✅ عین دیانت، صاد صداقت
درنگی در دغدغههای اجتماعی #علی_شاملو
(منتشر شده در ویژهنامه "علیآقا" بهمناسبت چهلمین روز درگذشتش)
1⃣ سال ۱۴۰۰ چه داغها به دلمان آمد. حیدر رحیمپور، محمدسرور رجایی، محمدرضا حکیمی، علی حکیمی، سعید تشکری، مهدی صانعی... و دست آخر، رفتن حیرتانگیز و حسرتانگیز علی شاملو. هر کدام از این نامها در میدان قلم و #کتاب، پرچمی به دوش داشتند. اما وجه اشتراک آنها چیز دیگری هم بود: تعهد اجتماعی. آنها قلم را برای برداشتن قدم میخواستند و «کتاب» خواندن را مقدمه «میزان» کردن جامعه میدانستند.
2⃣ علی شاملو، هم یک فعال عرصه کتابخوانی بود و هم یک فعال سیاسی. سهلانگارانهاش این است که بگوییم او بین این وجوه جمع کرده بود. اما شاید درستتر این باشد که او یک فعال سیاسی بود چون عمیقا یک مبلغ و مربی فرهنگی بود. درک درست او از تربیت اسلامی در دل یک نگرش نظاممند و شاخصمند از دین، از او عنصری متعهد و اصلاحگر و شاخصگرا در عرصه سیاست هم ساخته بود. علی شاملو درد #رشد انسان داشت و همین نمیگذاشت نسبت به موانع رشد -چه جهل و چه ظلم- بیتفاوت باشد.
3⃣ علی شاملو همانقدر که -یا بههمان دلیل که- دغدغه رفع فقر فرهنگی را داشت، در فقرزدایی اقتصادی هم به امور خیریه اهتمام داشت و در کنار همه اینها در سطح کلان اجتماعی یک #عدالت_خواه صریح بود. #جمهوریت را ذیل رشد اسلامی میفهمید و برای همین با اهالی لابی و فساد و باندبازی سر ناسازگاری داشت و سخت از این روشهای ضد رشد میرنجید.
4⃣ کسانی که با علی شاملو دمخور بودند، به آزادگی و صداقت و صراحت او در مسائل سیاسی شهادت میدهند. با هر جمعی که میچرخید اصول خودش را داشت و پای مقابله با فساد و تبعیض سیاسی، رک و صریح بود. بیتعصب و بیغلوغش با انواع بچههای انقلابی رفاقت میکرد. دردمندیاش، جنبوجوشش، کارآفرینیاش، شاخصگراییاش، سعه صدرش، خوشروییاش... همه و همه از مسلمانیاش بود. سیاستش عین دیانتش بود و دیانتش عین سیاستش. کاش ما هم میراثدار خوبی برایش باشیم.
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry