eitaa logo
اسناد
95 دنبال‌کننده
84 عکس
28 ویدیو
91 فایل
💠 این کانال جهت بایگانی اسناد و به صورت مکمل کانال ملاحظات و محاکمات راه اندازی شده است. ⭕️لینک کانال اصلی: @sm_javaheri ⭕️لینک کانال مکمل: @sm_javaheri2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عزیزی
♨️ آیا بیشتر مردم نمی فهمند⁉️ 🔵معنای واکثرهم لایعقلون و اکثرهم لایعلمون چیست؟🔵 جهت توضیح و تفسیر این مساله، سراغ بیانات مقام معظم رهبری میرویم ۱۳۷۱/۰۳/۰۶ بیانات درجلسه بیست وهشتم تفسیرسوره بقره بسم‌الله الرحمن الرحیم 🔶 س۱: اینکه فرمودید توده‌ی مردم مسائل رابه خوبی میفهمند، دراین رابطه آیاتی مانند اکثر الناس لایعلمون و اکثر لا یعقلون، یعنی و راچگونه معنی میفرمائید؟ 🔷 ج۱: درپاسخ بایدعرض کنم که: عبارت دوم یعنی اکثر الناس لایعقلون اصلاً در چنین چیزی لکن عبارت: «اکثرهم لایعقلون»، (۱) یعنی بیشترآنان نمیفهمند داریم، ولذا فرق است بین اکثرالناس لایعقلون و «اکثرهم لایعقلون»، وقتی ما بگوئیم اکثرالناس لایعقلون، یک قضاوتی است که چندمیلیاردانسان راشامل میشود وچنین قضاوتی درقرآن نیست. چگونه بیشترمردم نمیفهمند؟! 👈و حال اینکه تقریباً . اما اگرگفتیم: «اکثر هم لایعقلون»، یعنی بیشترآنان نمیفهمند، این ضمیر «هم» برمیگردد به آن تعبیر وجمله‌ی ماقبلش که غالباً مربوط به کفار است. مثلاً فرض کنید اگرگفته میشود آیات الهی اینگونه است وخدا مثلاًچنین قدرتی دارد، ولکن، «اکثرهم لایعقلون» : بیشترآنها نمیفهمند. این برمیگردد به چون اگر منکرین میفهمیدند منکرنمیشدند، ولذا آن راکه به آنها ارائه شده این را والان هم میشود گفت: وقتی ما حقیقت را بر یک گروهی عرضه میکنیم، میبینیم آنها انکارمیکنند وهمانطورکه درآیه قبل انکارشان ذکر شده، بایدبگوئیم که بیشترآنها نمیفهمند ودرعین حال انکارمیکنند. پس علت انکار بیشترمردم نفهمیدن است. 🔆 وقتی شما یک حقیقتی را بر گروهی از مردم عرضه بکنید اگر قبول کردند معلوم است که میفهمند، و اگر انکار کردند، این انکار آنها حاکی از این است که بیشتر آنها حقیقت را درک نکردند و یک عده‌ی اقلیتی هم هستند که حقیقت رادرک کرده‌اند لکن ازروی عناد قبول نکردند، یک چنین تعبیری درقرآن وجوددارد، امااین، خیلی فرق دارد بااینکه ما بگوئیم اکثرمردم دنیا اصلاً نمیفهمند! چه چیزی رانمیفهمند؟ این نمیفهمند یک چیزمطلقی است، مثل اینست که بگوییم اصلاً دارای فهم نیستند واین غلط است. پس این تعبیر اکثرالناس لایعقلون، درقرآن نیست، اما«اکثرالناس لایعلمون» (۲) یعنی بیشترانسانها نمیدانند هست آنهم بطور که گفته باشد اکثرانسانها نمیدانند عینی هیچ چیزرا نمیدانند چنین چیزی نداریم، باز هم قرآن چندآیه را من یادداشت کردم: «قل ان ربی یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر» (۳): بگو به تحقیق این خدای من است، که روزی انسانهارا بازمیکند وبسته میکند واین یک حقیقتی است که خدای متعال روزی رابرای بعضی گشاده وبرای بعضی تنگ میکند، بعددنبالش میگوید: «ولکن اکثرالناس لایعلمون» : امابیشترمردم این حقیقت رانمیدانند، وحقیقت هم همین است که بیشترمردم نمیدانند که ملاک روزی وسررشته‌ی روزی دست خداست وخداست که روزی رابرای انسانها بازمیکند ومیبندند،اماکیفیت آن چگونه است؟یک تعبیری داردکه حالا نمیخواهیم وارداین مقوله بشویم، لکن این حقیقت که سررشته‌ی روزی انسانهابه دست خداست وتقدیرات الهی درآن تأثیردارد، این رابیشترمردم نمیدانند، نه اینکه هیچ چیزرا نمیدانند. یا آیه دیگری که میفرماید: «و ما ارسلناک الاّ کافه للناس بشیراً و نذیزاً» ماتو رانفرستادیم مگر به عنوان بشارت دهنده وانذار کننده برای همه‌ی مردم دنیا، و بعددنبالش دارد که: «و لکن اکثرالناس لا یعلمون» (۴) ولی اکثر مردم نمیدانند. و این یک حقیقت است که اکثرمردم دنیا نمیدانند که خدای تعالی پیغمبر خاتم رابرای تبشیر وانذار انسانها فرستاده، پس یک را میگوید: «اکثرالناس لایعلمون»ویا یک آیه‌ی دیگر که میفرماید:«والله غالب علی امره ولکن اکثرالناس لایعلمون» (۵) خدابرکار خودش غالب است، یعنی مسلط برکارخودش هست وبدون تردید اراده‌ی خودش راتحقق میبخشد، اما اکثرمردم خبرندارند که خدای متعال اراه‌ی خودش راتحقق میبخشد. پس اینطور نیست که ماتصور کنیم قرآن کریم اکثریت انسانهارا بطور گفته باشد نمیفهمند، تا اگر مسائل را ، یکی بگوید شما چطور میگوئید بخوبی میفهمند و حال اینکه خدا میگوید نمیفهمند؟ 💠 چنین چیزی نداریم که خداگفته باشد نمیفهمند، بلکه حقیقت این است که توده‌ی مردم حقایق ومسائل رابه خوبی میفهمند البته هیچ انسانی همه‌ی حقایق رابخودی خود نمیفهمند، اما وقتی کسانی باشندکه برای مردم و کنند چون ،برخلاف روشنفکران غرب‌زده مسائل را و را . 🔺ادامه بیانات درجلسه بیست وهشتم تفسیرسوره بقره درلینک زیر👇 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17182 @gamedovomenghelab
زمان: حجم: 18.8M
👈🏻این صوت در ادامه صوت قبلی است که درباره اراده الهی و اراده انسان یکی از کاربران پرسیده بودند. بعد از گوش کردن صوت قبل این سوال رو مطرح کردند و بنده هم جواب دادم. ♦️متن سوال: «با وجود ویسی که فرستادید دو تا سوال: ۱. گناه چیه؟ ۲. چجوری مفاهیم دینی و گزاره های دینی خودمونخرو با توحید و وحدت وجود تطبیق بدیم؟ مثلاً همین و ...» ♦️در این صوت و صوت قبلی من سعی کردم یک جمع بندی مهم با نگاه و رویکرد عرفانی و فلسفی درباره هستی و انسان بیان کنم که چکیده ای از آموخته های سالهای طلبگیم هست. حرف در این زمینه بسیار است ولی قطعا شروع این مسیر و این معرفت آموزی را از آثار استاد مطهری می دانم. 〰️〰️〰️〰️ ✍️سید مجتبی امین جواهری ملاحظات و محاکمات 🌐 https://eitaa.com/joinchat/1218904066C99ddcc9bf0‎
تصویر کتاب رسالة الأسماء علامه طباطبایی
♦️خلاصه ویس اراده الهی و اراده انسان (نوشته شده توسط یکی از مخاطبین) سوال؛ افعال انسان چگونه با اراده الهی جمع می شود؟ 🔰توحید افعالی می‌گوید تنها فاعل خداست. 🔰توحید صفاتی می گوید تنها موصوف خداست. (خب صفات بد و زشت ؟ صفات بد و زشت نداریم چون شر یا قبح را ما عدمی می دانیم نه وجودی. در صورت وجود کامل، ناقص هم درون او وجود دارد) 🔰توحید ذاتی می گوید تنها موجود خداست. (نه اینکه خدا در ذاتش یکی است! من هم در ذاتم یکی ام اما توحید ذاتی به معنای این است که خدا همه ی جهان را پر کرده و جایی برای چیز دیگری وجود ندارد. به معنای صمدیت) . همه ی این توحید ها به ترتیب به بالا بر می گردد. تنها فاعل تنها موصوف تنها موجود چرا فقط خدا فاعل است؟ چون فقط خداست که دانا و حکیم و علیم و قدیر است. چرا خدا فقط حکیم و علیم و قدیر است؟ چون فقط خدا موجود است. در مقابل هر کدام از این ها شرک وجود دارد؛ اگر کسی بگوید منم وجود دارم می شود شرک در توحید ذاتی اگر کسی بگوید من هم حکیمم شرک در توحید صفاتی است. اگر کسی بگوید من فاعلم شرک در توحید افعال است. این سوال وقتی ایجاد می شود که انسان احساس بودن و انجام دادن می کند! انجام فعل انسان به چه معناست در فلسفه چهار علت بیان می کنند؛ علت مادی، صوری، غایی و فاعلی (مثال نجار و ساخت صندلی) علت فاعلی موضوعی است که باید بحث شود. در فلسفه چند نوع علیت فاعلی را توضیح می دهد که همه ی آن هارا محی دین می گوید در انسان هست. سوال اینجاست که علیت فاعلی خدا به چه صورت است؟ محی الدین میگه این هارو (۴ ۵ نوع علت فاعلی) از علیت فاعلی خود انسان درآوردیم ک به خدا نسبت می دهیم. فاعل بالقصد؛ افعال عادی که روزانه ما انجام می دهیم. یعنی من اینجا نشستم تصور می کنم سیراب شدن رو بعد تصدیق می کنم بعد می بینم آب هم هست، شوق در من زیاد می شود و اراده می کنم و می روم که آب بخورم. ممکنه هیچ مانعی تا انتها نباشد و من آب بخورم ولی ممکنه آب نباشد یا مانعی در راه باشد. مثلا نجاری که چوب رو اندازه می گیرد و شروع می کند به ساختن و فعل را انجام می‌دهد اما صندلی نمی شود و سه پایه می شود. فاعل بالطبع؛ ضربان قلب، ما نسبت به تپش قلب فاعلیت داریم اما جنس آن و منشا آن طبع است. نوع فاعلیت الهی از جنس کن فیکون هست. یعنی خدا اینطور نیست که قرضی را تصور کند و ... بعد انجام دهد. نوع فاعلیت الهی باتجلی است یعنی وجودی است. مثل اینکه همین الان شما انار سرخی را در ذهنتان تصور کنید و همان لحظه اتفاق می افتد (اراده از انجام جدا نیست) اینطور نیست که خدا به دنبال اسباب و موانع باشد. تا می‌خواهد می شود. در واقع علم واسطه فعل نیست. خدا فاعل بالقصد نیست ! چون نیاز است که خدا ذهن داشته باشد و نیاز به سنجش اسباب و موانع باشد. دوباره سوال پیش می آید؛ انسان فاعلیتش بالقصد است اما خدا فاعلیتش بالتجلی است. نمی توانم بگویم تمام مراحل در خدا انجام شده نه در ما در حالی که می گوییم اصلا خدا قاعلیتش بالقصد نیست و مرتبه ندارد. کار هایی که ما می کنیم اصلا فعل نیست! اصلا وجودی ندارد که بخواهد محذور فاعلیت الهی باشد. مثلا آب خوردن را می گویند فعل آب خوردن. فعل نماز خواندن نماز خواندن یک بسته ای از اجزا است. اصلا این بسته وجودی نیست که فاعل داشته باشد . مثلا اگر کسی قتلی انجام دهد باید قصاص شود. طرف مقابل می گوید من قتل انجام ندادم. فقط چاقو را فرو کردم. اما به او می گوییم چون موجب مرگ فلان شخص شده است قتل اتفاق افتاده است. از نظر وجودی فعل ما یک وجود در خارج نیست. اصلا افعال ما موجود نیستند یک بسته ذهنی هستند که آن هارا اعتبار کردیم. فاعلیت راجع به آن ها فاعلیت به تجلی نیست. لذا اصلا چیزی نیست که بگوییم من دارم انجام می دم یا خدا! حالا اگر ما انسان را یک ماهیت بدانیم آن زمان می‌توانیم این بسته های فاعلی را به ماهیتی به نام انسان ارتباط دهیم. @sm_javaheri 🔰یک نوع پاسخ به سوال؛ تحلیل مفهوم فعل انسان که هیچ وزنی ندارد در عالم؛ من در اتاق وجود دارم، وقتی نماز میخوانم وجودی در اتاق اضافه نشده است پس نمیوانم برای آن فاعل اعتبار کنم. اما اگر یک سیب باشد، سیب وزن وجودی دارد و دیگر ۲ وجود در اتاق هستند. لذا جعل ذهن راجع به فعل را نمی شود به خدا نسبت داد. 🔰دومین نوع پاسخ؛ در عالم فاعلی نیست که بخواهد فعلی انجام دهد یعنی وجودی جز وجود خدا نیست این موضوع را علامه طباطبایی در حد یک جمله توضیح می‌دهند در رسائل که با توجه به وحدت وجود اصلا چیزی در عالم غیر خدا نیست که بگوییم انجام دهنده ای غیر خدا هست.
🔘صوت جلسه 1 تا 6 درس اصول فقه مرحوم مظفر با موضوع جمع بندی تبویب علم اصول👇🏻
01-jambandi-osul.mp3
زمان: حجم: 20.14M
♦️ جلسه اول جمع بندی علم اصول فقه ▪️مناسب برای طلاب و دانشجویانی که با علم اصول آشنا هستند و قصد دارند یک دور این علم را برای خود جمع بندی کنند. 🔅سید مجتبی امین جواهری ملاحظات و محاکمات 🌐 @sm_javaheri