eitaa logo
شعر سیدمحمدحسین ابوترابی
189 دنبال‌کننده
181 عکس
21 ویدیو
1 فایل
آنگونه که امواج،زبان دل دریاست شوریده ام و شعر گواه من شیداست
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پایتخت🔻 شاه طهماسب بر روی تخت است زیر پایش روان جوی بخت است می تپد قلب ایران در این خاک شهر در قامت پایتخت است شهر در انحصار دلیران چلستون در حصار درخت است دل بریدن ز دلبر چه آسان دل بریدن از این خطه سخت است عاشقان را به خود بست قزوین افتخار وطن هست قزوین سید محمد حسین ابوترابی
✳️سرزمین روزگاران✳️ خط تاریخی من! سرزمین روزگاران! می‌درخشد با تو ایران، ای نگین روزگاران! مهد فرهنگ و هنرها! قدمت دیرینه داری خاطرات تلخ و شیرین ،در میان سینه داری پرکشیده در تو عنقا، شهر قزوین قاف داری مثل قلب عارفی تو ،آسمانی صاف داری چلستون تکیه‌گاه عاشقان خسته بوده قلعه های جاودانت از دلیران دل ربوده این بناهای قدیمی رنگ و بوی تازه دارد در میان اهل معنی، شهرت و آوازه دارد نام تو تفسیر دارد چون لغت نامه سترگی شرح تو باید بگوید، دهخدا مرد بزرگی میهمان خسته ات را،پسته و انگور دادی در حرم‌های شریفت، جام‌های نور دادی پایتخت روزگاران! خاستگاه رادمردی سبز بودی سبز باشی،دور بادا از تو زردی سید محمد حسین ابوترابی
غزل غریب در خانه ات غریبی و در کوچه ها غریب هرگز نبوده هیچ کسی در دو جا غریب   نامرد بود و شیشه ی عمر تو را شکست در خانه ات گذاشت تو را آشنا غریب  می خواستم که نام تو را بر لب آورم دستی ولی گذاشت ردیف مرا: غریب از تو گدا رسید به دولت ولی دریغ در ملک خویشتن شدی ای پیشوا غریب بودند آشنا همه در کوچه با شما ماندی کنار مادر خود، پس چرا غریب؟   تا دست سنگ خورد به آیینه، خُرد شد افتاد مادرت به زمین بی هوا ، غریب   دیدم مدینه را شدم از اشک،آبشار ریحانه بود پیش رسول خدا غریب در باغ مصطفی،گُل تو خاک می خورد پیچیده است عطر تو در این فضا غریب  پرپر شدی و تشت،تو را در بغل گرفت مادر به گریه گفت عزیزم: بیا غریب! نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری مثل بقیع هست مگر کربلا غریب؟ صبح دوشنبه، قبل سلام علی الحسین گویم تو را به گریه، سلام علی غریب  سید محمد حسین ابوترابی
🚩حسین منی و انا من حسین طعم لب تو داشت، دهان پیامبر او بود جان تو وَ تو جان پیامبر او بود مست گردش چشم بهشتی ات گهواره ی تو مست تکان پیامبر وقتی که می کشید در آغوش ، می نشست با عطر بوسه ات هیجان پیامبر آن روز هم که چوب به لبهای تو زدند آتش گرفته بود زبان پیامبر وقتی نشست سنگ به گلبرگ سینه ات شد تند ناگهان ضربان پیامبر قلبت که تیر خورد در آمد از آن طرف آمد فرود بر دل و جان پیامبر در کربلا رسول خدا هم شهید شد شد قطع ، همزمان شریان پیامبر! سید محمد حسین ابوترابی
✳️درد دل با شهیدان سرهایتان که رفت ، سربندتان چه شد ؟ دلهای ما گرفت ، لبخندتان چه شد ؟ این شهر کوفه است ، از یاد رفته اید مردان ما زیاد ، مانندتان چه شد ؟   این شهر بی شما ، مرداب رنگهاست موجی نشد بلند ، اروندتان چه شد ؟ مردان ادعا ، کردند هی دعا اما اثر نکرد ، سوگندتان چه شد ؟ عکسِ مزارتان ، کم رنگ و پر غبار یاد پدر کجاست ؟ ، فرزندتان چه شد ؟ مهر ۸۱ سید محمد حسین ابوترابی https://eitaa.com/smhabootorabi
چگونه می گذری؟ چگونه بگذرم از پای کودکی معصوم که زیر آوار روزمرگی گم شد؟ چگونه بگذرم از بال شاپرک که شکست، به خاطر موج انفجار، آذر شصت؟ چگونه چشم بپوشم ز چشمهایی که برای روشنی کوچه ها ستاره شدند؟ برای شبهای شعر استعاره شدند چگونه بگذرم از قله های صبر و امید؟ ز مادران شهید 🔻🔻🔻 چگونه بگذرم از آستین خالی مرد که دستهای غیورش پرید وقت نبرد؟ چگونه بگذرم از شاخه شکسته او؟ که در برابر توفان بلند شد یک روز که خانه تو و من سبز باشد و روشن چگونه بگذرم از این کهن° درخت بلند؟ که ریشه کرده به جانم دوانده ریشه به هر سمت خاک سبز وطن چگونه می گذری از کنار زخم درخت؟ که گاز خردل را خورد یک زمان تا تو به زیر سایه ی او باشی و خیالت تخت هنو هم که هنوز است ایستاده برایت هوای تازه بیاید چگونه می گذری ساده از کنار درخت؟ جناب آدم خوشبخت به زیر سایه او میز و صندلی داری چقدر حرمت او را نگاه می داری؟ سید محمد حسین ابوترابی https://eitaa.com/smhabootorabi
اَشجع الناس! یا قائد الحُر! پیشکش به سردار مقاومت سید حسن نصر الله از درختان سرخ حماسه همچنان سیب می روید اینجا از تنومندی سرو لبنان من چرا؟ کوه می گوید اینجا مثل ذکر مقدس، شکُفته نام تو روی لبهای لبنان می خروشد به سیلاب صهیون با عصای تو دریای لبنان چون شهابی نشان داده بودی در شب واقعه یاری ات را "ما تَرَکناکَ یابن الحسین" ات کرد روشن وفاداری ات را کربلا زنده شد بار دیگر با حسین ع زمان عهد بستی دست عباس ع شد تکیه گاهت پشت شمشیر ها را شکستی با سپاهت به میدان زدی و تیرها را بغل کردی ای مرد " سید الصادق" ات گفت صهیون چون به قولت عمل کردی ای مرد اَشجع الناس! یا قائد الحُر! صادق الوعد! یا حافظ الدین! سیدی! یا حسن! یابن زهرا! یابن مولا علی! یابن یاسین هست از جنس باروت؛ بیروت منفجر می کند دشمنان را می شود تَل خاکی، تِلاویو کرده پُر موشکت آسمان را نصر؛ پسوند اسم تو بوده ست دستِ دشمن ز کوه تو کوتاه فتح تو آیه ی استقامت! هست مصداق نصرُ من الله! همنوایی با هر مسلمان هست در شور ایرانی ما داده جرات به شیران لبنان بازوان سلیمانی ما! بر دهان شیاطین صهیون موج خون تو زد مشت دیگر بر مقامت سلام ای مجاهد! بر روانت درود ای دلاور! سید محمد حسین ابوترابی https://eitaa.com/smhabootorabi
وعده صادق از ما بگیر این ضربه را تحویل اسرائیل هستیم ما خونخواه اسماعیل اسرائیل با این ترور، قبر خودت را کنده ای قطعا کردی برای مرگ خود تعجیل اسرائیل نیشی زدی و ناگهان چون موش در رفتی این گربه دارد ضربه‌های فیل اسرائیل دیگر برایت آسمات آبی نخواهد شد هر موشک ما می‌شود سجیل اسرائیل طوفانِ اَلاقصی درآمد،ریشه ات را کند شد نقشه ویرانی ات تکمیل اسرائیل برعکس کن آن را ، ببر بازار آمریکا شد گنبد سوراخ تو زنبیل اسرائیل با رود خون کودکان غزه مظلوم انداختی خود را درون نیل اسرائیل این قدر خونریزی ندیده آدم از اول لعنت کند هر دم تو را قابیل اسرائیل برپاست از خونهای هر نوزاد این فریاد همواره مرگت باد اسرائیل اسرائیل سید محمد حسین ابوترابی 📌کانال شعرهای ابوترابی https://eitaa.com/smhabootorabi
تو آمدی و یافت زمین حق حیات بارید به سمت ما تمام برکات تا بوی تو در فضا پراکنده شود دادند به ما شیشه عطر صلوات سید محمد حسین ابوترابی
مخزن الاسرار آن در ، دری که آسمان بسیار می زد خورشید، هر صبح از فلق، یکبار می زد فوج فرشته، گَرد آن را سرمه می کرد جبریل بر آن بوسه ی بسیار می زد بر روی آن می کرد گل، دست پیمبر در ، با شکفتن شوق خود را جار می زد بر روی آن عاشق دخیل گریه می بست تا که حبیبش را ببیند، زار می زد هر کس که حاجت داشت، می آمد سراغش وقت گره افتادن در کار می زد آن در، که باب مخزن الاسرار حق بود دستان رد بر سینه ی اغیار می زد در محضر شیر خدا دیدند مردم در را چه بی شرمانه آن کفتار می زد آتش بیار معرکه،نامرد آن روز در را برای دادن اخطار می زد در پشت در ، سیب رسول الله له شد فریاد از این ماجرا، مسمار می زد مانند یک پروانه ی آتش گرفته در نیز خود را بر در و دیوار می زد https://eitaa.com/smhabootorabi
ای وای مادرم وقتی کسی نبود، ای وای مادرم! در لابه لای دود، ای وای مادرم! از در که خون چکید،فریاد شد بلند آتش بغل گشود، ای وای مادرم! سیلی که سر رسید، تاریک شد جهان مهتاب شد کبود، ای وای مادرم! از دستِ خواب شهر، فریاد ما سکوت گریه ولی چو رود، ای وای مادرم زینب ،حسن ،حسین، کلثوم،سوگوار رفتی چقدر زود، ای وای مادرم! هنگام دفن بود، پیغمبر آمد و او را بغل نمود،ای وای مادرم! آتش بلند شد،تا کربلا رسید در قتلگاه بود،ای وای مادرم! سید محمد حسین ابوترابی https://eitaa.com/smhabootorabi
یعقوب بیا که کاروان آمده است از یوسف بی نشان، نشان آمده است فرزندانت درست گفتند به تو پیراهن و مشتی استخوان آمدا است سید محمد حسین ابوترابی https://eitaa.com/smhabootorabi