eitaa logo
مسجد امام هادی علیه السلام
256 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
6.2هزار ویدیو
307 فایل
مشهد ؛ واقع در بولوار امیرالمؤمنین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ درﺑﺎﺭﻩ ی ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺮﻭﺭﻯ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ. 👈 ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺁﺗﺶ ﺯﺩﻥ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺍﺭک ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ : ﻋَﻮﺍﻟﻢ : ﺝ 11، ﺹ 400، 404، 441، 343. ﻣﺆﺗﻤﺮ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺑﻐﺪﺍﺩ : ﺹ 135 ـ 137. إﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﻮﺻﻴّﺔ : ﺹ 143. ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ : ﺝ 6، ﺹ 391. إﺭﺷﺎﺩ ﺍﻟﻘﻠﻮﺏ ﺩﻳﻠﻤﻰ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ. ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻤﺮﺍﺩ : ﺹ 402 ـ 403. ﻧﻮﺍﺋﺐ ﺍﻟﺪﻫﻮﺭ : ﺹ 192. ﺣﻠﻴﺔ ﺍلأﺑﺮﺍﺭ : ﺝ 2، ﺹ 652. 👈 ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺍﺭک ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ : ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ : ﺝ 2، ﺹ 34 ـ 35. أﻣﺎﻟﻰ ﺻﺪﻭﻕ : ﺹ 99 ـ 101. إﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﻬﺪﺍﺓ : ﺝ 1، ﺹ 280 ـ 281. ﺍﻟﺒﻠﺪ الأﻣﻴﻦ : ﺹ 551 ـ 552. ﻃﺮﻳﻖ ﺍلإﺭﺷﺎﺩ : ﺹ 465. إﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺎﻋﻤﺎﻝ : ﺹ 625. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 97، ﺹ 200، ﺝ 28، ﺹ 268 ـ 270. ﻋﻮﺍﻟﻢ : ﺝ 11، ﺹ 400 ـ 404. شجره طوبی : ج 2، ص 254، 434، 443. 👈 ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﻳﻘﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺭﺍ ﻛﺘﻚ ﺯﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺐ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ : إﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﻬﺪﺍﺓ : ﺝ 1، ﺹ 280 ـ 281. إﺭﺷﺎﺩ ﺍﻟﻘﻠﻮﺏ ﺩﻳﻠﻤﻰ : ﺹ 295. ﺍﻟﻤﺤﺘﻀﺮ : ﺹ 109. أﻣﺎﻟﻰ ﺻﺪﻭﻕ : ﺹ 99، 101، 118. ﻣﻨﺎﻗﺐ آل ابی طالب علیهم السلام : ﺝ 2، ﺹ 209. ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺑﺮﻫﺎﻥ : ﺝ 2، ﺹ 434. ﺣﻠﻴﺔ ﺍلأﺑﺮﺍﺭ : ﺝ 2، ﺹ 652. ﺍﻟﺨﻄﻂ ﺍﻟﻤﻘﺮﻳﺰﻯ : ﺝ 2، ﺹ 346. ﺳﻴﺮﺓ ﺍﻟﺎﺋﻤﺔ ﺍﻟﺎﺛﻨﻰ ﻋﺸﺮ علیهم السلام : ﺝ 1، ﺹ 132. إﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ : ﺝ 4، ﺹ 124. ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ : ﺝ 2، ﺹ 34 ـ 35. ﻛﺘﺎﺏ ﺳﻠﻴﻢ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ رَحِمَهُ الله : ﺝ 2، ﺹ 585، 586، 587، 674، 675، 907. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 28، ﺹ 297، 299. إﺣﺘﺠﺎﺝ : ﺝ 1، ﺹ 210، 216. دلائل الإمامة : ص 134. غایة المرام : ج 5، ص 318، ص 325. کامل بهائی : ج 1، ص 114. 👈 ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺳﻴﻠﻰ ﻭ ﻛﺒﻮﺩﻯ ﭼﺸﻢ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺐ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ : ﺳﻴﺮﺓ ﺍﻟﺎﺋﻤﺔ ﺍﻟﺎﺛﻨﻰ ﻋﺸﺮ : ﺝ 1، ﺹ 132. ﻣﺄﺳﺎﺓ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ علیها السلام : ﺝ 1، ﺹ 164 ـ 193. ﺍلأﺳﺮﺍﺭ ﺍﻟﻔﺎﻃﻤﻴﺔ علیها السلام : ﺹ 135. کامل بهائی : ج 1، ص 114. 👈 ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠّﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺐ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ : إﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﻮﺻﻴّﺔ : ﺹ 143. ﺍﻟﻮﺍﻓﻰ ﺑﺎﻟﻮﻓﻴﺎﺕ : ﺝ 6، ﺹ 17. ﺗﺮﺍﺟﻢ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ : ﺝ 2، ﺹ 317. ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ : ﺝ 2، ﺹ 34 ـ 35. أﻣﺎﻟﻰ ﺻﺪﻭﻕ : ﺹ 99 ـ 101. ﺑﺸﺎﺭﺓ ﺍﻟﻤﺼﻄﻔﻰ صلّی الله علیه و آله : ﺹ 197 ـ 200. روضة المتّقین : ج 5، ص 342. النقض : ص 302. القاب الرّسول صلّی الله علیه و آله و عترته علیهم السلام : ص 43. الهدایة الکبری : ص 417. الأختصاص : ص 5، 184. بحار الأنوار : ج 29، ص 192، و ج 30، ص 295 ـ 293. جنات الخلود : ص 19. مأساة الزهراء علیها السلام : ج 2، ص 198 ـ 136. الملل و النحل شهرستانی : ص 83. لسان المیزان : ج 1، ص 268. 👈 ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻬﻴﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺮﻓﺘﻨﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺍﻣﺎﻡ کاظم ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺎﻓﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ : «إﻧَّﻬﺎ ﺻِﺪِّﻳﻘَﺔُ ﺍﻟﺸَّﻬﻴﺪَﺓُ»... «ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﻭ ﺷﻬﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (۱) ﺑﻪ ﻣﺪﺍﺭک ﺯﻳﺮ ﻧﻴﺰ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ : ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻴﺦ ﻣﻔﻴﺪ : ﺹ 156. ﻣﻘﻨﻌﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﻔﻴﺪ : ﺹ 459. ﺑﻠﺪ ﺍلأﻣﻴﻦ : ﺹ 198 ـ 278. ﺑﺤﺎﺭ الأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 25، ﺹ 373، ﺝ 28، ﺹ 261، 268، 270، ج 29، ص 192، ج 43، ص 170، 197، 200، ﺝ 53، ﺹ 23، ﺝ 97، ﺹ 197. ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﺰﺍﺋﺮ : ﺹ 25 ـ 26. ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻬﺠﺪ : ﺹ 654. ﻣﻦ ﻟﺎ ﻳﺤﻀﺮﻩ ﺍﻟﻔﻘﻴﻪ : ﺝ 2، ﺹ 574. ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﻟﺎﺣﻜﺎﻡ ﻃﻮﺳﻰ : ﺝ 6، ﺹ 10. ﺍﻟﻮﺍﻓﻰ : ﺝ 14، ص 1370 ـ 1371. ﺟﺎﻣﻊ ﺍلأﺣﺎﺩﻳﺚ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ : ﺝ 12، ﺹ 264. أﻟﻘﺎﺏ الرﺳﻮﻝ ﻭ ﻋﺘﺮﺗﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ : ص 39 ـ 43. مرآة العقول : ج 5، ص 315. پس در این روز شیعیان باید به عزاداری آن حضرت قیام نمایند و آن مظلومه را زیارت کنند و ظالمان و غاصبان حق او را نفرین نمایند. (۲) .................. (۱). کافی : ج 1، ص 458. و ... . (۲). إقبال : ج 3، ص 161. بحار الأنوار : ج 95، ص 375.
🏴 خانه حضرت صدیقه شهیده , زهرا اطهر سلام الله علیها در لحظات شهادت ایشان ⚫️ مکالمات حسنین علیهما السلام بر بالین مادر 🔷 دخَلَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ علیهما السلام فَقَالاَ يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ اَلسَّاعَةِ قَالَتْ يَا اِبْنَيْ رَسُولِ اَللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ اَلدُّنْيَا ◾️ فوَقَعَ عَلَيْهَا اَلْحَسَنُ يُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي قَالَتْ ◾️ و أَقْبَلَ اَلْحُسَيْنُ يُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ أَنَا اِبْنُكِ اَلْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ ◾️ قالَتْ لَهُمَا أَسْمَاءُ يَا اِبْنَيْ رَسُولِ اَللَّهِ اِنْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا ✍🏻 حسنين عليهما السلام وارد منزل شده و گفتند: اسماء! مادر ما در چنين ساعتى به خواب نمى‌رفت‌؟! اسماء گفت: ای فرزندان رسول خدا! مادر شما خواب نرفته، بلكه از دنيا رفته است. ◾️امام حسن علیه‌السلام روى بدن مادر افتاد و او را می‌بوسید و مى‌فرمود: مادر جان! قبل از اينكه روح از بدن من جدا شود با من صحبت كن! ◾️ در این هنگام امام حسين علیه‌السلام آمده و پاهاى مطهر مادر را مى‌بوسيد و مى‌فرمود: مادر جان! من فرزند تو حسينم. قبل از اينكه قلبم از جا کنده شود و جانم برود با من صحبت كن! ◾️ اسماء به ايشان گفت: اى فرزندان رسول خدا! نزد پدرتان على علیه‌السلام برويد و آن حضرت را از شهادت مادرتان آگاه نماييد. 📚 بحار الأنوار , جلد ۴۳ , صفحه ۱۸۶
🏴 خانه حضرت صدیقه شهیده , زهرا اطهر سلام الله علیها در لحظات شهادت ایشان ⚫️ روانه شدن حسنین علیهما السلام گریه کنان به مسجد ⚫️ مکالمات امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر بالین بی بی دو عالم 🔷 خرَجَا (الحسن و الحسن علیهماالسلام) حَتَّى إِذَا كَانَا قُرْبَ اَلْمَسْجِدِ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا بِالْبُكَاءِ فَابْتَدَرَهُمَا جَمِيعُ الصَّحَابَةِ فَقَالُوا مَا يُبْكِيكُمَا يَا اِبْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لاَ أَبْكَى اَللَّهُ أَعْيُنَكُمَا لَعَلَّكُمَا نَظَرْتُمَا إِلَى مَوْقِفِ جَدِّكُمَا فَبَكَيْتُمَا شَوْقاً إِلَيْهِ ◾️ فقَالاَ لاَ أَ وَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهَا قَالَ فَوَقَعَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى وَجْهِهِ يَقُولُ بِمَنِ اَلْعَزَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ اَلْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِكِ. ◾️ ثمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَسْمَاءُ غَسِّلِيهَا وَ حَنِّطِيهَا وَ كَفِّنِيهَا قَالَ فَغَسَّلُوهَا وَ كَفَّنُوهَا وَ حَنَّطُوهَا وَ صَلَّوْا عَلَيْهَا لَيْلاً وَ دَفَنُوهَا بِالْبَقِيعِ. ✍🏻 حسنين عليهما السلام از خانه خارج و به سوى مسجد روانه شدند، هنگامى كه نزدیک مسجد رسيدند صدا به گريه بلند كردند. گروهى از صحابه به حضور ايشان آمدند و گفتند: براى چه گريانيد؟! خدا چشم شما را نگرياند! شايد نظر شما به قبر جدتان رسول خدا افتاد و از كثرت علاقه‌اى كه به او داريد گريان شديد؟! ◾️ حسنین علیهما السلام فرمودند: نه، آيا چنين نیست كه مادر ما از دنيا رفته است‌؟! اميرالمؤمنین عليه السلام پس از شنيدن اين خبر جانگداز به صورت به زمین خوردند. ◾️ امیرالمؤمنین علیه‌السلام [بر بالین حضرت زهرا سلام الله علیها] فرمودند: اى دختر رسول خدا! من غم و اندوه خود را بعد از تو به كه بگويم‌؟! من درد دلهاى خود را براى تو مى‌گفتم، اكنون براى چه كسى درد دل كنم‌؟! ◾️ سپس به اسماء فرمودند: فاطمۀ زهرا را غسل بده، حنوط‍‌ كن، كفن بپوشان. موقعى كه غسل و كفن آن بانوى بزرگ پایان يافت نماز بر بدنش خواندند و شبانه او را در بقيع دفن كردند. 📚 بحار الأنوار , جلد ۴۳ , صفحه ۱۸۶
🏴 مراسم تدفین شبانه تنها دختر رسول خدا سلام الله علیهما ⚫️ مکالمات مظلوم عالم , امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از خاکسپاری بی بی دو عالم با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ⚫️ حزن و اندوه همیشگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها 🔷 عنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ دَفَنَهَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ◾️ ثمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ عَنِ اِبْنَتِكَ ◾️ قلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ لِي فِي اَلتَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ ◾️ قدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ ✍🏻 امام حسين عليه‌السلام فرمودند: ◾️ هنگامی که جضرت فاطمه سلام الله علیها به شهادت رسیدند، اميرالمؤمنين عليه‌السلام ایشان را مخفیانه به خاک سپردند و جاى قبرشان را ناپديد كردند. ◾️ سپس ايستاده و رو به قبر رسول خدا صلّى الله عليه و آله نموده و فرمودند: سلام بر تو اى رسول خدا صلى الله عليه و آله ،از طرف من و از طرف دخترت! ◾️ يا رسول اللّه صبرم در فراق دختر برگزيده‏ات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان عالم سست شده، جز اينكه در تأسى من به سنت تو و در اندوهى كه با جدائى تو بر من فرود آمد جاى صبر و بردبارى باقى است. ◾️ به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد. اى رسول خدا اكنون ديگر چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه مى‏كند! اما اندوهم هميشگى گشته، و شبم به بيدارى كشيده است! 📚 الکافي , جلد۱ , صفحه۴۵۸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 ارکان ايمان و کفر 📌 قسمت سوم :   سُئِلَ (علیه السلام) عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ. وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ؛ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ [فِي] إِلَى الْخَيْرَاتِ..... ♻️ ترجمه و شرح حکمت  امام(عليه السلام) درباره ايمان سؤال شد فرمود: ايمان بر چهار پايه استوار است: بر «صبر» و «يقين» و «عدالت» و «جهاد». 👈 پايه سومِ ايمان: عدل: سپس امام(علیه السلام) به سراغ شاخه هاى عدالت مى رود و شاخه هاى این پایه مهم را چنین شرح مى دهد: «عدالت نیز چهار شعبه دارد: فهم دقیق، علم و دانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن و حلم و بردبارى»; (وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلى غَائِصِ الْفَهْمِ، وَغَوْرِ الْعِلْمِ، وَزُهْرَةِ الْحُکْمِ، وَرَسَاخَةِ الْحِلْمِ). در واقع کسى که بخواهد حکم عادلانه اى کند نخست باید از قابلیت و استعداد شایسته اى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخیص موضوع موجب خطا در نتیجه حکم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حکم پیدا کند و آن را دقیقا منطبق بر موضوع نماید، آن گاه حکم نهایى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام بیان کند و در این مسیر، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد. گرچه فهم به معناى مطلق دانستن و پى بردن به حقیقت است و با علم چندان تفاوتى ندارد; ولى چون در اینجا در مقابل علم قرار گرفته مناسب است که فهم ناظر به موضوع و علم ناظر به حکم باشد. چه بسا ممکن است ارباب دعوا با سخنان خشن و حرکات ناموزون و اصرارهاى بى جا، روح قاضى را آزرده سازند. حلم و بردبارى راسخ او نباید اجازه دهد این گونه امور در روحش اثر بگذارد و کمترین تغییرى در حکم ایجاد کند. اینها امورى است که امام(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر درباره قضاوت، با اضافاتى به آن اشاره کرده مى فرماید: «ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لاَ تَضِیقُ بِهِ الاُْمُورُ وَلاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَلاَ یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ وَلاَ یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَلاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع وَلاَ یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ وَأَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَآخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَأَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَأَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاُْمُورِ وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لاَ یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَلاَ یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیلٌ; سپس از میان رعایاى خود برترین فرد را در نزد خود براى قضاوت در میان مردم برگزین. کسى که امور مختلف آنها را در تنگنا قرار ندهد و برخورد مخالفان و خصوم با یکدیگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد و در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند و هنگامى که خطایش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد و نفس او به طمع تمایل نداشته باشد و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند و تا پایان پیش رود و در شبهات از همه محتاط تر باشد و در تمسک به حجت و دلیل از همه بیشتر پافشارى کند و با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود و در کشف حقایق امور شکیباتر باشد و به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع تر باشد. او باید از کسانى باشد که ستایش فراوان، او را مغرور نسازد (و فریب ندهد) و مدح و ثناى بسیار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمایل نکند و البته این گونه افراد کم اند». البته این تفسیر را درباره جمله هاى فوق نمى توان از نظر دور داشت که این جمله ها تنها مربوط به مقام قضاوت نیست، بلکه ناظر به تمام قضاوت هاى اجتماعى و زندگى مادى و معنوى است همه جا باید براى تشخیص موضوع دقت کرد; همه جا باید دقیقا احکام را بر موضوعات منطبق نمود; همه جا باید تصمیم قاطع و شفاف داشت و همه جا در برابر ناملایمات و خشونت نابخردان و نسبت هاى نارواى آنها حلم و بردبارى نشان داد. آن گاه امام(علیه السلام) در یک نتیجه گیرى حکیمانه، آثار هر یک از این شاخه هاى چهارگانه عدالت را بیان مى کند، مى فرماید: «کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مى کند و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام، سیراب باز مى گردد و آن کس که حلم و بردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمى شود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد»; (فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ; وَمَن
ْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ; وَمَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَعَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً). آرى دقت در فهم، انسان را به ژرفاى علم و دانش مى رساند و آن کس که به ژرفاى علم و دانش برسد احکام الهى را به خوبى درک مى کند و هرکس احکام خدا را دقیقاً بداند هرگز گمراه نخواهد شد و کسانى که در مقابل نابخردان حلم و بردبارى داشته باشند و به گفته قرآن: «(لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا); عداوت نسبت به قومى شما را مانع از اجراى عدالت نشود»(۱) از حق و عدالت دور نخواهد شد و چنین انسانى قطعا محبوب القلوب مردم است. در روایات اسلامى درباره اهمیت حلم و بردبارى و نقش آن در پیروزى انسان در زندگى روایات فراوانى وارد شده است از جمله در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است که فرمود: «کَادَ الْحَلِیمُ أَنْ یَکُونَ نَبِیّاً; آدم بردبار نزدیک است به مقام نبوت برسد».(۲) امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «تَعَلَّمُوا الْحِلْمَ فَإِنَّ الْحِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَوَزِیرُه; حلم و بردبارى را بیاموزید (و آن را تمرین کنید) زیرا دوست مؤمن و وزیر اوست».(۳) امام صادق(علیه السلام) نیز در صفات مؤمن مى فرماید: «لاَ یُرَى فِی حِلْمِهِ نَقْصٌ وَلاَ فِی رَأْیِهِ وَهْنٌ; نه در بردبارى او کاستى است و نه در اندیشه اش سستى».(۴) ..................... (۱). مائده، آیه 8. (۲). بحارالانوار، ج 43، ص 70، ح 61. (۳). همان، ج 75، ص 62، ح 140. (۴). همان، ج 64، ص 295، ح 18.
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 ارکان ايمان و کفر 📌 قسمت چهارم :   سُئِلَ (علیه السلام) عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ.... وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ؛ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ [الْمُنَافِقِينَ] الْكَافِرِينَ وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ...... ♻️ ترجمه و شرح حکمت  امام(عليه السلام) درباره ايمان سؤال شد فرمود: ايمان بر چهار پايه استوار است: بر «صبر» و «يقين» و «عدالت» و «جهاد». 👈 پایه چهارمِ ایمان: جهاد سپس امام(علیه السلام) از چهارمین پایه ایمان یعنى جهاد دم مى زند و براى آن مانند سه پایه گذشته چهار شاخه ذکر مى کند و مى فرماید: «جهاد (نیز) چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکه هاى نبرد، و دشمنى با فاسقان»; (وَالْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَالصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ، وَشَنَآنِ الْفَاسِقِینَ). در واقع امام جهاد را به معناى وسیع کلمه تفسیر فرموده نه تنها جهاد نظامى در میدان جنگ با دشمنان که نتیجه همه آنها عظمت اسلام و مسلمانان و دفع شر کافران و فاسقان و منافقان است و به تعبیر دیگر امام به هر چهار محور جهاد: جهاد با قلب، با زبان، با عمل و با اسلحه در میدان نبرد اشاره مى کند که جهادى است فراگیر و شامل تمام مصداق ها. آن گاه آثار هر یک از این شاخه هاى چهارگانه را به روشنى برمى شمرد و مى فرماید: «آن کس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته»; (فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ). «و آن کس که نهى از منکر کند بینى کافران (منافقان) را به خاک مالیده»; (وَمَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ).(۱) «و کسى که صادقه در میدان هاى نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آنها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد با دشمن) انجام داده است»; (وَمَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ). «و کسى که فاسقان را دشمن دارد و براى خدا خشم گیرد خدا نیز به خاطر او خشم مى کند (و او را در برابر دشمنان حفظ مى نماید و روز قیامت وى را خشنود مى سازد)»; (وَمَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ غَضِبَ لِلَّهِ، غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ). در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «قِوامُ الشَّریعَةِ الاْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ وَإقامَةُ الْحُدُودِ; اساس شریعت و دین امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود الهى است».(۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت در همان کتاب آمده است: «الاَْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْخَلْقِ; امر به معروف برترین اعمال بندگان خداست».(۳) در روایت دیگرى آمده است: «کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِذَا مَرَّ بِجَمَاعَة یَخْتَصِمُونَ لاَ یَجُوزُهُمْ حَتَّى یَقُولَ ثَلاَثاً اتَّقُوا اللَّهَ یَرْفَعُ بِهَا صَوْتَهُ; امام صادق(علیه السلام)هنگامى که از کنار گروهى عبور مى کرد که با یکدیگر در حال پرخاش بودند مى ایستاد و با صداى بلند فریاد مى زد: از خدا بترسید، از خدا بترسید، از خدا بترسید (تا شرمنده شوند و دست از نزاع بردارند)».(۴) قرآن مجید صادقان را در سوره بقره آیه 177 چنین معرفى مى کند: «(لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ... وَالصّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَالضَّرّاءِ وَحینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ); نیکى (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب کنید (و تمام در فکر تغییر قبله باشید) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا ایمان داشته باشد... و در برابر مشکلات و بیمارى ها و در میدان جنگ استقامت به خرج دهد. آنها کسانى هستند که راست مى گویند و آنها پرهیزگارانند». تعبیر به «مواطن» ممکن است اشاره به میدان هاى نبرد باشد، همان طور که در قرآن مجید آمده است: (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَة)(۵) و ممکن است معنى گسترده اى داشته باشد که هرگونه مقابله با دشمنان را چه در میدان نبرد و چه در غیر آن شامل شود.
منظور از غضب براى خدا این است هنگامى که حدى از حدود الهى شکسته شود یا مظلومى گرفتار ظالمى گردد انسان خشمگین شود و به دفاع برخیزد. در حدیثى مى خوانیم هنگامى که موسى(علیه السلام) از خداوند سؤال کرد: چه کسانى را روز قیامت که سایه اى جز سایه تو نیست در سایه عرشت قرار مى دهى؟ خداوند به او وحى فرمود و گروهى را برشمرد از جمله فرمود: «وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدَ; کسانى که به سبب حلال شمردن محارم الهى خشمگین مى شوند همچون پلنگى که مجروح شده است».(۶) در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است هنگامى که دو فرشته مأمور شدند شهرى از معصیت کاران را زیر و رو کنند پیرمردى را دیدند که به دعا و تضرع در پیشگاه الهى مشغول است یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت: مگر این پیرمرد دعا کننده را نمى بینى؟ بار دیگر از خدا کسب تکلیف کنیم خطاب آمد که بروید و دستور مرا انجام دهید و در بیان علت آن فرمود: «فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ; این مردى است که هرگز چهره اش به دلیل خشم بر معصیتِ معصیت کاران دگرگون (و سرخ) نمى شد».(۷) منظور از جمله «غَضِبَ اللهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مى شود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت. ...................... (۱). در بسیارى از نسخ به جاى «کافرین»، «منافقین» آمده است که با مسئله نهى از منکر تناسب بیشترى دارد. (۲). غررالحکم، ح 7639. (۳). همان، ح 7632. (۴). کافى، ج 5، ص 59، ح 12. (۵). توبه، آیه 25. (۶). بحارالانوار، ج 13، ص 351، ح 42. (۷). کافى، ج 5، ص 58، ح 8 .
✅ ماجرای بانویی که بخاطر دفاع از ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسید و به معجزه‌ی حضرت زنده شد! از رحمةالله‌علیه روایت شده است که فرمود: زنی از انصار که به او «اُمّ فَروَة» گفته می‌شد، مردم را به شکستن بیعت تحریک و به بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌السلام تشویق می‌کرد؛ هنگامی که خبرش به ابوبکر رسید، او را فراخواند و از وی خواست که توبه کند، اما او امتناع کرد؛ ابوبکر گفت: «ای دشمن خدا! آیا به تفرقه‌ در اجتماعی که مسلمین گرد آن جمع شده‌اند تشویق می‌کنی؟! نظرت در مورد امامت من چیست؟!» امّ فروه گفت: «تو امام نیستی!» او گفت: «پس من کیستم؟!» گفت: «تو امیرِ قومت هستی که به ولایت انتخابت کردند و اگر از تو روی گردانند، عزلت خواهند کرد! امام از جانب خدا و رسولش انتخاب می‌شود و آنچه در ظاهر و باطن افراد است و از خیر و شر در مشرق و مغرب اتفاق می‌افتد را می‌داند و در مقابل تابش نور خورشید یا ماه، سایه‌ای ندارد؛ و امامت شایسته‌ی بت‌پرست و کافری که اسلام آورده نیست! پس تو از کدام دسته هستی ای پسر ابی‌قحافه؟!» ابوبکر گفت: «من از ائمّه‌ای هستم که خدا برای بندگانش برگزیده است!» گفت: «به خدا دروغ بستی! اگر تو از کسانی که خدا برگزیده است بودی، تو را در کتابش ذکر می‌کرد، چنانکه غیر تو را ذکر کرده است! خدای تعالی فرمود: "وَ جَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً یَهدُونَ بِأَمرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ" [۱] (و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می‌کردند.) وای بر تو! اگر امام هستی، نام آسمان دنیا که اول است چیست؟ و نام آسمان دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم چیست؟!» ابوبکر مات و مبهوت ماند و پاسخی نداد! سپس گفت: «نام آسمان‌ها نزد خدایی است که آنها را خلق کرده است!» امّ فروه گفت: «اگر جایز بود که زنان به مردان آموزش دهند، به تو می‌آموختم!» ابوبکر گفت: «ای دشمن خدا! اگر نام آسمان‌ها را یک به یک نگویی، تو را می‌کشم!» گفت: «آیا مرا به کشتن تهدید می‌کنی؟! به خدا اهمیتی نمی‌دهم که مرگم به دست چون تویی صورت گیرد، اما به تو می‌گویم؛ آسمان دنیا اَیلول، دوم زبنول، سوم سحقوم، چهارم ذیلول، پنجم ماین، ششم ماجیر و هفتم ایوث نام دارد!» ابوبکر و همراهانش متحیّر شدند؛ و به او گفتند: «نظرت در مورد علی (علیه‌السلام) چیست؟!» گفت: «چه بگویم درباره امام الأئمه و وصی الأوصیاء؟! کسی که زمین و آسمان به نور او روشن شده است و حقیقت توحید جز با شناخت او کامل نمی‌شود؛ و اما تو عهدشکنی کردی و تغییر دادی و دینت را به دنیایت فروختی!» در این هنگام، ابوبکر گفت: «او را بکشید؛ به راستی که مرتد شده است!» و آن زن کشته شد. (در زمان شهادت و دفن او) علیه‌السلام در زمین خود در وادی قُری بودند؛ وقتی به شهر آمدند و خبر قتل‌ به ایشان رسید، بر سر قبرش رفتند و آنجا چهار پرنده سفید منقار سرخ بود که در منقار هر یک، دانه اناری و داخل شکاف قبر می‌شدند؛ وقتی پرندگان حضرت را مشاهده کردند، بالهای خود را به حرکت در آوردند و سر و صداهایی کردند؛ و حضرت نیز با کلامی شبیه زبانشان به آنها پاسخ دادند و فرمودند: «إن‌شاءالله انجام می‌دهم.» آنگاه کنار قبر ایستادند و دست مبارک را به طرف آسمان گرفته، فرمودند: «ای زنده کننده جانها پس از مرگ! ای احیا کننده استخوانهای پوسیده! امّ فروه را برای ما زنده کن و او را عبرتی برای کسی که تو را سرکشی کرده قرار ده!» ناگهان هاتفی ندا کرد: «ای امیرالمؤمنین! امر شما امتثال شد.» و امّ فروه در حالی که لباسی از حریر سبز رنگ به او پیچیده شده بود، بیرون آمد و گفت: «ای مولای من! پسر ابی قحافه خواست که نور شما را خاموش کند و خدا برای نور شما، روشنایی و درخشندگی خواست!» این خبر که به ابوبکر و عمر رسید، متحیّر و شگفت‌زده شدند؛ آنگاه جناب سلمان به آنها گفت: «اگر ابوالحسن علیه‌السلام به خدا قسم می‌خورد که اولین و آخرین انسانها را زنده کند، می‌توانست چنین کند!» و سپس امیرالمؤمنین علیه‌السلام، امّ فروه را به شوهرش بازگرداندند و پس از این ماجرا، دو پسر برایش به دنیا آورد! و تا شش ماه بعد از شهادت حضرت نیز زندگی کرد! (حدود سی سال پس از زنده شدن) 📚 الخرائج والجرائح (قطب‌راوندی)، ج۲، ص۵۴۸ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۴۱، ص۱۹۹ 🚩 «عظّم الله لک الأجر یا امیرالمؤمنین.»