📚 حافظهاش خیلی عجیب شده بود؛
کتابها را در یک نگاه، حفظ میشد!
🌌 همه چیز به آن رویای صادقه بر میگشت:
خود را در مدینه دید.
پیامبر صدایش کرد.
داخل حجره شد.
چشم چرخاند.
پیامبر بالای مجلس،
امام حسن و حسین و مادرشان یک طرف،
امیرالمومنین هم ایستاده در سوی دیگر!
دست پیامبر را بوسید.
🌹 رسول خدا فرمود:
🔅«مَرحباً بِوَلَدي؛ خوش آمدی فرزندم!»
💭 یاد سوالاتش افتاد.
✋🏻 میخواست بپرسد.
🌹 شنید: «سوالهایت را از من نپرس!
از امام زمانت بپرس!«
🦋 همان موقع، امام زمان وارد شد.
پرسید و جواب گرفت.
🌹 پیامبر رو به فاطمهاش فرمود:
«پسرت را دریاب!»
🍲 حضرت زهرا غذایی برایش آورد؛
آشی با حبوبات مختلف.
با اشتها خورد.
از خواب بیدار شد.
📖 حالا سیّد بحرالعلوم هر مطلبی را میدید، دیگر از یادش نمیرفت.
⏳ بعدها از مادرش شنید:
عجمها آشی دارند پر از حبوبات.
اسمش را هم گذاشتهاند آش حضرت زهرا...
📗 ریاض الجنه (تالیف فاضل زنوزی)، ذیل حالات سیّد بحرالعلوم.
🤲🏻 اهلبیت علیهم السلام همگی معدن علم و فضیلتاند، اما امروز، دوران مهدی زهراست؛
امروز به هر یک از عزیزان خدا متوسل شویم، ما را به درگاه او حواله میدهند.
🤲🏻 امروز برای یافتن پاسخ سوالها و چاره دردها باید به دامان او پناه برد و به او اِلتجا کرد...
📲 هیئت امام زین العابدین علیه السلام
🆔: @Imam_Zayn_alAbidin_khaibar
#امام_زمان_عج_را_دریابیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_اازهراء
https://eitaa.com/siyasift98