📜🗣📜🗣📜🗣
#درسهایی_از_اصول_دین
🔍 #شاهنامه از دیدگاه مرحوم علامه مجلسی
🔴 نظر علامه مجلسی درباره قصه پادشاهان عجم و #رستم و #اسفندیار
👈 و از جمله محرمات كه جمعى از اكابر علماء تصريح بحرمت آن كرده اند خواندن و شنيدن قصه هائى است كه همه آنها دروغ است مانند قصه رموز حمزه و افسانه هاى معلوم الكذب يا بعضى از آنها كه معلوم الكذب است مانند روايات موضوعه مخالفان كه مشتمل است بر تخطئه انبياء و نسبت فسوق و معاصى بايشان با مدح خلفاى جور يا كرامات مبتدعه صوفيه يا افتراء بر اكابر علماء شيعه و امثال اينها از امور باطله مگر آنكه غرض رد و ابطال آنها باشد يا از براى تقيه مضطر شود به خواندن و شنيدن آنها چنانكه بنا بر بعضى از تفاسير آيه سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ بر آن دلالت دارد
👈 و ابو الصلاح در كافى گفته است كه دروغ حرام است و از جمله دروغ است : صحبت داشتن شب به قصه هاى قصه خوانان كه جنگهاى دروغ اختراعى را نقل ميكنند يا بر جنگهاى واقع چيزها زياد ميكنند و شيخ يحيى بن سعيد در جامع گفته است حرام است شب نشينى كردن بذكر دروغ و قصه هاى اختراعى و قصه هائى كه دروغها بر آنها زياده كرده اند و بقصه هاى ديگر مكروه است براى آنكه مانع بيدارى آخر شب ميشود .
👈 و ابن بابويه در كتاب عقايد روايت كرده است كه قصه خوانان در خدمت حضرت صادق عليه السّلام مذكور شدند فرمود كه خدا لعنت كند ايشان را كه بر ما تشنيع ميكنند .
👈 و گفته است كه باز از آن حضرت سؤال كردند از قصه خوانان آيا حلال است گوش دادن بسخنان ايشان حضرت فرمود كه نه و فرمود كه هر كس گوش اندازد بسوى سخنگوئى پس بتحقيق كه او را پرستيده است پس اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن گويد خدا را پرستيده است و اگر از جانب شيطان سخن گويد شيطان را پرستيده است .
👈 و باز از آن حضرت پرسيدند از قول خداوند كه شعراء پيروى ايشان ميكنند گمراهان حضرت فرمود كه مراد از شعراء قصه خوانانند .
👈 و احوط آنست كه قصه هاى ايام كفر و جاهليت و پادشاهان عجم را نيز نخوانند هر چند راست باشد مگر از براى مصلحت يا فايده دين زيرا كه حق تعالى فرموده است وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ...
يعنى از مردم كسى هست كه ميخرد حديث باطلى را از براى آنكه مردم را از راه خدا غافل گرداند و به آيات قرآن استهزاء كند اينها از براى ايشان عذابى هست خواركننده .
و شيخ طبرسى و ساير مفسران روايت كرده اند كه اين آيه در شأن نضر بن الحارث نازل شد كه او تجارت ميكرد و ميرفت بطرف فارس و اخبار پادشاهان عجم را ميخريد و مى آورد و از براى قريش نقل ميكرد و ميگفت محمد صلى اللّه عليه و آله شما را خبر ميدهد به حديث عاد و ثمود و من از براى شما نقل ميكنم قصه هاى #رستم و #اسفنديار و #اكاسره و پادشاهان عجم را پس خوش مى آمد آنها را شنيدن آنها و شنيدن قرآن را ترك ميكردند اين را از كلينى روايت كرده اند .
👈 و كلينى و شيخ طوسى بسند حسن كالصحيح از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده اند كه حضرت امير عليه السّلام قصه خوان را ديد كه در مسجد قصه ميخواند تازيانه بر او زد و او را از مسجد بيرون كرد.
📚 حق الیقین؛ علامه مجلسی، ص۵۷۷
👈 دو عبارت دیگر از حديقة الشيعة درباره شاهنامه:
◀️...و قصه هاى دروغ گوش كنند خصوصا قصه هاى گبران كه آن را شاهنامه نام كرده اند.
حديقة الشيعة ؛ ج۲ ؛ ص۷۷۷
◀️...اما اين طايفه چون مى دانند كه خمر و شاهدان و سازها در مجلس خود حاضر كردن رسوائى از حد گذرانيدن است به ناچار دست از آن برداشته اند ليكن از خوانندگان و قصه خوانان و شاهنامه گويان دست نمى دارند از آن جهت كه همه كس نمى دانند كه استماع خوانندگى و قصه و شاهنامه، فسق است.
حديقة الشيعة ؛ ج۲ ؛ ص۷۷۹
🕌
@masjedemamhadialaihesalam
📜🗣📜🗣📜🗣
#درسهایی_از_اصول_دین
🔍 #شاهنامه از دیدگاه مرحوم علامه مجلسی
🔴 نظر علامه مجلسی درباره قصه پادشاهان عجم و #رستم و #اسفندیار
👈 و از جمله محرمات كه جمعى از اكابر علماء تصريح بحرمت آن كرده اند خواندن و شنيدن قصه هائى است كه همه آنها دروغ است مانند قصه رموز حمزه و افسانه هاى معلوم الكذب يا بعضى از آنها كه معلوم الكذب است مانند روايات موضوعه مخالفان كه مشتمل است بر تخطئه انبياء و نسبت فسوق و معاصى بايشان با مدح خلفاى جور يا كرامات مبتدعه صوفيه يا افتراء بر اكابر علماء شيعه و امثال اينها از امور باطله مگر آنكه غرض رد و ابطال آنها باشد يا از براى تقيه مضطر شود به خواندن و شنيدن آنها چنانكه بنا بر بعضى از تفاسير آيه سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ بر آن دلالت دارد
👈 و ابو الصلاح در كافى گفته است كه دروغ حرام است و از جمله دروغ است : صحبت داشتن شب به قصه هاى قصه خوانان كه جنگهاى دروغ اختراعى را نقل ميكنند يا بر جنگهاى واقع چيزها زياد ميكنند و شيخ يحيى بن سعيد در جامع گفته است حرام است شب نشينى كردن بذكر دروغ و قصه هاى اختراعى و قصه هائى كه دروغها بر آنها زياده كرده اند و بقصه هاى ديگر مكروه است براى آنكه مانع بيدارى آخر شب ميشود .
👈 و ابن بابويه در كتاب عقايد روايت كرده است كه قصه خوانان در خدمت حضرت صادق عليه السّلام مذكور شدند فرمود كه خدا لعنت كند ايشان را كه بر ما تشنيع ميكنند .
👈 و گفته است كه باز از آن حضرت سؤال كردند از قصه خوانان آيا حلال است گوش دادن بسخنان ايشان حضرت فرمود كه نه و فرمود كه هر كس گوش اندازد بسوى سخنگوئى پس بتحقيق كه او را پرستيده است پس اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن گويد خدا را پرستيده است و اگر از جانب شيطان سخن گويد شيطان را پرستيده است .
👈 و باز از آن حضرت پرسيدند از قول خداوند كه شعراء پيروى ايشان ميكنند گمراهان حضرت فرمود كه مراد از شعراء قصه خوانانند .
👈 و احوط آنست كه قصه هاى ايام كفر و جاهليت و پادشاهان عجم را نيز نخوانند هر چند راست باشد مگر از براى مصلحت يا فايده دين زيرا كه حق تعالى فرموده است وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ...
يعنى از مردم كسى هست كه ميخرد حديث باطلى را از براى آنكه مردم را از راه خدا غافل گرداند و به آيات قرآن استهزاء كند اينها از براى ايشان عذابى هست خواركننده .
و شيخ طبرسى و ساير مفسران روايت كرده اند كه اين آيه در شأن نضر بن الحارث نازل شد كه او تجارت ميكرد و ميرفت بطرف فارس و اخبار پادشاهان عجم را ميخريد و مى آورد و از براى قريش نقل ميكرد و ميگفت محمد صلى اللّه عليه و آله شما را خبر ميدهد به حديث عاد و ثمود و من از براى شما نقل ميكنم قصه هاى #رستم و #اسفنديار و #اكاسره و پادشاهان عجم را پس خوش مى آمد آنها را شنيدن آنها و شنيدن قرآن را ترك ميكردند اين را از كلينى روايت كرده اند .
👈 و كلينى و شيخ طوسى بسند حسن كالصحيح از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده اند كه حضرت امير عليه السّلام قصه خوان را ديد كه در مسجد قصه ميخواند تازيانه بر او زد و او را از مسجد بيرون كرد.
📚 حق الیقین؛ علامه مجلسی، ص۵۷۷
👈 دو عبارت دیگر از حديقة الشيعة درباره شاهنامه:
◀️...و قصه هاى دروغ گوش كنند خصوصا قصه هاى گبران كه آن را شاهنامه نام كرده اند.
حديقة الشيعة ؛ ج۲ ؛ ص۷۷۷
◀️...اما اين طايفه چون مى دانند كه خمر و شاهدان و سازها در مجلس خود حاضر كردن رسوائى از حد گذرانيدن است به ناچار دست از آن برداشته اند ليكن از خوانندگان و قصه خوانان و شاهنامه گويان دست نمى دارند از آن جهت كه همه كس نمى دانند كه استماع خوانندگى و قصه و شاهنامه، فسق است.
حديقة الشيعة ؛ ج۲ ؛ ص۷۷۹