‌ شیوه‌ی سخن بی تکلف و شفاف او نیز امتیاز دیگر این آموزگار بزرگ مردمی و محبت است. کلام او چون جوی آب زلالی، ذره ذره‌ی جان مستمع را سیراب می‌کند و بی‌هیچ غبار تصنع، بر دل او می‌نشیند. بسیارند آنها که در هر دو قلمرو نظم و نثر، سمند فصاحت تاخته‌اند، اما فقط سعدی است که شعری روان چون نثر و نثری آهنگین چون شعر پدید آورده و آمیزه‌ی شگفت آوری از مضمون و ترکیب و معنی و لفظ در هر دو عرصه فراهم ساخته است. باری اینک، بهانه‌ای برای ابراز شیفتگی به این سخن ساز معنی‌پرداز فراهم آمده و به جاست که کلام او که قرنها خاطر حزین و شاد را به خود مشغول کرده و از عشق و جوانی تا ضعف و پیری را در بر گرفته و آداب صحبت را به پیر و برنا آموخته و رازهای تربیت را برای عالم و عارف گشوده، امروزه حد آن نگهداشته و حق آن گزارده شود و این حق‌گزاری بدون معرفت درست او، ممکن نخواهد شد. 📄 قسمتی از پیام #آیت_الله_خامنه_ای به کنگره بزرگداشت سعدی ۱۳۶۳/۹/۴ #گوش_گران #سعدی @skybook

‌ #گرم_کتاب محفل جمع خوانی کتاب؛ 📚...بینوایان... اثر: #ویکتور_هوگو هر شب بعد از مغرب حوالی ساعت: ۱۹:۳۰ سرای هنر و اندیشه جلسه حضوری است و امكان حضور مجازی در آن نيز فراهم است. 📍 لینک ورود به جلسه باشگاه اندیشه سُها؛ #پاتوق_کتاب_آسمان #هیئت_کتاب @skybook

‌ #گرم_کتاب محفل جمع خوانی کتاب؛ 📚...بینوایان... اثر: #ویکتور_هوگو هر شب بعد از مغرب حوالی ساعت: ۱۹:۳۰ سرای هنر و اندیشه جلسه حضوری است و امكان حضور مجازی در آن نيز فراهم است. https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom باشگاه اندیشه سُها؛ #پاتوق_کتاب_آسمان #هیئت_کتاب @skybook

‌ اسقف دِینی به آنها گفته بود: اگر دوست دارید بدهید در اتاقتان را چفت بزنند. سرانجام هر دو مانند او آسوده خاطر شدند یا دست کم این طور وانمود کردند. فقط خانم مَگلوار گاهی می‌ترسید. اما در مورد اسقف می‌توان شرح افکارش یا دست کم طرز فکرش را در این سه جمله یافت که در حاشیه انجیل نوشته شده بود: تفاوت در این است: درِ خانه پزشک هرگز نباید بسته شود؛ درِ خانه کشیش همیشه باید باز باشد. در کتاب دیگری به نام فلسفه علم پزشکی این یادداشت را نوشته بود: آیا من نیز مانند آنان پزشک نیستم؟ من هم بیماران خودم را دارم. ابتدا بیماران آنان را دارم که به آنها همان بیمار می گویند، و بعد بیماران خودم را دارم که آنها را تیره بخت می‌نامم. باز در جای دیگر نوشته بود: از کسی که از شما سرپناهی می‌خواهد نامش را نپرسید کسی که نیازمند سرپناه است از گفتن نامش ابا دارد. 📚 بینوایان #ویکتور_هوگو ترجمه #محمدرضا_پارسایار #نشر_هرمس #گرم_کتاب @skybook

‌ دلا ز معرکهٔ محنت و بلا مگریز چو گردباد به‌ هم پیچ و چون صبا مگریز تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تو موج غیرت و عزمی، ز بحر، بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز ز سست عهدی ایام، دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر به زهرخند معاند به انزوا مگریز چو ره به قبلهٔ امن است پایمردی کن خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز "امین" #آیت_الله_خامنه_ای @skybook

#گرم_کتاب 🎙...بینوایان... #ویکتور_هوگو ترجمه #محمدرضا_پارسایار #نشر_هرمس 🔹 جلسه پنجم فصل دوم؛ سقوط از صفحه ۱۰۲ تا ۱۲۶ @skybook