زندگینامه شهید جواد رفیعی کشتلی
نام پدر : عبدالوهاب
نام مادر : ام کلثوم باباجانی
محل تولد : کشتله ،شوب محله بابل
تاریخ تولد : 1345/09/03
تاریخ شهادت : 1365/11/18
محل شهادت : شلمچه
عملیات کربلای پنج
❤️ جاویدالاثر ❤️
#طلبه_شهید_جواد_رفیعی_کشتلی
پژواک| سیدمحمدمجیدی
https://eitaa.com/smajidi_ir
برگی وصیت نامه #طلبه_شهید_جواد_رفیعی_کشتلی
نكتهاي خواستم به مسؤولين كشور عرض كنم و آن اينكه مسؤولين اين نظام بايد بدانند كه اين مسؤوليت مقام نيست؛ بلكه امانتي است از سوي خدا و مردم در دست شما و شما امانتدار مردم ميباشيد. نكند خداي نكرده به امانت مردم خيانتشود، كه آن وقت خسران است براي شما.
امام علي عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند، من حكومت بر شما را كمتر و بي ارزشتر از كفش پاره ميدانم، مگر آنكه حق مظلومي را از ظالم بستانم. شيعه علي-عليه السلام- بايد چنين باشد. ان شاءالله خداوند همه ما را به وظايفمانآشنا بگرداند.
پژواک| سیدمحمدمجیدی
https://eitaa.com/smajidi_ir
گلبرگی از خاطرات
پسرم، جواد ازهمان سنين نوجواني خود را مقيد به تهجد و شبزندهداري كرده بود و براي ما خواندن نماز شب، توسط نوجواني كم سن وسال كمي تعجب داشت. يادم هست شبي از خواب بيدار شدم.
ديدم جواد در رختخواب نيست، زمستان بود و هوا بسيار سرد، به زحمت به بيرون از اتاق رفتم، ديدم جواد در اتاق نيم ساختهاي كه در حياط داشتيم، مشغول خواندن نماز شب و تضرع به درگاه خداوند است. در دل به داشتن چنين فرزندي مباهات كردم و به خود آفرين گفتم.
«به نقل از پدر شهيد»
آقا جواد نسبت به جبهه و جنگ غيرتي عجيب داشت. هنوز چند ماهي از بازگشتن نگذشته بود كه باز عزم سفر ميكرد. به ياد دارم روزي كنار هم نشسته بوديم.
من به شوخي به پدر جواد گفتم: «حاج قنبري، از اهالي بالا محله، هم سن شما است و دارد به جبهه ميرود شما چرا نميرويد؟!»
شوهرم گفت: «من براي سوريه و مكه ثبت نام كردهام، ان شاالله از اين دو سفر كه بازگشتم به جبهه ميروم. جواد با وجود اينكه سن كم داشت، درجواب پدر گفت: حاجي شما اگر به مكه بروي، خانه خدا را زيارت ميكني، ولي اگر به جبهه بروي خود خدا را زيارت خواهي كرد. روحش شاد، اين سخنش نشان از بينش والاي او نسبت به مسئله جبهه و جنگ داشت.
«به نقل از مادر شهيد»
#طلبه_شهید_جواد_رفیعی_کشتلی
پژواک| سیدمحمدمجیدی
https://eitaa.com/smajidi_ir