eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
379 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب مثل تو، بانوی من، فاطمه 🔹داستان از نگاه کودکی به نام «» در همسایگی خانه خدا (ص) و حضرت (س) روایت می‌شود. «سما» با نگاه لطیف و کودکانه به ماجرای تولد حضرت فاطمه (س) می‌پردازد. ✍نویسنده براساس متون معتبر تاریخی با ابزار تخیل محتوای دینی را ارائه کرده است. ✂️در بخشی از کتاب می‌خوانیم: یک روز نانا را صدا کردم: «زود بدو بیا. بانو دارد حرف می‌زند و می‌خندد؛ ولی هیچ کس را نمی‌بینم!» نانا گفت: «خب … شاید با یک فرشته حرف می‌زند. یادت است گفته بودم فرشته‌ها به خانه‌ پیامبر می‌آیند؟ بانو خدیجه هم این قدر خوب است که حتماً فرشته‌ها خیلی دوستش دارند.» 🔺مناسب برای ۶تا۱۱ سال ✍نویسنده: کلرژوبرت 📖تعداد صفحات۲۴صفحه| رنگی و تمام گلاسه 💰قیمت: ۴۰.۰۰۰تومان ............................. 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/1900128?ref=830y 📲خرید از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@clairejobert_book
📚کتاب مثل تو، بانوی من، فاطمه 🔹داستان از نگاه کودکی به نام «» در همسایگی خانه خدا (ص) و حضرت (س) روایت می‌شود. «سما» با نگاه لطیف و کودکانه به ماجرای تولد حضرت فاطمه (س) می‌پردازد. ✍نویسنده براساس متون معتبر تاریخی با ابزار تخیل محتوای دینی را ارائه کرده است. ✂️در بخشی از کتاب می‌خوانیم: یک روز نانا را صدا کردم: «زود بدو بیا. بانو دارد حرف می‌زند و می‌خندد؛ ولی هیچ کس را نمی‌بینم!» نانا گفت: «خب … شاید با یک فرشته حرف می‌زند. یادت است گفته بودم فرشته‌ها به خانه‌ پیامبر می‌آیند؟ بانو خدیجه هم این قدر خوب است که حتماً فرشته‌ها خیلی دوستش دارند.» 🔺مناسب برای ۶تا۱۱ سال ✍نویسنده: کلرژوبرت 📖تعداد صفحات۲۴صفحه| رنگی و تمام گلاسه 💰قیمت: ۴۰.۰۰۰تومان 🎁 ۲۰درصدی علیهاالسلام و برای ثبت سفارش از طریق پیام رسان ایتا ............................. 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/1900128?ref=830y 📲خرید از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@clairejobert_book
▪️در زمانه‌ای که وقتی پدری می‌شنید صاحب دختر شده چهره‌اش از غم سیاه می‌شد و درونش از غصه واندوه، لبریز و آکنده... ⚠️ در زمانه‌ای که وقتی پدری می‌شنید صاحب دختر شده، سخت در اندیشه فرو می رفت که آیا آن دختر را با خواری نگه دارد یا به زور، زنده به گورش کند... دختری زیبا، در کمال حیا و وجاهت چنان کاروان تجاری‌ای به راه انداخته بود که هیچ‌کدام از مردان قدرتمند شهر نتوانسته بودند به آن وسعت در تجارت پیش بروند👌 چنان کاروان‌هایش را مدیریت می‌کرد که کاروان‌هایش، هر بار با سودی بسیار به شهر باز می‌گشتند.😊 ✅️زنی که آن‌همه دارایی را نه به اتکای ارث و میراث، بلکه با استفاده از فکر و شعور خاصش در نحوۀ تجارت به‌دست آورده بود دخترکی که علاوه بر خانوادۀ خویش، بسیاری از زنان و مردان این شهر را هم سرپرستی می‌کرد🍃 ✔️ زنی که از نظر عقل و درایت سرآمد همه زنان شهر بود و تمام مردان طالبش بودند. اما او دل سپرد به امین مکه. پسر عبدالله. تا پدر و مادری شوند برای تمام یتیمان مکه و بلکه یتیمان طول تاریخ❤️ زنی که همه رنج ها و سختی ها را به جان خرید و چون کوهی استوار مقابل مصائب ایستاد تا بر گردن همه آن‌هایی که به نور اسلام هدایت می‌شوند حق مادری و حق هدایت داشته باشد🙏 👈 روزهای خوب، بد، تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کرد و تا آخرین لحظه زندگی‌اش در کنار آخرین رسول خدا ماند.