.
.
ورودی باغ آوینی_سها
آه مرتضی
پس کی در باغ تو بروی من هم باز میشود
باغ اندیشه و نگاه تو
باغی که زبان محزون و غریب تو آنجا از لکنت در میآمد
آنجا که حتی بچههای در گهواره هم نمیتوانند زبان از کام برگیرند و پرده از صحنه غیب بر میدارند که هیچچیز آموختنی نیست و همهچیز از آنجاست که سرچشمه میگیرد
آه مرتضی
ای شهید
ای که بر کرانهی ازلی و ابدی تاریخ برنشستهای
دستی بر آر !
باغ تو! وای میشود؟
من هم ببینم آنچه را که تو دیدی!
آنجا که سرچشمهی صوت اندوهناک تو و سرچشمهی جوهرهای قلم توست !
آنجا که دل توست و با غیر آن ناآشنا و بیگانه است!
مرتضی !
مرتضای غریب !
انعکاس صدای علی از دل چاههای کوفه!
من تنهایی نمیتوانم
با خودم نمیتوانم
و تازگیها هی جا میمانم ...
اما با تو و در باغ تو مطمئنم که من هم نهالی هستم که شاید به باغ تو بیایم
راستش نهال عمر بیثمر من به علفهای هرز باغ تو هم غبطه میخورد گرچه باور دارم در باغ تو هیچ علفی هرز نیست !
آنجا که هر چه خورشید بتازد بازهم هوا ابری است
آنجا که همهچیز مغموم است
و سبزپوشانِ سرو، در جدال مکر لیل و نهار مقاوم ایستادهاند و گسترهی خیال غریب تو، غم غربت تو، پهنای بهشت را و ولع دوزخ را از نفس میاندازد
هوی مرتضی های مرتضی مرتضی مرتضی!
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم!
یاالله
یا محمد یاعلی
یا فاطمه
یاحسن یا حسین
یاصاحبالزمان ادرکنی ولاتهلکنی !
#باغ_آوینی
@skybook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشکن با لبخاموش سخن میگویم...
#باغ_آوینی
@skybook