eitaa logo
🌏سیاست مهدوی🌎
1.3هزار دنبال‌کننده
101.2هزار عکس
80.1هزار ویدیو
549 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥جلوه ملکوتی حق الناس یه چیزی بگم، اگه بفهمیم، دیگه حتی یه ریال حق مردم رو نمی‌خوریم... ببین رفیق، ظلم به بنده خدا فقط این نیست که کتکش بزنی یا مالشو بخوری… گاهی فقط یه دل شکستن، یه حرف نیش‌دار، یه حق رو پایمال کردن، یه بی‌توجهی به کسی که حقش بود بهش برسی، همه‌ش اسمش هست: حق‌الناس! بعضیا تو رویا یا حالت‌های معنوی دیده می‌شن که دارن خفه می‌شن… نفس نمی‌کشن… نه بخاطر تنگی نفسِ جسمی، بخاطر یه «نفس‌گرفتگی ملکوتی»… یعنی چی؟ یعنی یه چیزی گلوشونه، یه بغضی که باز نمی‌شه، یه هوا که نمی‌رسه... چرا؟ چون به بنده خدا ظلم کردن... دلش رو شکستن… راهش رو بستن... حقش رو خوردن… این جلوه‌ی قیامته! یه کسی این پایین غصه خورده، اون بالا یکی داره خفه می‌شه... وای از اون لحظه‌ای که خودت بفهمی تو باعث این خفگی شدی... که حجاب شدی بین یه بنده خدا و حقش... و بعد بین خودت و خدای حق مطلق هم یه حجاب کلفت کشیدی… اون وقت می‌خوای سیر و سلوک کنی؟ می‌خوای عرفانی بشی؟ می‌خوای معنوی باشی؟ خنده‌داره والا… تا وقتی حق‌الناس گردنته، راه به سمت نور بسته‌ست… حالا کی می‌تونه برگرده؟ کسی که دلش بلرزه… کسی که بره حقو پس بده، دل رو به دست بیاره، حلالیت بخواد… اون وقته که حجابا می‌افته، هوا دوباره میاد تو ریه‌هات… نفسِ راحت… نور… سبک شدن… خدایا… مارو از کسانی قرار بده که دل نمی‌شکنن، ظلم نمی‌کنن، حق نمی‌خورن… و اگه خوردن… تا زنده‌ن، جبران کنن… یه عمر عبادت با یه حق‌الناس بر باد می‌ره… ولی یه اشک پشیمونی، می‌تونه درِ بهشت رو باز کنه…   ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━ عضویت در خط مقدم افشاگری:  @efshagari57
🚌 اتوبوس از ایستگاه اول حرکت کرد تمام صندلی‌ها پر بود و به ناچار وسط راهرو ایستادم. چند ایستگاه اول همچنان به جمعیت اضافه می‌شد و من هم خسته‌تر، البته دیدن صحنه‌ی احترام نوجوان، که جایش را به پیرمردی عصا به دست داد خستگی را از تنم به در کرد! هر چه به ایستگاه‌ پایانی نزدیک‌تر می‌شدیم، شلوغی هم رو به خلوتی رفته و از جمعیت کاسته می‌شد! کنار پیرمردی که از ایستگاه اول سرش را به شیشه تکیه داده بود، یک صندلی خالی شد و نشستم. هوا کم کم رو به تاریکی می‌گذاشت و فضا کمی دلگیر شده بود! پیرمرد که انگار از همان اول حرفی در دل داشت، رو به من کرد و با لحنی پدرانه گفت:«جَوون دیدی ایستگاه اول چه قدر شلوغ بود؟!» گفتم:«بله پدرجان» گفت:«می‌بینی الآن که داریم به آخر خط می‌رسیم، چه قدر خلوت شده؟» من که از این سوال و جواب حسابی گیج شده بودم، گفتم: «بله؛ چه طور مگه؟!» لبخندی روی لبش نشست و گفت: «آخرالزمان هر چی به ایستگاه‌های آخر نزدیک‌تر می‌شیم، آدمای بیشتری از قافله‌ی حق پیاده می‌شن! از علما شنیدم حدیث داریم که دین نگه داشتن تو آخرالزمان مثل نگه داشتن آتش توی دست می‌مونه! پس تا جوونی مراقب خودت باش تا منحرف نشی، خسته نشی. ضمنا از کم شدن آدم های توی مسیر حق نترس!» من که حسابی از نگاه عمیق پیرمرد تعجب کرده بودم یاد حدیثی امام‌ صادق افتادم که فرمودند: «به خدا سوگند! شما خالص می‌شوید؛ به خدا سوگند! شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛ به خدا سوگند! شما غربال خواهید شد؛ تا این که از شما شیعیان باقی نمی‌ماند جز گروه بسیار کم و نادر!
ﻫﺮﮔﺰ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺸﮑﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻗﻮﻝ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﻨﺪ ﺻﺪﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...  . ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ عضویت در خط مقدم افشاگری:  @efshagari57
  📌 شهادت‌... 🌷 هر‌وقت اخبار اعلام می‌کرد از سوریه شهید آوردند یا باز هم در راه امنیت کشور شهید داده‌ایم، بغض می‌کرد و می‌گفت: «اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک»… اما هیچ‌وقت تو برنامه‌هاش خبری از کار جهادی و دلسوزانه و انقلابی نبود. گرمی صندلی ریاست، دل و دماغ کارهای جهادی را از او گرفته بود. 👤 او هم خودش را می‌دانست!
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تذکر تند رهبر معظم انقلاب نسبت به اشرافی‌گری برخی مسئولین... ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━ عضویت در خط مقدم افشاگری:  @efshagari57
  📌 مراقبت از مادر... 🏨 مادرش را به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم می‌گذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا می‌کرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود. 👤 او هم خودش را می‌دانست!
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ قطعاً خداوند شکست ‏ناپذیر و صاحب انتقام است!!
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ قطعاً خداوند شکست ‏ناپذیر و صاحب انتقام است!!
  📌 همسایه... 🏠 در کارهای آپارتمان با همسایه‌ها همکاری نمی‌کرد. حق شارژ را با تأخیر پرداخت می‌کرد. در راهرو با صدای بلند حرف می‌زد و در را محکم به هم می‌کوبید، حتی صبح جمعه که به دعای ندبه می‌رفت. با این حال همیشه همسایه‌ها را به سبک زندگی مهدوی توصیه می‌کرد. 👤 او هم خودش را می‌دانست!
  📌 همسایه... 🏠 در کارهای آپارتمان با همسایه‌ها همکاری نمی‌کرد. حق شارژ را با تأخیر پرداخت می‌کرد. در راهرو با صدای بلند حرف می‌زد و در را محکم به هم می‌کوبید، حتی صبح جمعه که به دعای ندبه می‌رفت. با این حال همیشه همسایه‌ها را به سبک زندگی مهدوی توصیه می‌کرد. 👤 او هم خودش را می‌دانست!