ما گمان میکنیم تنها راه متقن رسیدن به حقایق زندگی یک فرد، اسناد محکمی است که درباره او به جا مانده. در حالی که برخلاف پندار ما، سند تاریخی اصلاً معطوف به زندگی انسانها تولید نمیشود، بلکه چیزی است به جامانده که «دیگران» در رابطه با یک شخص تولید کردهاند. در واقع یک سند تاریخی، چیزی درباره حقیقت «زندگی» هیچ فردی ثبت نمیکند. بلکه تنها «واقعیتی» از ارتباط بین یک تا چند نفر مرتبط با شخصی خاص را به ثبت میرساند. اسناد تاریخی تصویر ارتباط بین دو فرد یا بیشتر است. درباره خود اشخاص سکوت میکند.
اگر شما از آن دسته هستید که تاریخ نزدتان متشکل از اجزای کنار هم نشسته در بازهای از زمان است، پس احتمالاً هیچ راهی جز رجوع به اسناد تاریخی را به رسمیت نمیشناسید. پس لطفا خواندن این متن را ادامه ندهید. چون «زندگی» در این نوشته، معنایی غیر از تصاویر کنار هم مونتاژ شدهی دوربینی فرضی دارد که از همه حالات انسانها فیلم برداشته و بخشی از آنها در اسناد تاریخی باز تابانده شده است. تاریخ زنده است. همه اشیاء اطراف ما زنده هستند به اسم محیی خدا.
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ
یا به قول مولانا جلال الدين:
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
اسماء خدا در هر دوره تجلیاتی دارند و خدا هر دم به شأنی است. این طور که پیداست ما ناشنوایان باید عطای نوشتن زندگی نامه را به لقایش ببخشیم. اما گاهی راههای دیگری هم هست. گاهی آنها که گوشی نیوشا دارند، چیزهایی از سخن تاریخ را باز گفتهاند. بیشتر به رمز ولی گاهی بخشی از ماجرا را به تفصیل شرح هم دادهاند. ما اگر به این باز گفتهها دقت کنیم و اسناد تاریخی را هم چونان نشانههایی از ارتباط آدم ها با هم، در پرتو این سخنان تفسیر کنیم، میتوانیم داستانی بسازیم که شاید، کمی به حقیقت زندگی نزدیک باشد. به خصوص اگر بنا باشد از زندگی خود همان شخصیتی بنویسیم که گوشش به سخن تاریخ بوده، اثرمان رنگ بیشتری از حقیقت خواهد گرفت.
#از_مقدمه کتاب
📚 سیمرغ سیمرغ
#راهی_برای_ادامه_انقلاب
@skybook
.
این جستارها بیشتر دربارهی زندگی ما در جهانیاند که اخبار بدش انگار تمامی ندارند (خبرهایی از آیندهی محتوم همگانی به دلیل گرمایش جهانی یا رنج دوردست جمعیتی جنگ زده در کشوری کوچک) و با همهی اینها ما هنوز در این جهان زندهایم و زندگی میکنیم. هر چند گاهی حس میکنیم حقمان نیست. هرچه هم این رنج نزدیکتر میشود عذاب وجدان ما از بیرون گود ماندن هم بیشتر میشود. به قول گبرت، ما از عذاب وجدان جان به در بردگان رنج میبریم؛ عذاب وجدان زنده ماندن و زندگی در جهان پس از فاجعه یا در کنارهی بحران یا حتی میانهاش ولی هنوز مصون.
🔹 #از_مقدمه مترجم
به خاطره اعتمادی نیست/ #نشر اطراف
@skybook
.
تفکر بدون مواجهه پرسشگرانه از آنچه در چشم انداز ما حاضر است و بدون بازاندیشی بنیادین نسبت به آن چشم انداز، تفکر به حساب نمی آید. بلکه مشغول بازآرایی و تنظیم پیش داوریهای متعصبانه خود
خواهیم بود.
از نظر بنده این هنر نیست که با پاسخ دادن به پرسشهای این نسل درباره انقلاب اسلامی او را از چشم اندازی که باید در مقابل او بگشائیم، محروم کنیم و تلاش کنیم پرسشهایی را که میتواند عامل حضور او در این تاریخ باشد از میان برداریم. چه اشکال دارد که همواره این پرسشها به عنوان پارسایی تفکر همچنان در میان باشد تا تفکر همچنان در صحنه باشد؟
#از_مقدمه مولف
صد پرسش از حکمتهای حضور در جهان بین دو جهان
#استاد_طاهرزاده
@skybook
.
...آن کس که بنای فریب دادن خود را ندارد هرگز از افقی که در پیش رو دارد منصرف نمیشود تا از پرسش نسبت به آن منصرف شود. و هرگز از انتظاری که در آن به سر میبرد عدول نمیکند، انتظاری که نوعی حیرت را با خود به میان میآورد.
ما را با باور به مفاهیم قطعی و جزئی چه کار؛ باورهای مفهومی که به خودی خود در آنها هیچ حقیقتی به ظهور نمیآید؟
#از_مقدمه مولف
صد پرسش از حکمتهای حضور در جهان بین دو جهان
#استاد_طاهرزاده
@skybook