eitaa logo
حجة الاسلام شفتی - قدس سره
149 دنبال‌کننده
372 عکس
91 ویدیو
26 فایل
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند : دانشمندان امت من مثل پیامبران بنی اسرائیل هستند ...
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ برخورد سازندۀ امام کاظم علیه‌السلام با شخص ناصبی! مردی از نوادگان در مدینه بود که حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را اذیّت می‌کرد و به صلوات‌الله‌علیه دشنام می‌داد؛ یک روز اصحاب (که دیگر از رفتار شنیع آن مرد عُمَری به ستوه آمده بودند) از علیه‌السلام اجازه خواستند تا آن مرد هتّاک را به قتل برسانند! اما حضرت به شدّت با این کار آنان مخالفت کردند و از محل حضور او پرسیدند؛ گفتند در منطقه‌ای از زراعت می‌کند؛ آنگاه حضرت سوار بر مَرکب شده و به سمت مزرعۀ آن مرد رفتند و او را در زمینش یافته و با الاغ، وارد مزرعه‌اش شدند! آن عُمَری فریاد زد: «زراعتم را (با راه رفتن حیوانت) خراب نکن!» حضرت به او توجه نکردند و با مرکب خود رفتند تا به او رسیده و پیاده شدند و نزدش نشستند و با روی باز و خندان به او فرمودند: «چقدر به زراعتت ضرر رساندم؟!» عمری گفت: «صد دینار!» امام علیه‌السلام پرسیدند: «امید داشتی چقدر سود از این مزرعه به دست آوری؟» آن مرد با بی‌ادبی گفت: «علم غیب ندارم!» حضرت با مهربانی فرمودند: «من به تو گفتم چقدر در این زراعتت توقّع سود داشتی؟» گفت: «دویست دینار!» حضرت کاظم الغیظ صلوات‌الله‌علیه سیصد دینار به او دادند و فرمودند: «این بعنوان خسارت چند قدمی که با حیوانم، زراعتت را خراب کردم و خدا آنچه از این کِشت امید داری، روزی‌ات کند!» آنگاه مرد ناصبی برخاست و سر مبارک امام علیه‌السلام را بوسید و از ایشان تقاضا کرد تا خطاهای او را نادیده بگیرند؛ حضرت هم به او تبسّمی فرمودند و رفتند. وقتی امام کاظم علیه‌السلام به مسجد رسیدند، مشاهده کردند که آن مرد عمری، زودتر از ایشان خودش را به مسجد رسانده و آنجا نشسته است! حضرت که به او رسیدند، برخاست و گفت: «اللَّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسَالَتَهُ.» (خداوند آگاه‌تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد؛ سوره انعام، آیه ۱۲۴) اصحاب خودشان را به آن مرد عمری رساندند و به او گفتند: «ماجرای تو چیست؟ قبلاً حرفهای دیگری به حضرت می‌زدی؟!» گفت: «شنیدید که الان چه گفتم!» و برای امام علیه‌السلام دعا کرد و رفت! وقتی حضرت به منزلشان برگشتند، به بعضی همنشینان که قصد کشتن آن مرد را داشتند، فرمودند: «کدام راه بهتر بود؟ آنچه شما قصدش را داشتید یا کاری که من انجام دادم؟! من با دادن این مبلغ، وضعش را اصلاح (و او را محبّ اهل‌بیت) نمودم و شرّش را هم دور کردم!» 📚 منابع عامه: تاریخ بغداد (خطیب‌بغدادی)، ج۱۳، ص۳۰ تهذیب الکمال (مزّی)، ج۲۹، ص۴۵ 📚 منابع شیعه: الإرشاد (شیخ‌مفید)، ج۲، ص۲۳۳ إعلام الوری (شیخ‌طبرسی)، ج۲، ص۲۶ آیا ما بعنوان کسانی که القاب مقدّس و محبّ امیرالمؤمنین علیه‌السلام را بر خود نهاده‌ایم، در روزگاری که دینِ حق این چنین در معرض غربت و اتّهام قرار گرفته است، چقدر توانسته‌ایم با صرف مال و اخلاق کریمانه و رفتار حسنه، افرادی که از دین و متدیّنین بیزار شده‌اند را علاقمند به مذهب و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام نمائیم؟! 🍂 «یارب فرج امام ما را برسان.» @Hedayatgary
✅ آداب زندگی 💠 پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله در بخشی از خطبه شعبانیه خویش به پرداخته و روزه داران را برای به کارگیری این آداب سفارش کرده است. الف. حُسن خلق 👈آن حضرت می فرماید: 🔸️« وَ مَن حَسَّنَ مِنکُم فی هذا الشَّهرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوازاً عَلی الصِّراطِ یومَ تَزِلُّ فِیه الأَقدامُ؛ یعنی : هر کس از شما در این ماه، اخلاق خود را نیکو گرداند، خداوند متعال برای او جواز عبور از پل صراط را - آن روز که گامها می لغزد – صادر می کند.» 👈 و این چنین رسول خدا صلی الله علیه و آله در تکمیل گفتار عزت بخش خویش می فرماید: 🔸️« وَ مَن کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللهُ عَنهُ غَضَبَهُ یومَ یلقاهُ؛ یعنی : و هر کس در این ماه، شر (و خشم) خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز ملاقاتش غضب خود را از وی بازخواهد داشت.» ✅ اهمیت و بازداشتن و غضب، داستانی را با هم می خوانیم: 🔸️شیخ عباس قمی می نویسد: روزی علاّمه بزرگوار حاج شیخ جعفر در پیش از نماز جماعت مَبلغی را بین فقراء تقسیم کرد و پس از اتمام آن به نماز ایستاد. یکی از فقیر خبردار شد و بین دو نماز به محضر شیخ رسید و گفت: سهم مرا از مال جدّم به من باز ده. کاشف الغطاء فرمود: دیر آمدی و اکنون چیزی نمانده که به تو بدهم. سید خشمگین شد و به محاسن مبارک شیخ آب دهان افکند. علاّمه کاشف الغطاء از محراب برخاست و دامن خود را مقابل نمازگزاران گرفت و در میان صفوف جماعت گردش کرد و فرمود: هر کس ریش شیخ را دوست دارد، به سید کمک کند. مردمِ حاضر با دیدن این صحنه دامن شیخ را پر از پول کردند. شیخ همه آنها را به سید داد و پس از آن به نماز عصر ایستاد. 👉 @smbshafti