان بود. فاصله ای که ماهیت ذات مسئولان لیبرال بوده و خواهد بود. 🟩 و شورای شهر با حذف ربا از شهرداری، حذف مجوزهای دست و پاگیر، تسطیح معابری که دهها سال مشکلات آن به طنز محافل تبدیل شده بود، استتار مدارس دخترانه برای امکان برداشتن حین ورزش و دهها اقدام بزرگ ساختاری به موفقیتی هفتاد درصدی دست یافت و این، باعث جلب رضایت صدردصدی مردم گشت 🟩اگر تصور دارید او پس از پایان موفقیت آميز شهرداری برای ریاست جمهوری مطرح شد اشتباه می کنید. آبادگران با گزینش ایشان از بین چند نفر و با برنامه ریزی دقیق، از یک سال قبل وارد میدان شده و به موفقیت احمدی در انتخابات یقین داشتند. 🟩شاهکار مردم در انتخابات 84 در نوع تبلیغ ، یکی از پتانیسلهای عظیمی است که میتوان برای الگوگیری به عنوان یک جنبش اجتماعی موفق بهره برد. اینجا نگویم در گلویم خواهد ماند که در قیامت، احمدی نژآد اگر تمام خنجرهایی که به قلب جریان انقلابی و مسیر ولایت زد را پاسخ دهد، والله والله خیانت به آن شور مستضعفین انقلابی و هزینه ای که آن پیرزن با فروش گردنبندش تقدیم ستاد میکرد تا لبخندی به لبان رهبرمان بیاید را نخواهد توانست. بگذریم. 🟩بدنه مذهبی مردم، خسته از جسارتها و هتک حرمتها به مقدساتشان و خسته از سیاسی کردن معاش و اقتصاد، کاملا خودجوش علیه اصلاحات لیبرالی قیام کردند. هرکس قطره ای شد که با شکاندن قلک و فروختن انگشتری، به ستاد تبدیل گشت 🟩هر سی دی ای که به دستمان می رسید، با هزینه شخصی تکثیر میکردیم و تبلیغ چهره به چهره و پوسترهای بی رنگ و لعابی که در کنار پوسترهای گلاسه ی هاشمی مضحک می نمود، در همه جای شهر پر بود. آمار نظرسنجیها اما چندان جالب نبود، رای بالای هاشمی که شامل رای اصلاح طلبان و طیف سنتی اصولگرایی که توان باورکردن و تحلیل تغیرات هاشمی را نداشتند میشد، اختلاف بالایی با رای احمدی داشت. ناگهان، شبی احساس کردیم ظرف چند ساعت ورق برگشته و از علتش بیخبر بودیم..
⭐ پرونده جامع حيات سیاسی احمدی نژاد ✅قسمت سوم: شکاف مرگبار یک ماه قبل امروز، ۵ خرداد ۱۳۸۴ اصولگرایان دو دسته شده اند: قالیبافی ها و یها. شاید برایتان جالب باشد که بدانید کینه ی ابدی این دو در برابر یکدیگر از همینجا شروع شد. دو دستگی ای که بعدها در میان هواداران قالیباف با نامزدهای دیگر انقلابی نیز آپدیت شد بنده در آن روزها در شورای مرکزی هماهنگی نیروهای که شامل رئوس تمام گروه های انقلابی میشد به عنوان خبرنگار حضور داشتم و همین امر موجبات آشنایی من با اکثر نمایندگان مجلس را فراهم آورد. عده ای واقعا قالیباف را بیشتر دوست داشتند و عده ای از نمایندگان همچون کوچک زاده می گفتند احمدینژآد بهتر است اما.. نه بگذار عین جمله اش را بگویم. به من گفت: "ببین، شما که دانشجو و روشن هستی باید بدانی که خطر آمدن هاشمی جدی است. من هم مثل تو میدانم احمدی بهتر است اما باید الان سراغ قالیبافی که رای دارد رفت" بنده در خوابگاه با برخی اطرافیان حلقه دوم زندگی کرده و انتقاداتی به تفکرشان داشتم و دارم و البته محسناتش ایشان بسیار فراتر از ضعف هاست. احمدی آن موقع فاصله زیادتری با تکنوکراسی ای که قاتل فرهنگ و اقتصادمان بود داشت و همین باعث توجه قلوب به ایشان شد. قالیبافیها با طرح رای به «صالح مقبول» اینگونه القا کردند که احمدی اصلح است اما مقبول نیست. بیصداقتی بود. البته کوچک زاده حرف دلش ر امیزد اما برخی نیز قلبا قالیباف را اصلح می دانستند و بحث «صالح مقبول» شو بود و بس. انتصاب قالیباف به عنوان جانشین احمدی نژآد در شهرداری، آتش اختلافات را گسترش داد. گرچه احمدی نژآد در این اختلاف افکنی بی تقصیر نبود، اما فردانیوز سایت قالیباف در تمام سالهایی که دولت نهم خالصانه به خدمت مشغول بود، برخلاف رهنمودهای مکرر رهبری و همصدا با سایتهای اصلاح طلب به سیاه نمایی های عجیب علیه دولت می پرداخت. ⛔ این کینه ی قالیباف از احمدی کم کم به سایر نیروهای انقلاب نیز گسترش یافت و فردانیوز در ادوار بعد همین حملات را به و حتی آیت الله مصباح کشاند. ترکش‌های این شکاف حتی امروز که قالیباف، قهرمانانه از حضور در انتخابات ۱۴۰۰ انصراف داده نیز هویداست و هواداران وی و برخی دیگر را به گیس و گیس کشی کشانده. دوقطبی ای کشنده برای دیروز و امروز و فردای جبهه انقلاب. ⛔این دوقطبی برنامه های اصولگرایان برای توسعه همه جانبه را برهم زد. چرا از مدتها قبل شورای هماهنگی در برنامه ای دقیق، احمدی را به عنوان شهردار مطرح کرد تا با کسب محبوبیت به ریاست جمهوری برسد و بعد، در کنار قالیباف به عنوان شهردار دست در دست هم به خدمت بپردازند. اما به رغم انتقامجوییهای غیر منصفانه تیم قالیباف علیه احمدی نژآد، اگر تصور می کنید آغازگر این آتش نیز او بوده، در اشتباهید. همه چیز از یک تصمیم شروع شد
⭐ قسمت چهارم اگر عصاره سالها بالا و پایین کردن تاریخ را در یک جمله بخواهم بگویم اینست: انحراف هرگز روی نمی دهد مگر بواسطه نقاط سیاه کوچکی که سالها قبل در دل کاشته ایم. زندگی تک تک سقوط کردگان را اگر غور کنی، به لایه های از بی تقوایی ولو در نگاه اول ساده می رسی! فرقی ندارد که هاشمی باشد یا احمدی نژاد و منتظری مگر می شود احمدی نژاد یک شبه از ولایت زاویه بگیرد و مثلا مشایی طلسمش کند! نه! وظیفه من تاریخ نگار و توی تحلیل گر کندکاو گذشته هاست. نه خیلی دور، مثلا همین 1383 و نقطه اول شکل گیری کینه های هزینه ساز قالیباف و احمدی. جایی که دکتر احمدی نژآد، نطفه اولیه شکل گیری دولتش را با بدعهدی گذاشت(سخت است بنویسم خیانت اما شما همان خیانت بخوانید😅) در آن انتخابات، شش نامزد اصولگرا که حکمیت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را پذیرفته بودند- ، ، محسن ، ولایتی، و توکلی - میثاق‌نامه‌ای را امضا کردند تا جملگی به نفع نامزد برتر از نگاه نظرسنجی‌ها، کنار بکشند. میثاقی که گویا تنها توکلی به آن عمل کرد. هرچند ولایتی هم پس از اعلام نامزدی هاشمی رفسنجانی، به احترام او، کنار رفت. محسن رضایی هم اگرچه کناره‌گیری کرد اما در فاصله یک‌روزه تا انتخابات این تصمیم را گرفت. این تصمیم وی نه به دلیل پایبندی به میثاق، بلکه احتمالاً به خاطر نتیجه نظرسنجی‌ها بود. تصور توکلی ابن بود که اگر کنار برود، رضایی و احمدی‌نژاد هم تحت تأثیر قرار می‌گیرند و کنار می‌کشند که این اتفاق نیفتاد. به‌زعم وی اگر این کار صورت می‌گرفت، قالیباف حتماً برنده می‌شد، اما آقای احمدی‌نژاد وفا نکرد. علیرضا می گوید: در ۲۷ آذر در یک جلسه به خاطر اتفاقاتی که رخ داده بود آقای ولایتی کناره‌گیری کرد و دوستان برخلاف وعده‌های خود در ۲۱ اسفند سال ۸۳ لاریجانی را زودتر از موعد به‌عنوان کاندیدای نهایی برگزیدند که باعث جدایی آقایان توکلی، رضایی، احمدی‌نژاد و قالیباف از آن‌ها شد و این چهار نفر ائتلاف جدیدی را شکل دادند. همه این نامزدها میثاق نامه‌ای را امضا کردند و حتی احمدی‌نژاد به‌جای یک‌بار دو بار امضا کرد و درنهایت ۵ نفر به‌عنوان مرضی‌الطرفین انتخاب کردند که بنده نیز یکی از آن‌ها بودم. ... قرار بر این شد که به‌جای ۱۲ خرداد، ۵ خرداد یک نظرسنجی صورت گیرد که این کار انجام شد و در پنجم خرداد احمدی‌نژاد ۱۴.۵ درصد و قالیباف ۲۲.۵ درصد نظرسنجی‌ها را به خود اختصاص دادند. باوجوداین نظرسنجی احمدی‌نژاد به عهد خود وفا نکرد و از انتخابات کنار نکشید. خشت اول گر نهد معمار کج... @siyasatbrotoush
قسمت پنجم ✅اینکه 57 که تکیه گاه ولایت بود چگونه در ماههای عمر، کارش کنایه به ولایت شد قصه هفتادمن کاغذه و افولی آرامتر از نسیم. اما حضور احمدی نژآد در ساحت قدرت، موجب تسریع چرخش هاشمی شد. چرا شکست هاشمی در 84 به این حد برای وی سنگین بود؟ خب ظاهر قضیه که واضحه. هاشمی با اون ابهت،برابر جوانی نورس که مسئول ستاد انتخاباتیش در نارمک! بوده خیلی شیک و بی حرف و حدیث زمین خورده. سخته خب اما مسئله اصلی، چرخش گفتمانی کشورعلیه هاشمی بود. در انقلاب و دفاع مقدس، حرکت اصلی جامعه بر ریل آرمانهای اسلام صورت می گرفت و سربلند بودیم. پس از جنگ اما، هاشمی به عنوان سکاندار اجرایی این آرمانها، از اونها یک تاکسیدرمی ساخت و با تهی کردن محتوای واقعی خودش، تکنوکراسی و اقتصاد شبه سرمایه داریو جایگزین اون کرد؛ نوعی غربگرایی اقتصادی براساس آموزه های صندوق بین المللی پول. همین مساله باعث شد درکنار توسعه شکوهمند ساختارها و خدمات بسیار، فاصله طبقاتی تلخی مانا بشه و نیز فساد و اشرافیت در مسئولان و سقوط فرهنگی تولد خاتمی، کنار زدن پرده بود. او همون سیاستهای غربی هاشمیو داشت بدون پرده آرمان. عوام الناس که هرگز رشد امروزو نداشتند قادر به این تحلیل و تفکیکها نبودند و هاشمیو نماد انقلاب و خاتمی رو نماد غرب می دونستند. چرا؟ چون هنوز کسی که هم در ظاهر و هم در محتوا آرمانگرا باشه رو ندیده بودیم. ، از میان مردم با شعار تبعیت محض از رهبری و آرمانهای بلند امام خمینی به میدان آمد و مردم تازه فهمیدند معیارهاشون برای تعیین انقلابی، تا چه حد قابلیت پرواز داشته. مثل پدری که برای فرزندش قوی ترین مرد دنیاست، تاوقتی که فردی قویتر، پدرو زمین نزنه خاکساری برابر آرمانهای انقلاب و ولایت و نیز، نشست و برخاستش با ضعیفترین اقشار، طبعا جایی برای هاشمی با فرزندانی معلوم الحال و تیمی چون کرباسچی و مرعشی در قلب مردم بعنوان نماد انقلاب باقی نذاشت. هاشمی در انتخابات 84، برای اولین بار آشکارا خودشو بعنوان نماد جریان غیرانقلابی علم کرد. او با تکرار تاکتیکهای انتخاباتی خاتمی تخم مرغهاشو در سبد اصلاحطلبان گذاشت. هاشمی با دو قطبیسازی روحانیطور و بغض کردن جهانگیریطور برای دختری که درفیلمش از گیردادن های خانواده نالان بود و انتشار عکس و فیلمهای دیگر با افراد با ظاهری متفاوت، حساب ویژه ای بر رای جنسی مردم باز کرد او اما، در ارزیابی خود از ایمان و بصیرت مردم خطا کرد. هاشمی، بریده از پرچم انقلابی خود، تلاش کرد راه رفتن کبک را بیاموزد اما زمین خورد؛ آنچنان که تا آخر عمر برنخاست