eitaa logo
🌏سیاست مهدوی🌎
1.3هزار دنبال‌کننده
89.2هزار عکس
65.7هزار ویدیو
519 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️تو ماشین که نشستم گفتم ببخشید عزیز میشه ضبط و خاموش کنی؟ گفت حاجی بخدا مجازه چیز بدی هم نمیخونه... گفتم میدونم... ولی عزادارم! گفت شرمنده و ضبط و خاموش کرد... ▪️گفت : تسلیت میگم اقوام نزدیک؟ گفتم : بله ، مادرم از دنیا رفته.... گفت : واقعا متاسفم ، داغ مادر خیلی بده ، منم تو سن بیست و پنج سالگی مادرم و از دست دادم ، درک میکنم. البته مادرم مریض بود و زجر میکشید بنده ی خدا راحت شد. ◾️بعد پرسید مادر شما هم مریض بودن؟ گفتم : نه ، مجروح بود... پرسید یعنی چی؟ گفتم یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد کتکش زدن. گفت جدا؟ شما هیچکاری نکردین؟ گفتم ما نبودیم ، و گرنه میدونستیم چیکار کنیم... گفت خدا لعنتشون کنه یعنی اینقد ضربات شدید بود؟ گفتم آره ، مادرم سه ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت.... گفت حاجی ببخشیدا عجب آدمای بی ناموسی بودن! من خودم همه غلطی میکنم ؛ گاهی عرق هم میخورم ولی پای ناموس که وسط باشه رگ غیرتم نمیزاره دست از پا خطا کنم... ▪️بغضم گرفت...تو دلم گفتم کاش چند تا جوون عرق خور مثل تو بودن مدینه... نمیذاشتن به ناموس علی جسارت بشه... ◾️سکوتم و که دید گفت ظاهرا ناراحتتون کردم گفتم نه خواهش میکنم ، واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه... گفت آخی جوون بودن؟ گفتم آره ، فقط هجده ساله بود... پرسید گرفتی مارو حاجی؟ شما که خودت بیشتر از هیجده سالته چطور مادرتون.... ▪️حرفش و قطع کردم و گفتم مادر شما هم هست... این هجده ساله مادر همه ی ما شیعه ها ، حضرت زهراست... مکث کرد و با تعجب نگام کرد و بعد خیره شد به جاده.... گفت آها ببخشید تازه متوجه شدم...نمیدونستم اینجور احساس نزدیک بودن بین آدما به حضرت فاطمه هم وجود داره... ◾️راستی حاجی یه سی دی مداحی هم دارم البته برا محرمه ولی خب اگه دوس دارین بذارم.... جواب ندادم ، داشبورد و وا کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط...نوای آشنایی بود... ... من بودم و راننده و صدای بلند سید جواد و نگاه خیسم به اطراف... @siyasatemahdavi