eitaa logo
اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری
143 دنبال‌کننده
14 عکس
4 ویدیو
2 فایل
درباره‌ی دین، دوران و ‌دور و بر محمدجواد میری ارسال پیام @smj_miry آدرس کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 غربت «قیام مسجد» مرور دوباره‌ی تقریرهای تقلیل‌آمیز آقای محسن‌حسام مظاهری درباره‌ی حماسه‌ی گوهرشاد (قسمت ۳ از ۳) محمدجواد میری ▫️و نتیجه‌گیری توئیت: «دیدید سیاستگذاران جمهوری اسلامی باز هم یک امر ساده را نفهمیدند و حتی تاریخ را تورق نکرده بودند؟»! که شیرین‌ترین استنتاج بر اساس دو مقدمه‌ی پیش‌گفته است. با روشی که شما دارید، بی هیچ سند و مدرکی -و شاید با شمّی عالمانه- فهمیده‌اید تصویب این روز متناسب با آغاز روزهای گرما و شل‌حجابی بوده؛ اما طرف مقابل هرچه سند بیاورد، روش‌شناسی‌اش آن قدر مشکل دارد که حکمش از پیش روشن است. سه باره می‌پرسم. آن روز مناسب معقول برای این نامگذاری که لابد از نظر شما در فصل پاییز و زمستان هم بوده و پسند طبع تصویب‌کنندگان نیفتاده و به‌جای آن ۲۱ تیر در فصل شل‌حجابی علَم شده، کدام روز است؟ و روش‌شناسی شما برای تحلیل چنین انگیزه‌ای در تصویب‌کنندگان چه سندی دارد جز هماهنگ بودن با تئوری‌ها و مفروضات ایدئولوژیک شما؟ سند و مدرک کجاست؟ ▫️اما دعوی دیگر شما، این است که واقعه‌ی گوهرشاد را بیخودی نخوانیم. اصرار ندارم شما قیام بخوانیدش اما برای اطلاع همگانی‌تر باید عرض کنم آن بعضی‌ها که معتقدند این واقعه یک قیام بوده، یک سلسله شاهد و راوی و تحلیل‌گر در دهه‌های مختلف‌اند. از نواب صفوی که حتماً از نظر شما ناظر بی‌طرفی نیست نقل نمی‌کنم که هم در سخنانش این قیام را در راه دین و «ناموس» توصیف می‌کند و هم در بازجویی‌هایش، مصداق «جهاد ابتدائی» را عمل آیت‌الله قمی و آیت‌الله سیدیونس اردبیلی در ماجرای گوهرشاد می‌داند. اگر کسی فیلم‌های راویان سالخورده‌‌ای که لینکش را پیشنهاد داده بودم دیده باشد، متوجه می‌شود آنان در دل انواع روایت‌های تلخ و شیرین و دقیق یا مبهم‌‌شان، هنوز کلیدواژه‌ی «جنگ مسجد» و «قیام مسجد» را از آن سال‌ها به یاد دارند و از آن استفاده می‌کنند. شما که در مردم‌نگاری سررشته دارید، می‌توانید سری به مشهد و فریمان و روستاهای اطراف آن بزنید و با عده‌ای از معمرین این مناطق گفت‌وگو کنید تا دریابید تعبیر «قیام» برساخته‌ی جمهوری اسلامی است یا نامی است که از همان زمان پهلوی اول باب بوده. باز هم از توصیفات مرحوم فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۰ استفاده می‌کنم که ذهنیت عمومی آن روز را چنین معرفی می‌کند: مضطرب و لاینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم «جهاد» دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود. همچین اگر کمی در مراجع و اسناد کتاب سینا واحد غور کنیم می‌بینیم که حتی ذهنیت کسروی در کتاب «خواهران و دختران ما» (ص 5، چاپ 1323) با تمام غلط‌های تاریخی‌اش، دو چیز است: دعوا بر سر حجاب بود و ماجرا با «ایستادگی» علمای مشهد شکل گرفت. اما شاید از همه‌ی این‌ها معتبرتر برای منتقدان روایت رسمی امروز، روایتی از دل دولت پهلوی باشد، آن جا که سیدمحسن محلاتی صدرالاشرف وزیر دادگستری رضاشاه هم در خاطراتش از واقعه‌ی مورد نظر شما به «انقلاب مشهد» تعبیر می‌کند. ▫️بگذریم. هدف از همه‌ی این حرف‌ها نه بستن باب بحث علمی است و نه اقناع شما. سخن این جاست که حق ندارید با روپوش سفید پژوهشی‌تان دیگران را تحقیر کنید و حرفشان را خزعبل تصویر کنید، فقط چون سخن‌شان و استنادات فراوان تاریخی و نظری‌شان، منطبق با مفروضات و معطوف به نتایج دلبخواه شما نیست. خواستم بدانیم نگاه عاقل اندر سفیه و موضع محکم شما که از تقریرهای ساده‌سازی‌شده‌ از طرف مقابل‌تان شروع و به امثال آن توئیت‌ یا جملات قصار و معترضه در یادداشت بعدی منتهی می‌شود، مستظهر به مسلمات و بیّنات علمی است یا متأثر از قضاوت جهت‌دار ایدئولوژیک؟ یا حق محمدجواد میری ۲۴ تیر ۱۳۹۹ کانال «امّا بعد...» یادداشت‌های محمدجواد میری 🆔 @smjmiry
🔵 چراغِ خانه چهار سال از شهادت در عرفه‌ی سال ۹۵ گذشت. به همین بهانه سروده‌ای قدیمی را با ویرایشی مختصر تقدیم می‌کنم. به شهید ، مرتضی عطایی (ابوعلی)، که کانال "دمِ عشق، دمشق" یک چشمه از هنرهایش در ثبت مستندات دفاع از حرم بود... برای ماندن ما کو بهانه‌ای دیگر؟ گرفته حرمله وقتی نشانه‌ای دیگر شبیه‌خوانی اهل حرم، حوالت ماست ببین به گُرده‌ی ما تازیانه‌ای دیگر! کبوترانه سفر می‌کنی حرم به حرم وداع می‌کنی‌ام با ترانه‌ای دیگر: «از آستان رضایم خدا جدا نکند مگر فدا شوم از آستانه‌ای دیگر...» به پیشواز خطر، فرقِ باز باید برد زدی به مویت از این دست، شانه‌ای دیگر چراغ خانه‌ای و حکم «جار ثمّ الدار» تو را نشانده به ایوان خانه‌ای دیگر دمشق، مشقِ «ندیدن به‌غیر زیبایی» است سرودی از دمِ عشق عاشقانه‌ای دیگر... محمدجواد میری 🆔 @smjmiry
عکس ها و مکث ها - رادیو جوان - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰.mp3
14.44M
✅ تعریف متمایز از هنر دینی؛ آرمانگرا، مسأله‌مند، مردمی گفت‌وگویم با رادیو جوان، صبح ۱۵م خرداد ۱۴۰۰ اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری @smjmiry
✅ بلوغ سیاسی و چند نکته درباره فهرست‌های شورا محمدجواد میری (قسمت اول) 🔻در حالی که فضای لیست‌بندی انتخاباتی تهران هنوز در حال و هوای دهه هفتاد و هشتاد است، مشهد و تبریز و اهواز و شیراز و... دارند یک بلوغ دهه پنجمی را پشت سر می‌گذارند. در تهران، فضای سیاسی همچنان همین قدر مبتذل است که با گذاشتن مهندس چمران در صدر و دختر سردار سلیمانی در ذیل، یک لیست‌ انتخاباتی درست می‌شود. حالا اگر این لیست را قبول نداشته باشی، راهش نوشتن یک لیست دیگر است! همین. اما اوضاع مثلاً در مشهد از چه قرار است؟ این‌جا دعوا نه بر سر لیست‌ها به‌عنوان مجموعه نامزدها، بلکه به‌عنوان چند هویت و هدف و فرایند مختلف است. ائتلاف مردمی عدالت، نهضت مردم‌سالاری دینی، مجمع مبین و... نمونه‌هایی بی‌نظیر در فرایند غربال و معرفی نامزدها بودند که در این دوره شکوفایی و درخشندگی ویژه‌ای داشتند و خود منشأ فهرست‌های متنوع دیگر در مشهد شدند. تجربه‌هایی که از دهه هفتاد تا امروز با عنوان‌هایی چون مجمع تبشیر، انجمن طلاب و دانشجویان، مجمع مطالبه، تشکل‌های شاخص‌گرا و... در مشهد پا گرفتند و پیش آمدند، و رویش‌های سیاسی‌ای که به برکت نفس مردان دینی و انقلابی در این تشکل و آن تشکل رخ نمودند، حالا چنان جدی شده‌اند، که انقلابی‌های مشهد خود را مخیر به انتخاب بین فهرست‌های انقلابی گوناگون و گلچین کردن نامزدهای مطلوب از میان آن‌ها می‌بیند. 🔻در این میان جریان سنتی لیست‌بندی که در دهه هشتاد می‌کوشید تنها با تقابل و تکفیر، رویش‌های سیاسی حزب‌الله را بایکوت کند، حالا روش‌های تقارن و تقلید را هم به ابزارهای خود افزوده و ناچار شده است پابه‌پای رشد جریان انقلابی در مشهد، سر و شکل لیست‌بندی خود را درست کند و منطقش را قابل دفاع نشان دهد. کجا سراغ دارید در تهران اصولگرایان سیاسی از هر طیفشان (باهنری تا چمرانی) مجبور باشند برای خودشان فرایند بچینند، مجمع عمومی بسازند، سخنگو بگذارند و وارد بحث گفتمانی شوند؟! این تغییر که حتی در بدنه سنتی اصولگرا در مشهد ایجاد شده (و برخی آن را رشد این جریان می‌پندارند و برخی آن را تنها پیچیده‌سازی نمایش سیاسی می‌دانند) در هر صورت نتیجه رقابت این جریان با رشد سیاسی حزب‌اللهی‌های شهر و تلاش برای عقب نماندن از بلوغ خاص مشهد است. وگرنه آن چه در تهران اتفاق می‌افتد و از کشور مطالبه می‌شود چیزی جز همان دوقطبی‌سازی دروغین فضا و بستن لیست بر اساس حضور سهم‌خواهانه تشکل‌های سیاسی اصولگرا نیست. 🔻اما این پوست‌اندازی جدی در مشهد، فرصتی برای گفت‌وگوهایی جدید فراهم کرده که هرگز در سطح ملی مطرح نیست. مثلاً تغییر الگوی اعتماد و مرجعیت سیاسی. اگر در دهه شصت و هفتاد، حزب جمهوری و جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مرجع سیاسی بودند، کم کم جای خود را به فرایندهای سیاسی و پرفساد دو جناح و بلکه سه جناح (کارگزاران ایران/ پژمانیسم مشهد) دادند. تجربه‌های جدید مشهد، مدل سومی است که می‌خواهد نقاط قوت دو مدل قبل را داشته باشد و نقاط ضعفش را نه. و البته در این مسیر باید به شناسایی نقاط ضعف بالفعل و بالقوه خود هم اهتمام داشته باشد. 🔻موضوع مهم دیگر، رونمایی از دست خالی جناح‌های سیاسی درعرصه نظر و عمل است. جالب است که نخبگان انقلابی شهرها می‌خواهند برای حل مسائل و فعال‌سازی ظرفیت‌های شهرشان حرف بزنند، تصمیم بگیرند و عمل کنند و در پسِ این مراحل به تئوری مدیریت شهری مطابق گفتمان انقلاب برسند، اما جریانات سیاسی می‌گویند نه، شما باید اول یک دعوای جانانه سر لحاف ملا (که همان به دست گرفتن اداره تکنوکراتی شهر است) بکنید و بعد ببینید قدرت در شهر دست کدام جریان باید باشد و بعد هر جریانی که حاکم شد، باید امورات یومیه بلدیه را هم رتق و فتق کند! 🔻اما یکی دیگر از مهم‌ترین موضوعات، این است که بحث از مقایسه نامزدها فراتر رفته و به مقایسه فرایندها و جریانات رسیده. به راستی کدام فرایند (یا کدام الگوی مرجعیت سیاسی) قابل اعتمادتر است؟ در این باره من چند شاخص پیشنهاد می‌کنم که در واقع پاسخ به این سوال است که: چرا به فهرست ائتلاف مردمی عدالت رای می‌دهم؟ ادامه در پست بعد 👇👇👇 @smjmiry
✅قسمت دوم (چرا در انتخابات شورای شهر مشهد به رای می‌دهم؟) 1⃣ گفتمان و مساله‌ دارد معرفی اصلح قرار است مقدمه تحول در مدیریت امور باشد. این تحول باید تئوری داشته باشد و تصویری از وضع موجود و مطلوب ارائه دهد. مثلا گفتمان ناگفته‌ی اصلاح‎طلبان در مشهد این است: «مبادا کار دست اصولگرایان بیفتد. افتخار و منافع توسعه شهر با نسخه‌ای مدرن‌تر، باید برای ما باشد». اما گفتمان ناگفته‌ی اصولگرایان این است: «مبادا کار دست اصلاح‌طلبان بیفتد. افتخار و منافع توسعه شهر با نسخه‌ای ارزشی‌تر، باید برای ما باشد». جریان تکنوکرات هم که عملاً می‌گوید «خودم بلدم! هرچند جریان دست هر کس باشد تهش فرمول، فرمول ماست». جریان عدالت اما چندین فایل منتشر کرده و سعی کرده در مبانی و برنامه‌هایش توضیح دهد که «به‌جای مدل توسعه تکنوکراتی، باید الگویی بومی برای پیشرفت بر اساس هویت و عدالت و جمهوریت داشته باشیم». 2⃣ خروجی قابل دفاع دارد یک فهرست با هر فرایندی که جمع‌بندی می‌شود، باید بتواند از خروجی‌اش (نامزدهای معرفی‌شده) به‌عنوان نامزد اصلح (نه نتیجه ناگزیر فرایند) دفاع کند. البته فرایند هم مهم است اما به هر حال هر پیشنهاد، باید در مقام «معرفی اصلح» سنجیده شود. همان طور که لیست‌ها قرار نیست به صلاحیت عمومی افراد اکتفا کنند (چیزی که شورای نگهبان متولی آن است)، نباید به نتیجه فرایندی آرای تشکیلاتی هم تن بدهند (چون متولی نتیجه هم خود مردم و صندوق‌های رای هستند). فهرست‌ها آمده‌اند تا بر اساس نگاه خود اصلح قابل اتکا را به مردم معرفی کنند. پس اگر در یک فهرست آدم‌هایی با تناقض گفتمانی حضور داشتند یا خط قرمزهای گفتمانی یک جریان را رد کرده باشند، این مایه فساد جریانی و خارج شدن لیست‌ها از فلسفه اصلی خود (معرفی اصلح) است. 3⃣ از ماهیت شورای شهر تصور درستی دارد شورای شهر همان‌طور که صرفاً یک پاتوق سیاسی نیست، واحد طرح و برنامه شهرداری هم نیست. شهرداری مشهد خودش معاونت برنامه‌ریزی و ده‌ها کارشناس زبده در حوزه برنامه و بودجه دارد. شورا باید در ترازی بالاتر به‌عنوان اولاً سیاستگذار تحول در مدیریت شهری و ثانیاً ناظر امین از سوی مردم عمل کند. پس افرادی می‌خواهد با درک کلان‌نگر، شجاعت، قدرت موشکافی و تحلیل، قدرت ارتباط‌گیری با مردم و نخبگان و فعالان اجتماعی و... که فقط بخشی از کارشان آرای تخصصی است که آن را هم باید با کمک بدنه نخبگانی شهر به فرجام برسانند. ائتلاف مردمی عدالت شورا را شورا می‌بیند، نه کمتر. 4⃣ صلاحیت همه‌جانبه نامزدها را بررسی کرده، نه فقط ارائه و برنامه‌شان را نامزد اصلح باید از جهات مختلف یعنی سلامت اخلاقی و سیاسی، کارنامه مثبت عملی (نه فقط رزومه)، هویت و گفتمان، برنامه (نه فقط تحصیلات) و... بررسی و معرفی شود. تکیه فرایندها بر مصاحبه‌های عمومی یا تخصصی و جلب آرای مجمع عمومی بر اساس صرفاً پرزنت نامزدها، باعث می‌شود هر که خوش‌سخن‌تر و مدعی‌تر است یا مناسب همان واحد طرح و برنامه است، رتبه بیشتری بگیرد! ائتلاف مردمی عدالت با بیست و اندی شاخص، نامزدها را از جهات مختلف نمره‌دهی و رتبه‌بندی کرده است. 5⃣ فرایند درست (هم شفاف و هم اقناعی) دارد فهرست مطلوب (برعکس هوالمطلوب!) باید بتواند بدنه نخبه و فعال حزب‌الله را قانع کند. مشارکتی بودن فرایند انتخاب نامزدها هم باید مولفه‌ای در خدمت همفکری شفاف و هم‌افزا در مسیر اقناع باشد. ائتلاف مردمی عدالت با همین نگاه کوشید علاوه بر شفافیت مسیر، روش‌های کیفی را فدای روش‌های کمی نکند. لذا چند عنصر را در فرایند خود الزامی دید: تحقیق درباره نامزدها علاوه بر مصاحبه با آنان، آگاه کردن رای‌دهندگان مجمع عمومی نسبت به سابقه و اطلاعات نامزدها، و گفت‌وگوی شفاف موافق و مخالف درباره هویت و کارنامه و نگرش نامزدها. 6⃣ آگاهی‌بخشی می‌کند اگر یک جمع نخبه با هم‌اندیشی و ژرف‌اندیشی کافی به یک فهرست خوب برسند، اما نتیجه را فقط در قالب چند اسم و کد و نهایتاً ذکر تحصیلات و روزمه فرد منتشر کنند، باز دارند یک فهرست سربسته می‌دهند و از مردم رای دربست می‌خواهند. فهرستی آگاهی‌بخش است که در طول تبلیغات خود، همچنان درباره مسائل و اولویت‌های شهر سخن بگوید، هویت و مزیت نامزدهای خود را تبیین کند و درگاه ارتباطی برای مطالعه اطلاعات کامل و کافی درباره برنامه‌ها و نامزدها و... معرفی کند. ائتلاف مردمی عدالت کوشیده حتی در پیام‌های کوتاه یا تبلیغات نیم‌صفحه‌ای‌اش از این سرنخ‌ها غفلت نکند و به مخاطبش فرصت بررسی تکمیلی و سنجش بدهد. 🔻خلاصه این که من خودم با شناختی که هم از نامزدها و هم فهرست‌ها دارم، به 14 نفر از فهرست پیشنهادی ائتلاف مردمی عدالت رای می‌دهم و پیشنهاد می‌کنم در بررسی‌های خود، پیشینه و نگرش نامزدهای این فهرست را هم حتماً بررسی و با سایر نامزدها مقایسه کنید: @etelaf_m_edalat اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری @smjmiry
🔸نامزدهایی که شخصا برای انتخاب برای ششمین شورای اسلامی شهر مشهد می‌دانم (با یک تفاوت نسبت به فهرست ائتلاف مردمی عدالت) ◀️ رقیه فاضل ۲۵۴۱ ◀️ حسین کمیلی ۲۶۹۱ ◀️ دکتر حمیدرضا محروقی ۲۷۶۸ ◀️ دکتر حسنعلی اخلاقی ۱۱۷۹ ◀️ محمد جعفری‌نژاد ۱۶۲۴ ◀️ سید ابوالقاسم وزیری ۴۱۵۲ ◀️ مصطفی صادق‌نیا ۲۱۹۴ ◀️ حمزه شکریان ۲۱۶۱ ◀️ خلیل موحدی ۲۹۲۱ ◀️ کاظم معتمدی‌فر ۲۸۶۶ ◀️ محمد مقضی ۲۸۸۱ ◀️ مهدیه خادم مشکانی ۱۷۴۴ ◀️ سینا عطایی ۲۴۶۱ ◀️ حامد نیتی ۴۱۱۸ ◀️ ایمان فرهمندی ۲۵۷۱
درباره طالب‌زاده و راز جذابیتش ✅ بازیابی آرایش تهاجمی سال‌ها پیش همزمان با پخش برنامه «راز» از سیما، در یادداشت مفصلی با عنوان «بازیابی آرایش تهاجمی» در مجله ، به عوامل جذابیت محتوایی این برنامه و منش رسانه‌ای پرداخته و به همین بهانه مولفه‌های دو نگرش آرمانگرا و انفعالی را در حوزه رسانه و تبلیغ، مقایسه کرده بودم. متن کامل این یادداشت در لینک زیر قابل دسترسی است: http://www.rahmag.ir/content.php?id=1090 اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری @smjmiry
✅ عین دیانت، صاد صداقت درنگی در دغدغه‌های اجتماعی (منتشر شده در ویژه‌نامه "علی‌آقا" به‌مناسبت چهلمین روز درگذشتش) 1⃣ سال ۱۴۰۰ چه داغ‌ها به دلمان آمد. حیدر رحیم‌پور، محمدسرور رجایی، محمدرضا حکیمی، علی حکیمی، سعید تشکری، مهدی صانعی... و دست آخر، رفتن حیرت‌انگیز و حسرت‌انگیز علی شاملو. هر کدام از این نام‌‌ها در میدان قلم و ، پرچمی به دوش داشتند. اما وجه اشتراک آن‌ها چیز دیگری هم بود: تعهد اجتماعی. آن‌ها قلم را برای برداشتن قدم‌ می‌خواستند و «کتاب» خواندن را مقدمه «میزان» کردن جامعه می‌دانستند. 2⃣ علی شاملو، هم یک فعال عرصه کتاب‌خوانی بود و هم یک فعال سیاسی. سهل‌انگارانه‌اش این است که بگوییم او بین این وجوه جمع کرده بود. اما شاید درست‌تر این باشد که او یک فعال سیاسی بود چون عمیقا یک مبلغ و مربی فرهنگی بود. درک درست او از تربیت اسلامی در دل یک نگرش نظام‌مند و شاخص‌مند از دین، از او عنصری متعهد و اصلا‌ح‌گر و شاخص‌گرا در عرصه سیاست هم ساخته بود. علی شاملو درد انسان داشت و همین نمی‌گذاشت نسبت به موانع رشد -چه جهل و چه ظلم- بی‌تفاوت باشد. 3⃣ علی شاملو همان‌قدر که -یا به‌همان دلیل که- دغدغه رفع فقر فرهنگی را داشت، در فقرزدایی اقتصادی هم به امور خیریه اهتمام داشت و در کنار همه این‌ها در سطح کلان اجتماعی یک صریح بود. را ذیل رشد اسلامی می‌فهمید و برای همین با اهالی لابی و فساد و باندبازی سر ناسازگاری داشت و سخت از این روش‌های ضد رشد می‌رنجید. 4⃣ کسانی که با علی شاملو دمخور بودند، به آزادگی و صداقت و صراحت او در مسائل سیاسی شهادت می‌دهند. با هر جمعی که می‌چرخید اصول خودش را داشت و پای مقابله با فساد و تبعیض‌ سیاسی، رک و صریح بود. بی‌تعصب و بی‌غل‌وغش با انواع بچه‌های انقلابی رفاقت می‌کرد. دردمندی‌اش، جنب‌وجوشش، کارآفرینی‌اش، شاخص‌گرایی‌اش، سعه صدرش، خوش‌رویی‌اش... همه و همه از مسلمانی‌اش بود. سیاستش عین دیانتش بود و دیانتش عین سیاستش. کاش ما هم میراث‌دار خوبی برایش باشیم. اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری @smjmiry
❤️ درگوشی‌های عاشقانه ✅ ترجمه روان مناجات خمس‌عشر یکی دو سال پیش بی‌ادبی کردم و به پیشنهاد و همت و البته صبر دوستان موسسه جوانان آستان قدس رضوی، به خودم جرات ترجمه ادبی دعاهای پانزده‌گانه مشهور به خَمس‌َعَشَر که منسوب به امام سجاد (علیه السلام) است را دادم. در ترجمه، تلاشم این بود که نه سادگی را فدای ادبیّت متن کنم، نه لحن موجز و عاطفی دعا را فدای سادگی‌اش، و نه دقت در ترجمه و معادل‌یابی را فدای آن دو دیگر. نتیجه صد البته متنی است پر از عیب و نقص‌های ناشی از خام‌طمعی من. حسنی اگر دارد، از اصل کلام و در مرتبه بعد دقت و همت ویراستاران علمی و ادبی کار است. «درگوشی‌های عاشقانه» این روزها در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در غرفه‌های آستان قدس رضوی در دو سالن اصلی و کودک‌ونوجوان عرضه شده است. همچنین امکان خرید مجازی آن (با تخفیف و ارسال رایگان) تا ۳۰ شهریور از این لینک فراهم است: https://b2n.ir/h38665 اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری eitaa.com/smjmiry
✅ برای غزه چه کنیم؟ 🔻نکاتی از باب همفکری با فعالان میدانی و رسانه‌ای دغدغه‌مند نسبت به سرنوشت درباره این که برای غزه باید چه کنیم و چه بخواهیم؟ 1⃣ برگردیم سر اصل مطلب؛ مقاومت جلوی غاصب درست است که جنایات اسرائیل پرده از چهره کثیف و وحشی‌اش بر می‌دارد، ولی مانور دادن روی این جنایت عریان هرگز کافی نیست. هنوز در پچپچ بعضی از مردم می شنویم که: اما حماس شروع کرد! محکوم کردن جنایات این چند روزه، مورد اجماع همگانی است، اما تشویق به مقاومت در غزه، هنوز نه. پس همچنان مهم است که بر بودن و دروغگو بودن اسرائیل که زمینه مظلوم نمایی‌اش را فراهم می‌کند، تاکید کنیم. بعلاوه جنایت یک جانی وقتی منفورتر است که او دزد و غاصب و متجاوز نیز باشد. یادآوری تاریخ این غصب و تجربه شکست‌خورده چند دهه مذاکرات سیاسی با رژیم دزدی که فقط به کل این اراضی راضی است، چرایی مقاومت و مبارزه با همه توان را روشن می‌کند. 2⃣ آمادگی جنگ را با توقع اشتباه نگیریم الآن باید اسرائیل را مستقیم بزنیم یا نه؟ باید به فلسطین اعزام شویم یا نه؟... در پاسخ به چنین دغدغه‌هایی نباید فراموش کنیم همیشه همه گزینه‌ها روی میز است. پس هم آری و هم نه. نبرد ناگزیر است. امروز یا فردا. در آینده خیلی نزدیک یا خیلی دور. و آمادگی ما برای این نبرد نباید باعث شود اگر فورا به آن وارد نشدیم، دلسرد شویم. یادمان باشد مطالبه انتقام از اسرائیل نباید طوری به توقع قطعی تبدیل شود که اگر محقق نشد، عده‌ای مایوس‌ شوند. ایران تا هوشیاری و مطالبه جدی ملی (و نه فقط بین خواص انقلابی) در کار نباشد یا ضرورت اقتضا نکند مستقیما وارد این معرکه نخواهد شد و نیروی گسترده‌ای نیز اعزام نخواهد کرد. در عین حال هر حرکت نمادین و به‌اندازه، خوب و لازم است. 3⃣ از وظایف عمومی غافل نشویم همان طور که نباید توقع جدی داشت حتما راه‌های خاص و حاد کمک به مقاومت حتما برایمان فراهم شود، باید راه‌های متنوع ادای را به مردم نشان داد: کمک مالی (که محک واقعی دغدغه‌مندی است) و ایجاد حرکت‌های مردمی و صنفی و محلی جمع‌آوری کمک مالی مثل زمان جنگ، حضور موثر میدانی و انعکاس ملی و جهانی آن، روشنگری خانوادگی و محلی (نه باز فقط در گروه های رفاقتی مجازی)، دعا (که نه فقط برای حال دعاکننده بلکه در حقیقتِ میدان موثر است)، تولید محتوا و محصول مسأله‌مند و موثر برای آنان که می‌توانند و... 4⃣ حماسی و رو به جلو حرف بزنیم در حالی که خود مردم غزه در تلاطم روحی بزرگ این روزها، هر روز بیش از گذشته رشد ‌و صبر و استقامت از خود نشان می‌دهند، ما نباید فقط روضه‌خوان مصائب آنان باشیم. جمع بین دو جنبه احساسی (غم و دردمندی) و حماسی (شکوه و پیروزمندی) در کنار هم است که مهم و موثر است. حتی در تلخ‌ترین و زجرآورترین مصایب، پرچم باید بالا باشد. چنین رویکردی را می‌توان با عبارات مختلفی توصیف کرد: توجه دادن به نقشه الهی و حقایق غیبی در پس حوادث گذرای دنیای مادی، پررنگ کردن مفهوم تکلیف و متقابلاً نصرت الهی، توجه به ثمرات بعدی رخدادها و آینده‌نگری درباره رویش‌ها و بیداری‌هایی که در پی هر شکست ظاهری جبهه حق هست، توجه به ارزش‌های عالی اخلاقی و صبر و فداگری قهرمانانه، روایت مصائب در دل زنجیره‌ای از حماسه‌های پیشین و آتی، بیدار کردن حس انتقام و انتقال تکلیف به مخاطب و... 5⃣ به مخاطب درک دقیق و جهانی بدهیم ناآشنایی مردم ما با فرهنگ و زبان و تاریخ امت اسلام و جهان، باعث شده مدعیات مضحک غربزدگان و رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه، واقعیت‌ها را برایشان معکوس جلوه دهد؛ برای مثال توهم این که پول ایران به جیب فلسطین می‌رود. از قضا ایران در میان کشورهای اسلامی، اصلا بیشترین را برای کمک به فلسطین پرداخت نمی‌کند. البته جمهوری اسلامی ایران محکم‌ترین پشتیبان سیاسی مقاومت هست و چه با پرچمداری الهام‌بخشش و چه با نهادهایی مثل سپاه قدس، تاکنون راهبردی‌ترین کمک‌ها را هم کرده است؛ از دادن ایده در جهانی که مُسخّر ابرقدرتها محسوب می‌شود، تا دادن الگوی مردمی و بسیجی مبارزه (برخلاف شیوه‌های مبارزه صرفا تشکیلاتی و نخبگانی)، تا پر کردن دست مبارزان از فناوری‌ها و فنون نبرد، و... . خلاصه خوب است مخالفان مقاومت در ایران بفهمند هرچند زمانی دور، غربی‌ترین پایگاه هخامنشیان در خط مقدم مبارزه با روم بود، اما اکنون از کیسه آنان چیزی نمی‌برد! و موافقان نیز بدانند در این دنیای متنوع و گسترده، راه‌های گوناگون دیگری برای کمک هست که باید خود به آن‌ها بپردازند و یا آن را مطالبه کنند. از جمله همین فعالیت‌های رسانه‌ای و هنری و میدانی اما به‌شکل مستمر، موثر و روزآمد و... (نه مقطعی، مناسبتی، کلی و تکراری). مشکل کلان ما همان قطع ارتباط مستمر فرهنگی و اجتماعی است که به ضعف ما در زبان، رسانه و کنشگری‌های مردمی بین‌المللی بر می‌گردد. @smjmiry
روایت-فلسطین-صفرزاده.pdf
5.78M
روایت فلسطین مروری کاربردی و سریع از قرن ۱۸ تا پیش از طوفان الاقصی 🔻ایده تشکیل اسرائیل از کجا آمد؟ آیا یهودیان جهان با این ایده موافق بودند؟ 🔻چرا فلسطین هدف قرار گرفت؟ آیا یهودیان از قدیم قصد بازگشت به فلسطین را داشته‌اند؟ 🔻اسرائیل چقدر از زمین‌های فلسطین را خرید و از چه کسانی خرید؟ و چطور توانست گام به گام نزدیک نود درصد فلسطین را اشغال کند؟ 🔻ایده مذاکره با اسرائیل از کجا آمد، چطور پیش رفت و چه نتایجی داشت؟ انتفاضه سنگ و انتفاضه چاقو چرا شکل گرفت؟ 🔻آیا تشکیلات خودگردان فلسطین یک دولت است؟ مردم غزه طرفدار حماسند یا گروه‌های دیگر؟ نسبت مقاومت اسلامی فلسطین با ایران و کشورهای عربی چیست؟ و... در ایـران صحبـت از فلسـطین بسـیار اسـت ولـی قصـه‌اش کمتـر بیـان می‌شـود. شـعارها، کـه البتـه در جـای خـود لازم و مفیـد هسـتند، جـای آن را گرفتـه اسـت. حامیـان فلسـطین در ایـران بـرای تقویـت گفتمـان خـود نیـاز دارنـد تـا تاکیـد بیشـتری بـر روایـت فلسـطین بـرای مخاطـب ایرانـی داشـته باشـند... این بخشی از مقدمه کتابچه مجازی کوتاه و خوش‌خوان است. این تاریخچه فشرده و مصور، که بر اساس چند ارائه از استاد ، پژوهشگر مقاومت و روابط بین‌الملل، آماده شده است، قصه فلسطین و اسرائیل را از قرن ۱۸ تا قبل از طوفان الاقصی روایت می‌کند و به سوالاتی از قبیل آن چه فهرست شده، پاسخ می‌دهد. در مطالعه و ترویج این فایل بکوشیم. 🇵🇸✌️ @smjmiry
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چرا ایران وارد معرکه نمی‌شود؟! 🔻چهار شرط ورود ایران به جنگ مستقیم علیه اسرائیل که برادر عزیزم در برنامه حماسه‌خوان شبکه یک سیما تبیین کرده است منبع: کانال جمهوری، نوشته‌های محمدصادق شهبازی 👇 https://ble.ir/jomhoori @smjmiry
✅ دعوتید به معرفی برگزیده پنجمین دوره جایزه فرهنگی هنری شهید مهدی منصوب در میان همه جشنواره‌ها و جایزه‌ها و رویدادها، آن‌ها که مردمی است، معنا و شور دیگری دارند. که به یاد دانشجوی هنرمند شهید مهدی منصوب و با همت و ابتکار خانواده شهید به پنجمین دوره خود رسیده، هر بار محفلی جمع و جور اما محملی مهم برای بازنمایی آثار و هنرمندان انقلابی مشهد و خراسان شکل می‌دهد. هرچند متاسفانه خودم پنجشنبه مشهد نیستم و افتخار حضور در این محفل نورانی را ندارم، از همه اهالی فرهنگ و هنر دعوت می‌کنم این دعوت را مغتنم بشمارند. 🔻پنجشنبه ۲ آذر، ساعت 17:30 | مشهد، بلوار معلم، معلم ۱۸، نبش عدل ۱۶، واحد ۲ @smjmiry
🇮🇷 رأی من در انتخابات مجلس دوازدهم 🔻با هدف مبارزه با و انواع سیاسی و اقتصادی 🔻با ترجیح کارنامه و دیدگاه واقعی به ادعاها و رزومه‌های کم‌مایه 🔻برای تبدیل انتخابات از گروکشی سیاسی به میدان شناخت و انتخاب در درجه اول با شناخت کامل و دقیق، به نامزد جوان و در عین حال باتجربه، مسلط به مسائل شهری و ملی، شجاع، بابرنامه، پاکدست، تحول‌خواه و عدالت‌خواه ✅ دکتر میثم ظهوریان ابوترابی کد ۱۷۸۴ و همچنین با شناخت و تحقیق در مقایسه با سایر نامزدها به ترتیب اولویت به آقایان ✅ کاظم معتمدی‌فر کد ۲۲۳۲ ✅ نصرالله پژمانفر کد ۱۳۲۹ ✅ علی‌اصغر نخعی‌راد کد ۲۳۱۷ و حسنعلی اخلاقی کد ۱۱۵۱ رأی می‌دهم. برای آشنایی بیشتر با سوابق و دیدگاه‌های این نامزدها می‌شود به صفحه مراجعه کرد که از نظر من در مشهد دارای پخته‌ترین فرایند اصلح‌گزینی مبتنی بر حجت شرعی و توجه جامع به شاخص‌های مختلف نمایندگی بوده است: eitaa.com/etelaf_m_edalat محمدجواد میری @smjmiry
🇵🇸 🇮🇷 سلام و احترام ✅ تا کمک ها به غزه ارسال شد. 🔴 : قرار هست برای تعدادی از خانواده‌های فلسطینی که اکنون خانه و کاشانه‌شون در غزه ویران شده هر آنچه که مورد نیازشون هست تهیه کنیم. 💳
5029087001597700
کانون فرهنگي تبليغي شهيدالقدس (برای کپی رو شماره کارت کلیک کنید) 📤 نحوه ارسال پول : به کمک دانشجویان فلسطینی مقیم ایران از طریق خانواده هاشون در غزه آیا شما هم شریک میشوید؟ ‼️با توجه به اینکه این کارت را بابت این موضوع قرار دادیم نیازی به ارسال فیش نیست. ⁉️اگر سوالی بود میتوانید به این آیدی پیام دهید : @Shahideqods_admin 🇵🇸 @shahideqods
🔻به پویش پیمان محمد (ص) بپیوندید 🌐 میثاقی برای توقف تجارت نفت و غذا با اسرائیل ✍️ امضا و پیوستن به پویش: 🔗 www.muhammad-covenant.com نشر دهید... @smjmiry
چرا در اصلح بودن جلیلی شک ندارم؟ من از برنامه و کارنامه یا فرق مدیر اجرایی و مدیر راهبردی بحث نمی‌کنم.‌ هم و هم دو‌ مدیر تراز عالی‌اند که انگیزه‌شان خدمت است. تمام. به نظر من باید منش سیاسی این دو نفر، کیفیت تدابیرشان و هدفگیری و نگاه مدیریتی‌شان را مقایسه کنیم. بعلاوه، این که «چرا جلیلی اصلح است» در این یادداشت‌های آقایان ظهوریان، ثابتی و جعفری به خوبی بررسی شده. پس فقط چند نکته اضافه می‌کنم. 1⃣ مردی برای فرهنگ سیاسی اولین باری که شناختمش، زمستان ۷۸، دو سال و اندی بعد از دوم خرداد بود. در بحبوحه انتخابات مجلس ششم در مشهد، در اتاقکی که ستاد انتخاباتی سعید جلیلی بود، تراکت تک‌رنگ کوچکی توزیع می‌شد. پشت آن تراکت، متن کوتاهی بود که با همه گفتارهایی که آن روزها از چپ و راست می‌شنیدیم فرق داشت: هم به آفات ساختار اجرایی کشور اشاره کرده بود و هم به فقدان جامع‌نگری، از عوض شدن جای مسائل اصلی کشور با دعواهای فرعی گفته بود. مدیریت‌های نمایشی دولتی‌ها را نقد کرده بود و نظارت‌های سیاسی مجلسی‌ها را. جلیلی در مجلس ششم رای نیاورد و طبیعتاً حتی در لیست راستی‌ها هم نبود. ولی از همان زمستان سرد، گرمایی در ذهن و قلب یک عده جوان ایجاد کرد و طرز متفاوتی از کار سیاسی شاخص‌محور و فارغ از منفعت‌طلبی را یادشان داد. آنان از جلیلی آموختند در همه طیف‌های سیاسی، هم آدم منفعت‌طلب هست و هم دلسوز. یاد گرفته بودند مهم رسیدن به قدرت نیست، این است که درست رفتار کنیم و برای تبیین وضعیت کشور و معرفی اصلح بکوشیم تا مردم رشد کنند. جلیلی از همان ۲۵ سال پیش پرچمدار یک فرهنگ سیاسی متفاوت بوده و در این راه ثبات قدم داشته است. او هیچ‌گاه باند‌ نساخته و هم‌باندی‌هایی که سهمیه تضمینی در لیست‌های انتخاباتی داشته باشند، نداشته. او حتی در بحبوحه رقابت‌های انتخاباتی هم خود را مقید به رفتار اخلاقی می‌کند. و در این وانفسا داشتن چنین مدل سیاست‌ورزی ضرورت حیاتی ماست. جامعه هم، به آرامش و اخلاق بیش از پیش نیازمند است و میراث شهید را در دولت می‌جوید. این سبک سیاست‌ورزی جلیلی انفعالی هم نیست. او فعالانه حرکت می‌کند و آدمی تشکیلات‌ساز است. او مثل سیاسیونی نیست که فقط در ایام انتخابات دلسوز مردم شود. بلکه در تمام مدت، مثل یک رئیس جمهور مسئول، پیگیر مسائل کشور است. 2⃣ مردی برای میدان ایضا برخلاف سیاسیونی که در چالش‌ها و فتنه‌ها آفتابی نمی‌شوند، او در بحرانی‌ترین شرایط، فداکارانه به این سو و آن سوی کشور می‌رود. بین دانش‌آموزان و دانشجویان می‌رود و روشنگری می‌کند و پای حرف‌شان می‌نشیند. جلیلیِ متهم به بسته بودن، هم با نخبگان و کارشناسان طیف‌های مختلف تعامل دارد و هم با ، آن هم از جنس چالش و گفتگو و نه فقط بازدید و سرکشی. میدانی بودنش فراتر از مردمی بودنش است. 3⃣ مردی برای ایران جلیلی ایران‌دیده و ایران‌دوست است. او برای یافتن نقشه پیشرفت کشور سالها نه فقط کارگروه‌های تخصصی را فعال کرده، بلکه با ده‌ها سفر به نقاط مختلف شهری و روستایی، ظرفیت‌ها و چالش‌های را از نزدیک دیده و سنجیده. او نقشه ایران را فقط ندیده، زیسته. جلیلی به راستی می‌تواند ادعا کند «همه جای ایران سرای من -بخوانید دولت من- است». 4⃣ مردی برای اندیشه و فرهنگ جلیلی هم‌ در معارف اسلامی و در دانش آکادمیک سیاست صاحب‌نظر است، هم با کتاب و سینما مانوس است. زمانی که ریاست جمهوری مقامی سیاسی‌تر بود و نخست‌وزیر رئیس دولت بود، رهبر انقلاب کسی مثل شهید را برای ریاست جمهوری مناسب می‌دانست (اینجا). اما اکنون باز هم رییس جمهور، معاون اول نیست! از هاشمی تا رییسی هم شخصیت‌هایی صرفا مدیریتی نبودند. منطقی است دنبال کسی باشیم که مزایای یک متفکر و یک مدیر را همزمان داشته باشد. بگذریم. اهل کتاب می‌دانند رییس جمهوری که کتاب‌خوان باشد و مروج کتاب، چقدر ارزشمند است. اگر از مدیریت تکنوکرات گریزانیم، و اگر به دولت فکر می‌کنیم، لازمه‌اش راهبرانی متفکر حتی در سطح وزراست، چه رسد به ریاست جمهور. 5⃣ مردی برای جهانی شدن جلیلی دنیادیده و به‌روز است و نوگراترین ایده‌ها را دارد. حتی بخشی از فهمیده نشدن دولت سایه‌اش، به خاطر تفاوتش با روش دیگرانی است که دارند با شیوه‌های باندی کهنه سیاست‌ورزی می‌کنند. این دنیادیدگی جلیلی فقط به خاطر حضورش در مجامع جهانی یا تحصیلات آکادمیک نیست. او برای رصد وضعیت ایران در رقابت‌های جهانی، مدام مسیر پیشرفت فناوری و اقتصادی را مطالعه و رصد می‌کند. بعلاوه، در حالی که امروز قدرت در حال انتقال به آسیاست، جبهه مقاومت در حال پیشروی است، طوفان الاقصی و وعده صادق معادلات را بر هم زده و... ایران برای جایابی بهتر خود در این میان نیازمند سکانداری است که جهان‌دیده و جهان‌شناس باشد. محمدجواد میری @smjmiry
بسم الله ✅ درنگی بر نیمهٔ پر انتخابات دکتر محسن لبخندق بر خلاف موقعیت‌های مشابه انتخاباتی ادوار گذشته که در رقابت به حسب ظاهر می‌باختیم، این‌بار و پس از اعلام نتایج اصلا در قبض نیستم. شاید یک علتش مبرهن بودن پیروزی آقای پزشکیان بعد از اعلام ترکیب نامزدها از سوی شورای نگهبان و آمادگی روحی پیشینی باشد. اما بخشی از این حس درونی، از باب فرصت‌ها، الطاف خفیه و امکان‌های رو به جلویی است که در این انتخابات ذیل «طرح کلی انقلاب اسلامی» به روی ایران ما گشوده شده. مجال بیان تفصیلی‌اش نیست، اما به اختصار موارد ذیل به ذهنم می‌رسد: 🔻 ۱- هویدا شدن و البته تا حدودی خنثی شدن برخی مخاطرات آیندهٔ انقلاب، از جمله گسل‌های قومیتی-منطقه‌ای که می‌توانست در موقعیت‌های خطیرتری فعال شود و کشور و انقلاب را به چالش بکشد. این جنس مخاطرات البته قبلاً توسط برخی دلسوزان و تحلیلگران گوشزد شده بود، اما ظاهراً نیازمند چهره‌ای عریان بود تا جدی گرفته شود. نتیجه انتخابات ظرفیت ترمیم و پرشدن این گسل‌ را فراهم آورده است. 🔻 ۲- فراهم شدن فرصتی برای احیای سرمایه اجتماعی نظام خصوصا بعد از حوادث پاییز ۱۴۰۱. البته اگر سیستم هوشمند باشد و برخی عناصر خودعقل‌کل‌پندار به برخی اصلاحات سیاستی تن دهند. 🔻 ۳- مهیا شدن فرصتی مجدد برای تخلیهٔ حداکثری ایده‌ی غرب‌گرایی. هشت سال دولت روحانی ایدهٔ معامله با کدخدا را پیاده کرد و نهایتاً بن‌بست این ایده بر بخش زیادی از توده مردم هویدا شد، اما هنوز این ایده در جامعهٔ ما نیمه‌جان است و حیات دارد. باید فرصتی مهیا می‌شد تا تمنای کدخداپرستی به کف ظرفیت خود در جامعه برسد. با آمدن ترامپ، شرایط از جانب آن طرف ماجرا هم برای تزکیهٔ حداکثری جامعه از این تمنا فراهم‌تر است. 🔻 ۴- تجربهٔ فرصت ارتباط، گفتگو و پیوند با تودهٔ مردم توسط جریان انقلاب و توسعهٔ ترکیب اجتماعی متعلق به گفتمان انقلاب. این مورد حقیقتا از شگفتی‌های این دوره بود. حضور کف میدان، گفتگوهای عمیق چهره به چهره با تمام سطوح اجتماعی، تجربه‌های ارتباطی نوین و موفق مثل پویش تماس تلفنی و...، افق جدیدی به روی جبههٔ انقلاب گشود و به آن‌ها نشان داد که ما نیازمند گفتگو و ارتباط با مردم و خروج از کلنی‌های خودمان و دست‌یافتن به زبان و منطق عامه هستیم. ضمنا این تجربهٔ جدید نشان داد که این ارتباطات عمیق چقدر موثر است و در مواقف متعدد و نه صرفا در رقابت‌های سیاسی، قابل تکرار و الگوبرداری است. هم رشد مشارکت ملی و هم رشد رأی دکتر جلیلی آن هم در ترکیب شگفتی از تیپ‌های اجتماعی مختلف، شاهدی بر مؤثر بودن این تجربه بود. 🔻 ۵- شکل‌گیری و رشد فوق‌العادۀ سبد رأی گفتمانی انقلاب آن هم با قرائتی صریح، شفاف، بدون لکنت و بدون چندپهلوگویی در گستره‌ای به پهنای کشور و در ترکیبی از تیپ‌های اجتماعی بسیار متنوع. این رأی ۱۳ میلیونی که ای بسا اگر یک هفته دیگر طی می‌شد، می‌توانست به مرز ۱۶-۱۷ میلیون هم برسد، اگر عاقل باشیم و هنر بهره‌برداری داشته باشیم، بزرگترین سوخت موشک انقلاب برای ادامهٔ راه خود است. 🔻 ۶- نوزایی و جوشش درونی جریان انقلاب.‌ سازمان کنش‌گران سیاسی-اجتماعی انقلاب نیازمند یک رویش و نوزایی بود. رویشی که طرحی نو دراندازند و برخی مناسبات کهنه و ایده‌ها و ادبیات تاریخ‌گذشته را به فراخور تحولات جامعه نوسازی کند. شرایط انتخابات به گونه‌ای رقم خورد که دست پنهانی عناصر انسانی چنین جریانی را به هم پیوند دهد و نیروی اجتماعی بالقوه‌ای را برای آینده بر اساس یک گفتمان انقلابی و در عین حال نو، مهیا کند. البته این شبکهٔ پراکندهٔ انسانی برای تبدیل شدن به یک جریان سازمان‌یافته راهی طولانی و مخاطراتی فراوان در پیش خواهد داشت. خروج از نوعی عقلانیت ذیل ساختار جمهوری اسلامی و ناسازگاری با نیروهای رسمی نظام، دیگری‌سازی رادیکال و عدم تعامل با سایر نیروهای اجتماعی-سیاسی جامعه، فروغلتیدن در ادبیات تخصصی و نخبگانی و تبدیل شدن به یک صنف الیگارش‌مسلک و...، ازین دست مخاطرات است. این مخاطرات ضرورت یک عقلانیت انقلابی روبه‌جلو برای صیانت از این ظرفیت نوشکفته را ایجاب می‌کند. نکات دیگری در همین راستا هست که به شرط حیات انشاالله بعدا قلمی خواهد شد. و البته تبیین نیمهٔ خالی انتخابات هم اهمیت مضاعف دارد که امیدوارم توفیق نگارشش دست دهد.
❗️ خطاهای تحلیلی برخی نیروهای مردمی انقلاب بعد از انتخابات ✍ مهدی محمدآبادی 1⃣ جاهل و کوفی و... دانستن مردم انتخابات میراث چندصدهزار شهید و سازوکار حراست از نظام اسلامی در برابر دیکتاتوری اشراف و خواص است. امام (ره) فرمودند ‌جدایی مردم از سیاست، خطرناکتر از جدایی دین از سیاست است. جای برچسب زدن به مردم، در عملکرد خودمان بازنگری کنیم. به فکر آن ۵۰٪ باشیم که اصلا پای صندوق نیامدند. 2⃣ توهین به هموطنان ترک در اینکه استانهای غربی، وزن مهمی در تغییر نتیجهٔ انتخابات داشته‌اند شکی نیست. اما این دلیل نمی‌شود مردم را به تعصب کور قومی متهم کنیم؛ آن هم برای ترکهای غیور که در ادوار مختلف نهضت و انقلاب هزینه‌های سنگینی داده‌اند. برای تحلیل این نوع انتخاب مردم حتما نیاز به پیمایش اجتماعی است. چه‌بسا متغیرهای مهمتری در میان باشد که از چشم دور مانده است. 3⃣ توهین به اهل‌سنت و گفتمان وحدت متاسفانه فاجعهٔ جمعه خونین زاهدان آنچنانکه مد نظر رهبر عزیز انقلاب بود، از طرف مسئولان جبران نشد و بار منفی آن، در کنار برخی محدودیت‌ها برای شعایر مذهبی در مناطق تلفیقی و نیز عوامل مشترک کاهش مشارکت در سایر مناطق کشور، در نتیجهٔ انتخابات موثر بود. جالب اینجاست که در مناطقی که صداقت انقلابی در تعامل با هم‌وطنان اهل‌سنت اتفاق افتاد و همکاری صادقانه پیرامون مسایل مردم بین فعالان اهل‌سنت و بدنهٔ انقلابی معتقد به گفتمان وحدت رخ داده بود، نتایج بر خلاف پیش‌بینی‌های اولیه به‌سود دکتر جلیلی رقم خورد. لذا بچه‌های انقلاب باید خود را از زیر سایهٔ رسوبات سنی‌ستیزان انجمنی و متحجران مناسک‌گرا بیرون بیاورند و به کارآمدی حرف انقلاب در روش تعامل شیعه و سنی باور کنند. 4⃣ یقه‌گیری طرفداران دکتر جلیلی و دکتر قالیباف از یکدیگر بدنه اصلی نیروهای فعال انقلابی، در یکی از دو ستاد بودند. بعضی کش‌مکش‌های دور اول، وقت و سرمایهٔ زیادی از همه سوزاند. محدود ماندن در بحثهای تاکتیکی مبتنی بر نظرسنجی‌ها و دعوای اجماع و... که عمدتا از طرف فعالان سیاسی حزبی چپ و راست سرریز می‌شد، نقش مهمی در انفعال و بی‌تحرکی در اکثر ستادهای جلیلی و قالیباف و به‌تبع، وضعیت سرد انتخاباتی در شهرهای مختلف داشت. الان و بعد از رقم خوردن نتیجه به‌دست مردم، برگشتن به آن دعواها واقعا عقبگرد و دور از منطق و حکمت است. باید زودتر خود را در موقعیت پساانتخابات سازماندهی کنیم. «تایید و تصحیح و تکمیل» عملکرد دولت جدید با کمک مردم، بدون وفاق تحلیلی و عملکردی در بدنه کنشگر انقلابی، بسیار سخت خواهد بود. 5⃣ تحقیر رییس‌جمهور منتخب افتخار جمهوری اسلامی است که بارها از صندوق رای دولت مستقر، رقیب گفتمانیش خارج شده است. این بار هم آقای پزشکیان در انتخاباتی پیروز شده که دولت شهید رییسی برگزار کرده است. اکنون به‌جای تاختن به رای مردم، باید به این سازوکار افتخار کرد و به همه ملت ایران این را رساند که انتخابات بهترین سازوکار برای رقم زدن تحول و حرکت جمعی به سمت افق‌های بالاتر است و نظام اسلامی به رای مردمش خیانت نخواهد کرد؛ چون جمهوری اسلامی موجودیتی جز خواست و اراده و قیام خداخواهانهٔ مردم ندارد. اکنون آقای پزشکیان رییس‌جمهور تمام ملت ایران هستند و باید همه‌جوره کمکشان کرد تا ماشین را سلامت به مقصد برسانند. 🔺 @mahdi_muhamadabadi
جهاد جلیلی‌‌، جهش در فرهنگ سیاسی حزب الله تاملی در منطق عمل سیاسی سعید جلیلی ✍ دکتر سعید خورشیدی 🔹قسمت یک از دو 🔻این روزها که متاثر از نتایج انتخابات ریاست جمهوری، برخی گروه‌های سیاسی و رسانه‌هایشان، انگشت اتهام را به سمت سعید جلیلی و الگوی سیاست‌ورزی او نشانه رفته‌اند و سعی در حذف او از سپهر سیاست ایران دارند، فرصتی است برای نیروهای انقلاب اسلامی تا در الگوی متفاوت سیاست‌ورزی سعید جلیلی تامل کنند. اگر الگوی منش سعید جلیلی را فهم کنیم، حتی می‌توان عملکرد خودش را بر اساس الگوی کلان خودش نقد کرد. برای مثال این که بتوان ایده‌ها و برنامه‌های خود را با زبان توده مردم بیان کرد، الزامی جدی ذیل رویکرد تبیینی و تربیتی در انتخابات است. پس چه طرفدار جلیلی باشیم چه منتقد یا مخالف او، مسأله مهم، فهم منطق کنش اوست. او چگونه می‌اندیشید که انصراف نداد؟ چرا در موضع منتقد وضعیت موجود جمهوری اسلامی ننشست؟ چرا در مناظره از داماد پزشکیان مستقیم نام نبرد؟ و... ابتدا باید این پدیده را «فهم» کرد و سپس موضع جانبداری، بی تفاوتی و یا مخالفت اتخاذ کرد 🔻در دو دهه اخیر، خصوصا پس از رای نیاوردن در انتخابات ۹۲، جریان سیاسی اصولگرا فرصت و زمینه یافت تا ابتدا به صورت تلویحی و زیرپوستی و سپس عریان و صریح این انگاره را در میان حزب‌اللهی‌ها ترویج کند که «مسیر کسب قدرت از طریق سیاست ورزی مکتبی،‌ مسدود است! و اگر تمنای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی در جامعه را دارید، راهکاری جز تن دادن به قواعد سیاست ورزی متداول (البته با کمی روتوش و آرایش) وجود ندارد». اصولگرایان چنین تصویر کردند که جبهه انقلاب تا وقتی که به «قواعد قبیله‌ای سهم بندی در لیست‌بندی‌ها»، «فنون جنگ روانی»، «بازی‌های تبلیغاتی»، «مصلحت‌سنجی‌های بی‌مبنا»، و «تاکتیک‌هایی چون اجماع» و... تن ندهد، اساسا گشایشی در وضعیت سیاسی‌اش رخ نخواهد داد. در این نگاه، انقلاب اسلامی و آرمان‌هایش، صرفا ویترین شعارها و وجهه ما را تامین می‌کند، اما قرار نیست را هم تعیین کند، بلکه سازوکارهای سیاست‌ورزی را باید از دیگران الگو بگیریم. تمکین به این راهبرد، نه تنها باعث شد که حزب الله آرام آرام از روش‌های سیاست‌ورزی خاص خود تنازل کند و کنش سیاسی‌اش رنگ و بوی عرفی بگیرد، بلکه منجر به کودتایی در فرهنگ سیاسی او شد، کودتایی که آن چه بر اساس مبانی نظری انقلاب اسلامی «فرع» دانسته می‌شد را بر «اصل» مسلط کرد. 🔻در نظام‌های سیاسی عرفی، اصلی ترین کارکرد انتخابات، انتقال قدرت به روشی غیرخشونت‌آمیز است و طبیعتا اصلی ترین هدف متصور برای حاضران در کارزار انتخابات نیز کسب قدرت سیاسی است. اما در نظام مبتنی بر نگاه امام و رهبری، انتخابات فراگیرترین سازوکار «سیاست‌ورزی» عموم مردم است. «سیاست‌ورزی» در مکتب امام اساسا یک «کنش و رشدمحور» است. همان طور که فرد برای رسیدن به کمال و تقرب الهی، در جهاد با موانع درونی مثل حسد و کینه و عجب و... اخلاق می‌ورزد، در جهاد با موانع بیرونی مثل ساختارهای ظالمانه و طاغوت‌ها و... باید سیاست‌ورزی کند. در این نگاه، کسب قدرت (ولو با انگیزه خالصانه خدمت) فرعِ رشد و تعالی روحی سیاستمدار، هواداران او و مخاطبان کنش سیاسی او قرار می‌گیرد. در این چارچوب، «سیاست‌ورزی مکتبی» برای یک کاندیدا صرفا محدود به رعایت اخلاق فردی اسلامی (مثل دروغ نگفتن، توهین نکردن، تهمت نزدن و...) نمی شود بلکه سنخی از کنش سیاسی است که در پی رشد و تعالی معنوی و اخلاقی سیاستمدار، بسیج‌شدگان و عامه مردم باشد و یا حداقل با رشد و تربیت هیچ یک از اینان در تعارض نباشد. پیروزی و شکست در انتخابات نیز صرفا بر اساس شاخص رای آوردن یا نیاوردن کاندیدای اصلح سنجیده نمی شود بلکه کاندیدایی موفق‌تر است که در برنامه رقابتی و انتخاباتی خود زمینه چنین «سلوک» تربیتی را بیش از دیگران برای هواداران خود و عامه مردم فراهم ساخته باشد. 🔻شاید یکی از دلایلی که الگوی کنشگری سیاسی سعید جلیلی برای دیگران (و حتی برای برخی از دغدغه مندان گفتمان انقلاب اسلامی) بعضا نامانوس و عجیب به نظر می‌رسید این بود که جلیلی از دریچه چنین مبنایی به انتخابات می‌نگریست. سابقه این نگاه سعید جلیلی به انتخابات را در فضای مجازی می‌توان در متن سخنان او در جمع دانشجویان در زمستان ۸۳ (چند ماه قبل تر از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴) پیگیری کرد. (isna.ir/x3LBrY) در شرایطی که نقل محافل تشکل‌های دانشجویی مباحثه و مشاجره بر سر احتمال حضور این کاندیدا و آن کاندیدا بود، او در کسوت یک استاد دانشگاه (و نه کاندیدای ریاست جمهوری) توجه دانشجویان (به مثابه کنشگران سیاسی عرصه انتخابات) را به اهمیت گفتمان‌سازی در فرصت انتخابات جلب می‌کند و آنان را به مجاهدت برای طرح یک گفتمان «حقیقی» و «کارآمد» در انتخابات ریاست جمهوری فرامی‌خواند. ادامه دارد... @smjmiry
جهاد جلیلی‌‌ و جهش در فرهنگ سیاسی حزب الله تاملی در منطق عمل سیاسی سعید جلیلی ✍ دکتر سعید خورشیدی 🔹قسمت دو از دو 🔻در واقع جلیلی در انتخابات ۴۰۳، عامل به توصیه‌های گذشته خودش بوده است. او در مقابل جنگ نرم طولانی مدت چند ساله دشمن مبنی بر کاشت تصویر «ایران در قعر دره»، تلاش کرد استعاره رهبری از موقف کنونی جمهوری اسلامی مبنی بر «در آستانه قله بودن» را در راهبرد تبلیغاتی خود عینی نماید. جلیلی ضمن بی‌اعتنایی به توصیه برخی کارشناسان رسانه‌ای که معتقد بودند (فارغ از اینکه واقعیت چیست) گفتمان تبلیغات ریاست جمهوری باید بر نفی و نقد گذشته استوار باشد تا مورد اقبال مردمی قرار گیرد، معتقد بود که گفتمان انتخاباتی باید ریشه در واقعیت و ناظر به حل مسائل امروز باشد. او برای پیروزی در انتخابات، بیش از چهل سال مجاهدت صورت پذیرفته در جمهوری اسلامی (رزمندگان دفاع مقدس، جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی، جهاد دانشگاهی، مدافعان حرم، مدافعان سلامت، ...) و نتایج و برکات پدید آمده ناشی از آن‌ها را نادیده نگرفت، بلکه همگان را به شکر جمعی و عملی این نعمات از طریق بهره گیری از فرصت‌های حاصل شده از آنان فراخواند. او با جامعه، از تصویر ایران در آستانه جهش و تعالی سخن گفت و با این ایده خود توانست بیش از سیزده میلیون رای کسب کند. 🔻پرهیز جلیلی از ورود به مشاجرات سخیف شخصی با سایر کاندیداها، صرفا یک وسواس اخلاقی یا پسند شخصی نبود. او نشان داد که مایل است که مردم در انتخابات، جدال اندیشه‌ها و مسلک‌های مختلف را مشاهده کنند و از مسیر مقایسه و ارزیابی این افکار،‌ اولا رشد یابند و ثانیا انتخاب درستی داشته باشند. نگرش تربیتی به سیاست ورزی و انتخابات، باعث می شود که افق عمل سیاسی کاندیدای جبهه انقلاب، کوتاه مدت نباشد، اهل دوپینگ سیاسی نباشد و متوجه این نکته باشد که ، بدنه را ضعیف و از درون تهی می‌کند. او به هوادارانش و بسیج‌شدگان ذیل خودش به چشم «عدد رای» نگاه نمی‌کند که توهم کند عنان آن‌ها به دست اوست و او می‌تواند با هر سنخ ائتلاف و اجماعی، آنان را به سبد رای دیگری «کوچ اجباری» دهد، بلکه او می‌بایست برای آن‌ها به مثابه عاملیت‌های انسانی، اصالت قائل شود. جلیلی در انتخابات اخیر به درستی چنین کرد. او از یک سو فهمید که تحلیل های ریاضی‌وار از کنش انسانی رای‌دهندگان نادرست است و انصراف او به نفع دیگران حتی نتیجه کوتاه مدت حسابگرایانه هم در پی نخواهد داشت. اما مهم‌تر از آن، روشن بود انجام چنین ریسک و قماری، عوارض و لطمات بلندمدت به بدنه اجتماعی جبهه انقلاب اسلامی خواهد زد. این انصراف به هسته مقاوم جبهه انقلاب، پیام ناممکن بودن کنشگری مستقل از جناح‌های سیاسی خواهد داد و به آنان این حس را منتقل خواهد کرد که انقلابیون پیاده‌نظام جناح اصولگرایند و انتخاب و فعالیت ما، اثری ندارد و این حسابگری‌های پشت پرده است که سرنوشت کاندیداها را مشخص می‌کند. تسری چنین نگاهی به فعالان سیاسی جبهه انقلاب، دعوت از آنان به کنشگری در بزنگاه‌های سیاسی آتی را مختل می‌کرد و عملا باعث ریزش جدی در کنش‌گری این بدنه اجتماعی می‌شد. 🔻چنین تحلیل و نگرش مبنایی، سعید جلیلی را برآن داشت که در مقابل فشار سهمگین و بی ضابطه سیاسیون اصولگرا مقاومت کند و آینده سیاسی حزب الله را تضمین نماید. امروز بخشی از انرژی تخریب جلیلی، حاصل جریان‌های سیاسی از جان گرفتن و تداوم این سنخ سیاست‌ورزی مستقل و مردمی در جامعه ایران است. آنان از جوانان مومن انقلابی‌ای می هراسند که در کارگاه بزرگ تربیت سیاسی انتخابات ۴۰۳، از یک سو شیرینی عاملیت سیاسی مستقل از لابی‌های سیاسی را چشیده و از سوی دیگر فعالیت‌های تبیینی‌اش در گفتگو با توده‌های مردم نه تنها موجبات همراهی بیش از سیزده میلیون نفر از جامعه را فراهم ساخته، که تقدیر و لبخند رضایت رهبر انقلاب اسلامی را نیز در پی داشته است. @smjmiry
...جان می‌دهم از حسرتِ دیدارِ تو چون صبح باشد که چو خورشید درخشان به درآیی چندان چو صبا بر تو گمارم دم همّت کز غنچه چو گل خرّم و خندان به درآیی در تیره شبِ هجرِ تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مَهِ تابان به درآیی بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی حافظ مکن اندیشه که آن یوسفِ مَه‌رو بازآید و از کلبهٔ احزان به درآیی