هوالعماد
#تمرین_نویسندگی 11_خ
وقتی قرار شد تمرین این هفته را بنویسم تصمیم گرفتم که چالشی برای خودم باشد و روی جمله آغازین فکر نکنم به همین دلیل وقتی داشتم استوریها را می دیدم به استوری معاون شهردار رسیدم تصویر یک قایق بادی کوچک در وسط دریاچه با این متن (( پس از تحمل آن همه درد، کسی که به مقصد میرسد دیگر همانی نیست که به راه افتاده بود.)) فکر کردم جمله جالب و چالش بر انگیزی برای شروع باشد. تعداد کلماتش را شمردم. نوزده کلمه بود پس با چند تغییر به جمله پانزده کلمهای (( پس از آن همه درد، وقتی به مقصد رسیدی دیگر همان آدم اول راه نیستی. )) رسیدم و تصمیم برای ادامه تمرین گرفتم و حالا باید دو شخصیت برای ادامه گفتگو انتخاب میکردم اما هیجان حل تمرین بیشتر به دنبال انتخاب کلمات با محدودیت گفته شده بود پس با 15 شروع کردم و تا 1 ابتدای هر سطر نوشتم . تمرین را تمام کردم وقتی تمام شد به این نتیجه رسیدم که چنین گفتگویی ممکن است بین یک استاد خطاط و شاگردش رخ بدهد. شاگرد با تمام وجود سیاه مشق استاد با همان جمله 15 کلمه ای را نگاه میکند و وقتی صدای کشیدن قلم روی صفحه کاغذ با گذاشتن یک نقطه تمام می شود سوال میپرسد و اینگونه چنین گفتگویی در ذهن من کامل شد هرچند ، بارها ذهن ایرادگیرم تصمیم داشت برخی از کلمات را تغییر بدهد و به جای آدم از انسان استفاده کند و یا به جای درد بگوید زخم و یا اختیار را با انتخاب عوض کند. به هرحال تصمیم گرفتم این تمرین را به همراه آنچه که در ذهنم میگذشت به عنوان آخرین تمرین کلاس برای شما استاد عزیز ارسال کنم.
15- استاد خطاط: پس از آن همه درد، وقتی به مقصد رسیدی دیگر همان آدم اول راه نیستی.
14- شاگرد : پس چطور برخی از این آدمها همان مسیر و درد را دوباره انتخاب میکنند؟
13-استاد : عجیب نیست، آدم همیشه برای جبران کاستیهای خودش به دنبال فرصتی دوباره است.
12-شاگرد : با کدام توان دردهایی را که در مسیر وجود دارد تحمل میکند.
11-استاد : طمع رشد و تکامل تحمل دردها را برای آدم آسان میکند.
10- شاگرد : آدم راه بهتر و نیکوتری برای رسیدن به تکامل ندارد؟
9-استاد : با فکر کردن میشود. تحمل درد را ترجیح میدهد.
8- شاگرد : در نتیجه فکر کردن برای آدم دردناکتر است!
7-استاد : اگر طی مسیر گذشته بدون فکر باشد.
6- شاگرد : با فکر کردن مقصد تغییر نمیکند؟
5-استاد : تغییر به انتخاب بستگی دارد.
4-شاگرد : لابد بدون درد نیست!
3-استاد : برعکس. مزه* دارد.
2-شاگرد : چه مزهای؟
1-استاد : شیرین.
شاگرد : همیشه ؟
استاد : همیشه
*وقتی در حال تایپ تمرین بودم و به این کلمه رسیدم مجددا ذهن ایرادگیر تصمیم گرفت که از واژه (( لذت )) استفاده کند و ترکیب لذت آزادی را جایگزین مزهی شیرین بکند .