.
یودیت هرمان در مجموعهی لتی پارک نوشتن داستانهای خیلی کوتاه و موجز را میآزماید. به وضعیت کنونی شخصیتهایش توجه دارد تا حسشان را به خواننده منتقل کند. آدمها به درون خود رفتهاند و به مسائلی شخصی و بیشتر دوراهیهای عاطفیشان میاندیشند که قبلا جور دیگری دربارهی آنها فکر میکردند.
📚 لتی پارک/ #یودیت_هرمان
#چاپ_قبل
قیمت: ۲۲.۰۰۰ تومان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. یودیت هرمان در مجموعهی لتی پارک نوشتن داستانهای خیلی کوتاه و موجز را میآزماید. به وضعیت کنونی
.
چقدر النا زیبا بوده! دختری لاغر و خوشگل، چشمهای سیاه و موهای قهوهای تیره، کشیده مثل زه کمان، با آن سرخی در صورت که انگار مدام گونه هایش را نیشگون میگرفت. النا قوی بود، سر نترسی داشت، بشاش بود و گیج. دامن روی شلوار میپوشید، مثل زنهای کولی، زیورآلات ارزان قیمت استفاده میکرد و آرایش نمیکرد، موهایش آن قدر گوریده بود که انگار تمام روز را در تخت دراز میافتاد، سیگار میکشید، خاکسترش را روی زمین میتکاند و دراز میکشید. شبها به هر حال میرفت سرکار، در میخانهای در خیابانی با سنگفرش خراب، ساختمانهای کلنگی، درهای باز، درختهای اقاقی چپ و راست، سپیدار توی حیاطها. زمستان ها بوی ذغال سنگ میآمد و تابستانها بوی خرزهره و غبار. النا زنی بود که شبها موهایش را بالای سرش جمع میکرد و با مدادی نگهشان میداشت. دامن صورتی میپوشید روی شلواری سبز نعناعی، در میخانه را باز میکرد با جارو ته سیگارها را جارو میزد، آبجویی برمیداشت، دستگاه پخش موسیقی را روشن میکرد و ریسهی لامپهای رنگی بین شاخههای اقاقیها را. بعد همه می آمدند. النا زیباترین دختران خیابان بود.
#بریده_کتاب
📚 لتی پارک/ #یودیت_هرمان
#چاپ_قبل
@skybook