🖊 #رقص_در_میان_شرارههای_آتش
از شهدا دم زدن چه زیباست اما صدای گرفته و بغض در گلو را چه کنم . . .
باز هوای نوشتن در سرم غوغایی دگر گشته و همنوایی با مجنونین . . .
زمان زیادی گشته از بقایای آخرین سیاهه ای به قلم آمده و اما هوای امروز سرد است و بی روح ولی در پی آغوشی گرم و روح بخش . . .
نمیدانم چرا بیراهه زندگیم سمت و سوی عشاقی گشته غرق در نور و شراره های آتش . . .
دنیای قشنگی است دنیای دلدادگی و همنوای پرندگانی همچون ققنوس رقص در میان شراره آتش را . . .
چه زیباست شراره های رقص آتش دلدادگانی همچون ابراهیم و نورالله ها . . .
آنانی که درخشیدن را برگزیده و خاکستر خود را هم همچو ققنوس بر باد سپردن . . .
اما به گمانم مسیر را باز بیراهه سیر کرده ام من کجا و این وادی که تلالو از نور است عشق کجا . . .
من کجا و همنوای ققنوس ها در میان شراره های آتش کجا . . .
بگمانم آمده ام همچو سید روایت فتح را به آهنگی با ریتم عاشقان و دلدادگان بسرایم اما . . .
اما ره سید خلف ذریه ی زهرا کجا و من ناخلف کجا . . .😭😭
عشق به مادر را از ابراهیم هادی آموخته ام اما هنوز نگاه مادر نصیب فرزند ناخلفش نگشته . . .
بگمانم مادر را جویای حال فرزند ناخلفش نیست . . .
فرزندی ره خانه را بیراهه پیموده و هر لحظه دور تر دور تر میشود . . .😭😭😭
عاشق روضه ی علمدار حسینم که صدا زد ادرک اخا ادرک اخا . . .
علمداری که مادر او را در آغوش خود گرفته و دستی بر چشمان نابینا و دستان بریده اش کشید و صدایش کرد یا بُنیّ . . .
عاشق ابراهیم هادیم چون سینه اش مالامال از عشق و روضه های مادر بود . . .
آنجا که مادرش صدایش کرد بُنیَّ خطابش کرد
فرزندم بخواند آن روضه هایت را که عاشق سوز دلت گشته ام . . .
عاشق نورالله گشته وجودم که او نیز سینه اش غرق در محبت و عشق مادر بود و بس . . .
عاشق گمنامیم . . .
بگمنام خریدارش مادر باشد و بس . . .
گر نگاهی کند مادر ؛ دنیا زبون گردد در پایم . . .
تمام هم و غم دنیا به یه اشاره مادر گشته هویدا اما چه کنم فرزند ناخلفم . . .
شهادت زیباست اما نه هر شهادتی . . .
شهادتی که خریدارش مادر باشد و مزارت گردد قدمگاهش . . .
مادر . . .
حر ابن یزید ریاحی به یک مهر تو گشت غلام حسین و حر و آزاد در دنیای عقبی . . .
دلم تنگ گشته در این دنیا که همنوایی ندیده ام . . .
دل تنگ به آمده و وقت به اتمام اما . . .
مجهول مانده رمز و راز همنوای دلدادگان و ققنوس رقص در میان شراره های آتش . . . 😭😭😭
به گمانم مسمی گشته بیراهه طی کردن و جاماندن از قافله بر سرنوشتی که سرد است و بی روح . . .
🖊 مجیدی 👈 #جا_مانده_از_قافله...
🌱🌱🦋🌱🌱
#کشکول_محب_الزهرا ، گاه نوشت 👇
@smajidi_ir
┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┉┈